واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محيط زيست - مردم جامعه ما نزديكبين شدهاند
محيط زيست - مردم جامعه ما نزديكبين شدهاند
ليلا نيرومند:«من در برابر پاسداري محيطزيست مسووليت اجتماعي دارم. خداي از درون وجدانم را به فعاليت در برابر وظيفه اجتماعيام تحريك ميكند.» اين جملههاي كوتاه اما معنادار را كاپيتان اميد ملك، فرمانده كشتي و رئيس يك شركت دريا و بندر ميگويد. اين فعال محيط زيست 45سال دارد، زاده كاشمر و بزرگشده مشهد است. او ليسانس فرماندهي كشتي و ناوبري را از دانشكده نيروي درياي نوشهر گرفته است و در تهران اقدام به دايركردن شركت دريايي كرده و در جنوب به امر تجارت مشغول است. كاپيتان ملك ميگويد: «من عاشق محيطزيست هستم». وقتي از او پرسيدم فرماندهي كشتي و فعاليت در زمينه محيطزيست اندكي شگفتانگيز است، برآشفت و ايراد را به تفكر من وارد كرد! راستش وقتي متوجه فعاليتهاي وي در زمينه درختكاري و پاكسازي محيط زيست از زباله شدم، انگيزه براي اين گفتوگو بيشتر شد با او كه دفتر شيكي در انتهاي خيابان الوند دارد به گفتوگو نشستم كه حاصل آن از نظر ميگذرد:
شنيديم كه شما چندي پيش اقدام به پاكسازي سواحل دريا در بندرعباس كردهايد. اين نشان ميدهد شما از طرفداران محيط زيست هستيد؟
من فكر ميكنم ما در برابر محيط زيست خود كاملا مسوول هستيم شايد در سالهايي كه جنگ بود و سالهايي كه نظام جمهوري اسلامي ايران در حال تثبيت بود، مردم و مسوولان اندكي از اين موضوع غافل شدند. در حاليكه در شرايط فعلي ما بهشدت نياز به فرهنگسازي داريم. من و كاركنان شركت تحت مديريتم دو سه سالي است كه درختكاري را آغاز كردهايم. متاسفانه سال گذشته روزهاي تعطيل پس از 14 اسفند مصادف شد يكي با رحلت و ديگري روز انتخابات بنابراين فضا خيلي براي امر درختكاري آماده نبود بنابراين ما فرصت را براي پاكسازي سواحل خليج فارس فراهم ديديم و اين كار را انجام داديم.
يعني پيش از اين درخت ميكاشتيد؟
بله من دو سال درخت كاشتم.
اين درختها را كجا ميكاشتيد؟
بلوار ميرداماد تهران و بوستاني نزديك اتوبان حقاني.
شما كاشمري هستيد، نوشهر درس خوانديد اما سواحل جنوب را پاكسازي كرديد. براي شمال هم برنامه داريد؟!
(شانههايش را بالا مياندازد و ميگويد) نه! سواحل جنوب به اندازه كافي پهناور و گسترده است و به اندازه كافي مورد غفلت واقع شده است. از ديد من محروميت جنوب بسيار بيشتر از مناطق شمال كشور است.
فرمانده كشتي و پاكسازي محيط زيست چندان سنخيتي با هم ندارند. چه عاملي موجب شد به اين سمت و سو كشيده شويد؟!
اين ايراد مال تفكر شماست! هر انساني در برابر محيط زيست خود مسوول است. شايد مسووليتهاي اجتماعي ما تحت تاثير مسائل ديگر واقع شده باشد، بنابراين ما داريم به نداي وجداني خود گوش ميكنيم و ميخواهيم يك اثر كوچك در آگاهي دادن به مردم داشته باشيم. يادمان باشد كه همه ما در برابر كره زمين كه محل زندگي ماست، مسوول هستيم همچنين ما در برابر نسلهاي آينده مسوول هستيم.
سازمانهاي مسوول در برابر محيط زيست وقتي متوجه درختكاري و پاكسازي محيط زيست قرار گرفتند، از اين اقدام شما استقبال كردند؟!
بله، متوجه شدند و بسيار استقبال كردند و انگيزه بسيار بيشتري به ما دادند. آنها ما را تقويت كردند تا در اين مسير گامهاي استوارتري برداريم. پس از اين اقدام، به پاكسازيها در سواحل بندرعباس حركت ما سه بار به وسيله محيط زيست استان هرمزگان ادامه داشت. در مرحله سوم بسيار وسيعتر بود كه اين حركت با هفته سلامت مقارن شد. اداره كل محيط زيست استان هرمزگان پس از راهپيمايي سلامت برنامهاي ترتيب دادند ساحل به وسيله مردم پاكسازي شد و اين در فرهنگ اثر فراواني داشت.
يعني شما بخشي از شركت عريض و طويل خود را براي خدمت به محيط زيست گذاشتهايد؟
نخست اينكه شركت من عريض و طويل نيست! ولي حتما بخشي از برنامه و بودجه شركت در خدمت محيط زيست است.
آيا اين حس را به كاركنان شركت تحت مديريت خود هم انتقال دادهايد؟
خيلي سعي كردم اين كار را بكنم. من تصور ميكنم در بندرعباس بسيار موفق عمل كردم. اين حس در شعبه شركت در بندرعباس بيشتر از تهران منتقل شد.
آقاي ملك، شما مثلا يك بستني ميخريد در حاليكه در يكي از خيابان شهر تهران در حال رفتن هستيد. ظرف بستني را كجا مياندازيد؟!
شايد شما دوست داريد من جواب شما را اينگونه بدهم چون شهرداري سطل زباله كنار خيابان نگذاشته است. پس من آن را كنار خيابان مياندازم اما بحث من در جهت متفاوتي از اين بحث مطرح ميشود. من همه حرفهايم اين است كه در برابر محيط زيست مسوولم. چون مسوولم پس اين زباله را در دستان خودم نگه ميدارم يا زماني كه بستني ميخرم به فكر زبالهاش هم ميافتم. من ميخواهم اين پيام وارد جامعه شود حتي زماني كه ميخواهيم لذتي را مثلا در برابر خوردن بستني ببريم در برابر محيط زيست مسوول هستيم؛ حتي اگر حس ميكنيم در برابر لذت خوردن بستني به محيط زيست لطمه وارد ميشود، بايد از خوردن آن بستني صرف نظر كنيم!
تفكر شما قابل احترام اما تصور ميكنيد چند نفر هستند كه در جامعه مثل شما فكر ميكنند؟
من يقين دارم تعداد زيادي هستند كه ما صداي آنها را نميشنويم. ما وقتي كه دست به درختكاري ميزنيم يا ساحل را از آلودگيها پاكسازي ميكنيم، بسياري از مردم رهگذر به جمع ما ميپيوندند و خوشحال ميشوند. آنها صادقانه با ما همكاري ميكنند. من تصور ميكنم خيليها اين تفكر را دارند. شايد ما آن تشكل كه ما را تقويت كند نداريم. اين را هم اضافه كنم در كشورهاي پيشرفته كه برخي مسائل در آنجا جا افتاده است، اگر شهروند آشغالي را كنار خيابان رها كند، مردم عادي چنان نگاههاي زشت و زنندهاي به آن شخص مياندازند كه آن فرد متوجه رفتار زشت خود ميشود ضمن اينكه قوانين حمايت از محيطزيست در اين كشورها بسيار سفت و سخت است. نمونه اين كشورها سنگاپور است.
آيا جاي خالي اين قوانين در كشور ما احساس ميشود؟
ما قوانين زياد داريم ولي متاسفانه آثار اجتماعي اين قوانين را حس نميكنيم. توقف ممنوع را در كنار خيابانها نصب كردهايم اما شما مثلا سري به خيابان الوند تهران بزنيد ميبينيد كه دوبله و سوبله پارك كردهاند! تاسف ماجرا اينجاست كه متخلفان بهخوبي از اين قانون آگاه هستند اما كسي اين قانون را رعايت نميكند به دليل اينكه قانونگذار چارهاي براي آن منع نينديشيده است. اگر مردم را از پارك كردن منع ميكنند بايد پاركينگي هم درست كنند. بنابراين مشكل ما خيلي ضعف قانون نيست. با اين وجود خيلي از مردم هم در خيلي از مواقع بهداشت عمومي را رعايت نميكنند و به محيط زيست خود بيتفاوت هستند اين را بايد قبول كنيم چون امر قابل كتماني نيست. اين را بايد از نظام آموزشي كشور پرسيد. در كتابهاي علمي مدارس يا دانشگاهها اين مسائل چه اندازه جدي گرفته ميشود؟ اين پرسشها را برنامهريزان كتابهاي علمي مدارس و دانشگاه بايد پاسخگو باشند.
به نظر ميآيد كه اين مسائل مورد توجه مسوولان آموزشي كشور بوده كه رشتههاي محيط زيست در هنرستانها و دانشگاهها راهاندازي شده است!
نه! اشتباه نكنيد آموزش محيط زيست بايد جزء اطلاعات عمومي مردم باشد نه اطلاعات تخصصي؛ يعني دانشآموزها و دانشجوهاي كشور نياز دارند آگاهي داشته باشند. آموزش پاسداري از محيط زيست بايد جزء دروس عمومي و اجباري در نظام آموزشي كشور باشد اما اينكه رشتههاي اختصاصي و جدا در زمينه محيط زيست در نظام آموزشي كشور در سطوح مختلف راهاندازي شده است، موجب خرسندي است. بيشك انسانهاي متعهد و متخصصي در اين زمينه پرورش داده ميشود. متاسفانه از اين افراد پرورش داده شده و در جايگاههاي تخصصي خود استفاده نميشود. بعضي وقتها ديده شده كه كارشناس محيط زيست در رشتهاي جدا از تخصص خود تحصيل كرده است. اصلا اين نميتواند مبناي سوال باشد. در دستگاههاي دولتي از اين دست مثالها فراوان ميشود زد. مثلا شخص دامپزشك رئيس هيات مديره يك شركت دريايي شده است و چون اين شركت وابستگي به دولت دارد ايشان رئيس هيات مديره آن شركت شده است.
آيا تمايلي به راهاندازي تشكل يا انجمن نيستيد يا همچنان دوست داريد به صورت انفرادي كار كنيد؟!
در اين زمينه تلاشهاي فراواني انجام دادهايم. با استانداري هرمزگان رايزنيهاي فراواني داشتهام ما به دنبال ثبت يك NGO هستيم. هدف كلي كه براي اين NGO تعريف كردهام، نگهداري از محيط زيست خليج فارس و درياي عمان است چون كار ما در روي كشتي و در درياي عمان و خليج فارس است. بنابراين ما از طرف انجمن كشتيراني و خدمات وابسته فراخوان گستردهاي خواهيم داد تا كساني كه تمايل به همكاري با ما داشته باشند، عضو NGO شوند. شك نكنيد كه اين NGO را در تمام بنادر جنوبي كشور فعال خواهيم كرد حتي به كشتيهاي داخلي و خارجي و سازمانهاي دولتي و خارجي پيام خواهيم داد تا با خاطيان محيط زيست برخورد كنند و متخلفان شناسايي و مجازات شوند.
آيا اين NGO تنها در حوزه بندر و درياي جنوب فعال خواهد بود و يا هر جا كه محيط زيست است، نگراني خاطر شما هم است؟!
تمايل دارم بازگردم به عقب! اگر ما بتوانيم تحولي در نحوه تفكر مردمان و همكاران خود ايجاد كنيم، اطمينان داشته باشيد اين NGO و سازمانهاي مشابه تبديل به سازمان ميشود كه هر جا كه محيط زيست است احساس مسووليت هم خواهد بود. شما از درياي خزر حرف ميزنيد من ميخواهم درباره آلودگي زيست محيطي درياچه اروميه هم هشدار بدهم.
برنامه بعدي شما در خصوص محيط زيست چي است؟
ما با سازمان بنادر و دريانوردي در خصوص روز دريانوردي (هفتم مهرماه) گفتوگوهايمان را آغاز كردهايم تا بسيار وسيعتر براي پاكسازي سواحل خليج فارس عمل كنند. اگرچه بخشي از آلودگيهاي درياي جنوب به كشتيهاي تجاري داخلي و خارجي برميگردد اما پسابهاي فاضلاب خانگي و صنعتي كه به خليج فارس ريخته ميشود، موجب آلودگي بيشتر دريا در جنوب كشورمان ميشود، بنابراين ما ميتوانيم با آموزشهاي لازم مردم را نسبت به اين موضوع آگاه كنيم.
شما يك بازرگان هستيد كه بخش بزرگي از كار خود را روي پاسداري از محيط زيست تمركز كردهايد. آيا اين اخلالي در كار شما ايجاد نميكند؟
حتما همينطور است اما من به اين كار عشق دارم و به علاقهام رسيدگي ميكنم. اين يك مسووليت اجتماعي است و من براي مسووليت اجتماعي كه به دوش دارم، هزينه اقتصادي پرداخت ميكنم. بگذار مثالي بزنم؛ من در دفتر بندرعباس تمام تلاشم را ميكنم تا از انرژي خورشيدي براي توليد برق كه آلودگي ندارد استفاده كنم اما هميشه هزينه نيست بلكه در اقتصاد مسائل ديگري هم هست. مثلا فايده و هزينه در اقتصاد مورد توجه است. انرژي خورشيدي مهمترين فايدهاي كه براي ما دارد اين است كه احتياج سرويسدهي به مشتري را فراهم ميكند. برقهاي فسيلي كه وزارت نيرو توليد ميكند گاه و بيگاه قطع ميشود اما انرژي توليد شده از نور خورشيدي هرگز متوقف نميشود و اين البته به سود محيط زيست است.
شنيدهايم كه نمايشگاهي در زمينه محيط زيست در تهران برگزار ميشود كه شما هم در اين نمايشگاه شركت كرده ايد. در حاليكه شركت شما يك شركت دريايي با رويكرد بازرگاني و تجاري است. شما در اين نمايشگاه در جستوجوي چه چيزي هستيد؟!
هزينههاي زيادي بابت غرفه در نمايشگاه پرداخت كردهايم تا چند روزي را در اين نمايشگاه شركت كنيم، اما من اين را هزينه نميدانم. اين در واقع تاريخچه شركت بروبحر خواهد بود. من هميشه پشت اين منبر نخواهم نشست. اين دفتر و شركت به آيندگان تعلق دارد. دوست دارم آيندگان بدانند كساني در گذشته براي محيط زيست كوشش كردند. من يك روزي به تنهايي كار را شروع كردم و اين شركت به اينجا رسيده است. حتم دارم آيندگان خواهند فهميد كه بنيانگذاران شركت نظر مساعدي به محيط زيست داشتهاند و به مسووليتهاي اجتماعي خود عمل ميكردند بنابراين من شركت در نمايشگاه محيط زيست را هزينه براي شركت نميبينم. تاسف ماجرا اينجاست كه هيچيك از شركتهايي كه پلاستيك توليد ميكنند و موجب آلودگي محيط زيست ميشوند، در اين نمايشگاه شركت نميكنند در حالي كه مديران در اين سطح هم نياز به آموزش در پاسداري از محيط زيست دارند.
پيام شما براي جامعه چيست؟
من احساس ميكنم مردم كشور ما نزديكبين شدهاند. اصلا براي آينده اين مرز و بوم تصوير بلندمدتي ندارند. گوته ميگويد: «من به دنبال آن لحظاتي هستم كه در خلوت خودم چيزهايي را بهدست ميآورم كه نه آتش و نه جنگ آن را از من خواهد گرفت.» اين چيزها در واقع آن افكار متعالي است كه در دين خود ما هم روايتهاي زيادي در اين زمينه است. پيامبر اسلام فرمودهاند يك ساعت انديشيدن از سالها عبادت بهتر است، بنابراين ما بايد اهميت تفكر را در جامعه جا بيندازيم. آدمها بايد تفكر كنند به آينده خود بينديشند بايد براي نسلهاي بعدي سنجيدهتر گام برداريم. اين حرف من براي افراد جامعه است؛ اندكي به آينده بينديشيم و مسوولانهتر رفتار كنيم.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]