واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام
شوهر من آدم کم حرفیه و وقتی مجرد بوده خیلی تو خودش بوده. الان به خاطر من سعی می کنه بیشتر حرف بزنه و گرم تر باشه
ولی چیزی که منو واقعا آزار میده اینه که درباره اتفاقات روزمره با من حرف نمی زنه و چیزی نمی گه. بعدش من اتفاقی می فهمم که فلانی بهش فلان چیزو گفته یا فلان کارو کرده... البته تو مسائل مهم با من مشورت می کنه ولی چیزای روزمره رو نمی گه. مثلا اگه خانوادش بهش زنگ بزنن چیزی بگن واسم تعریف نمی کنه ولی من همه چی بهش می گم حتی اس ام اس دوستامو واسش می خونم ولی اون اینجوری نیست.
چندین بار با هم حرف زدیم و بهم قول داد ازین به بعد همه چی بهم بگه، می گه یادم میره از قصد نیست. ولی من نمی تونم حساسیتمو کم کنم.
امروز خیلی داغونم
شما بگید چه رویه ای تو زندگی دارید؟
باید خودت پیش قدم بشی وازش بپرسی من شوهرم که اومد میپرسم چه خبر کی اومد کی رفت بعد هرچی یادش میاد میگه مخصوصا" موقع غذا خوردن
سلام دوست عزيز.
فكر كنم اين مسئله بيشتر ذاتي باشه.خود من عادت ندارم هيچ چيزي از اتفاقات روزمره تعريف كنم.بطور كلي كم حرفم.اما شوهرم خوش صحبته.اتفاقات مهم رو هميشه برام تعريف ميكنه. به نظر من اين بيشتر مربوط به روحيه خود آدماست.شايد اگه خود شما بيشتر باهاش حرف بزنين و از چيزاي مختلف براش تعريف كنين شوهرتونم كم كم تغيير كنه.
منم می پرسم هر چند بعد یه مدت کار مسخره ای میشه ولی اون بعضیا رو فاکتور می گیره و ادعا می کنه که اونا مهم نیستن
ولی واسه من مهمه که مادرش، خواهرش، برادرش، همکارش یا هر کس دیگه ای چی بهش می گن و اون چی می گه و چی کار می کنه؟
به نظرتون مشکل از منه؟
شاید من زیادی حساسم نه؟
آخه من فکر نمی کردم زندگی مشترک زندگی باشه که آدم چیزی رو از همدیگه مخفی کنه
سندی جونم ناراحتی نداره منم همسری اینجوری کلا آدم کم حرفی تا ازش نپرسی جوابتو نمیده بالعکس من شیطون هر کاری میکنم بهش میگم یه روز دیدم من میگم اون نمیگه منم ساکت شدم هی میگفت چه خیر من میگقتم سلامتی تا چند بار آخر بهش گفتم دیگه بهت چیزی نمیگم بابت اخلاق دو طرفه ولی وقتی متوجه شدم اینجوری بار امده واقعا قانع شدم تو دلشون چیزی نیست از اول اینجوری بودن خودت باید سیاست به خرج بدی قربونت ناراحتی نداره بعضی آقایون اینجوری هستن
خودت بپرس با شوخی با شیطنت خبر بگیر سر اینجور چیزا به خودت سخت نگیر
عزیزم زندگی مشترک یه سری حریم هایی مشخص داره زیاد سخت نگیر اجازه بده همسرت گاهی اوقات با خودش خلوت کنه بعضی چیزا رو برای خودش حلاجی کنه خود شما همه چیزو که به همسرت نمیگی یه سری محدودیتها برای خودت داری مثلا دور از جون برای خواهرت واقعا یه چیزی پیش امده اصلا صلاح نیست همسرت متوجه شه
حساس نباش و همسرتو حساس نکن،
گوهر جون چطوری می تونم برات پیغام خصوصی بفرستم؟
من معمولا میپرسم
حتی برای گوشیش پیام میاد ، گوشیشو میبرم براش وقتی پیامو میخونه میپرسم چی نوشته بود؟
البته در عین ابراز حسن نیت و عدم هر گونه شکاکیت نسبت به تلفنتها و پیام ها
هیچ اشکالی نداره که بپرسی ولی خب بعضی آقایون هم یا ذاتا عادت ندارن زیاد صحبت کنن یا به نظرشون میرسه که مهم نیست
برخلاف ما خانمها که جزئیات حرفای اینو اون هم برامون مهمه
نمی دونم
شاید شوهرم چیزایی که فکر می کنه ناراحتم می کنه رو فاکتور می گیره
نمی دونم به خدا
ولی من میگم تو زندگی مشترک همه چی رو باید گفت تا اگه بعدا مشکلی تو زندگی پیش اومد بشه با هم حلش کرد!
سندی جونم پیغامت امد خصوصیتو چک کن
دوست خوبم اين مسئله بستگي به شخصيت افراد داره كه يا برونگرا هستن يا درونگرا
همسر شما هم درونگراست و اين خصلتشون ربطي به پنهان كاري و يا بي توجهي به شخص شما نيست
بهتره رو اين مسئله حساسيت نشون نديد چون افراد ناخودآگاه نسبت به مواردي كه تحت فشار قرار بگيرن عكس العمل تدافعي انجام ميدن
اگه شما به خودتون بقبولونيد كه عمدي در كار نيست راحت تر مي تونيد با اين مسئله كنار بيايد
دليلي نداره ايشون هم دقيقا روحيات شما رو داشته باشن
شوهر منم ازش میپرسم ولی خودش نمیگه......ولی بعضی وقتا به شوخی داد میزنم که ب من حرف بزن مردم از تنهایی بعدا اونم منو بغل میکنه و میگه
sandy1 نوشته است:
نمی دونم
شاید شوهرم چیزایی که فکر می کنه ناراحتم می کنه رو فاکتور می گیره
نمی دونم به خدا
ولی من میگم تو زندگی مشترک همه چی رو باید گفت تا اگه بعدا مشکلی تو زندگی پیش اومد بشه با هم حلش کرد!
البته اینکه ما انتظار داشته باشیم همسرمون همه چیز رو صادقانه بهمون بگه به ظرفیت و طرز برخورد ما با مسائلی که خوشایندمون نیست ، هم بستگی داره
همش یکطرفه نیست
مثلا ما تا یک چیز نگران کننده میشنویم حول میکنیم ، همسرمون رو محدود میکنی ، دستور میدیم ، مثل مامانا هی توصیه و سفارش میکنیم
اینا همه خب در جای خودش به پنهان کاری همسر کمک میکنه
خوب آخه من فکر می کنم اگه روابطش رو با خانوادش یا همکاراش ندونم مدیریت زندگی از دستم در میره
فکر می کنم دیگه زندگیم دست خودم نیست و اونا دارن واسه زندگی من برنامه ریزی می کنن؟
یعنی فکرم اشتباهه؟
sandy1 نوشته است:
خوب آخه من فکر می کنم اگه روابطش رو با خانوادش یا همکاراش ندونم مدیریت زندگی از دستم در میره
فکر می کنم دیگه زندگیم دست خودم نیست و اونا دارن واسه زندگی من برنامه ریزی می کنن؟
یعنی فکرم اشتباهه؟
نه لزومی نداره ما از همه چیز با خبر باشیم
باید یه درصدی هم به همسرمون و قدرت مقابله با مسائل دور و برش اطمینان داشته باشیم
درسته که باید حواسمون به زندگی مون باشه ولی این به اون معنی نیست که همه چیز زندگی دست ماست
خیلی وقتا باید سپرد به خدا
اگر همسر شما از حس بی اعنمادی شما به خودش بو ببره ، خیلی بدتره و اگر ذره ای احساس کنه که میخواید تمام حرکاتش رو کنترل کنید ، شاید هیچوقت هیچ مسئله ای رو برای شما بازگو نکنه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]