واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: گزارش ايسكانيوز از دادگاه كيفري تهران محاكمه قاتل مادر و دختر براي آخرين بار
تهران - خبرگزاري ايسكانيوز: پسري كه زن عمو و دختر او را كشت ، هفته آينده در دادگاه كيفري تهران محاكمه مي شود .
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار گروه حوادث ايسكانيوز: زنگ تلفن كلانتري 138 جنت آباد، نيمه شب 22 مرداد 1385 به صدا درآمد و از مركز فوريتهاي پليسي 110 خبر رسيد مادر 42 ساله به نام «شهناز» و دختر 22 سالهاش «زهرا» در خانه خود - خيابان شاهين شمالي ، لاله چهارم- كشته شدهاند.
بازپرس ولي ا...حسيني (كشيك وقت دادسراي ناحيه 27 پايتخت) و افسران تجسس دقايقي بعد خود را به قربانگاه رساندند و با ديدن جنازههاي كارد آجين به تحقيق محلي پرداختند.
در آن ميان، شوهر زهرا اعلام كرد:زن و دخترم در غياب من از پا درآمدند و دست شهناز از مچ قطع و النگوهايش دزديده شد.
جنازهها با دستور قضايي به پزشكي قانوني فرستاده و تجسس براي گشودن قفل پرونده و شناسايي جاني يا جانيان به پليس دايره 10 اداره آگاهي مركز سپرده شد.
يك هفته بعد «بابك» پسر عموي 18 ساله «زهرا» به عنوان عامل اصلي جنايت دستگير شد.او كه ابتدا خود را بي گناه مي خواند وقتي با مدارك دادگاه پسند رو به رو شد لب به بيان حقيقت گشود و انگيزه اش را نياز مالي عنوان كرد.
به دنبال اعتراف هاي جاني آشنا، كيفرخواست پرونده از سوي «حيدري» داديار شعبه اظهار نظر دادسراي ناحيه 27 به شعبه 74 دادگاه كيفري تهران فرستاده و او بامداد سوم دي 1386 پاي ميز محاكمه نشست.
در نشست رسيدگي به اين پرونده كه به رياست قاضي «حسيني كوه كمره اي» و با حضور چهار مستشار (تردست، سالاري، سليماني و باقري) برگزار شد ابتدا نماينده دادستان «بابك» را گناهكار ناميد و برايش اشد مجازات خواست.
سپس خانواده داغدار در جايگاه ويژه قرار گرفت و درخواست حكم مرگ كرد.نوبت بابك كه رسيد
جرم هايش را گردن گرفت:«چند ماه بود كه قرص «اكس» مصرف مي كردم و به پول نياز داشتم. به همين خاطر به خانه عمويم رفتم.»
وي اضافه كرد:زهرا در خانه تنها بود و با تلفن حرف مي زند.از او پول خواستم و به اتاق رفت تا برايم بياورد. همان موقع رفتم سراغ تلفن تا ببينم دختر عمويم با چه كسي صحبت مي كند كه «زهرا» داد و فرياد راه انداخت.از ترسم چاقوي آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه زدم.
مجرم ادامه داد:مي خواستم از «در» بيرون بروم كه زن عمويم سر رسيد.وحشت كرده بودم و چون مرا ديده بود به ناچار او را هم كشتم. آنجا بود كه چشمم به النگوهايش افتاد، سعي كردم آنها را دربياورم امانشد.به همين خاطر، دستش را از مچ قطع كردم، النگوها و گوشواره ها را دزديدم و فرار كردم.
*قاضي :طلاها را كجا بردي؟
*«بابك»:آنها را در خانه مان درون پايه يك ميز ، جا سازي كردم.
*قاضي:براي چه به خانه عمويت رفته بودي؟
*«بابك»:مي خواستم پول قرض بگيرم اما تحت تاثير قرص هاي روان گردان، ناخواسته دستم به جنايت آلوده شد.باوركنيد حال طبيعي نداشتم.
همچنين وكيل او (ياور زاده) رو به روي پنج قاضي شعبه ايستاد: «موكلم بي شك تحت تاثير قرص هاي روان گردان ، دست به اين جنايت زده است و امروز با خونسردي آنرا تشريح مي كند.از اين رو تقاضا دارم براي بررسي دقيق روح و روانش به كميسيون پزشكي قانوني معرفي شود.»
رئيس و چهار مستشار شعبه 74 وارد شور شدند و ادامه محاكمه را به آينده موكول كردند.گزارش ايسكانيوز مي افزايد، در همين حال پزشكي قانوني ، سلامت رواني بابك را تائيد كرد و او كه به تازگي به سرطان حنجره مبتلا شده است يكشنبه هفته آينده براي آخرين بار پاي ميز عدالت مي رود.525
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]