صرف ادعاي مهدور‌الدم بودن مقتول نافي قصاص نيست‌

واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: صرف ادعاي مهدور‌الدم بودن مقتول نافي قصاص نيست‌
جلسه هيات عمومي ديوان عالي كشور، موضوع پرونده اصراري رديف 87/1 به رياست آيت الله مفيد، رئيس ديوان عالي كشور و با حضور آيت‌الله دري نجف آبادي، دادستان كل كشور و قضات شعب كيفري ديوان عالي كشور تير ماه گذشته برگزار شد.‌

خلاصه جريان پرونده:‌

آقاي عبدالعلي - ص حسب اوراق پرونده داماد خود اردشير- م را با اسلحه شكاري مي‌كشد و ... او را نيز مي‌برد و كنار جسدش قرار مي‌دهد.‌

‌‌مقتول اردشير داماد عبدالعلي - ص بوده و3 نوه دختري از دخترش به جا مانده و دختر عبدالعلي - ص، زن مقتول قبل از اين جريان فوت نموده و عبدالعلي دامادش را مورد حمايت قرار مي‌داده و شريك دامداري خود كرده است. هفته‌ها دامادش در صحرا سر سفره عبدالعلي مي‌نشسته تا اين‌كه متوجه مي‌شود، اردشير با همسر جوانش شوخي‌هاي نامربوط مي‌كند.اين شوخي‌ها را متهم چنين بيان كرده: يك هفته قبل از ماجراي قتل قبل از طلوع آفتاب ديدم همسرم و اردشير در چادري كه محل زندگي من بوده، نشسته‌اند و سرگرم صحبت و شوخي‌اند. من با ديدن اين صحنه دچار شوك شدم؛ ولي رفتم داخل چادر و گفتم خيلي خسته‌ام ديشب نخوابيده‌ام مي‌خوابم، مرا عصر بيدار كنيد. دراز كشيدم خود را به خواب زدم تا حرف‌هايش را گوش كنم. پس از چند دقيقه زنم پسربزرگم را به بهانه چرانيدن گوسفندان به دنبال گله فرستاد و فرزند كوچكم را گفت برو روستا خريد كن بيا. وقتي آنها از چادر دور شدند، اردشير به زنم گفت كه بيا سيگار بكشيم. همسرم مي‌خنديد. ناگهان دخترم سلام كرد و وارد شد. آنها ساكت شدند و از چادر بيرون رفتند. من سرك كشيدم، ديدم زنم به طرف دره مي‌رود و اردشير هم دنبالش، مي‌گفتند و مي‌خنديدند. اردشير روي تپه‌اي ايستاده بود، زنم به وي گفت: برو تا عبدالعلي از خواب بيدار نشده گوسفندان را بدوش. اردشير در جواب گفت: حالا هر چه دلت مي‌خواهد بگو....‌

‌‌من اسلحه را برداشتم و رفتم بالاي تپه كه مرا نمي‌ديدند. هر دو را هدف قرار دهم؛ ولي ديدم دختر مريضم پهلوي زنم نشسته، رحم كردم و برگشتم.‌

قرار بود اردشير از روستا بيايد و نزد گوسفندان بماند و من به كارهاي ديگر برسم. وقتي از صحرا به چادر نزديك شدم، ناگهان زنم را با صورت و حالتي مضطرب و پريشان و ترسناك ديدم كه از چادر بيرون آمد. تا مرا ديد روانه دره شد. من داخل چادر شدم، ديدم مقتول (اردشير) دارد زيرشلوارش را بالا مي‌كشد، تا مرا ديد، فورا تفنگ و قطار مربوط به من را برداشت و از چادر بيرون رفت و حدود 100 الي 150 متري روي تپه نشست. دكمه پيراهنش را مي‌بست و تا ساعت 30/11 ،نزديك به ظهر كه قرار بود گوسفندها را داخل آغول ببريم، آنجا نشسته بود. متهم بعدا درصدد كشتن دامادش اردشير و همسرش برآمده و تصميم مي‌گيرد، اول دامادش را بكشد؛ چون او بفهمد، راه فرار دارد؛ ولي زن در چادر اوست و راه فراري ندارد. دامادش روستا رفته بود، اما به دعوت عبدالعلي - ص حركت مي‌كند تا به روستا بيايد. متهم نيز يقين داشته كه مي‌آيد خود را با اسلحه آماده در چادر پنهان مي‌نمايد. حدودا ساعت 4 عصر اردشير وارد صحرا مي‌شود و در حال قفل كردن ماشين بوده كه متهم مي‌گويد: از چادر بيرون آمدم، وقتي مرا ديد، گفت: اينجا چه خبر است چه شده؟ گفتم: ... چيزي نشده. شما چه خبر آورده‌اي، آيا قليان كه بنا بود از روستا بياري و با هم قليان بكشيد، آوردي؟

اردشير ‌به محض شنيدن اينها كفش را درآورد و فرار كرد. من هم دنبالش دويدم، پسرخاله‌ام جلوي من ايستاد و گفت: چه مي‌كني؟ مرا بزن. گفتم: اگر كنار نروي، تو را مي‌كشم. از ترس كنار رفت. اردشير از من فاصله گرفت، يك تير به سويش شليك كردم؛ ولي به وي اصابت نكرد. او مي‌دويد و من مي‌دويدم. من اردشير را گم كردم، خيلي دنبالش گشتم، ناگهان سرراهم پيدا شد. گفت: به من رحم كن، به خاطر3 تا دخترهايم. عبدالعلي ص - (قاتل) گفت: مگر تو به من رحم كردي تا به تو رحم كنم؟ تا خواست فرار كند، حدود 8تا10 متري بوديم، سر اسلحه را به سويش گرفتم و شليك كردم، خواستم نكشم، زنده بماند... و زجرش بدهم؛ ولي تفنگ كمي بالاتر گرفت و به دست راست و پهلويش اصابت نمود و به حالت سجده افتاد روي زمين. رفتم بالاي سرش با پا برگرداندم به پشت و تيغ موكت‌بري كه تهيه كرده و همراه داشتم، قبلا شلوار و شورتش را پاره كردم... را بريدم و روي سينه‌اش گذاشتم. حركت كردم به طرف چادرم كه زنم را هم بكشم، عده‌اي به زحمت اسلحه را از من گرفتند؛ چون او به آنان التماس مي‌كرد. بعد از ساعتي لباس پوشيدم و گفتم اسلحه را به من بدهيد مي‌خواهم بروم خود را به پاسگاه معرفي كنم. جرات نمي‌كردند، تا 200 متر از چادر دور شدم. اسلحه را آوردند، رفتم خود را معرفي و جريان را گفتم، حال نيز پشيمان نيستم.‌

پرونده مقدماتي به دادگاه كيفري استان... دادند و به شعبه اول ارجاع شد. شعبه دادگاه پس از تحقيق از متهم كه اقرار صريح داشته و اولياي دم كه تقاضاي قصاص نفس متهم را داشتند و استماع اظهارات وكلاي طرفين طي راي شماره... مورخ... ادعاي متهم را بي‌اساس و غيرمعقول تلقي و وفق مواد 205 و بند (الف) ماده 206 و بند يك ماده 231 و مواد ديگر قانون مجازات اسلامي راي بر قصاص نفس متهم صادر كرده است كه اولياي دم پس از تامين سهم صغار با استيذان از ولي امر مسلمين، وي را قصاص نمايند و همچنين درخصوص قطع... مقتول كه جنايت بر مرده است، مبلغ 133 دينار به عنوان ديه جنايت بر مرده وفق تبصره ماده 494 قانون مذكور تعيين گرديده است.‌

راي صادره پس از ابلاغ مورد اعتراض متهم و وكيل مدافع قرار گرفته و پرونده به ديوان عالي كشور ارسال و به شعبه 32 ارجاع شده است. هيات شعبه پس از رسيدگي شكلي هرچند عضو مميز سابق كه در اقليت قرار گرفته و نظر به تاييد راي صادره داشته؛اما اكثريت با بيان اين‌كه متهم به اتهام قتل عمدي و قطع... وي به قصاص نفس محكوم شده، با توجه به محتويات پرونده و اين‌كه قاتل، مقتول را مثل فرزندش مي‌دانست و در كمك و مساعدت به وي هيچ‌گونه مضايقه نداشت و اختلافي نيز با وي نداشت و انگيزه كشتن وي جز مسئله يقين وي به زنا با همسرش چيز ديگري نبوده و بريدن ... مقتول نيز مويد آن است كه قاتل با علم و يقين به زنا و خيانت مقتول به همسرش به‌عنوان دفاع از ناموسش اقدام به چنين كاري كرده و اعلام داشته كه اگر مقتول صد بار زنده شود او را مي‌كشم، نشان دهنده اعتقاد او به زنا با همسرش توسط مقتول بوده و خود را نيز با ميل به نيروي انتظامي معرفي و ماجرا را صريحا بيان نموده، ازاين‌رو عمل او منطبق با تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامي است كه محكوم به ديه مي‌شود نه قصاص و راي اصراري شماره 72 - 46 مورخ 23 فروردين‌ماه 1373 صادره از هيات عمومي مبين همين مطلب است و از مصاديق فتواي مورخ 25 شوال 1412 هجري‌قمري آيت‌الله‌العظمي گلپايگاني (قدس‌سره) مي‌باشد كه عينا نقل مي‌شود. اگر قاتل خيال كند كه زاني جايزالقتل است، او را بكشد، حكم قصاص مشكل است و بايد ديه بدهد و لااقل داراي شبهه است و شامل مي‌شود.بنابراين دادنامه صادره منطبق با موازين شرعي و قانوني صادر نشده، نقض مي‌گردد و جهت رسيدگي به شعبه ديگر دادگاه كيفري استان ارجاع مي‌گردد و چون در استان... يك شعبه دادگاه استان بيشتر وجود نداشت، پرونده به نزديك‌ترين استان كه استان... است، ارسال شد و به شعبه پنجم ارجاع گرديد. شعبه اخير در تاريخ 29 بهمن‌ماه 1385 با حضور طرفين، وكلاي آنان و اولياي دم تشكيل جلسه داده و پس از استماع اظهارات آنان، ختم رسيدگي را اعلام و مبادرت به صدور راي شماره... مورخ... نموده است. در راي صادره با بيان اين‌كه پرونده قبلا در دادگاه كيفري استان مطرح بوده و دادگاه براي متهم حكم قصاص داده بود؛ ولي اين حكم در ديوان عالي كشور نقض گرديد و پرونده به استان ...ارسال و به اين شعبه ارجاع شد و اين شعبه با بررسي اوراق پرونده و استماع اظهارات طرفين و وكلاي آنان به‌خصوص وكيل متهم مبني بر اين‌كه ارتكاب قتل از ناحيه موكل به اعتقاد مهدورالدم بودن وي بوده، در صورتي كه متهم در هيچ جاي پرونده ادعا ننموده كه من ديدم مقتول با زنم... مي‌‌زد، وقتي گفته به چشم خود نديدم، عمل زناي او صرف اين‌كه ايشان علم پيدا كرده، براي قتل كافي نيست، به‌علاوه چنين استدلال نموده كه ارتكاب عمل زنا به فرض ثبوت پيش از صدور حكم قطعي از دادگاه صالح و در زمان وجود حكومت اسلامي موجب مهدورالدم بودن زاني نمي‌گردد و همچنين اولياي دم منكر مهدورالدم بودن مقتول بوده و تقاضاي قصاص نموده‌اند،متهم به قتل در دادگاه كيفري استان... نتوانست اعتقاد خود را اثبات نمايد. بنابراين چون اولياي دم منكر اعتقاد متهم بوده‌‌اند، ارتكاب قتل از ناحيه متهم عدواني بوده و اصولا متهم به قتل اطمينان به وقوع زنا از ناحيه مقتول با همسرش را نداشته؛ بلكه صرف ظن و گمان اقدام به قتل نموده و صرف ظن و گمان توجيه‌گر اعتقاد متهم كه فردي عادي و بي‌سواد است، به مهدورالدم بودن مقتول نمي‌باشد، ازاين‌رو بزهكاري‌اش محرز و مسلم است و مستندا به مواد205 و بند (الف) ماده 206 و فرازهاي اول و چهارم ماده 231 و همچنين 232 و 233 قانون مجازات اسلامي حكم به قصاص نفس نامبرده صادر و اعلام مي‌گردد و درخصوص اتهام ديگر متهم داير بر جنايت بر مرده چون صلاحيت ذاتي دادگاه كيفري استان در قانون مصرح است، مستندا به ماده 179 قانون آيين دادرسي كيفري قرار عدم صلاحيت به صلاحيت دادگاه عمومي جزايي... صادر و اعلام مي‌گردد.‌

راي صادره مورد اعتراض محكوم‌عليه و وكيل مدافعش قرار گرفته و پرونده حسب سابقه به اين شعبه ارجاع گرديده است.‌

‌‌دادگاه كيفري استان... در استدلال جهت قصاص مي‌گويد كه چون اولياي دم منكر مهدورالدم بودن مقتول مي‌باشند، ارتكاب قتل از ناحيه متهم عدواني بوده است. نظر شعبه اين است كه در باب قصاص هرچند بند (الف) ماده 206 مي‌گويد: قاتل با انجام كاري قصد كشتن شخص معين را دارد، اين عدواني است و موضوع عدواني در بحث ما چگونه احراز مي‌گردد؟ قاتلي كه به مقتول بدون هيچ چشمداشتي سرمايه مي‌دهد و 163 راس گوسفند برايش مي‌‌خرد و 4 ميليون تومان پولش را خودش چك به فروشنده مي‌دهد، اگر دشمني با مقتول داشت كه چنين كاري و خدمتي انجام نمي‌داد. يا در استدلال به قصاص مي‌گويد كه متهم در هيچ جاي پرونده ادعا نكرده كه مقتول را در حال انجام... با همسرش ديده و صرف علم و اعتقاد پيدا كردن به انجام زنا مجوز ارتكاب قتل نمي‌شود و يا مي‌گويد كه به فرض ثبوت واقعي زنا پيش از صدور حكم قطعي از دادگاه آن هم در زمان حكومت اسلامي موجب مهدورالدم شدن زاني نمي‌گردد. آنچه به نظر مي‌رسد جواب اين استدلال است كه خيلي روشن است. اگر قاتل زن خود و مقتول را درحال انجام زنا مي‌ديد، يكجا هر دو را مي‌كشت، نياز به اين حرف‌ها نبود و مشمول ماده 630 قانون مجازات اسلامي بود و با اثبات آن در محكمه نه قصاص داشت و نه پرداخت ديه و چون نديده؛اما از طرفي برايش علم و يقين حاصل شده، دست به اين كار زد و از شدت ناراحتي و عصبانيت ناموسي او را كشته و... او را بريد و آنقدر برايش جزم و يقين حاصل شده بود كه ابدا اظهار ندامت و پشيماني نكرده است بلكه به‌صراحت در جلسات دادگاه گفته كه اگر 500 بار ديگر زنده شود او را مي‌كشم. مرد براي ناموسش تلاش و زندگي مي‌كند. اگر چنين شخصي را كشت، مشمول تبصره 2 ماده 295 قانون مذكور مي‌گردد كه بايد ديه بپردازد.‌

بنابراين چون آراي صادره از شعب كيفري استان... و استان... (شعبه پنجم) با شعبه ديوان عالي كشورهماهنگ نيست، اصراري تلقي و وفق بند (ج) ماده 266 قانون آيين دادرسي كيفري پرونده به دفتر رئيس ديوان عالي كشور ارسال تا در هيات عمومي اصراري مطرح گردد.‌

دادگاه‌ها اعتقاد به مهدورالدم دانستن مقتول توسط متهم را احراز نكردند

يكي از قضات ديوان عالي كشور به آراي محاكم كيفري استان تهران اشاره كرد و گفت: همسر منكر هرگونه رابطه نامشروع با مقتول گرديده و از آنجا كه از لحاظ عقل سليم، اين‌كه متهم ادعا نموده در حالي كه زير پتو بوده و در چادري كه همسرش و مقتول حضور داشتند، خود را به خواب زده و متوجه شده كه آنها اقدام خلاف شرع انجام داده‌اند، قابل پذيرش نيست؛ چراكه از يك طرف هيچ زن و مردي در حضور شوهر آن زن، جرات انجام اقدامات خلاف شرع و قانون را ندارند. از سوي ديگر كسي نمي‌تواند در حالي كه پتو به روي صورت و سرش كشيده باشد، اطراف خود را مشاهده كند.‌

‌‌وي بيان داشت: با عنايت به اين‌كه براساس قانون مجازات اسلامي، شوهر زماني مي‌تواند اقدام به قتل مرد اجنبي و همسر خود نمايد كه آنان را در حال... در يك‌جا ببيند و علم و يقين به تمكين زن هم داشته باشد كه در مانحن‌فيه امري را نه‌تنها متهم مشاهده نكرده؛ بلكه براساس حدس و گمان و شك اقدام به قتل مقتول نموده است. بنابراين، به نظر اعضاي دادگاه دفاعيات متهم و وكيل ‌مدافع وي موجه نبوده، بزهكاري متهم در قتل عمدي مقتول محرز است و به قصاص حكم داده مي‌شود.‌

وي سپس به راي اصراري مورد استناد شعبه ديوان عالي كشور اشاره كرد و بيان‌داشت: در آن پرونده اصراري زنا محقق بوده و قابل مقايسه با اين پرونده نمي‌باشد. همچنين درمانحن‌فيه همسر متهم منكر عمل زنا بوده است.‌

قاتل مستوجب پرداخت ديه است‌

يكي از قضات ديوان عالي كشور گفت: توجه به اظهارات شهود، سابقه كيفري مربوط به موضوع و محتويات پرونده ثابت و مسلم است كه متهم به اعتقاد مهدورالدم بودن مرتكب قتل شده است. از اين رو طبق تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامي، در اين قبيل موارد قتل از نوع شبه‌عمد و قاتل مستوجب پرداخت ديه است.‌

به نظر من قتل عمد است‌

قاضي ديگر ديوان عالي كشور گفت: در اين قبيل مسائل اصل بر اين است كه قتل عمد است، قاتل بايد قصاص شود مگر اين‌كه در محكمه ثابت كند كه من اعتقاد داشتم به مهدورالدم بودن مقتول. در اين پرونده عنايت داريدبرخي موارد ‌مشكوك مي‌باشد. چه چيزي ميان همسر متهم و مقتول رد و بدل شده، آيا اين الفاظ متلك است يا شوخي؟ متهم، فرد عصباني‌مزاجي بوده و دلايل متعدد از جمله اين‌كه مقتول با پسر متهم ترياك كشيده كه حتي به روي پسرش نيز به قصد كشتن اسلحه مي‌كشد، اين را نشان مي‌دهد.‌

وي با طرح اين پرسش كه ما چطور مي‌خواهيم ثابت كنيم كه متهم معتقد به مهدورالدم بودن است، بيان‌داشت: متهم كه از فقه آگاهي ندارد، آيا او اصلا مي‌داند مهدورالدم چيست و معنايش چيست. بنابراين، به نظر من، قتل عمد است.‌

متهم بايد محكوم به پرداخت ديه شود

قاضي ديگر ديوان‌عالي كشور با بيان اين‌كه متهم از بارمعاني مهدورالدم اطلاعي نداشته است،گفت: متهم معتقد بوده و براساس اعتقادش واژه‌هاي عاميانه به كار برده و تا آنجا پيشروي كرده است كه مطرح مي‌كند كه نه يك‌بار بلكه اگر زنده شود، 500 بار او را مي‌كشم.‌

بنابراين، راي شعبه ديوان عالي كشور كه اين قتل را موجب قصاص نمي‌داند و متهم بايد محكوم به پرداخت ديه شود را تاييد مي‌كنم.‌

متهم بايد اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول را ثابت كند

يكي از مستشاران شعبه ديوان‌عالي كشور با بيان اين‌كه متهم بايد اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول را ثابت كند، گفت: اگر متهم مقتول را با اين اعتقاد كشته باشد، بايد آن را ثابت كند. در اين صورت قصاص ساقط مي‌شود. اين در حالي است كه زن متهم نيز منكر وجود رابطه نامشروع و زنا با مقتول بوده است.‌

همچنين متهم نيز علم به وقوع زنا ندارد و به صرف ظن و شك، مقتول را به قتل رسانده است.‌

او تصريح كرد: دادگاه‌ها اظهار داشته اند كه براي ما اثبات نشده قاتل با چنين اعتقادي به جواز شرعي اقدام كرده باشد. از اين رو نمي‌توانيم دادگاه‌ها را ملزم كنيم كه حتما چنين اعتقادي اثبات شود. آنها مي‌گويند براي ما ثابت نيست، بنابراين مورد مشمول تبصره2‌ ماده 295 ق.م.ا كه شعبه ديوان استناد كرده، نمي‌شود؛ چون در تبصره2‌ آمده است كه اين امر؛ يعني اعتقاد، بر دادگاه ثابت شود. در نتيجه دادگاه‌ها مي‌گويند اين اعتقاد براي ما ثابت نيست، از اين رو نمي‌توانيم اين مورد را مشمول تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامي بدانيم. بنابراين، راي دادگاه‌ها را تاييد مي‌كنم.‌

فتواي آيت‌الله‌العظمي‌گلپايگاني ايجاب مي‌كند كه ما اين آدم را قصاص نكنيم‌

يكي از قضات ديگر ديوان عالي كشور گفت: متهم نمي‌داند كه تجاوزي صورت گرفته است؛ ولي در ذهن اين آدم روستايي، همين مقدار كه مقتول اقدام كرده، مهدورالدم بوده و بايد كشته شود. بنابر فتواي مرحوم آيت‌الله‌العظمي گلپايگاني(قدس سره) هم كه مي‌فرمايد: اگر به خيال اين‌كه مهدورالدم است او را بكشد، قصاص مشكل است. بايد ديه بگيرد و مصالحه به ديه بكند.‌

زماني كه قانون هست نمي‌توان به فتوا استناد كرد

يكي از مستشاران شعبه ديوان ‌عالي كشور گفت: زماني كه قانون هست، به فتوا نمي‌توان استناد كرد. بنابراين، درخصوص مورد قانون وجود دارد و زماني كه قانون هست نمي‌توانيم به فتوا استناد كنيم.‌

وي گفت: چون هر كسي خيال كرد كه كسي با زنش رابطه دارد و برود بكشد، سپس در آخر ديه‌اش را بپردازد، اين امكان دارد كه اين شخص، از باب ديگر ممكن است قابل ارفاق باشد؛ به عنوان مثال اگر فردي وسواسي، ماليخوليايي و بيمار رواني باشد ما در اين موارد مي‌توانيم ارفاق كنيم ؛ اما اگر بخواهيم بگوييم كه اين شخص به خيال اين‌كه به ناموسش مي‌خواسته تجاوز شود يا اين‌كه سرش را زير پتو كرده، گوش داده تا ببيند آيا آنها با هم رابطه دارند يا خير، اين مجوز قتل مي‌شود. بنابراين، به عقيده من، اين از مصاديق بارز قتل عمد است، به خصوص اعمالي كه بعدش مرتكب شده است. حال اگر نظر بر اين باشد كه ما از ميزان قصاص و اعدام بكاهيم، آن بحث ديگري است؛ اما از مصاديق بارز است. انگيزه‌اش قابل استناد نيست و به هيچ‌وجه نمي‌توانيم اين را قتل شبه‌عمد بدانيم. بنابراين، بنده نظر دادگاه‌ها را تاييد مي‌كنم.‌

اعتقاد به مهدورالدم بودن و منتفي كردن قصاص اثرات بدي دارد

قاضي ديگر ديوان عالي كشور با اشاره به اين‌كه اعتقاد به مهدورالدم بودن و منتفي كردن قصاص اثرات بدي دارد،‌گفت: چنانچه اين قضيه باب شود و هر كسي را بيرون بكشند و بعد بگويند ما معتقد بوديم مهدورالدم بوده است اثرات بدي دارد، فكر آينده را هم بكنيد. اينجانب صددرصد راي دادگاه‌ها را مي‌پذيرم.‌

متهم به دليل ناراحتي و عصبانيت ناموسي مقتول را كشته است‌

يكي از ديگر قضات ديوان عالي كشور گفت: اگر كسي مهدورالدم بوده و در دادگاه اثبات كند و استدلال و ثابت كرد، نه ديه دارد و نه قصاص. حال چنانچه متهمي ثابت كرد كه چنين چيزي بر من ثابت بود و اكنون اشتباه كردم، در اينجا مي‌گويند قصاص نداري و بايد ديه بدهي؛ اما در اين پرونده حداكثر چيزي كه گفته شده اين‌كه متهم به دليل ناراحتي و عصبانيت ناموسي مقتول را كشته است. متهم نه مهدورالدم بودن را ثابت كرده و نه اين‌كه براي او مهدورالدم بودن علم شده ، بنابراين، به نظر من راي دادگاه‌ها درست است.‌

نظريه دادستان كل كشور

آيت‌الله دري‌نجف‌آبادي، دادستان كل كشور به شرح ذيل نظريه خود را بيان كردند:‌

الف) براساس محتويات پرونده محاكماتي فردي به نام عبدالعلي - ص در تاريخ 9 فروردين 1384 با در دست داشتن يك قبضه سلاح شكاري و 15 تير فشنگ جنگي با مراجعه به پاسگاه انتظامي اعلام مي‌كند دامادش به نام اردشير - م را به قتل رسانده است كه با هدايت وي، ماموران به محل عزيمت رفته و جنازه مقتول را در حالي كه از ناحيه سمت راست بدن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و ... وي نيز با چاقو موكت‌بري بريده و در كنار پاي وي قرار داده شده را كشف مي‌نمايند. پرونده در شعبه اول بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب... تشكيل و تحقيقات مقدماتي انجام شد و نظرات پزشكي قانوني درخصوص علت تامه مرگ كه ناشي از اصابت گلوله و پارگي ريه و خونريزي شديد و عوارض آن بود، اعلام مي‌گردد. همچنين عدم جنون متهم حين ارتكاب قتل به تاييد مي‌رسد.‌

متهم درجريان تحقيقات، همواره انگيزه خود از قتل را برخورداري رابطه نامشروع مقتول با همسر دوم متهم و انجام عمل منافي عفت و زنا بيان مي‌نمايد. با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست پرونده به دادگاه كيفري استان... ارسال شد كه در جريان دادرسي در شعبه اول دادگاه كيفري استان... متهم ضمن اقرار به قتل اظهار مي‌دارد اگر صد بار هم مقتول زنده شود، او را خواهد كشت و علت و انگيزه اقدام خود را ناشي از ارتباط مقتول با همسر دوم متهم بيان مي‌دارد. از همسر متهم 30‌ساله تحقيق شده و مشاراليه وجود هر نوع رابطه‌اي را خارج از رابطه متعارف و مشروع با مقتول نفي مي‌نمايد. از دختر 14‌‌ساله متهم نيز تحقيق گرديده، وي مشاهدات خود را در رابطه با اعمال نامشروع مقتول با همسر پدرش در دادگاه توضيح مي‌دهد و اظهار مي‌دارد اين مشاهدات را به لحاظ ترس از پدرش با وي در ميان نگذاشته است و از طرف ديگر همسر متهم او را تهديد نموده كه چيزي به پدرش نگويد. از فرزند متهم به نام عبدالرحيم - ص در مورد نحوه به قتل رسيدن مقتول توسط پدرش تحقيق گرديده و وي در اظهارات خود از علت قتل و اختلافات اظهار بي‌اطلاعي نموده و صرفا اظهار داشته كه پس از به قتل رسيدن مقتول توسط پدرش، نامادري وي مكررا از حضار مي‌خواسته (التماس مي‌نموده) كه نگذارند همسرش، او را بكشد كه وي به همراه چند تن ديگر اسلحه را از پدرش گرفته و اجازه نداده او را بكشد. حسن - م 16‌ساله، ديگر شاهد موضوع نيز نحوه به قتل رسيدن مقتول را بيان و اظهار مي‌دارد به كمك عمويش و يك نفر ديگر اسلحه را از دست متهم گرفتيم و مانع شديم كه وي همسرش را بكشد. اسماعيل - م 48‌ساله اظهارات حسين - م را عينا به عنوان شاهد ديگر تاييد مي‌نمايد.

ب) با توجه به مراتب مذكوروآراء صادره دادگاهها: 1 - متهم پس از ارتكاب به قتل به همراه سلاح و مهمات مربوطه خود را به نيروي انتظامي معرفي مي‌نمايد. 2 - متهم در كليه مراحل تحقيق اعم از نيروي انتظامي و بازپرسي و در جريان دادرسي در محاكم كيفري استان... و ... علت و انگيزه ارتكاب قتل را ايقان وي به خيانت مقتول و همسر متهم به متهم و برقراري رابطه نامشروع و ارتكاب عمل زنا بيان نموده و مصرانه اظهار مي‌دارد اگر به دفعات متهم زنده بشود، او را به دليل عمل ارتكابي به قتل خواهد رسانيد. 3 - متهم نه‌تنها سابقه شرارت يا محكوميت نداشته؛ بلكه رفتار وي با مقتول قبل از اين موضوع رفتاري صميمي و همواره به او خدمت نموده است و او را شريك زندگي خود قرار داده و هيچ‌گونه انگيزه‌اي جز اعتقاد به خيانت در كار نبوده است. 4 - هرچند، همسر دوم متهم منكر هر نوع رابطه نامشروع با مقتول گرديده است، در اظهارات وي در مورد تنبيه قبلي همسرش كه منجر به خونريزي دهان وي گرديده و نيز قصد كشتن مشاراليها توسط متهم و التماس مشاراليها از حضار درجهت منصرف كردن متهم از قتل وي اعلام شده است و صحت اين مطالب توسط فرزندان متهم و ديگر حضار در صحنه به تفكيك تاييد شده است. بنابراين، از جميع تحقيقات به‌عمل‌آمده و رفتار متهم با مقتول و معرفي متهم پس از قتل شخصا و اظهارات وي كه بي‌شائبه مطرح گرديده و دليلي هم برخلاف اظهارات وي اقامه نگرديده است، به نظر مي‌رسد متهم با اعتقاد به وقوع عمل زنا في‌مابين مقتول و همسرش و استحقاق مقتول به قتل اقدام به عمل ارتكابي نموده است، از اين رو حكم به قصاص نفس محل تامل بوده و از موارد قطعي قصاص به نظر نمي‌رسد. اينجانب با نظر هيات قضايي شعبه 32 ديوان‌عالي كشور موافق بوده و تقاضاي ارجاع امر جهت رسيدگي مجدد به شعبه هم عرض را دارد.‌

راي هيأت عمومي اصراري ديوان عالي كشور

در پايان، اكثريت اعضاي هيات عمومي عمل متهم را قتل عمد دانسته و راي شعبه پنجم دادگاه كيفري استان...را تأييد كردند.‌

دوشنبه 4 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]

[مشاهده در: www.ettelaat.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]