واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: نتيجه ناتواني در حل مشكلات پدر و فرزندي مرگ زن جوان در شعلههاي خشم پدر
نميخواستم او را آتش بزنم. هدفم فقط ترساندن او بود، در اين حادثه هيچكس نقش نداشت و خود من مرتكب جنايت شدم و...
آفتاب: مردي كه در يك اقدام جنونآميز مبادرت به آتشزدن دختر خود كرده بود، پس از تحقيقات قضايي از سوي بازپرس ويژه قتل تهران روانه زندان شد.
بازپرس محمد شهرياري با اشاره به اين پرونده به خبرنگار سرويس اجتماعي آفتاب گفت: «به دنبال گزارش مسوولان يكي از بيمارستانهاي تهران مبني بر فوت زن 24 سالهيي كه دچار سوختگي شديد شده بود، ماموران كلانتري 130 نازيآباد با حضور در محل موضوع را به دادسراي جنايي گزارش كردند».
با آغاز تحقيق در اين زمينه اين آتشسوزي عمدي تشخيص داده شد و با احضار پدر، مادر و برادر زن جوان تحقيقات قضايي از آنها آغاز شد.
شهرياري افزود: «با آغاز تحقيق از آنها و اظهارات ضد و نقيض سرانجام پدر خانواده به نام مصطفي زبان به اعتراف گشود و راز قتل دختر خود را فاش كرد».
متهم گفت: «دخترم چندي پيش با وجود آنكه يك دختر داشت از همسر خود طلاق گرفت و به خانه من آمد. در اين مدت نگران او بودم و اين نگراني زماني بيشتر شد كه متوجه شدم او تماسهاي مشكوك دارد و بيتوجه به هشدارهاي من و ديگر اعضاي خانواده هرزمان به خود اجازه خروج و بازگشت به خانه را ميداد».
روز حادثه از زبان متهم
متهم اظهار داشت: «روز حادثه پسرم با من تماس گرفت و گفت كه خواهرم سوار يك خودرو شده بود كه او را از خودرو پياده كرده و قصد دارم او را به خانه بازگرداند اما او مقاومت ميكند و جمعيت زيادي نيز جمع شدهاند».
او ادامه داد: «به دنبال اين تماس به سرعت خود را به محل رساندم و او را مشاهده كردم كه براي بازگشت به خانه به شدت مقاومت ميكند. از او خواستم به خانه باز گردد كه مقاومت كرد و پس از آنكه كشيدهيي به صورتش زدم با من و برادرش به خانه بازگشت».
متهم افزود: «ديگر از رفتارهاي او خسته شده بودم. وقتي او درون حياط ايستاد، يك گالن نفت را كه در خانه نگهداري ميكردم به سرش ريختم و سپس كبريت كشيدم و زماني به خود آمدم كه متوجه شدم شعلههاي آتش او را در برگرفته است. دخترم از سوي برادر و مادرش به بيمارستان منتقل شد اما به علت شدت سوختگي جان خود را از دست داد».
هيچكس نقش نداشت
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: «نميخواستم او را آتش بزنم. هدفم فقط ترساندن او بود، در اين حادثه هيچكس نقش نداشت و خود من مرتكب جنايت شدم و...».
بازپرس ويژه قتل تهران افزود: «پس از ثبت اين اعترافات و در ادامه تحقيقات مشخص شد، پسر وي كه به اتهام همدستي با پدرش دستگير شده بود، هيچ نقشي در قتل خواهر خود نداشته است، لذا مرد متهم با صدور قرار بازداشت موقت در اختيار پليس آگاهي قرارگرفت تا در خصوص بررسي سوابق و بازسازي صحنه جنايت تحقيقات كافي انجام شود».
بازپرس شعبه 7 دادسراي جنايي تاكيد كرد: «خويشتنداري، مدارا و حل مشكل از طريق اصولي از فاكتورهاي لازم در مواجهه با مسائل است زيرا تصميم آني، خود موجب پشيماني است كما اينكه شاهديم پس از اين جنايت هولناك، مرد متهم به شدت از رفتار خود نادم و پشيمان است. قطعاً براين باوريم كه اين پشيماني هيچگاه سودي در برنخواهد داشت».
بازپس ويژه قتل تهران در پاسخ به پرسش خبرنگار ما در ارتباط با قرار متهم گفت: «موضوع پرونده قتل عمد است و براي قتل عمد نيز قرار قانوني بازداشت موقت صادر ميشود. در ارتباط با اين پرونده نيز چنين قراري صادر شده است و پس از رضايت اولياي دم يعني مادر مقتول، پدر از قصاص نجات پيدا كرده و آنگاه بايد مجازات جرم عمومي را تحمل كند».
گفتوگو با متهم
درون شعبه 7 بازپرسي دادسراي جنايي او هنوز در انديشه حادثه تلخي است كه با دستان خود رقم زده است. در يك لحظه نگاه متهم با فرزند جوانش كه به اتهام همدستي با او دستگير شده تلاقي ميكند.
سعي ميكند مانع از بغض آزاردهندهيي كه لحظهيي رهايش نميكند، شود اما نميتواند...
چند سال داري؟
حدود 50 سال.
شغل؟
مغازه خشكشويي دارم.
ميزان تحصيلات؟
تا كلاس يازده درس خواندهام اما زياد مطالعه ميكنم.
چرا اين حادثه اتفاق افتاد؟
همه چيز مثل يك خواب و رويا به نظر ميرسد، اما اكنون مهر يك قاتل به پيشانيام خورده است و نميدانم چه سرنوشتي انتظارم را ميكشد.
چرا با دخترت درگير بودي؟
او پس از جدايي از همسرش ديگر به هيچ چيز توجه نميكرد. من آدم آبروداري بودم. بارها با او حرف زدم و از او خواستم مراعات كند، اما هيچ توجهي نميكرد تا اينكه روز حادثه وقتي پسرم با من تماس گرفت و عنوان كرد، خواهرش حاضر به بازگشت به خانه نيست، به شدت عصباني شدم و بعد هم آن اتفاق افتاد.
تصميم قبلي داشتي؟
براي چه كاري؟
براي قتل دخترت.
نه، به قاضي هم گفتم ميخواستم او را بترسانم.
حادثه چگونه رقم خورد؟
وقتي سميه را به خانه آوردم، از مادرش درخواست نفت كردم و روي او ريخته و كبريت زدم.
دخترت مقاومت نكرد؟
هيچ مقاومتي نكرد و تنها رفتار مرا نظاره ميكرد.
پس از آتشسوزي آتش را خاموش كردي؟
بله، به طوري كه خودم هم از ناحيه گوش و صورت و دست چپ دچار سوختگي شدم.
چه زماني متوجه شدي او به قتل رسيده؟
در بيمارستان پزشكان گفتند، سوختگي عميق بوده و او تاب و تحمل نداشته است.
فكر نميكني تصميم عجولانه گرفتي؟
چرا اما ديگر دير شده است.
همسرت درخصوص حادثه چه ميگويد؟
او هم ناراحت است.
مقتول فرزند دارد؟
بله، يك دختر از همسر سابق خود دارد.
اكنون به چه نتيجهيي رسيدهيي؟
هيچ، فقط ميتوانم بگويم پشيمان هستم، ديگر نميتوانم زنده بمانم. اگر دخترم مراعات ميكرد، اگر حرفهاي مرا درك ميكرد، امروز او در گورستان و من در زندان نبودم.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 213]