واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: دغدغه هاي بازنشستگي
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/09/04/100955213038.jpg
افزايش اميد به زندگي و در پي آن بالا رفتن سن مردم دستاورد تكنولوژي، پزشكي، داروهاي جديد و ارتقاي سلامت است. اما وقتي اين عمر دراز در بستري از مشكلات اقتصادي و توسعهنيافتگي سپري ميشود با مشكلات فراواني همراه است.
از دست دادن كار در حالي كه هنوز خانواده بيش از دو نفر جمعيت دارد به خاطر فراواني نيروي جوان آماده به كار از آن جمله است.
در حالي كه يك كارمند هنوز توان كار كردن دارد و تجربههاي مفيدي براي نسل بعد با خود دارد بازنشسته ميشود و گاه حقوق و مزاياي او به نصف كاهش مييابد.
اما گاه فرزند مجرد اين سالمند هنوز كاري براي امرار معاش پيدا نكرده و ميهمان سفره پدر است. از سويي شكاف بين نسلي كه در ميان فرزندان و پدر و مادر فاصله انداخته است روابط را از حالت عاطفي و حمايتگر گذشته خارج ميكند.
تقريبا اكثر سالمندان فرزنداني در قيد حيات دارند و تعداد زيادي از آنها با فرزندانشان زندگي ميكنند يا زود به زود آنها را ميبينند با اين حال در روابط بين سالمندان و فرزندانشان مشكلات حادي نيز بوجود ميآيد. مسائلي ازقبيل محل سكونت مشترك با فرزندان، مشكلات خانه مستقل يا زندگي در خانه سالمندان. استقلال يا وابستگي سالمند نيز روابط بين آنان را پيچيدهتر ميكند.
يافتههاي كارگروه اجتماعي مركز مطالعات و برنامهريزي مبتني بر اين است كه گاهي، بودن با دوستان براي سالمندان مهمتر و لذت بخشتر از روابط با فرزندان است چرا كه سالمندان با دوستان همسن خود راحتتر از فرزندان خود هستند و بنابراين قرار ملاقاتهاي متعددي را ترتيب ميدهند. سالمندان با هم درباره خاطرات گذشته و دور خود صحبت ميكنند؛ اين كار پيوندهاي عميقي را بين آنها بوجود ميآورد.
پيامدهاي بازنشستگي
امروزه در جوامع صنعتي و شهري، سالمندي مترادف با بازنشستگي است، درحالي كه در روستاها و شهرهاي كوچك سالمندان اكثرا تا آخرين روزهاي زندگي فعاليت شغلي دارند.
گزارش كارگروه اجتماعي مركز مطالعات و برنامهريزي حاكي است بين از دست دادن شغل و احساس رضايت از خود (مفيد بودن) رابطه متقابل وجود دارد و اين يكي از پيامدهاي منفي سالمندي است با اين حال اگر سالمند در گذشته از درآمد خوبي برخوردار بوده و در حال حاضر داراي سلامت جسمي باشد و براي دوران بازنشستگي برنامهريزي كرده باشد اين اتفاق پيامدي منفي برايشان نخواهد داشت. اما طبق آخرين آمار: 30درصد سالمندان كشور از مشكلات اقتصادي رنج ميبرند و 80درصد آنان بيكار و 50درصد بدون همسر و مسكن هستند.
اين در حالي است كه با گراني مسكن كه با آن روبرو هستيم اجارهنشيني بخصوص در شهرهاي بزرگ به راحتي ميتواند يك سالمند را به ورطه فقر بكشاند.
سالمندان و بهداشت رواني
بهداشت رواني در درون مفهوم كلي بهداشت قرار دارد و بهداشت يعني توانايي كامل براي انجام نقشهاي رواني، اجتماعي و جسمي. بهداشت به معني نبود بيماري نيست بلكه بيشتر شناسايي و پيشگيري از بيماريها و مشكلات در ارتباط است، تأمين بهداشت رواني سالمندان تأثير مهمي بر بهداشت فرد و جامعه ميگذارد و عوامل چندي در اين ارتباط دخيل است.
سالمندي كه احساس ميكند زندگي گذشته خود را به هدر نداده است با سالمندي كه رضايت چنداني از گذشته ندارد تفاوت بسياري دارد. سالمند راضي، در خود احساس كمال ميكند و روزهاي آخر زندگي را با خوش بيني و شور و شوق سپري ميكند در مقابل، سالمند ناراضي از گذشته خود مضطرب و افسرده خواهد بود. تغييرات دوران سالمندي تاثيرات عميقي در زندگي و بهداشت رواني او دارد. اگر شخصيت فرد انعطاف پذير باشد توانايي سازگاري با اين تغييرات بيشتر خواهد بود. درصورت داشتن حس و ادراك منفي نسبت به سالمندي ميزان انعطافپذيري و سازگاري نيز پايين خواهد آمد. از نظر محبت، مراقبت و توجه كردن، سالمندي نوعي بازگشت عاطفي به دوران كودكي است زيرا بعد از عمري تلاش و زحمت، حالا به سالهاي كهولت سن و روزگار پيري رسيدهاند و مثل كودك به توجه و محبت نياز دارند، گاهي شرايط و وضعيت هنجاري جامعه نه تنها به بازگشت عاطفي سالمندان بيتوجه ميشود بلكه در تشديد حالتهاي آسيبزا در رفتار با آنها نيز موثر است. حقوق پايين بازنشستگي كه با وجود افزايش يافتن هنوز ميزان آن با حقوق شاغلين قابل مقايسه نيست، نداشتن تفريح، از كارافتادگي و گذراندن بيشتر ساعات روز در بيكاري ممتد و خستهكننده رفته رفته آنان را دچار رخوت كرده، تعارضات رواني تشديد و دچار اضطراب، نا اميدي و... ميشوند.
در ورطه فراموشي
يكي از بيماريهاي شايع در دوران سالمندي آلزايمر است، نوعي اختلال كه با ويژگيهاي كاهش شديد قدرت حافظه و تخريب شديد تواناييهاي شناختي مشخص ميشود.
شخص روز به روز اشخاص، چهرهها و اسامي را فراموش ميكند، در كنار اين ويژگيها، فرد زودرنج و زود عصباني ميشود. بيماري پيشرونده و تباهكننده عملكرد فرد، ناراحتكننده براي اطرافيان است و در مراحل آخر بيماري فرد همچون نوزادي به مراقبت دقيق نياز دارد.
مشكلاتي كه در اين مقاله ذكر آن رفت كم و بيش در ميان سالمندان ديده ميشود.
اما براي غلبه بر اين مشكلات راهكارهايي نيز وجود دارد. تصحيح نگرش و ديدگاه اجتماع نسبت به سالمندان و افزايش ميزان حمايتهاي مالي و درماني دولت بر بهداشت رواني آنان تاثيرگذار است. اينكه جامعه سالمند را بعنوان فردي از كار افتاده ببيند يا به چشم فردي مجرب و عاقل، موضوع مهمي است.
سالمندان تواناييهاي ذهني خود را بايد در كارهايي نظير خواندن، نوشتن، محاسبه كردن و يا تفريحات فكري به كار گيرند تا احتمال افت عملكردهاي ذهني كمتر شود. گسترش فضاهاي ورزشي خاص سالمندان و مشاركت دادن آنان در امور عامالمنفعه و مشورتي، حمايت از سالمندان تنها از جمله اين راهكارها است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]