واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - دولت ما در نقش پدر خانواده است و مادر همان منابع طبیعی کشور هستند و طلای مادر، منابع نفتی است. هرگاه دولت برای چرخاندن چرخ خود مجبور شد نفت بفروشد، مثال همان پدر معتاد خانواده است که باید به سراغ فرزندان آن خانواده رفت تا آنها را نجات داد. مریم خطیبی: معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه هفت شهرداری تهران در نظر دارد در سلسله نشستهای «یک کتاب؛ یک نویسنده» ضمن رونمایی از یک اثر جدید و تقدیر از دست اندرکاران نشر آن، محیطی را برای آشنایی و گفتگوی مستقیم مخاطبین با نویسندگان فراهم آورد. رضا امیرخانی در مراسم رونمایی از «چاپ چهارم» کتاب «نفحات نفت» که اولین نشست از مجموعه نشستهای «یک کتاب؛ یک نویسنده» است به سوالات خوانندگانِ کتابش پاسخ داد. «نفحات نفت» مقالهٔ بلندی درباره فرهنگ نفتی و نقد مدیریت نفتی ایران است، که چاپ اول آن در نمایشگاه کتاب امسال توسط نشر افق عرضه شد. نویسنده رمانهای پرفروشِ «من او» و «بیوتن» در این کتاب، نظام دولتی ایران را با زبانی ساده و عامه پسند تشریح میکند و به ناکارآمدی و بحران نظام دولتی کشورمان و ارتباط آن با ثروت باد آورده نفت میپردازد. رضا امیرخانی، نویسنده کتاب «نفحات نفت» در این نشست در پاسخ به این سوال خبرنگار «خبر» مبنی بر اینکه آیا پس از چاپ بخشهایی از این کتاب حذف شده است یا خیر اینگونه توضیح داد: «اگر درباره حذف کتاب بخواهم صحبت کنم به یک معنا چوب به مرده زدن است که به نظر میآید دور از آیین جوانمردی است. در دورهای متاسفانه به دلیل گرفتاریهای غیر اصولی بخشی از این کتاب حذف شد. این بخش جزو بخشهایی است که من به آن افتخار میکنم و به نظر میآید حذف آن در سیر کتاب هم خللی ایجاد کرده است اما اگر اجازه بدهید با توجه به اینکه آن مسئول فرهنگی تغییر کرده، چوب به مرده نزنیم؛ مردهای که از ابتدا هم چندان اهل زندگی نبود و راجع به این موضوع حرف نزنیم.» وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار ما مبنی بر اینکه آیا پس از برخورد منفی برخی رسانهها در نقد کتاب، همچنان از نگارش آن راضی هستید و باز هم به نگارش در این حوزه ادامه میدهید، گفت: «صد در صد این کار را ادامه میدهم برای اینکه شغل من نوشتن است اما مطلب مهمتری که در گفتههای شما بود این است که عملا نقدهای منفی هم راهگشا هستند و به من در شناخت بیشتر جامعه کمک میکنند. بزرگترین مشکلی که این کتاب در زمینه نقدهای منفی داشت این بود که کتاب را به شدت سیاسی میدیدند در حالیکه موضوع بحث در این کتاب موضوع سیاسی نیست شاید از اواسط دوره پهلوی به بعد این مسئله بوده و وجود داشته و ربطی به دولت فعلی و دولت اسبق و اینها ندارد این کتاب یک نقد کلی بر یک نظام بر مبنای هویت نفتی است که در کشور ما وجود دارد.» وی ادامه داد: «بزرگترین مشکل شاید در این بود که دوستان افراطی سیاسی ما این کتاب را با عینک هیجانات سیاسی اخیر خوانده بودند و این هم مشکلی است که به نظر میآید با گذشت زمان به شکل طبیعی حل میشود و گمان نمیکنم مسئله آنقدر تند و تلخ باشد. من نقدهای تندتر از این را هم داشتهام. وقتی «من او» را نوشتم به یاد دارم یکی از روزنامهها نوشت بخشی از کتاب بدعت است و حکم مبدع هم در اسلام مشخص است! از این نقدها زیاد خواندم از آن طرف هم بوده است اما به نظر میآید مجوع این نقدها یعنی توجه به کتاب و توجه به کتاب همیشه برای نویسنده راهگشا است. تاکنون به نقدهای منفی که آزارم بدهد و اذیتم کند و نگذارد به کارم ادامه بدهم، برنخوردم.» امیرخانی در خصوص سوال دیگر «خبر» مبنی بر ارزیابی وی از فضای نقد فرهنگی و وجود فضایی که به جای نقد اثر بیشتر شخصیت خالق آن اثر نقد و تخریب میشود، توضیح داد: «باب اولی که در بیشتر حوزههای روایی ما از آن حرف به میان میآید «عقل» است. اگر فضای نقد فرهنگی در کشور ما از سمت عقل به سمت هیجان حرکت کرد همه در این فضا ضرر میکنند. شاید سودهای آنی داشته باشد اینکه در یک فضای هیجانی جلوی یک تصمیمی را بگیریم یا یک تصمیمی اتخاذ کنیم اما مطمئن باشید در درازمدت در یک نظام اسلامی، فضای هیجانی به ضرر حرکت فرهنگی نظام منجر میشود.» وی ادامه داد: «من فکر میکنم امروز رسانههای ما متاسفانه در اختیار کسانی است که به فضای هیجانی دامن میزنند. فراموشمان نشود اگر بخواهیم دنبال موجودی در عالم باشیم که اهل استدلال نیست تنها موجودی که هیچ استدلال سالمی در او وجود ندارد «ابلیس» است بنابراین هرجا که دیدیم به جای استدلال و به جای استفاده از عقل داریم وارد فضای هیجانی میشویم باید بدانیم خطر کردهایم و وارد فضای خطرناکی شدهایم. به نظر من دامن زدن به فضای هیجانی بزرگترین مشکل کلی فرهنگ در کشور ماست و همه باید سعی کنیم آن را به سمت فضای عقلانی ببریم.» وی در پاسخ به این سوال که آیا فضای حاکم در کتاب شما فضای تلخی است، گفت: «اینکه کتاب دارای فضای تلخ است را قبول دارم اما اینکه با خود ناامیدی را القاء میکند، خیر. این کتاب، کتاب انقلابی است و از اصل انقلاب دفاع میکند و این نکته را بیان میکند که اگر اشکالاتی وجود دارد ارتباطی به انقلاب ندارد برای توضیح بیشتر مثالی میزنم که در کتاب هم به آن اشاره شده است و آن اینکه فرض کنید در خانوادهای پدری معتاد باشد و این فرد برای تامین مایحتاج خانواده ابتدا سراغ اسباب و وسایل منزل میرود و بعد سراغ طلاهای همسرش برای اینکه نانی سر سفره بگذارد و خرج اعتیاد خود را تامین کند اگر شما به عنوان مصلح وارد این خانواده شدید باید به سراغ فرزندان آن خانواده بروید چرا که از پدر خانواده دیگر کاری برنمیآید. دولت ما در نقش پدر خانواده است و مادر همان منابع طبیعی کشور هستند و طلای مادر، منابع نفتی است. هرگاه دولت برای چرخاندن چرخ خود مجبور شد نفت بفروشد، مثال همان پدر معتاد خانواده است که باید به سراغ فرزندان آن خانواده رفت تا آنها را نجات داد. مشکل مدل روشنفکری ما این است که همه نگاهمان به سمت دولت است. امیدوارم با نگارش این کتاب این نکات را به خوانندن تفهیم کنم.» چرا ما در انتخابات منطقه شکست خوردیم؟ وی درباره کتاب جدیدی که در دست نگارش دارد، نیز گفت: «جانستان کابلستان» سفرنامهای به کشور افغانستان است. من سال گذشته بعد از انتخابات ایران سفری به افغانستان داشتم و بعد از آن هم چند سفر دیگر داشتم، به نظرم رسید که میتوان درباره چهار کشور لبنان، ایران، افغانستان و عراق که در سال گذشته مهمترین انتخاباتهای خاورمیانه را داشتند، کتابی نوشت و با نگاه آسیب شناسانه به این موضوع نگاه کنیم. در این چهار انتخابات فارغ از درشت نماهایی که این روزها داریم فقط دو کشور خارجی دخیل بودند که یکی ایران و دیگری آمریکا بود. شکی نیست در این چهار انتخابات ایران و آمریکا، بزرگترین اثرگذارهای خاورمیانه بودند چون منافع داشتند و به طبع منافعشان در این انتخاباتها نقش داشتند. با تاسف باید گفت که ما در سه انتخابات لبنان و عراق و افغانستان شکست خوردیم.» وی افزود: «من در «جانستان کابلستان» موضوع این شکست را بررسی میکنم که واقعیت امر این است در این سه انتخابات که به نظرم شکست خوردیم به دلیل برخوردهای درست سیاسی اتفاقا ما پیروزیمان بیشتر بود.» وی ابراز امیدواری کرد کتاب جدیدش پایان ماه مبارک رمضان آماده شود و در عین حال گفت: اما اینکه چه زمانی منتشر شود در دست من نیست. تقسیم کار در کشور بر اساس «کار» نیست به گزارش خبرآنلاین، امیرخانی در بخشی از این نشست با ذکر مقدمهای و بیان چرایی نگارش کتاب «نشت نشا» پرداخت و گفت: «برای نگارش رمان «بیوتن» یک سال درباره آمریکا و شرایط مهاجران به این کشور تحقیق محیطی انجام دادم. در این مرحله بخشی از خاطرات دوستان و افرادی که به آنجا مهاجرت کرده بودند درباره فرار مغزها جمع آوری شد که به کار نگارش این رمان نمیآمد اما بعدها زمینهای شد تا آنها را به صورت مجموعه مقالات در روزنامهای چاپ کنم که پس از چاپ هم استقبال فراوانی از آن از سوی جامعه شد چرا که در آن زمان مقاله بلندی در این زمینه وجود نداشت و این مسئله نشان میداد ما راجع به مسائل مملکت توجه چندانی نداریم و بیشتر آنها را تبدیل به شعار میکنیم.» وی ادامه داد: «پس از آن تصمیم گرفتم که این مجموعه مقالات را به صورت کتاب چاپ کنم. در آن زمان که این کتاب چاپ شد رهبری بر موضوع جنبش نرم افزاری تاکید داشتند حال آنکه این موضوع هم به واسطه همان نگاه شعاری تنها به صورت تکرار عبارات در سطح کشور درآمده بود به جای آنکه به اصل موضوع پرداخته شود البته این مشکل دیروز و امروز نیست و همیشه این مشکل وجود داشته و این امر هم به این اصل برمیگردد که تقسیم کار در کشور بر اساس خود «کار» انجام نمیشود. نگارش کتاب «نفحات نفت» نیز از همینجا آغاز شد.» مدل حکومتی امام(ره)، ما و پژوی فرانسه امیرخانی با ذکر مثالی در خصوص آنچه که در کتاب «نفحات نفت» به آن پرداخته، اشاره کرد و گفت: بعد از، از بین رفتن نسل درخشان پژو، کارخانه خودروسازی پژوی فرانسه به این فکر افتاد که برای رفع این مشکل 200 پروژه را میان دانشگاههای فرانسه و به ویژه دانشگاه پلیتکنیک آن پخش کند. پس از 2 سال و بعد از گردآوری پروژهها، آنها تبدیل به ماده خامی برای این کارخانه شدند تا با استفاده از آنها مشکل موجود را رفع کند و به مرور زمان رونق خود باز گردد اما اگر چنین اتفاقی در کشور ما رخ دهد، مسئولان کارخانه به جای مراجعه به دانشگاهها و رفع مشکل از طریق ارتباط با صنعت، سراغ مسئولان بالاتر از خود میروند و میگویند اگر سر ماه حقوق کارمندان این کارخانه پرداخت نشود آنها اعتصاب میکنند و امنیت به خطر میافتد و خواستار رفع مشکل از سوی دولت میشوند. نتیجه این مراجعه هم این میشود که دولت شیر نفت را به سمت این کارخانه باز میکند تا مشکل آن رفع شود اما اتفاقی که در درازمدت میافتد این است که ارتباط میان صنعت و دانشگاه قطع میشود. ارتباطی که با گذاشتن هفته «صنعت و دانشگاه» و انواع همایشها و سمینارها برقرار نمیشود بلکه باید ارتباطی واقعی باشد. من سعی کردم در این کتاب به این موضوع بپردازم.» امیرخانی از امام خمینی(ره) به عنوان فردی نام برد که راجع به مسئله عقب ماندگی کشور فکر کرده و به آن توجه داشته و تصریح کرد: «متاسفانه امروز اصل کاری که امام(ره) در این حوزه داشت، فراموش شده است و بیشتر به جنبههای اخلاقی و شخصیتی و ...ایشان میپردازند در حالیکه در کنار این ابعاد ایشان توجه ویژهای به مسئله عقب ماندگی کشور داشتند. انقلاب ما مانند انقلابهای دنیا یک انقلاب مسلحانه نبود بلکه مبارزه ما از جنس مبارزه فرهنگی بود. مسیر فرهنگی طی شد تا انقلاب به پیروزی رسید که متاسفانه در حال فراموشی است. به این نکته اشاره کردم تا بگویم همان طور که برای مدل حکومتی ما چنین مجاهدتی صورت گرفت تا به صورت یک مدل بومی درآید در سایر مسائل نیز باید چنین اتفاقی رخ دهد. انقلاب شروع یک رخداد بود که اگر به نتیجه نهایی خود یعنی ایجاد تمدن اسلامی نرسد، میتوان گفت تنها یک رخداد بوده است از این رو همه باید سربازان نیل به سوی این تمدن بزرگ باشیم.» وی ادامه داد: «در احادیث و روایات نقل شده است که در مسیری که به سوی کمال وجود دارد باید از دریایی از خون و عرق گذشت از این رو هرگاه دیدید که بین ما و تمدن بزرگ اسلامی مسئله ظهور را مطرح کردند، بدانید این ظهور به معنای تنبل و کاهل کردن شماست چرا که امر ظهور پس از تلاشی که برای رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی انجام شود، محقق میشود. این همان تفکر حجتیه سابق است که بین ما و انقلاب اسلامی ظهور را مطرح میکرد و حالا «نو حجتیه» بین ما و تمدن اسلامی این را مطرح میکند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]