محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828700993
مامك خادم
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: مامك خادم
«جستجو»ی مامک خادم!
محمد تاجدولتی
گفتگو با مامک خادم را از «اينجا (http://www.zamahang.com/podcast/20070922_tajdolati_MaaMak_khadem.mp3)» بشنويد.
در این سالهای مهاجرت ایرانیان به کشورهای مختلف٬ معرفی و ارائه موسیقی ایرانی بیشتر از بقیه هنرها و به شکلهای گوناگون انجام شده است.
گروهی از خوانندگان و موزیسینها٬ به ویژه در بخش موسیقی پاپ ایرانی٬ بیشترین تولید و فعالیت را داشتهاند. گروهی دیگر از هنرمندان ایرانی موسیقی سنتی و اصیل و یا موسیقی فولکلوریک ایران را به کشورهای مختلف برده و ارائه کردهاند.
اما گروهی هم هستند که با تاأثیر گرفتن از موسیقی سنتی و یا فولکلوریک ایران٬ نوع تازهای از موسیقی به نام موسیقی «فیوژن» یا «تلفیقی» را ابداع و ارائه کرده و میکنند که به جای خود قابل توجه و شنیدنی است. یکی از این هنرمندان مامک خادم است.
هنرمندی که بیش از ۱۵ سال است که در زمینهی تولید و ارائه موسیقی تلفیقی کار میکند و تا به حال چندین آلبوم از طریق گروه موسیقی «Axiom of Choice» که خودش بنیانگذار و خواننده آن هم هست، منتشر کرده است.
مامک خادم، این هفته برای اجرای دو کنسرت در شهرهای تورنتو و اتاوا و معرفی آلبوم جدیدش به نام «جستجو» و انجام یک کارگاه آموزشی آواز در دانشگاه تورنتو که به کوشش «گروه موسیقی ایرانی» این دانشگاه برگزار شد به کانادا آمده بود.
در پایان کارگاه آموزش آواز با مامک خادم دربارهی سابقه فعالیتهایش٬ آلبوم جدیدش و نوع هنری که ارائه میکند، گفت و گو داشتم.
http://www.radiozamaneh.com/pictures-new/Mamak-Khadem-1.jpg
مامک خادم
من در سنین نوجوانی از ایران خارج شدم و دو سال قبل از انقلاب، به قصد گرفتن یک مدرک از یک رشتهی به اصطلاح خوب، که بتوانم خارج از کشور تحصیل کنم و برگردم، به آمریکا رفتم. ولی به دلیل مسائلی که در ایران اتفاق افتاد، اقامت به این صورت ادامه پیدا کرد.
در دوران در دوران انقلاب يا بعد از انقلاب، به هر حال ما هم که ایرانی بودیم و خارج از کشور بودیم، دلمان برای ایران تنگ شده بود و همیشه برای ایران میتپید. همیشه دوست داشتم که در آن شرایط بودم و در آن داستانها شریک بودم. ولی به دلیل زندگی در خارج از کشور، نمیتوانستم.
بعد از مدتی، چون موسیقی را دوست داشتم، احساس کردم که در بخش موسیقی، همان موسیقی را انتخاب کنم که یک بخشی از فرهنگ ایرانی باشد. در حقیقت موسیقی سنتی را انتخاب کردم؛ چون در فرهنگ ما تاریخ دارد و دقیقاً مثل مدرسه رفتن است. یعنی این که باید زمان طولانی گذاشته شود تا یاد بگیریم؛ یعنی یک سیستم آموزشی در پشت آن است.
علاقه به موسیقی سنتی از بچگی در وجود شما بود یا این که وقتی به خارج آمدید، به دلیل دوری از ایران بود که کشیده شدید به سمت موسیقی ایرانی؟
ما در بچگی متأسفانه موسیقی سنتی زیاد گوش نمیدادیم. من همان طور که به بچههای کلاس هم گفتم، در زمان بچگی، وقتی سنم کم بود، بیشتر موسیقی «پینگ فلوید» گوش میکردم؛ به اصطلاح موسيقی غربی. چون موسیقی پاپ و ایرانی را در حقیقت زیاد دوست نداشتم.
به هر صورت علاقه من به موسیقی سنتی بیشتر از اینجا به وجود آمد. چون این یک نوع ارتباط و پلی بود که من میتوانستم با فرهنگ خودم داشته باشم. به اضافه این که واقعاً زیباست و لذت میبرم. ولی در حقیقت این انتخاب از آنجایی آمد که این یک منبعی است که میتواند مرا به فرهنگ ایرانی وصل کند.
در آن زمان چه قدر امکان آموختن و آشنایی با موسیقی سنتی برای شما در خارج از کشور وجود داشت؛ به عنوان یک نوجوانی که در خارج از کشور زندگی میکردید؟
در دورانی که انقلاب شد، دیگر من از نوجواني بیرون آمدم و وقتی که شروع کردم آواز را کار کردن، در حقیقت خیلی امکانات کم بود. چون در آن دوره، موزیسینهایی که کار موسیقی سنتی را انجام میدادند، کمتر به کشور آمریکا مهاجرت کرده بودند. در حقیقت بودند افرادی که در آنجا تدریس میکردند؛ ولی من دلم میخواست و به این نتیجه رسیده بودم که از منبع درست که در ایران بود، درس بگیرم. به دلیل این که کارم تدریس در دبیرستان و کالج بود، دو ماه تابستان که به من برای یادگیری مطلب فرصت میداد و آن چیزهایی که میخواستم، به ایران میرفتم و یاد میگرفتم.
http://www.radiozamaneh.com/pictures-new/Mamak-Khadem-2.jpg
مامک خادم
رشتهی تحصیلی شما ریاضیات بوده است و کار شما نیز تدریس ریاضی بوده. میخواستم بدانم که چقدر نزدیکی بین ریاضیات با آن فرمولهای خیلی خشک و سخت، با دنیای موسیقی که به هرحال یک دنیای کاملاً متفاوت است، وجود دارد؟
توضیح کوچکی که میتوانم بدهم این است که این دو اصلاً چیزی نیست که بخواهند متفاوت باشند و خیلیها میگویند که این دو مکمل یکدیگرند و خب موسیقی از قبل بوده و این دو از چیزهایی هستند که من خیلی دوست دارم. یعنی من تدریس را دوست دارم و همین طور موسیقی را.
حالا فکر کردهاید که در این سالها، موسیقی بتواند در کنار تدریس، تبدیل به کار اصلی شما شود یا خیر؟
راستش من در سالهای گذشته در دبیرستان به صورت تماموقت ریاضیات تدریس کردم و آن کار را قطع کردم. ولی در کالج به صورت نیمهوقت کار میکنم که این امکان را به من میدهد که الان، اینجا باشم. در دبیرستان این امکان نبود که در وسط هفته بتوانم مسافرت کنم. ولی در کالج به دلیل این که کلاسها مثلاً دو روز در هفته است، من برنامههای کنسرت یا برنامههای «ورک شاپ» (کارگاه آموزشی) را میتوانم جوری تنظیم کنم که به دو سه روزی که من کلاس ندارم، بیفتد.
در حال حاضر هم به خاطر این که آلبوم جدیدم بیرون آمده، چند ماه گذشته و آینده را من بیشتر به کار موسیقی میپردازم. ولی خب چیزی که شما گفتید این است که من ۲۰ سال در رشتهی ریاضی تدریس کردهام و موسیقی هم دوست دارم. تا حالا چندین کارگاه آموزشی آواز داشتهام؛ بیشتر برای غیر ایرانیها، کسانی که کار موسیقی کردهاند یا خواننده هستند یا میخواهند روش و نوع موسیقی ایرانی را یاد بگیرند؛ با آنها کار کردهام و خیلی موفق بوده است. چون تدریس کار من است، فکر میکنم که میتوانم خیلی خوب آن را انجام دهم.
گفتید که خارجیها برای آشنایی با موسیقی سنتی ایرانی خیلی استقبال میکنند. میخواهم بدانم که نسل جوانی که اغلب آنها در خارج از کشور به دنیا آمدهاند، بزرگ شدهاند و حتی خیلی از آنها ایران نرفتهاند؛ استقبال و گرایش به موسیقی سنتی ایرانی در این گروه چقدر است و در مقایسه با سنی که خودتان آمدید، چه تفاوتهایی دارد؟
من متأسفانه چون بچه ندارم و الان هم که دیگر چون توی دبیرستان که بچههای جوانتر وجود دارند، کار نمیکنم، ارتباطم با آن گروه متأسفانه قطع شده است؛ چیزی که خودم هم تاسف میخورم.
شاگردی دارم که ۱۳ ساله است و در اینجا به دنیا آمده است. ما کمکم داریم با هم کار میکنیم، ولی من لزوماً موسیقی سنتی به او یاد نمیدهم و تنها چیزی که به او گفتم، این است که من تکنیک آوازی را لابهلای آن چیزی که دوست دارد، یعنی اگر موسیقی پاپ اینجا را دوست دارد، گفتم که میتواند آن قطعه را کار کند و من ایرادهای او را میگیرم. مثلا وقتی این تکه را میخواهد بخواند، بداند که صدا و نفس چگونه باشد. به خاطر این که این، فرمی بوده که توانستهام با این بچه ارتباط برقرار کنم.
http://www.radiozamaneh.com/pictures-new/Mamak-Khadem-3.jpg
مامک خادم
جلسه بعدی تکهای را که من دوست دارم، کار میکنیم. حالا این میتواند جاهای خیلی آسان که در ردیف هست، باشد یا یک سری از قطعهها یا موسیقیهای فولکلور باشد. این سیستمی است که من با بچهها کار میکنم. زمانی میتوانم کار کنم که به حرف دلشان گوش کنم. وقتی که میخواهد «مارایا کری» یا «بریتنی اسپیرز» بخواند، حتی ممکن است که چند جلسه طول بکشد و من وظیفهام است که گوش کنم و ایرادات آن را بگیرم تا بعد که او بتواند در دنیای من وارد شود و ما بتوانیم که یک راه ارتباط با هم داشته باشیم...
من کارم موسیقی سنتی نیست. فقط به اصطلاح ریشههای کارم و روش خواندنم، سنتی است. ولی اصلاً خودم را در آن قالبها نمیگذارم. برای همین، چون این قالبها بازتر هست، این امکان را برای کسانی که فقط موسیقی سنتی را دنبال نمیکنند، به وجود میآورد که آن افراد بتوانند تا حدی گوش کنند.
یعنی این نوآوریها میتواند کمکی کند؟
به نظر من خیلی میتواند کمک کند که افراد بشنوند و به هر صورت این موسیقی، موسیقیای است که از ردیف میآید. در عین حال نیز میگویم که من خودم را به عنوان یک موسیقی سنتیخوان نمیشناسم. کار من، کار فیوژن هست و کار موسیقی تلفیقی است.
چند تا آلبوم تا حالا منتشر کردهاید؟
سه تا آلبوم با گروه «Axiom of Choice» بوده که من خوانندهاش بودم که از سال ۹۱-۱۹۹۰ شروع به کار کردیم و سه آلبوم خیلی خوب داشتیم که من از این مسأله خوشحالم و به ما عنوان یکی از پیشروهای موسیقی تلفیقی شناخته شديم.
الان یک آلبوم جدید خودم آمده است به اسم «جستجو» که کارهایی است که خودم جمعآوری کردهام و ملودیهایی هستند که از کشورهایی مثل یونان، ترکیه، ارمنستان و ایران. ملودیها در اصل برای آنجاست؛ ولی با اشعار کلاسیک و یا اشعاری که بچههای جوانتر در ایران برایم ترانهسرایی کردند. به جز اینها در موسیقی فیلمهایی که در تلویزیون و سینمای آمریکا بوده که همکاری کردهام و در سیدیهای افرادی مثل «عمر فاروق» موزیسین ترک همکاری کردهام.
http://www.radiozamaneh.com/music/2007/09/post_176.html
منبع اينجا (http://vahidmusictar.blogfa.com/post-264.aspx)
گفتگو با مامک خادم درباره کپیهای غیر مجاز آثارش در ایران:کار فرهنگی یا تجاوز به حقوق دیگران؟
در ایران بازار کپیهای غیرمجاز گرمتر از همیشه است؛ وقتی محصولات داخلی از چپاول در امان نباشند تکلیف آثار تولید شده در خارج روشن است که قانونا نیز کپی کردن آنها منعی ندارد. در ایران هر چیز که بازار داشته باشد کپی میشود؛ از آهنگها و فیلمهای مبتذل گرفته تا فرهنگهای لغت و کتابهای علمی. این بازار چنان داغ و سودآور است که در آن همه جورآدم و موسسه هم دست دارند. یکی از جالبترین نمونههای این کپیکردنها به آثار گروه Axiom of Choice مربوط است.
اين گروه که سرپرست آن رامین ترکیان و خوانندهاش مامک خادم است از معدود گروههای موسیقی ایرانی است که از سال ۱۹۹۲ در آمریکا مشغول به فعالیت شده و کارش با استقبال ایرانیان و غیرایرانیان مواجه بوده است. احاطهی اعضای گروه به موسیقی سنتی و غربی، در کنار درک و دانش گسترده و جدیتی که در آفرینش آثاری بدیع و دلنشین به کار بستهاند خیلی زود هم توجه اهل فن را به کارشان جلب کرد و هم علاقهی شنوندگانی از طیفهای مختلف را.
و همین توجه فزاینده، نظر عدهای را نیز در ایران به کار آنها جلب کرد که به هیچ وجه جای خوشحالی برای اعضای گروه که نبود، هیچ، مایهی دردسر و دلزدگی آنها را نیز فراهم کرد.
چندی پیش مجموعهی دو سی دی، به نام «واقعه» و از سوی موسسه «آوای باربد»، در ایران منتشر شد که منتخبی از سه آلبوم گروه Axiom of Choice است. منتشرکنندگان این مجموعه که بدون اجازهی صاحبان اثر به کپی کردن آثار آنان دست زدهاند پا را از این نیز فراتر گذاشته و در آنها تغییراتی دادهاند که خود آن را «ویرایش» مینامند.
و حیرتآور اینکه روی جلد این سیدیها به توضیح این عمل نیز میپردازند و مینویسند: «در ضبط و ویرایش نسخهی حاضر، برخی قطعات بیکلام ... شعرگذاری شده و تعدادی قطعات با کلام نیز که در نسخهی اصلی با صدای مامک خادم اجرا شدهاند به خاطر رعایت قوانین و ضوابط انتشاراتی کشور با همخوانی همایون کاظمی ادغام شدهاند.» یکی از قطعاتی که به قول سازندگان این سی دی «ویرایش شده» کاری است به نام «صوفیان و گولها» که در آن مامک خادم رباعیات خیام را میخواند.
ظاهرا زمانی که این سیدی آماده پخش بوده مامک خادم در تهران به سر میبرده اما اعتراضش نزد مقامات ارشاد راه به جایی نمیبرد. مامک خادم در گفتگوی با صدای آلمان در اینباره میگوید: «من سه چهار بار به وزارت ارشاد رفتم و با آنها صحبت کردم. به آنها گفتم که این کار دزدی است و به آن مجوز ندهید. متاسفانه آخرین صحبتی که با من کردند این بود که آنجا یک نهاد قضایی نیست و فقط تصمیم میگیرند که یک موسیقی با قوانین اسلامی را رعایت میکند یا نه. و این که یکی کار کسی دیگری را برداشته ربطی به آنها ندارد.»
و بالاخره این سیدی منتشر میشود و مثلا در همان ترانه «صوفیان ...» آنجا که صدای مامک خادم به عنوان یک واحد موسیقیایی با سازهای دیگر ترکیب میشود همایون کاظمی اشعاری از ابوسعید ابوالخیر را روی آن میخواند. اما اختلاف تنها بر سر کپی غیرمجاز نیست، تغییراتی که در این آثار به وجود آمده نافی اصل و بیانگر سلیقه و درکی متفاوت از موسیقی است. مامك خادم در اينباره میگويد:
«سه سال پیش که در ایران بودم مرا به محل فروششان دعوت کردند و گفتند که ما کار شما را خیلی دوست داریم و میخواهیم اگر بشود برایتان مجوز بگیریم و بیایید بنشینیم صحبت کنیم. من هم آمدم و پرسیدم، شما چه جوری میخواهید مجوز بگیرید. گفتند ما فکر کردهایم اگر صدای یک آقا را روی این کار بگذاریم درست میشود. بعد کار را برای من پخش کردند و من از همان ۳۰ ثانیه اول فهمیدم که اصلا این طرف تمام داستان را اشتباه فکر کرده. بعد خیلی محترمانه به آنها گفتم که این آقا [خواننده مرد] اصلا از لحاظ ذهنی متوجه این کار نشده و این موسیقی باید از لحاظ ذهنی فهمیده بشود که متاسفانه نشده. اما خب، آنها به هر صورت کار را دادند بیرون، در صورتی که قرار نبود این کار را بکنند.»
این کار نه تنها تجاوز به حقوق این هنرمندان که تجاوز به حقوق شهروندان است؛ پایمال کردن حقوق آنها که اصل را نشنیده، با جعل و نسخهی مخدوش آن روبرو میشوند و آنها که با اصل آشنایند و خاطرات شنیدن این آثار را چنین تاراج شده میبینند.
نمونهی دیگر ترانهی «واله» است که با استفاده از غزلی از مولانا خوانده شده. این ترانه کاری «چند صدایی» است که در آن صداهای مختلف تکرار یک ملودی نیستند و هر یک خط ویزهی خود را دنبال میکنند که در نهایت یک ترکیب واحد را میسازند. اما در روایت و ویرایش همایون کاظمی به این «چندصدایی» بودن توجهی نشده و صدای او چنان در پوشاندن صدای مامک خادم سماجت میکند که صداهای دیگر را نیز نادیده گرفته و ساخت کار را به یک اثر «تکصدایی» نزدیک میکند.
بسیاری از شنوندگانی که با اصل کارها آشنایند ربط چندانی میان اصل و این نسخهی «ویرایش» شده نمیبینند. مامک خادم: «این صحبت شما دقیقا همان فکری است که توی ذهن من هم هست؛ که اصلا اینها هیچ ربطی به آن کار اصلی ندارد. موسیقی آن آقا اصلا این تیپی نیست. ایشان یک خواننده درجه سه توی ایران است که کارهای سنتی میکند و مثلا سعی میکند از آقای شجریان تقلید بکند. که هیچ موفق هم نمیشوند. چون خود آقای شجریان خودشان چند تا شاگرد خیلی خوب دارند که آنها خودشان کارهای خوب را انجام میدهند. بقیه که دیگر اصلا این چیزها را متوجه نمیشوند.»
ناشر این سیدیها که خود را «موسسهی فرهنگی و هنری» میخواند، روی جلد «با کمال احترام» از «ذوق و هنر ناب رامین ترکیان و صدای نافذ و زیبای مامک خادم» مینویسد که «هنر و زندگیشان را وقف موسیقی ایرانی و معرفی آن به دنیای غرب کردهاند.» در این نوشته همچنین آمده که «تردیدی نیست که موسیقی Fusion رامین ترکیان در معیارهای انتشار جهانی باید از تکیه بر کلام پرهیز کند.»
اما این «موسسه فرهنگی هنری» با بیاعتنایی به آن «ذوق و هنر ناب» و بیاعتمادی به شعور شنوندگان تشخیص میدهد که «با توجه به اهمیت شعر فارسی در فرهنگ ایرانی و ویژگیهای ذوق شنونده ایرانی در داخل کشور» بهتر است روی قطعات بیکلام هم شعر بگذارد. آقای کاظمی هم برای انجام این کار اشعاری از فریدون مشیری، نیما یوشیج، ابن یمین، شفیعیکدکنی و اخوان ثالث را میخواند تا عکسش روی جلد کنار عکس ترکیان و خادم به عنوان سومین پدید آورندهی این آثار منتشر شود!
در نظر مامک خادم و اعضای گروه، سوء استفادهی مالی از کپی غیرمجاز کماهمیتتر از انجام این عمل زیر عنوان کار فرهنگی است: «کاش از اول میگفت من میخواهم پول بسازم و اصلا هم مسئلهی من مسئله فرهنگی نیست. من هم میگفتم دمتان گرم! سی دیهای ما را همینطوری کپی کنید و بفروشید. بقیه هم دارند همین کار را میکنند و هیچ اشکالی هم ندارد و من هم یک قران آن را نمیخواهم. به آنها گفتم [کارها را] همانجور که هست، مثل بقیه، کپی کنید و ۳ هزار تومان بفروشید و حداقل ۲ هزار و خردهای توماناش برای هر سی دی میرود توی جیبتان! اما آنها میخواستند یک «افه»ی فرهنگی هم بیایند. چون این شرکت تولیدیشان [موسسه فرهنگی و هنری، آوای باربد] میخواهند کارهای مثلا New Age و کارهای آوانگارد بکنند، خواستهاند از ماها هم برای پرستیژ خودشان استفاده بکنند. این است که به این نتیجه رسیدهام که اگر بخواهم این کار را خیلی پیگیری بکنم جز این که به خودم و اعصابم فشار بیاید اتفاق دیگری نخواهد افتاد.»
روی جلد این سیدی به عنوان تیتر دوم عبارتی از یکی ترانهها نقل شده که مصرعی از خیام است: «من زان خودم هر آنچه هستم هستم» اما تنها آن کس میتواند به صدای بلند بخواند «هر آنچه هستم هستم» که هستی خود از یغمای اموال دیگران به دست نیاورده باشد.
منبع : دويچه وله
(من از اينجا (http://www.artmusic.ir/news/show.asp?Id=9057) برداشت كردم )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1371]
-
گوناگون
پربازدیدترینها