واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: آيا بعد از گرجستان حماقت هاي اولمرت و بوش پايان مي يابد
دارالخليج:از زمان وقايع 11 سپتامبر 2001 تاكنون جورج بوش دست از اقدامات جنون آميز سياسي و نظامي اش بر نداشته است. همان طور كه شاهد بوده ايم در برخي مواقع جنون بوش مستقيماً در عراق، افغانستان و پاكستان تجلي يافته و برخي مواقع از طريق ايهود اولمرت و ميخائيل ساكاشويلي اين جنون بوش به اثبات رسيده است.
عصام نعمان تحليلگر روزنامه اماراتي دارالخليج در تحليلي تحت عنوان «آيا بعد از گرجستان حماقت هاي بوش و اولمرت پايان مي يابد»، مي نويسد: «جنون جورج بوش رئيس جمهور آمريكا در چارچوب آنچه كه آن را جنگ عليه تروريسم خوانده در اكثر مواقع به اوج خود رسيده است و به خاطر همين جنون نيروهاي آمريكا وارد جنگ عليه افغانستان، عراق و پاكستان شده اند و آمريكا با پليدي و تندخويي ادعا كرده است كه اين جنگ ها عليه القاعده است، در حالي كه اكثر قربانيان اين جنگ افراد بي گناه اين كشورها بوده اند.
اسرائيل نيز آنچه را كه به دستور بوش عليه لبنان و مقاومت صورت مي دهد اينگونه توجيه مي كند كه عليه ايران دست به اين اقدام زده است چرا كه آمريكا نگران افزايش قدرت اين كشور و خطر آن بر منافع اقتصادي و نفوذ امنيتي اش بر منطقه است و اسرائيل نيز از آنجا كه نگران بالا رفتن توان نظامي منطقه اي ايران بر آينده امنيت ملي اش است بهترين گزينه را اجراي حماقت هاي بوش مي داند.
جنون بوش در گرجستان نيز به اوج خود رسيد به طوري كه به ميخائيل ساكاشويلي رئيس جمهور گرجستان كه زماني در نيويورك فعاليت داشت و مورد حمايت آمريكا است، دستور داد تا با دم شير بازي كند، در واقع بوش به ساكاشويلي اين توهم را القا كرده بود كه مسكو هرگز نمي تواند به حمله ضربتي اين كشور واكنش نشان دهد و ساكاشويلي مي تواند با اين اقدام بدون اينكه مجازاتي منتظر آن باشد، نجات يابد.
جورج بوش در طرح ريزي اش براي ماجراجويي حساب نشده اش به اولمرت دستور داده بود تا سلاح هاي متعددي در اختيار ساكاشويلي قرار دهد تا بتواند به سرعت به نتيجه مورد نظرش برسد.
حماقت ساكاشويلي نيز موجب بر ملا شدن بيشتر جنون بوش و موجب شكاف در روابط روسيه و آمريكا شد و نفرت مسكو نسبت به اسرائيل را برانگيخت. حمايت بوش تنها به خشمگين ساختن روسيه منتهي نشد بلكه در تحولات سياسي مهم نيز تاثير گذاشت به اين ترتيب تنش در روابط روسيه و كشورهاي عضو سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) افزايش يافت و جو جنگ سرد به طور فوري نه تنها ميان روسيه و آمريكا بلكه ميان روسيه و كشورهاي اتحاديه اروپا پراكنده شد.
روسيه موضع گيري جدي تري در قبال مسائل خاورميانه و به دنبال آن موضع گيري هاي منفي تر و چه بسا خصمانه اي در قبال سياست آمريكا در منطقه و سياست جنگ عليه تروريسم اين كشور اتخاذ كرده و به اين ترتيب روابط روسيه با سوريه افزايش يافته است و احتمال مي رود مسكو قانع به فروش سلاح هاي پيشرفته به اين كشورها شده باشد. دليل اين امر را مي توان در بررسي مفهوم سفر بشار اسد رئيس جمهور سوريه به روسيه يافت اما از حماقت اولمرت بايد گفت كه اخيراً گفته است در صورتي كه لبنان تحت حاكميت حزب الله لبنان در آيد به اين كشور حمله مي كند البته مسلماً حماقت اولمرت در حد حماقت بوش نيست چرا كه اولاً اولمرت محدوديت هايي دارد كه در درجه نخست به فرماندهي ارشد ارتش اسرائيل و حسابگري هاي طولاني مدت استراتژيك آن باز مي گردد وفرماندهي قبلي ارتش يعني دان حالوتس رئيس سابق ستاد مشترك ارتش اسرائيل با تصميم اولمرت مبني بر حمله به لبنان فوراً موافقت كرد و اسرائيل بهاي سنگيني براي اين حماقت اولمرت پرداخت و اكنون عاقلانه نيست كه مجدداً گابي اشكنازي رئيس كنوني ستاد مشترك ارتش با تصميم گيري جديد اولمرت در اين زمينه موافقت كند. به ويژه اينكه اولمرت اواسط ماه آينده ناگزير به خروج از روند سياسي است.
در درجه دوم اسرائيل در حال حاضر با بحران شديد رهبري روبه رو است، بازهم منطقي نيست از تهديد جديد اولمرت مبني بر آتش گشودن عليه لبنان حمايت كرد به ويژه در پي رسوايي نقش اسرائيل در تجهيز گرجستان و اقدام مسكو براي افشاي آن اما در درجه سوم اسرائيل با انتخابات سراسري در پاييز يا بهار آينده روبه رو است و اگر انتخابات نزديك باشد فرماندهان ارشد نظامي همانند مقامات سياسي غالباً تمايل پيدا مي كنند انتخابات و نتايج آن تعيين كننده مسائل پيچيده استراتژيك باشد.
به رغم اين سه مساله تهديد اولمرت عليه لبنان قابل انكار نيست چرا كه نخست وزير اسرائيل تنها نمي خواسته خبري را در برابر رسانه ها بگويد بلكه مي خواسته موضع گيري استراتژيك را با آگاهي فرماندهان نظامي اسرائيل اعلام كند.اگر حزب الله لبنان بتواند در لبنان حاكميت داشته باشد احتمالاً اسرائيل دست به جنگ پيش دستانه عليه لبنان خواهد زد چرا كه اولمرت بارها گفته است جنگ هاي آينده كاملاً با جنگ هاي قبلي تفاوت خواهند داشت. اين جنگ ها به خانه ها و شهرهاي لبنان خواهد رسيد و هدف اين جنگ ها نابودي جبهه داخلي لبنان است.
از اين سخنان اولمرت اينگونه نتيجه گيري مي شود كه اسرائيل در جنگ
پيشدستانه اش شهرها و زيرساخت هاي لبنان را شديداً هدف قرار خواهد داد لذا بايد به ابعاد اين تهديد در حال حاضر يا آينده توجه داشت اما مي توان از تهديد اولمرت تفسيري متفاوت نيز كرد و آن اينكه اگر اولمرت و ديگر مقامات اسرائيل به بررسي خطرات عليه شهرهاي اسرائيل بپردازند، احتمالاً به بررسي راهكارهاي فعال تر به منظور جلوگيري از خطرات جنگ و بهاي سنگين آن نيز خواهند پرداخت.
در حال حاضر امكان جدا ساختن مساله تهديد از مناقشات و تحولاتي كه در لبنان از يكسو مطرح است و اخبار مربوط به دستيابي حزب الله لبنان به سلاح هاي دفاع هوايي پيشرفته از سوي ديگر، وجود ندارد.
همچنين اسرائيل نمي تواند نسبت به موفقيت حزب الله لبنان در نزديك ساختن ديدگاه هايش با سلفيون لبنان غافل باشد البته هنوز زود است جايگزين هاي جنگ را مطرح كرد اما جنگ هاي داخلي و كودتاهاي سياسي از طريق ابزارهاي اطلاعاتي از مهم ترين اين جايگزين هاست و اين راه حلي است كه احتمالاً اسرائيل به آن پناه خواهد برد.
حال كه مساله لبنان تا اين حد براي اسرائيل پيچيده مي شود اسرائيل مي تواند هوشيارانه عمل كند اما نه، تصور نمي شود اسرائيل بتواند باز به دور از حماقت هميشگي اش عمل كند. اين مساله دقيقاً در مورد بوش نيز صدق مي كند اما چه كسي تضمين مي كند كه جورج بوش از جنونش دست بردارد؟»
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]