تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هركه خوش دارد دعايش هنگام سختى مستجاب شود، هنگام آسايش، بسيار دعا كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816819305




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه آيت الله محمدحسين بهجتى به فرزندش دريا باش، نه حباب


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: نامه آيت الله محمدحسين بهجتى به فرزندش دريا باش، نه حباب
فرزند دلبندم، سلامى دلپذيرتر از نسيم بهارى و خوشبوتر از گل هاى كوهسارى و گرمتر از چشمه خورشيد و روشنتر از سپيده دمان به تو تقديم مى دارم ،سلامى برخاسته از پرده جان، سلامى پرورده شور و اشتياق. گرامى فرزندم، اى شكوفه آرزو و بهار اميدم، اميد آن دارم كه چون باد هميشه تكاپوگر و چون برق، همواره ظلمت شكاف و چون مهر، هميشه پرتو افشان و چون بدر، هماره شب زنده دار و چون شباهنگ همه شب سحرخيز باشى. اى دل پسند دلخواه، دلم مى خواهد چون ستاره بر لب بام هستى بدرخشى و چون كهكشان از افق هاى بلند بتابى چون قله هيماليا، بر آسمان سركشى و چون شفق، نور آفتاب را در سينه خود نگهدارى چون ارواح پاك از فرط صفا به عرش پر گيرى و چون مسيح بر آسمان عروج كنى ، چون امواج يك لحظه از حركت باز نايستى و چون دريا عميق و بى كران باشى. دلم مى خواهد چون صدف، پر گوهر اما خاموش باشى چون براق، مركب جان خويش گردى و آسمان ها را درنوردى تا پيغمبرجانت را به معراج قرب جانان برسانى.دلم مى خواهد در اخلاص، سلمان و در زهد اباذر و در اسرار، كميل و در شوق و استقامت حجر بن عدى، در بيان حجت، هشام بن حكم و در علم و حكمت، مومن الطاق و در عرفان و عمل اويس قرن و در صبر و ثبات، زينب زمان باشى. نور چشمم، چشم دارم كه كم از ذره نباشى كه با همه خردى، همتى بلند دارد و تا به آفتاب نرسد، پاى از سير و دست از طلب نكشد. ذره خرد به خورشيد رسيد ،از سبكى ماند سرگشته به راه آن كه سبك بار نشد، آشنا باش كزين پرده خبرها شنوى، گوش بيگانه زاسرار، خبر دار نشد مى خواهم كم از نحل نباشى، نمى بينى كه با همه ضعف و ناتوانى چه شيرين كار و سازمان ديده و پرتلاش، دوست نواز و دشمن گداز است. جز از گل هاى پاك ننوشد از گل هاى هرزه و بدبو بپرهيزد و جز بر گياهان پاك ننشيند و برنخيزد.مى خواهم دريا باشى نه حباب، دريا باشى كه قطرات سرگردان باران و رودهاى بى قرار و جوى ها و نهرهاى بى پناه را در سينه خود جاى دهى و از الطاف بى دريغ خويش همه را بهره مند سازى، حباب نباشى كه سبك مايه و تنگ حوصله بوده، از پروا آكنده باشى كه فرجام هوا زوال و فناست. حباب آسا هواى خودنمايى كرد دلتنگم شدم هم صحبت دريا چو ترك اين هوا كردم چو دريا باش نه چون حباب كه ظاهرى آراسته دارد و باطنى خراب، بر باطن تهى خويش پرده از ريا و تزوير كشيده و سر به كبريايى برافراخته است و بدين جهت است كه بد عاقبت است نسيمى پرده اش بدرد و بادى آبرويش ببرد.مى خواهم چون شميم گل هاى كوهستانى باشى كه از خود به درمى رود و به نقطه هاى دور پراكنده مى گردد تا از عطر خويش دل هاى پريشان را جمع و جان هاى محزون را شاد و شكفته سازد و مبادا هرگز چون شعله به گرد خويش پيچى و چون گردباد خودمحور باشى!نبينى كه شعله از خودخواهى، دور و نزديك را بسوزد تا خود برافروزد و گردباد از خودمحورى، غبار برانگيزد و فضا را تيره سازد؟!فرزند دلبندم، نصيحتى خواسته بودى، چند جمله مى نويسم شايد از آن ميانه يكى كارگر افتد و تو را مى سزد كه اندرز پدر به جان بپذيرى كه هم تو شايسته و عاشقى و هم من، دلسوز و مشفق. فرزندم، بزرگترين مانع رسيدن به كمال آلوده بودن به گناه است كه گناه سم قتال است و اسباب وبال. هر اندازه از گناه فاصله گيرى، به خدا نزديك شوى و هر چه بيشتر گناه را ترك كنى، رضاى حق را بهتر جذب كنى. حافظ مى گويد: در ره منزل ليلى كه خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست كه مجنون باشى ،غوطه در اشك بزن، كاهل طريقت گويند پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز !عزيزم، اول گام راهيان طريق حق، اطاعت فرمان و ترك عصيان است. جايى كه صفى الله را با ترك اولايى ز بهشت مى رانند چگونه آلودگان را با آن همه گناه به بهشت فراخوانند؟ اگر مى خواهى به قرب خدا رسى بايد ترك هوا كنى كه صاحبان گناه، آبرويى ندارند و آنان را به كعبه رضاى حق راهى نيست. بيچارگى و واماندگى و بدبختى بشر، همه از معصيت است كه گناه، عامل ذلت و باعث نكبت و وسيله سلب توفيق و سبب لغزش از طريق است. دعاى كميل را با تفكر در واژه واژه آن بخوان تا از عواقب شوم گناه آگاه گردى. خوب بينديش كه على(عليه السلام) چه مى گويد و آثار شوم گناه را چگونه بيان مى فرمايد. گاهى گناه، بلا نازل مى سازد و گاه بركت مى برد و گاه مانع رفع دعا و اجابت التماس بنده مى گردد ،گاهى حلاوت عبادت را از آدمى مى گيرد كه دل از گناه تيره مى شود و توفيق از انسان دور مى گردد.آن گاه در پايان دعا، بى تابى على را با همه عصمت و طهارتش بنگر درست چون مجروحى خون از بدن رفته و چون زمين خورده اى دست و پا شكسته و چون مصدومى در تصادف متلاشى گشته، دست استغاثه برمى آورد و فرياد برمى دارد و پريشان و بى طاقت مى نالد كه خدايا زود باش، شتاب كن، همين شب، همين ساعت، همين لحظه دستم را بگير كه مى افتم، توفيقم بخش كه اين زهر هلاكم مى كند، درمانم كن كه اين درد هم اكنون مرا مى كشد.از درد به خود مى پيچد كه هر نفس، خطر مرگ تهديدش مى كند، ناله مى زند و خدا را قسم مى دهد كه:« ... ان تهب لى فى هذه الليله و فى هذه الساع كل جرم اجرمته و كل ذنب اذنبته...»راستى چه بى انصافى و بزرگ ستمى است كه انسان با مولاى مهربان خويش درافتد و با آن همه عنايت و نوازش و مرحمت كه از او مى بيند، باز جرات ورزد و فرمان او را مخالفت نمايد.آه، چه بى شرمى از اين بالاتر و چه وقاحتى از اين زشت تر و چه گستاخى از اين رسواتر آه، چه خجلت آور است كه او با بى نيازى، ناز تو كشد و تو با آن همه نياز، به او پشت كنى! او تو را فراخواند و تو فاصله گيرى و به عقب برگردى او در حق تو، وفا كند در پى وفا، كرم كند بر سر كرم و نعمت دهد پياپى و نوايت رساند دمادم و تو در حق او، جفا كنى بر سر جفا و جرات ورزى در پى جرات!! دعوتش را نپذيرى و محبتش را ناسپاسى كنى. كفران ورزى و سرپيچى كنى. واى و صد واى از اين جسارت كه او تو را جويد و خواند و تو از او در غفلت به سر برى. او به تو رو مى آرد و تو از او بگريزى. او به گرمى پاسخت گويد و تو دعوتش را اجابت نكنى. عزيز من، هر گناهى جسارت به خداست. اين همه جسارت را چگونه تحمل مى كنى ! آيا روزى مى توانى آن را تلافى كنى. دعاى توبه زين العابدين را بخوان ببين و بينديش، بخوان و بازخوان.بنگر كه چگونه گناه در نظر وى عظيم و غير قابل جبران است. مى فرمايد: اگر آن قدر دستم را به درگاه تو بلند سازم تا بازوانم از پيكر فروافتد و اگر در برابرت به معذرت ركوع روم و آن قدر ركوعم را طولانى كنم تا پشتم بشكند و اگر در برابر تو آن قدر به خاك افتم تا مهره هاى گردنم از كار افتد و اگر تلافى گناه را همه عمر به جاى نان و آب، خاك و خاكستر خورم با اين همه شايسته بخشش يك گناه نگردم. فرزندم، خوب در گناهان گذشته و حال خويش بينديش و همواره آن را به ياد داشته باش و همواره هراسان و بيمناك باش كه كار گناه وخيم است و عاقبتش نامعلوم. اگر تو آن را فراموش كنى، خدا فراموش نخواهد كرد. هر زمان كه حالى دارى، استغفار كن و از خدا آمرزش خواه كه پيامبر گرامى با عصمت عظيمش هر روز هفتاد بار استغفار مى كرد. خوف از گناه علامت ايمان است كه پيامبر(ص) به اباذر فرمود: نشان مومن آن ست كه اگر گناهى كند چنان هراسان باشد كه گويى در كنار صخره اى لرزان قرار گرفته كه هر لحظه بيم آن مى رود كه آن صخره عظيم فروغلتد و بر او فروافتد. فرزندم، به خود اجازه هيچ گناهى مده اگرچه خرد و حقير باشد كه هر گناهى مخالفت خداست و مخالفت خدا در هر امر عظيم است و على(عليه السلام) فرمود:« اشد الذنوب ما استخف به صاحبه »سخت ترين گناه گناهى است كه گنه كار آن را كوچك شمارد.مگر نه اين است كه كوه هاى بزرگ از سنگ ريزه هاى خرد و درياى بى كران از قطرات باران فراهم مى آيد شاعر عرب مى گويد: خل الذنوب صغيرها و كبيرها فهو التقى لا تحقرن صغيره ان الجبال من الحصى و امام بزرگوار موسى بن جعفر(عليه السلام) فرمود: خشم خدا در ميان گناهان پنهان است، پس هيچ گناه را مرتكب مشو چه دانى شايد همان گناه كمين گاه خشم خداست و تو با ارتكاب آن به خشم خدا دچار خواهى شد. عزيزم، گاه يك شعله موجب حريقى بزرگ مى گردد و كبريتى خرمنى را آتش مى زند و مويى ديده را كور مى سازد، پس مبادا هيچ گناهى را كوچك شمارى كه در ديد بزرگان معرفت، هر گناهى كبيره است.هر چند كه پند در جهان بسيار است پندى دهمت كه گوهرى شهوار است مشمار گنه خرد و گر چند كم است يك شعله كم آفت صد نيزار است اگرچه سخن به درازا كشيد، بگذار سخنى ديگر از زين العابدين(عليه السلام) كه دردشناس و درمان دان است، در خطر گناه، براى تو بخوانم كه تو فروغ چشم و آرام دل منى و دريغم آيد كه تو را از خطرات گناه در حد توان خويش آگاه نسازم.دوست دارم كه تو را پيش از سقوط در چاه، بيدار سازم تا به چاه نيفتى و اگر خداى ناكرده افتادى، رهايى خويش را به سرعت چاره جويى و در چاه نمانى كه ماندن همان است و هلاكت همان.در مناجات نخستين از مناجات پانزده گانه زين العابدين(عليه السلام) چنين مى خوانى:« الهى البستنى الخطايا ثوب مذلتى و جللنى التباعد منك لباس مسكنتى و امات قلبى عظيم جنايتى» يعنى، خدايا گناهان لباس ذلت و خوارى بر تنم پوشانده و دورى از تو جامه بدبختى و بيچارگى در برم كرده و جنايت بزرگ من، دلم را نه افسرده كه مرده ساخته است. در هر حال مردانه كوشش كن و به هر طريق كه مى توانى از راه مراقبه يا محاكمه يا ندامت و توبه و يا استغفار و التماس، گرد معصيت و غفلت را از آينه دل بزداى و مراقب باش تا دگر باره غبار بر آن ننشيند. فرزند محبوبم، از تو كه كم گناه كرده اى و دلى پاك و باصفا دارى، فراوان التماس دعا دارم. مبادا پدر گنه كارت را فراموش كنى، تو را به خدا مى سپارم. خدا حافظ ، پدرت محمد حسين بهجتىمنبع : تابناك
 دوشنبه 4 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن