اخرين باري كه بوي باروت اسلحه فيدل همه جا را پر كرد:

واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اخرين باري كه بوي باروت اسلحه فيدل همه جا را پر كرد:
خبرگزاري انتخاب : گوسنس در لاموندا در حال قدم زدن است،پيرمردي سيگار كو.بايي خود را در ميراندا كوچه اي مشرف به لاموندا روشن مي كند.به صداي گلوله،صداي قدم زدن،صداي تانك، صداي پيرمرد كه كوكا كولا مي خواهد شنيده ميشود.ناگهان توجه همه به يك بلند گو كه در ضلع جنوبي لاموندا و تمام ضلع هاي جنوبي خيابانها شنيده مي شود.

گوسنس در لاموندا در حال قدم زدن است،پيرمردي سيگار كو.بايي خود را در ميراندا كوچه اي مشرف به لاموندا روشن مي كند.

به صداي گلوله،صداي قدم زدن،صداي تانك، صداي پيرمرد كه كوكا كولا مي خواهد شنيده ميشود.ناگهان توجه همه به يك بلند گو كه در ضلع جنوبي لاموندا و تمام ضلع هاي جنوبي خيابانها شنيده مي شود.

"كارگران سرزمينم،مردان ديگري خواهند امد كه بر سياهي و تلخي لحظه اي كه خيانت خواهان چيرگي است،ظفر مندانه سرود ازادي خواهند نواخت..به خاطر بسپاريد كه لحظه اي خواهد رسيد،كه شاهرا ههاي بزرگي بازخواهند شد و مردان ازاد براي بر پا ساختن جامعه اي بالنده تر از انها خواهند گذشت.زنده باد،مردم زنده باد كارگران و زنده باد ميهن".

گوسنس به سمت ميز كارش مي رود و با ترديد به دسته كشو خيره ميشود.دستش را به سمت گيره ميبرد،ناگهان پيرمرد با عصبانيت بر روي جواني كه مرتب از اعتصاب كاميون داران گله مي كند و مي گويد كشور را فلج كرده ا ند فرياد ميزند"حقشان را مي خواهند".تانك مستقيم به سمت ميراندا ميايد،پيرمرد دست تكان مي دهد و جوان اخم ميكند،ناگهان صداي گلوله اي در لاموندا به سوي جماعت اشفته بيرون پرواز مي كند.

٣٠سال از ان دوران جوان روبروي"پلاسيو دلا مانودا" ايستاده است.پنداري خاطراتش را بعد از٣٠ سال مي كاود،عكس پاشنه اهني كه بر روي صورت گوسنس نقش بسته است ،.تمبر معروف ٣٣ساله در كنارش كه خبر از پيروزي جبهه همبستگي مي داده است و عكس مادري كه پيروزي رهبر جبهه را به شادي نشسته بود و در نهايت خبر روزنامه كه تورم ١٤٠درصدي را فرياد مي زند.درانسو اما يونيفورم پوشان اداي احترام نظامي مي كنند.در انسوي مرز ها كسي مي گويد"نمي دانم چرا ما بايد دست روي دست بگذاريم و به تماشاي درغلطيدن كشوري به واسطه بي مسئوليتي مردمانش به اغوش كمونيسم بنشينيم اين مسائل بسيار مهمتر از انست كه به دست راي دهندگان سپرده شود"*كسي انسوترك مي گويد"يك پيچ يا قفل نبايد به اينان برسد و ما بايد راي دهندگان را در فقر و محروميت بگذاريم"*كسي اما با تلفن با صداي مشخصي ميگويد"ما سرنگون نمي كنيم فقط كمك به سرنگوني مي كنيم"* و سپس با صدايي نامفهوم اينطور ادامه مي دهد"تا انجا كه مي توانيم برايشان دردسر مي سازيم".

جوان اما از نگاه كردن خسته ميشود و به عكسي كه تنها يادگار ارزشمند براي او از ان دوران است نگاه ميكند.عكس تصوير تفنگ٤٧KA است كه روي ان نوشته است"به دوست خوبم كه هر دو به اميد رسيدن به هدفي يكسان با مسيري متفاوت بوديم"و گوسنس با ان خودكشي كرد.اسلحه را فيدل كاسترو رهبركوبا در سفري كه به شيلي امده بود به سالوادور النده گوسنس رئيس جمهور شيلي داده بود.در انتخابات سال ١٩٧٠ميلادي ائتلاف اتحاد مردم در انتخاباتي كه برنده قطعي نداشت ٣٦%ارا را به دست اورد و بر پايه قانون اساسي شيلي مي بايد كه كنگره بين دو كانديدايي كه بيشترين راي را به دست اورده اند انتخاب كند و معمولا و بر طبق سنت كنگره كانديدايي كه راي بيشتري را دارد انتخاب مي كند.كنگره اينكار را با قيد يك شرط كه انهم تعهد كانديداي محبوبتر به دموكراسيست انجام ميدهد.پس از ان برنده انتخابات دست به يك اصلاح وسيع در ساختار مملكت زد او ابتدا دست به ملي كردن بسياري از صنايع بزرگ و به ويژه صنعت مس بدون در نظرگرفتن سهم كمپاني هايي كه در ان جا سرمايه گذاري كرده بودند زد،علاوه بر ان شروع به اصلاحات ارضي و تقسيم زمينها در بين كشاورزان كرد.اين اقدامات البته با مخالفت و موافقت قشر هاي مختلف جامعه شيلي روبرو شد.اين كار از طرف فقرا و كشاورزان به گرمي پذيرفته شد در حاليكه طبقه متوسط،زمين داران،حزب ملي راستگرا و كليساي كاتوليك و همچنين سرمايه گذاران با ان به ستيز پرداختند.النده براي به ثمر نشستن انچه در ذهن داشت تنها ٦ سال وقت داشت و به همين علت به سرعت بدنبال اجراي طرحهاي اقتصادي خود بود.در ابتدا و در سال اول زمامداري و با افزايش قيمت مس تا ٦٦دلار به ازاي يك تن،النده موفق شد تا شيلي را به رشد ١٢% و افزايش ٦∕٨درصدي در زمينه اقتصاد برساند و همچنين كاهش تقريبا ١٣% تورم و ٨∕٣ درصدي بيكاري.اما در پيوند با همين مطلب در سال ٧١ و ٧٢ قيمت مس تا ٤٨ دلار در هر تن پايين امد و صادرات شيلي ٢٤% كاهش و واردات ان كشور تا ٢٦%افزايش يافت،در سال ٧٢ تورم به ١٤٠% و تا دسامبر ٧٣ به ٥٠٨% رسيد.در٩ اكتبر سال ١٩٧٢اعتصاب چهل هزار را ننده كاميون و ٥٦ هزار دستگاه كاميون كه بر طبق گزارش روزنامه"ال پريوديستا" كه در٨ جون ٢٠٠٣انتشار يافت

و همچنين گزارشهايي كه از طرف سازمان اطلاعات مركزي امريكا افشا شده است،٢ ميليون دلار از طرف ايالات متحده به انها كمك شده بود،اغاز شد.

اين اعتصابها كشوري را كه خود با تورم شديد و كاهش شديد قدرت مردم بود با يك مشكل جديد روبرو كرد و بزودي اتحاديه ها(اغلب مشاغل تخصصي تر)،بعضي گروههاي دانشجويي،مشاغل كوچك به اين اميد كه دولت النده را ساقط كنند به اين اعتصاب پيوستند كه البته اين دسته ها برخلاف كاميون داران از جانب ايالات متحده حمايت نمي شدند.اين بحران با تلاش ناموفق براي كودتا در جون١٩٧٣تشديد شد و اين كودتا پس از ان با اعتصاب كارگران معادن مس" ال تنييته"ادامه پيدا كرد.در اوت ١٩٧٣اما بحران قانون اساسي بوجود امد و ديوان عالي دولت را به نقض قانون به وسيله ايجاد و توسعه گروههاي مسلح وابسته به دولت كه به سوي مواجهه و درگيري با نيروهاي ارتش حركت مي كنند متهم كردو درذ اين مورد اقدام او را تلاش مشخصي براي استفاده از نيروهاي مسلح در جهت اهداف حزبي قلمداد كرد.

در عين حال از ارتش خواست تا هر چه سريعتر بر اين نقض قانون اساسي نقطه پاياني بگذارند.اينكه امريكا در دشمني خود با دولت النده صريح و قاطع بود را نميتوان نديده گرفت.اينكه در اين دوره بر طبق گزارش سالانه سال ٢٠٠٠سيا، صحفه١٢،دولت امريكا نزديك به ٨ ميليون دلار به مخالفان دولت كمك كرده تا از ضعف هاي دولت بهره برداري كنند،مشكلات را بزرگ جلوه دهند و فشار ايجاد كنند درست است،اما خود موضوع دخالت امريكا دركودتا موضوعي بحث برانگيز است.سه قسمتي را كه با *به انها اشاره شده همه اظهارات مقامات امريكايي است اما نوارهايي كه از نيكسون و كسينجر در همان دوره به دست امده يا چيزهايي كه نوشته شده اظهارات بسيار تندي را حتي در مورد رهبران كشورهاي دوست امريكا در ان دوره مثل ايران،كشورهاي اروپايي و يهوديان نشان مي دهد و تنها اظهارات را هر چند كه مي شود به عنوان تاييد يك مطلب ثابت شده استفاده كرد به عنوان مدركي براي دست داشتن حتمي در يك اقدام مشخص در نظر گرفت.
سيا در يك اقدام در٢٢ اكتبر ١٩٧٢اسلحه در اختيار گروهي گذاشت كه به دنبال كودتا در شيلي بود و اين اسلحه ها برگردانده شد،در حاليكه در همان هنگام فرمانده كل نيروهاي مسلح ( رنه اشنايدر)ربوده و كشته شد در حاليكه اين گروه ربطي به ايالات متحده نداشت(البته گروهي كه اقدام به ادم ربايي و قتل اشنايدر كرده بودقبلا مورد تماس سيا بوده است).سيا قبلا هم به دنبال ربوده شدن اشنايدر بوده اما طبق اسناد بهيچگاه به كشتن فكر نكرده بوده است.البته كشته شدن اشنايدر خشم عمومي را برانگيخت و موجب شدكودتاي كه سيا براي ان برنامه ريزي كرده بود محقق نشود.برطبق پرونده "ميتروخين" اتحاد جماهير شوروي كه در ابتداي دهه ٩٠در اختيار محققان قرار گرفت شخص النده با نام"رهبر" كد گذاري شده بوده است و در حدود سي هزار دلار براي تحكيم روابط مسئولانه به او داده شده بود كه البته از طريق منشي او" ميريا كنترراس" ترتيب داده ميشد.

اكنون اما جوان ديروز روبروي مجسمه النده ايستاده و انروزها را به ياد مي اورد.شايد اقدامات رئيس جمهور ايالات متحده كلينتون كه دستور افشاي اعمال سيا را داده بود زياد براي او معنايي ندارد،يا امار و ارقام اقتصادي دادن..براي او عذر خواهي شخص كالين پاول براي دخالت هاي گذشته در شيلي مهم نيست.حتي به اينكه النده معتقد بود كه نبايد مخالف خود را با زور از صحنه خارج كرد.تنها به خاطر مي اورد كه اين اخرين باري بود كه بوي باروت اسلحه فيدل همه جا را پر كرد.

سيحون سندباد شيلي اگوست٢٠٠٨ / سرويس بين الملل خبرگزاري انتخاب
يکشنبه 3 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]

[مشاهده در: www.irna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]