واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ميراث دار دانش و دين
... و چه سخن پرافتخاري است! ميگويد: اند؛ امّا نه تنها ميراثبران علم و دانش پيامبر، كه ميراثداران راه او، او، جهاد و اجتهاد او، تعهد و تعبد او، امانت و صداقت او، عقل و عدل او، و ميراث دار بت شكني و خرافهستيزي او، و چه ميگويم حامل و عامل ژرفترين پيام او كه فرمود: برانگيخته شدم تا زيباييهاي اخلاق را هر چه فربهتر و پرپهناتر و ژرفتر كنم.
و مگر نفرمود: 1؟ آري اين سخن پيامبرانه است، اما دانشمندان راستين، نه وارثان مال و منال كه پيام و طلايهداران امانت و پرچمداران قيام، و ميراثداران علم و عمل و اخلاق پيام آورند.
... و سيّد جليل، حضرت استاد، آيتا... سيدحسن مرعشي از قبيله اين عالمان و از تبار و تيره اين قبيل دانشمندان بود. و چه خبر غمانگيزي بود مرگ و فقدان او! و چه زيبا گفتهاند كه: !
چه گونه ميتوان جاي خالي را در حلقههاي پرفيض درس او، و در تعليمات عميق و بيريا و پرثمر او پر كرد؟ بزرگواري كه فقه و اصول و ادبيات و فلسفه و تفسير و تعمد و تعهد عقل و عدل و اخلاق و حقوق و زمانشناسي و وظيفهشناسي را، از بزرگان انديشه و معنويت به خوبي فراگرفته، و بيتوقع و چه سخاوتمند در اختيار دانشجويان و طالبان علم مينهاد، و نه فقط در كلاس درس، كه خانهاش، دانشكدهِ ديگري بود و گاه تا آخرين ساعات شب به علاقهمندان و مشتاقان پاسخ ميگفت و چون عاشقانه تحصيل دانش كرده و رنج برده بود، هرگز از سؤال و پرسش خسته نميشد؛ و بدين سان نه تنها فقه و حقوق، كه حلقه درسش، آموزگار اخلاق و محبت و عرفان و معنويت و تقوي نيز بود، و شگفتا كه پيچيدهترين و پرنكتهترين بخشهاي آخوند خراساني را با تمام تواضع و نرمش و آرامش و تبسّم (تبسمي كه غالباً بر لب داشت) تبيين ميكرد، و هر چند خسته به نظر ميرسيد، امّا از پرسش هراسي! نداشت. پرسشگر بر اين همه عرفان و اخلاق و ژرف كاوي و خلوص و اخلاق پيامبرانه، غبطه ميخورد، و اينكه:
آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داري!
روزي جسارت كردم و در پايان جلسه درس گفتم:
كز خنده شكوفه سيراب خوشتر است>
***
نه تنها حلقات فياض و آموزنده و پرثمر درسش، كه نوشتههاي عميق و نظرات بيدارگر او، به خوبي نشان ميداد كه با فقيهي دردمند و مجتهدي زمانشناس و فيلسوفي متضلّع و اديبي آگاه و دانشمندي هدفدار رويارويي. او عقل و دين را، دو بال پرواز انسان و مكمّل هم ميديد. عدالت را يكي از عمدهترين هدفهاي اسلام معرفي ميكرد و را اساس ديانت و معنويت ميدانست. روزي (به عنوان استاد راهنما)، از ، به مثابه يكي از منابع احكام و از مكانت خرد در معارف دين سؤال كردم. فرمود: ... آنگاه سخن عليبن ابيطالب(ع) را گواه گرفت كه: ... يعني كه پيامبران هم براي شوراندن گنجينههاي عقول مردم آمدهاند، و از يكي از فلاسفه و انديشمندان اسلامي، جملهاي را خواند كه آن را يادداشت كردم، جمله اين است:
سپاس خداي را كه ترازوي عدل و دادگري را، به دست صاحبان عقل سپرد! سپس از دادگستري و قضا و قضاوت و عدل و عقل سخنها گفت و ....
ميفرمود: قاعدههاي درخشان و بر بنيان عدالت استوارند و از درخشانترين قواعد فقه اسلامياند. لاضرر ميزان عدالت است، و در كنار هر حكمي چون نگهباني بيدار حاضر است! نظر مرحوم نظر مختار استاد بود، و بر همان مبنا، را فقط نافي حكم موجود نميدانست، بلكه اين قاعده را سازندهِ حكم هم معرّفي ميكرد و بر همين محور و مدار در مسائل روز مثل از آن استفاده و استنباط ميكرد و ميفرمود:
!
خداوند او را با محبوبانش محشور گرداند، و غم فراق و فقدانش را بر بازماندگان عزيز و بر طالبان علم و دانشجويانش آسان فرمايد، كه دليل راه بود و آموزگار دانش و عدالت و اخلاق، و چه زيبا گفت ابوالعلاء معرّي:
لَاَقسَمَ اَن- لايستقِرَّ علي وَكَني>!
روحش شاد و يادش گرامي باد
كمترين شاگرد او: سيدمحمد اصغري
تهران. 3/6/1387
پينويس:
1. انّا معاشر الانبياء لانورث
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]