واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب
در تاريخ اسلام، دو گونة متفاوت از واژة «جهاد» وجود دارد. ابتدا يك نوع جهاد دروني وجود دارد، جهادي درون خود انسان براي تبديل شدن به انساني بهتر، جهادي براي مقاومت در مقابل وسوسههاي نفس. اين نوع جهاد تلاشي است كه روي ريشه كن كردن نقايص شخصيتي مثل خود شيفتگي، حرص و شرارت تمركز ميكند. اين جهاد اكبر است، گونة ديگر جهاد، رفتار شخصي در زمان جنگ و درگيري است. نقل شده است كه پيامبر(ص) پس از بازگشت از يك جنگ اين طور اظهار داشتهاند كه: «ما از جهاد اصغر به جهاد اكبر باز ميگرديم.» اين نشانگر اهميت كشمكش دروني و مستمري است كه همة ما در درون خود با آن مواجهيم. اين كشمكش صلحآميز است كه ما را به انسانهايي بهتر تبديل ميكند. جهاد دروني اكبر مهمتر از جهاد بيروني اصغر قلمداد ميشود.
مفهوم جهاد اصغر در موارد بسياري در سراسر قرآن ذكر شده است، و قرآن معاني چند گانه اي به آن داده است. نگاه دقيق تر به قرآن نشان خواهد داد كه مفهوم جهاد به شرايطي بستگي دارد كه سوره در آن نازل شده است. زماني كه حضرت محمد(ص) شروع به دريافت كلام خدا در مكه نمود، مكه شهري پر از خشونت، نبرد قبيلهاي و خصومت شخصي بود. شهري كه منحصراً بر پاي بيعت قبيلهاي استوار بود. دين اصلي مكه بت پرستي بود. بنابراين وقتي پيامبر اسلام (ص) آغاز به تعليم آموزههاي قرآن نمود، عقايد و نظام جهاني از قوانين را مطرح كرد كه از قوانين سنتي قبايل كه وي با آنها مخالف بود، پيشي گرفت. جامعة جديد مسلمانان، اقليتي ستم ديده شد كه نميتوانست از خود دفاع كند و هدف حمله و آزار قرار گرفت. آيات قرآني كه در اين برهة زماني نازل شدند، منعكس كنندة دورهاي بودند كه در آن الهام شدند. بنابراين، تعريف جهاد كه در اين دوره ظهور كرد، تقريباً فقط دفاعي و صلحآميز بود. همانطور كه در قرآن آمده: «و تاوان بدكار مجازاتي شبيه اين است، اما هر آن كس كه ميبخشد و اصلاح ميكند، پاداش خود را از جانب خداوند خواهد گرفت؛ بدون شك خداوند دوستدار بيعدالتي نيست. و هر كس كه پس از ظلم و ستمي كه به وي شد، از خود دفاع ميكند، اينها بر ضد اوست كه راهي براي (مقصر بودن) وجود ندارد.» قرآن مجيد ادامه ميدهد: «و هر كس كه صبور و بخشنده است، اين اعمال مطمئناً به خاطر شجاعت هستند.» به نظر ميرسد جهاد تنها به جنگ دفاعي محدود باشد، و حتي دردفاع نيز به نظر ميرسد كه آيات بالا راهحلي صلحآميز را در صورت امكان به جاي خشونت ترجيح ميدهند.
622 پس از ميلاد، حضرت محمد(ص) و اصحابش براي رهايي از آزار و اذيت مردم مكه هجرت كردند و اولين نظام سياسي اسلامي را در شهر مدينه بنيان نهادند. در اين پايگاه جديد خود در سه جنگ با اهل مكه و بسياري ديگر از كفار شركت كردند. آيات قرآن كه در اين زمان بر پيامبر نازل شد، ترسيمكنندة معيارها براي جنگي جايز يا «عادلانه» است. اين اولين آيه بيانگر دورة خشونتآميزتري است:
«به كساني [از مؤمنان] كه [مشركان] با آنان كارزار كردهاند، رخصت جهاد داده شده است، چرا كه ستم ديدهاند، و خداوند بر ياري دادن آنان تواناست. (سورة حج- آية 39)» به وضوح تنها زماني جنگ توجيه پذير است كه جنگي براي دفاع باشد. علاوه بر اين، آية بعدي به صراحت مخالف نبرد تهاجمي است: «و در راه خدا با كساني كه با شما كارزار ميكنند كارزار كنيد، ولي ستمكار [و آغازگر] نباشيد، چرا كه خداوند ستمكاران را دوست ندارد. (سورة بقره - آية 190)»
برخي از آياتي كه در مورد جنگ و خشونت در اين دورة زماني هستند، به نظر آسان گيرتر از وقتي هستند كه خشونت مجاز و بخشودني است. از اين آيات به عنوان «آيات شمشير» تعبير ميشود:
پس چون ماههاي حرام به سر آمد، مشركان را هر جا كه يافتيد بكشيد و به اسارت بگيريدشان و محاصره شان كنيد و همان جا در كمينشان بنشينيد؛ ولي اگر [از كفر] توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، آزادشان بگذاريد كه خداوند آمرزگار مهربان است. (سورة توبه - آية 5)
در نگاه اول به نظر ميرسد كه اين آيه طرفدار خشونت عليه كافران است. اما اين آيه در شرايط جنگ خاصي در مدينه نازل شده است، جنگ عليه بت پرستان، نه اهل كتاب، نه مؤمنان به يگانگي خدا، اين آيه در صورت توبة بدكاران دستور توقف خشونت را ميدهد.
دومين آية شمشير به اين ترتيب است:
با اهل كتابي كه به خداوند و روز بازپسين ايمان ندارند و حرام داشتة خدا و پيامبرش را حرام نميگيرند و دين حق نميورزند، كارزار كنيد تا به دست خويش و خاكسارانه جريمه بپردازند (سورة توبه ـ آية 29)
اگر چه ممكن است در ظاهر اين آيه مشكلآفرين به نظر رسد، اما مطالعة دقيق آن نشان ميدهد كه طرفدار خشونت عليه اهل كتاب نيست، بلكه تنها خواستار و خشونت عليه كساني است كه وجود خدا و تعاليم پيامبرش را انكار ميكنند. (اجازه دهيد نسبت به اين حقيقت كه واژة «الله» ترجمة عربي واژة انگليسي «خدا» يا واژة يهودي «يهوه» است همواره حساس باشيم.) و همانطور كه در آية بعدي آمده است «و با آنان چندان نبرد كنيد كه فتنه [شرك] باقي نماند، و دين فقط الهي باشد، و چون دست بردارند، ستم نبايد كرد مگر بر ستمگران. (سورة بقره - آية 193)»، تنها تا زماني بايد با مهاجمان جنگيد كه آنان دست از دشمني عليه مسلمانان بردارند، اين آيه به طور ضمني ميفرمايد كساني كه آغازگر خصومت نيستند، نبايد هدف حمله قرار بگيرند. و در پايان اگر دشمني تقاضاي صلح كند، اين تقاضا بايد مورد قبول قرار گيرد: «و اگر جانب آشتي را گرفتند تو نيز جانب آن را بگير و بر خداوند توكّل كن؛ كه او شنواي داناست (سورة انفال - آية 61)».
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]