تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه ويژگى است كه در هر كس يافت شود، ويژگى هاى ايمان كامل مى گردد: آن كه وقتى خشن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812726191




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نشست «ما و جهان نيچه اي» پست مدرنيسم از رهگذر نيچه مدرنيسم را پشت سر گذاشته است


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نشست «ما و جهان نيچه اي» پست مدرنيسم از رهگذر نيچه مدرنيسم را پشت سر گذاشته است
دكتر بيژن عبدالكريمي گفت: اكنون در پست مدرنيسم با انكار عقلانيت و بدبيني به هر سيستم نظري مواجه ايم و اين عناصر در آراي نيچه وجود داشته اند.
به گزارش مهر، در ادامه سلسله سخنراني هاي موسسه معرفت و پژوهش، دكتر بيژن عبدالكريمي با عنوان «ما و جهان نيچه اي» به ايراد سخن پرداخت. عنوان سخنراني وي برگرفته از نام كتابي است كه ايشان به تازگي منتشر كرده است.
عبدالكريمي در ابتداي صحبت خود توضيحاتي درباره كتاب داد و سپس درباره اين بحث كه از چه منظر معتقد به بحران معنا در جهان معاصر است گفت: وقتي كه از معنا صحبت مي كنيم اين مسئله در زمينه هاي مختلفي فهميده مي شود اما آنچه كه من مي گويم از منظر فلسفي است و از نگاه انسان شناسي و معرفت شناسي فلسفي به مفهوم معنا نگاه مي كنم. يعني از نظرگاهي كه نيچه و هايدگر نگريسته اند.
نويسنده كتاب «هايدگر و استعلا» در ادامه گفت: ميان دوره هاي تاريخ پيوستگي وجود دارد و اينگونه نيست كه بتوان سنت را از مدرنيته تفكيك كرد. در حال حاضر سنت در جوامع وجود دارد و نمي شود تاريخي را براي پايان سنت و آغاز مدرنيته مطرح كرد. بنابراين زماني كه من مي گويم جهان مدرن كهنه شده است و مربوط به گذشته است، نمي توان گفت اين اتفاق از زمان مشخصي رخ داده است. انقطاع تاريخي را نمي توان نشان داد اما حدودا از ربع آخر قرن 20 رنگ وبوي جهان تغيير كرده است اما عناصر قوام بخش جهان ما همان است كه در دوره هاي قبل وجود داشته است.
وي سپس افزود: اين مسئله مطرح مي شود كه چه چيزي اين دوره تاريخي را از گذشته متمايز كرده است؟ آنچه كه من براي اين پرسش صورت بندي مي كنم داراي چند عنصر است. اول اينكه ما شاهد ظهور و سيطره انديشه پست مدرن هستيم. دومين مسئله شكست ماركسيسم و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي است. با فروپاشي شوروي تفكر آرمان گرايانه و باور به تاريخ خطي شكست خورد. سومين عنصر كه به نظر من تاثير زيادي در جهان و به خصوص در جهان سوم داشت انقلاب اسلامي ايران بود. اين انقلاب خود را به عنوان يك آرمان اسلامي مطرح كرد. با انقلاب اسلامي سنت تئولوژيك،خود را به عنوان يك آرمان اجتماعي مطرح و هرچه در چنته داشت رو كرد. و آخرين مولفه از نظر من شبكه نوين ارتباطات و اطلاعات است. نقشي كه اين شبكه در دنيا ايفا مي كند همانند انقلاب صنعتي است. بنابراين من اين پديده را انقلاب صنعتي دوم مي دانم. با ظهور اينترنت تحولات ژرفي در دنيا ايجاد شد و مرزها تبديل به امري صرفا قراردادي شدند و اتوريته ها فروريختند و عناصر هويت بخش پيشين معناي خود را از دست دادند. مجموعه اين عوامل باعث شدند كه جهان اكنون رنگ وبوي ديگري پيدا كند. در اين جهان سوبژكتيويسم به آخرين مرحله خود رسيد و جهان نيچه اي يعني اينكه ذهنيت گرايي انسان به آخرين نقطه خود رسيده باشد.
مترجم كتاب «هايدگر» ادامه داد: ممكن است چند گروه با بحثي كه من مطرح مي كنم مخالف باشند. دسته اول پوزيتيويستها هستند. اينها ممكن است بگويند من با كدام جامعه آماري اين بحران معنا را مطرح مي كنم، اينها با معيارهاي تجربي سخن من را نقد مي كنند. اما اساسا نمي توان مسائل فلسفي را با داده هاي تجربي مورد بحث قرار داد. دسته دوم اهل تئولوژيك هستند. اين گروه به جاي اينكه خواهان فهم جهان باشند به دنبال حفظ باورهاي خود هستند. اينها معتقدند خدا به عنوان خالق جهان خود حافظ معناي خويش است. درست است كه معنا همواره حاضر است اما سوال اين است كه چرا امروز حضور معنا در دل مردم كمرنگ شده است؟ دسته چهارم كانتي مسلكان اند. اينان به يك عقل غيرتاريخي معتقدند و مي گويند معقولات تغيير كرده است و عقل همان است كه بوده است در صورتي كه مطابق تلقي من عقل و عقلانيت امري تاريخي است و در هر دوره اي عقلانيت با توجه به شرايط خاص ايجاد مي شود. گروهي نيز از منظر تاريخي مخالفت مي كنند. اينها مي گويند اطلاق شاخص هاي غربي به يك جامعه جهان سوم به لحاظ سير تاريخي درست نيست و ما حق نداريم مقولات جامعه مدرن را به يك جامعه شبه مدرن اطلاق كنيم.
وي سپس افزود: به گمان ديگر نمي توانيم از تاريخ هاي قومي و بومي صحبت كنيم در دوران مدرنيته اين وضعيت فرو ريخت، به خصوص با امكانات ژرفي كه دوره دوم تكنولوژي ايجاد كرده است. بنابراين تحولاتي كه در غرب رخ مي دهد ما را نيز تحت شعاع قرار مي دهد. حتي اگر كساني نپذيرند كه نيهيليسم در جامعه ايران رواج پيدا كرده است بايد حرف من را به عنوان تذكر در نظر بگيرند. من گمان مي كنم كه مهم ترين معيار جدي بودن يك متفكر اين است كه تا چه اندازه به بحث سوبژكتيويسم و نيهيليسم مي پردازد.
نويسنده كتاب «ما و جهان نيچه اي» خاطر نشان كرد: اكنون دنياي كهن اعتبار خود را ازدست داده است، بايد دقت كرد كه منظور من از دنياي كهن فقط سنت نيست، حتي دنياي مدرن نيز رفته رفته به بخشي از دنياي كهن تبديل شده است و جهاني جاي آنرا گرفته است كه من آنرا جهان نيچه اي مي نامم. به نظر من فلسفه غربي امروز در چارچوب مدعيات نيچه درباره حقيقت شكل گرفته است. تحت تاثير آموزه هاي نيچه جهان غرب پذيرفت كه خدا مرده است و امروز اين امر نيز پا گرفته است كه حقيقت مرده است. نيچه متفكري بود كه قبل از اينكه مدرنيته دچار بحران شود، بحران مدرنيته را درك كرد. او به دنبال گذر از اين بحران بود اما خود بحران را تشديد كرد و سرانجام تبديل به يكي از قوام بخشان دنياي جديد شد. وقتي مي گوئيم جهان نيچه اي يعني جهاني كه نيچه براي ما ترسيم كرد، بايد توجه داشت وقتي كه من از جهان نيچه اي صحبت مي كنم اين جهان را توصيف مي كنم نه اينكه آنرا تاييد كرده و مردم را به آن دعوت كنم.
عبدالكريمي ادامه داد: جهاني نيچه اي جهاني است كه در عمل متحقق شده است و من نمي گويم كه اين جهان خوب است. انتقادهاي زيادي به نيچه مي توان وارد كرد اما به هر حال آنچه كه نيچه با تفكر خود ترسيم كرد چيزي است كه اكنون عملا با آن مواجه ايم. در دوران ما مسائل مدرن مورد ترديد قرار گرفته اند و بي ايماني به عقلانيت مدرن ديده مي شود و روشنفكران پست مدرن مباني مدرنيته را متزلزل كرده اند. ما اكنون با انكار عقلانيت و بدبيني به هر سيستم نظري مواجه ايم و همه اينها عناصري است كه در آراي نيچه وجود داشته است. پست مدرنيسم از رهگذر نيچه مدرنيسم را پشت سر گذاشته است.
بيژن عبدالكريمي گفت: نيچه معتقد بود با مرگ خدا انسان به آزادي مي رسد اما او كابوس اين آزادي را كه انسان جديد با آن مواجه است، درك نكرد.
وي اظهار داشت: در طول تاريخ سنتهاي نظري گوناگوني بوده اند كه بسياري از آنها با ظهور مدرنيته عقب نشسته اند، اما دو سنت نظري بسيار نيرومند حيات خود را ادامه دادند. يكي سنت ديني است و ديگري سنت متافيزيك كه متكي بر قواعد منطقي عقل است. بين اين دو سنت نسبتهاي متعددي وجود دارد. ظهور فلسفه به نوعي مقاومت در برابر سنت تئولوژيك بود. مرگ سقراط حاصل تعارض ميان متافيزيك با دين يونانيان است. در قرون وسطي هم اين روند ادامه پيدا كرد و در جهان اسلام هم در يك طرف متكلمان وجود داشته اند و درطرف ديگر نيز فلاسفه. متكلمان فلاسفه را تكفير مي كرده اند و كشته شدن سهروردي نيز بر اثر اين تعارض است.
نويسنده كتاب «هگل يا ماركس-نقدي بر جريان روشنفكري ايران» در ادامه گفت: آنچه كه به بحث ما مربوط مي شود به نحوي با كانت آغاز مي گردد. از زمان كانت نسبت الهيات و متافيزيك تغيير مي كند. او اين سوال را مطرح مي كند كه فلسفه امكان پذير است يا خير؟ كانت معتقد بود كه مقولات متافيزيك مقولات پديداري هستند، يعني از مقولات متافيزيك فقط در حوزه تجربي مي توان استفاده كرد و اطلاق آنها به عالم ناپديدارها ما را به شك و جدل مي رساند. اگر مقولات متافيزيكي متزلزل شوند. الهيات نيز متزلزل مي شود. نقد عقل محض كانت فقط متافيزيك را بي اعتبار نكرد بلكه الهيات را نيز بي اعتبار كرد. اگرچه او در نقد عقل عملي الهيات را بازسازي مي كند. او در نقد عقل عملي مي گويد حيات اخلاقي داريم و براي اينكه اخلاق امكان پذير باشد انسان بايد آزاد باشد و چون آزاد است بايد جوابگو باشد. او فرض مي گيرد در جهان ديگري سعادت و فضيلت به هم مي رسند و او وجود جهان ديگر را منوط به وجود خدا مي داند.
 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن