واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: چگونه مادری به کمک اینترنت، بیماری دختر 13 سالهاش را تشخیص داد!
این عنوان خبری بود که در اینجا (http://www.thisislondon.co.uk/news/article-23516869-details/Girl%2C+13%2C+may+be+paralysed+by+disease+that+baffled+docto rs+for+six+months+-+but+her+mother+diagnosed+on+the+internet/article.do) خواندم. وقتی خبر را خواندید، ممکن است مادری را تصور کنید که ناگهان فکر بکر جستجوی اینترنتی به سرش میزند و به جادوگری به نام گوگل متوسل میشود و ناگهان مسئلهآموز صد مدرس میشود! اما باید با دقت بیشتری در مورد این خبر فکر کرد و به نتایج ژرفتری رسید.
خلاصه خبر: بیماریای که باعث شد بوده یک دختربچه، به مدت شش ماه زمینگیر شود، فقط موقعی تشخیص داده شد که مادرش در اینترنت علایم او را جستجو کرد.
دانیل فیشر 13 ساله، ماه اکتبر بیمارشد ولی پزشکان نتوانستند بیماری مرموز او را تشخیص بدهند. این دختر علایمی شبیه بیماری مننژیت (التهاب پرده های مغزی) داشت، علایم ابتدایی او سردرد شدید و خستگی بود. دومینیک، مادر 35 ساله این دختر بعد از بیمار شدن این دختر او را نزد پزشکان برد.
طی چند ماه بعد علایم دانیل بدتر شد، چشمهایش به شدت به نور حساس شد و دچار سرگیجه و تنگی نفس شد. دانیل که اهل وایتفیلد منچستر است، طی این مدت دخترش را نزد پزشکان مختلفی برد و به بیمارستانهای زیادی مراجعه کرد. تشخیصها، متفاوت بودند: مننژیت، عفونت با ویروس اپشتین بار، تومور و حتی اختلال روانپزشکی. دانیل چند بار هم برای بررسیهای تشخیص در بیمارستان بستری شد ولی هیچ یک از تشخیصهای اولیه، تأیید نمیشدند.
دومینیک خسته از وضعیت دخترش و تشخیصها نادرست، سرانجام فکری به سرش زد و تصمیم گرفت، علایم دخترش را در اینترنت جستجو کند. او در اینترنت به دنبال تشخیصهای احتمالی علایم اصلی بیماری دخترش یعنی، سرگیجه شدید، ناتوانی در راه رفتن، درد عضلانی و مفاصل جستجو کرد، یکی از تشخیصها، بیماریای بود که به وسیله کنه انتقال پیدا میکند، کنه انگل کوچکی است که خون میزبانانش را میمکد و معمولا از حیوانات تغذیه میکند.
نام این بیماری، لایم Lyme است، بیماریای که اختلاف نظراتی بر سر شیوه درمانی آن وجود دارد. دومینیک علایم دخترش را با علایم بیماری لایم، مطابقت داد و به این نتیجه رسید که بیماری لایم همه علایم دخترش را توجیه میکند. او سپس دخترش را نزد پروفسوری در نیوکاسل برد، و در آنجا تشخیص داده شد که دختر واقعا مبتلا به لایم است.
ظرف دهه گدشته میزان بروز بیماری لایم در انگلیس، پنج برابر شده است.
مختصری در مورد بیمار لایم: عامل بیماری لایم، باکتریای به نام بورلیا است. در نیمکره شمالی، لایم شایعترین بیماری انتقالیابنده به وسیله کنه است. لایم به وسیله گزش کنههای آلوده به انسان انتقال پیدا میکند.
دوره کمون بیماری یک تا دو هفته است. اما میتواند کوتاهتر یا بلندتر هم باشد. برای بیماری لایم سه محله بالینی در نظر گرفته میشود. البته همه بیماران لزوما همه این علایم را بروز نمیدهند.
در مرحله ابتدایی بیماری، در محل گزش یک ضایعه پوستی قرمزرنگ خاص به نام erythema chronicum migrans بروز پیدا میکند. بیمار ممکن است به طور همزمان علایمی مثل سردرد، درد عضلانی و تب و لرز را داشته باشد.
http://www.1pezeshk.com/archives/Bullseye_Lyme_Disease_Rash.jpg
علایم مرحله دوم بیماری شامل ضعف عضلانی، فلج عضلات صورت، سردرد شدید و سرگیجه هستند. این علایم ظرف چند روز تا چند هفته بعد از ابتلا به عفونت رخ میدهند.
مرحله سوم بیماری، در صورتی رخ می دهد که بیماری در مراحل قبلی درمان نشده باشد و ظرف چند ماه بروز پیدا میکنند. در این مرحله اعضای متعددی در بدن میتوانند درگیر شوند: مغز، عضلات، چشمها، اعصاب و قلب. دردهای شدید، بلوک قلبی، اختلال بینایی و بیحسی دست ها و پاها و سرگیجه از جمله علایم محتمل این مرحله هستند.
تشخیص بیماری با تکیه بر علایم بالینی و همچنین تستهای سرولوژیکی مثل الایزا و وسترن بلات و یا PCR میسر میشود.
به کمک آنتیبیوتیکهای مناسب می توان این بیماری را درمان کرد، در مرحله سوم بیماری باید از آنتیبیوتیکهایی استفاده شود که توان عبور از سد خونی مغزی را داشته باشند.
تفسیر خبر: بعد از خواندن خبر من خودم را هم جای پزشکانی گذاشته که بیماری با این علایم را نزدش میبرند و هم جای مادر کودک!
نگاه از زاویه بیماران و خانواده آنها: فرض کنید با مادری روبرو هستیم که آشنایی خوبی با جستجو در اینترنت دارد و انگلیسی زبان است و میخواهد علایم دخترش را جستجو کند. راستش من با جستجوی علایم عمده کودک در گوگل به بیماری لایم نرسیدم. مثلا مادر با جستجوی vertigo، headache، arthritis یا چند سری ترکیب دیگر از علایم در گوگل، نمیتوانسته بیماری منطبق با بیماری دخترش پیدا کند.
فکر دیگری که کردم این بود که این مادر بعد از جستجوی اولیه در اینترنت که به احتمال زیاد او را به نتیجهای نرسانده، سعی کرده روی علامت عمده کودک یعنی سرگیجه تمرکز کند.
به طور حتم این مادر در جستجوی خود بسیار ساعی بوده است و کلیه مباحث مربوط به سرگیجه را خوانده و در آنها تأمل کرده است. مثلا فهمیده که سرگیجه حقیقی دو دسته محیطی و مرکزی دارد و بعد در ضمن مطالعه تشخیصهای افتراقی سرگیجه مرکزی که با علایم دخترش جور بودند، در متون پزشکی به بیماری لایم رسیده است. بعد از آن ناگهان علایم ابتدایی دخترش یادش آمده و همه چیز را منطبق با این بیماری یافته است.
همه اینها نتیجه ساعتها جستجو و مطالعه مادر کودک بوده است.
اما در مورد استفادهای که بیماران و اعضای خانواده بیماران از اینترنت میتوانند بکنند، حرف و حدیث بسیار است. اگر تشخیص یک بیمار مشخص باشد، منابع انگلیسی بسیار خوبی و نامحدودی برای مطالعه وجود دارند، اما سؤال اصلی این است که آیا جستجوی اینترنتی با فرض اینکه یک کاربر آشنا به ترفندهای جستجو باشد و همچنین زبان انگلیسی را به خوبی بداند، میتواند در همه حال مفید باشد؟
http://www.1pezeshk.com/archives/vk5laptop.jpg
- موضوع اصلی این است که کدام علایم را باید به خورد موتور جستجو داد. تشخیص علایم و نشانههای اصلی و برجسته کار هر کسی نیست. به علاوه هر چقدر علایم و نشانهها را بیشتر با زبان تخصصی پزشکی وارد کنیم، به سایتهای معتبرتری وارد میشویم.
- بعضی از بیماریها، علایم پراکندهای در بدن دارند و بعضیهایشان مثل همین بیماری لایم، مراحل مختلفی دارند، چنین چیزی جستجو را بسیار دشوارتر میکند.
- همواره خطر بدفهمی وجود دارد. در حقیقت خواندن متون پزشکی بدون آشنایی قبلی با اصطلاحات پزشکی و کار عملی پزشکی، بسیار دشوار است. این خطر وجود دارد که این بدفهمیهای احتمالی موجب وارد شدن خدشه به ارتباط دو طرف پزشک - بیمار شوند.
- یک موضوع مهم دیگر چگونه برخورد یک پزشک با بیماری است که مستقلا مطالعه کرده و به نتایج متفاوتی رسیده است. پزشک میتواند بسیار آسان بیمار را به خاطر عدم اعتماد و دخالت در کار تخصصیاش سرزنش کند. اما او راه دیگری هم دارد: او می تواند به بیمار اطمینان دهد که خودش با جستجو در اینترنت آشنا است و متوجه اهمیت این فناوری است و در مواردی شخصا از آن استفاده کند و در مورد بیماری بیمارش از همه راههای تشخیصی استاندارد و مناسب استفاده میکند.
http://www.1pezeshk.com/archives/female_doc_laptop_standing_patient_hemera_1655h0114.jpg
نگاه از زاویه دید یک پزشک: خطر تشخیص ندادن یک بیماری یا miss کردن یک بیمار همواره برای هر پزشکی وجود دارد. در مورد این خبر خاص دلایل مختلفی را برای عدم موفقیت پزشکان در تشخیص میتوان متصور شد:
- ماهیت بیماری: تشخیص لایم اصلا ساده نیست. بیمار احتمالا همه علایم کلاسیک را بروز نداده است، مثلا راش پوستی مشخص بیماری را نداشته است. از طرف دیگر توالی بروز علایم ممکن است پزشکان را به اشتباه انداخته باشد.
- دست به دست شدن بیمار: این یکی به نظر من فاکتور خیلی مهمی است. راستش در مورد بسیاری از بیماریها راه های تشخیصی استانداردی وجود دارند. گرچه مهارت و تجربه تشخیصی بسیار مهم است، اما متون پزشکی پر هستند از الگوریتمهای استاندارد تشخیصی. مثلا پیروی از الگوریتم تشخیصی که شما میتوانید در این صفحه (http://www.aafp.org/afp/20060115/244.html) در سایت پزشکان خانواده آمریکا بخوانید، در موارد زیادی منجر به تشخیص علت سرگیجه و درمان آن میشود.
دست به دست شدن بیمار و صبور نبودن بیمار و خانواده آنها، در موارد زیادی نتیجه معکوس به بار میآورند.
- شرح حال نادرست: بیماران در موارد زیادی از تشخیص به شرح حال میرسند، گرچه پزشکان سعی میکنند، روند شرح حال را به مسیر درست برگردانند، اما گاهی شرححالها بیشتر گمراهکننده هستند تا یاریرسان. برجستهسازی یک علامت یا بیماری زمینهای قبلی، بازگو نکردن یک علامت به صورت سهوی یا گاه عامدانه، بیاهمیت دانستن یا نامربوط بودن بعضی از سؤالات پزشکان و بسیاری از موارد دیگر، باعث کم اعتباری شرححال میشوند.
استفاده صرف از ابزاری تشخیصی گرانقیمت هیچگاه نمیتواند جای شرححال درست و معاینه را بگیرد.
و البته خطای پزشکان!
با تشکر از یک پزشک:53::53:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]