محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827120360
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكا نيوز:"در حاشيه ممنوع الخروج شدن يك بازيگر سينما (حاكميت چند گانه)" ، "مرهمي براي ورزش ايران" ، "چوب بي برنامگي" ، "فاجعه حكومت مشرف" ، "خداحافظي ناگزير با ريال" ، "آينده پژوهي انقلاب اسلامي شناخت موانع ترسيم افق ها" ، "درباره المپيك پكن" ، "يك طلا ،يك ايران" و "راهبرد ورود" از جمله عناوين سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران است.
به گزارش روز شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز"سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
** آفرينش: مرهمي براي ورزش ايران
روزنامه آفرينش امروز در سرمقاله خود در مورد بازي هاي المپيك پكن نوشت:
با گذشت 14 روز از رقابت هاي المپيك 2008 پكن و توزيع بيش از350 مدال طلا، نقره و برنز، كاروان 53 نفره ايران بالاخره توانست صاحب يك مدال طلا شود.
هادي ساعي قهرمان اليمپيك 2004 آتن، تنها اميد ايران در روزهاي باقي مانده به پايان برگزاري بازي هاي الميپك پكن بود كه توانست، بعد از 4 مبارزه ، غرور و شادي را درچهره ايرانيان بياندازد. .در جمع تكواندوكاران المپيك پكن، هفت ورزشكار سومين حضور متوالي خود را در المپيك تجربه كردند.استيون لوپز از آمريكا، هادي ساعي از ايران، الكساندروس نيكولايديس از يونان، آنجل ماتوس از كوبا، يوريكو اكاموتو از ژاپن، آدريانا كارمونا از ونزوئلا و چن ژونگ از چين. ولي هادي ساعي اين مرد خانواده دوست ايران توانست بااتكا به قدرت بدني و با اراده به خدا مدال طلاي الميپك چين را از آن خود كند. اينكه كاروان ورزشي ايران به اولين مدال طلاي خود رسيده في نفسه نكته خوشحال كننده اي است اما ذوق و شوق زايدالوصفي كه به خاطر اين طلا در تلويزيون و صد البته دستگاه ورزش به راه افتاده ناخودآگاه ما را به فكر فرو مي برد. كه چرا در سرزمين بزرگي همچون ايران با اين همه منابع و تاريخ پرافتخار، چرا اين بار نتوانسته ايم، آنگونه كه بايد و شايد به مدال هاي رنگارنگ دست پيدا كنيم.به راستي ورزش ما تاوان چه چيزي را پس مي دهد و مقصر اصلي در اين ناكامي بر گردن كيست؟ خود ورزشكاران يا بي برنامگي هاي مسئولان؟
قبل ازكسب مدال ساعي اوج ناكامي ورزش ما جايي خودنمايي مي كرد كه در جدول توزيع مدال ها و حتي در رنكينگ اين مسابقات پايين تر از كشورهايي همچون ويتنام، آذربايجان، تايوان ،تاجيكستان، زيمباوه و توگويي بود كه شايد امكانات ما چندين برابر آنها باشد. تجزيه وتحليل شخصيت و تمرينات هادي ساعي اين عضو شوراي شهر تهران كه با تمام مشغله كاري توانست با اين مدال دست يابد، شايد زمينه اي براي بررسي اين موضوع باشد و متوجه خواهيم شد كه بيش از آنكه مسولان ورزشي را در اين مورد مقصر بدانيم، علت اصلي شكست بسياري از ورزشكاران خود آنها هستند. قبل از اين رقابت ها، بسيار مشهود بود كه بيشتر ورزشكاران حاضر در رشته هاي اعزامي از وضعيت جسماني خوبي براي شركت در اين مسابقات بزرگ كه مهمترين رويداد ورزشي دنياست، برخوردار نبودندو همانطور كه همگان ديدند ورزشكاران ما در بيشتر اين رقابت ها به ضعف بدني باختند. ولي در كنار اين موضوع، هيچ ورزشكاري نيزبدون استفاده از امكانات، وضعيت مالي مناسب و دارا بودن سطحي از رفاه قادر نخواهد بود در چنين مسابقاتي موفق شود.
**اعتماد ملي :چوب بيبرنامگي
روزنامه اعتماد ملي امروز در سرمقاله خود به بحث تورم و گراني به مناسبت نزديك شدن ماه مبارك رمضان پرداخت و نوشت:
در حالي كه تنها چند روز به آغاز ماه مبارك رمضان باقي مانده است، قيمتها بسيار زودتر از پيشبينيها به پيشواز رفتهاند. به صورت سنتي در برخي ايام سال مانند ماه آخر هر سال و يا روزهاي منتهي به ماه مبارك رمضان قيمت برخي اقلام افزايش مييافته است. بر اين اساس دولتها چه از منظر كارشناسي و چه به دليل تاثيرات رواني، از قبل خود را براي مواجهه با چنين مشكلاتي آماده ميساختهاند. وزارتخانههاي بازرگاني، اقتصاد و دارايي و جهاد و كشاورزي و همچنين بانك مركزي با ارائه تمهيداتي بسيار زودتر و مطلوبتر از امروز براي مواجهه با اين مشكل آماده ميشدند.اما در روزهايي كه پشت سر ميگذاريم، هر چند مقامات وزارت بازرگاني و جهاد و كشاورزي از آمادگي و ارائه برنامههاي جديد خود سخن ميرانند، قيمتها راه خود را ميروند!
قيمت بسياري از اقلام از جمله گوشت قرمز، گوشت سفيد، مرغ، تخممرغ، حبوبات، قند و شكر به صورت غيرمنطقي افزايشيافته و دولت نيز تنها با يك پاسخ تكراري از خود رفع تكليف ميكند.مقامات دولتي تورم جهاني را عامل اين مشكل ميدانند. در حالي كه آنها مستقيما در نتيجه تزريق چند باره پول به بازار مصرف، خود در تشديد نقدينگي و افزايش تورم و كاهش قدرت خريد مردم نقش داشتهاند. از سويي آنها در حالي از مشكلات بينالمللي سخن ميرانند كه در سالهاي اخير بالاترين درآمدهاي نفتي را در همين فضاي ملتهب به دست آوردهاند. امروز طبقات متوسط و ضعيف جامعه بيش از همه ادوار دولتها در سالهاي گذشته زير فشار خردكننده تورم افسارگسيخته قرار دارند. دولت هرچند مدعي است با سبد كمكهاي مستقيم به بخشهايي از كارمندان مدد ميرساند، اما اكثريت جامعه كه اتفاقا متكي به هيچ نهاد و اداره دولتي اي نيستند، مجبور به تحمل فشار خردكننده هستند. نكته مهم در اين ميان آن است كه مديران دولتي با كمي آيندهنگري، برنامهريزي و تسلط بر امور ميتوانند جلوي تزايد فشارها بر مردم و طبقات محروم را بگيرند. ماه رمضان، ماه دعا، بركت، عرفان و آرامش است. مبادا با سوءمديريت خود، ماه آرامش را به ماه دغدغه و زحمت و ابتلا براي محرومان بدل نماييم.
**جام جم :فاجعه حكومت مشرف
روزنامه جام جم امروز در سرمقاله خود استعفاي مشرف را بررسي كرد نوشت:
رفتن پرويز مشرف از كاخ رياست جمهوري پاكستان از لحظه شكست حزب او در انتخابات فوريه اجتنابناپذير به نظر ميرسيد.
چند روز پيش از كنارهگيري مشرف، اسلامآباد پر از شايعاتي بود از جمله اينكه مشرف هنوز منتظر است تا عاصف زرداري و نواز شريف، رهبران دو حزب بزرگ اصلي پاكستان و دو متحد نه چندان ثابتقدم، به جان يكديگر بيفتند و با متشنج شدن اوضاع او به عنوان ميانجي و آرامكننده پا پيش بگذارد.
شايعات ديگر حاكي از اين بود كه ارتش اجازه نخواهد داد فرمانده سابق آن تحقير شود و شريف كه در سال 1999 به وسيله مشرف بركنار شد، به چيزي كمتر از بركناري مشرف رضايت نخواهد داد.
اما سرانجام، كار به جايي رسيده بود كه قرار گرفتن در كنار مشرف كه چالش با قدرت او، سال گذشته از قوه قضاييه آغاز شد، به مطبوعات اين كشور رسيد و خساراتي غيرقابل محاسبه به ملت وارد كرد، به نفع هيچكس نبود.
مشرف طي 9 سال حكومت خود با افراد و موسسات بسياري سر و كار داشت و برخورد كرد اما رابطه او با مطبوعات افشاگرانهتر بود.
اما طولي نكشيد كه فاجعه حكومت مشرف از راه رسيد و او تنها ميراث بزرگ خود را نابود كرد و كار را به جايي رساند كه صحبت عليه خود را صحبت عليه ملت پاكستان قلمداد كرد و نوامبر گذشته كه از روي استيصال و درماندگي محض حالت اضطراري اعلام كرد محدوديتهاي بيسابقهاي براي آزادي بيان و رسانهها به وجود آورد اما سانسور هر قدر شديد باشد نميتواند نوشتههاي روي ديوارها را سانسور كند نوشتههايي كه به چشم هر كس ميآمد جز مشرف.
اما او سرانجام زانو زد، هر چند وقتي كه ارتش پاكستان و دولت آمريكا حاضر به حمايت از تلاش او براي ماندن نشدند با اين حال، پاكستان در موقعيتي نيست كه از رفتن او شادي كند. موارد انفجارهاي انتحاري فراوان است، طالبان كنترل بخشهايي از كشور را در دست دارد و اقتصاد كشور در حال سقوط آزاد است.
بدتر از اينها اين است كه زرداري و شريف در گذشته دلايل فراواني به ملت پاكستان دادهاند تا به شدت به حكومت آنان بياعتماد باشند.
اما از نظر من اظهارنظر او صرفا يادآور تصويري از مشرف به عنوان مرد پشتپرده است و درباره ادعاهاي عدم وجود فساد در ارتش بايد با توجه به رفاه و نفوذ اقتصادي فراوان ژنرالهاي عاليمقام قضاوت كرد آنطور كه عايشه صديق در كتاب افشاگرانه خود به نام «بنگاه ارتش» كه سال گذشته انتشار يافت، آورده است.
ترسناكترين واقعيت اين است كه مشكلات امنيتي و اقتصادي در پاكستان به شدت افزايش يافتهاند.
در ابن رابطه اگرچه رويكردهاي متفاوتي وجود دارد اما لااقل تا آنجا كه به وضعيت داخلي اين كشور بازميگردد شرايط نه تنها بهتر نشده كه رو به وخامت گذاشته است.
آخرين اقدام مشرف در سخنراني كنارهگيري او ارائه تصويري از رياست جمهوري خود به عنوان دوره رفاه، ميانهروي و حكومت مطلوب در مقابل اوضاع خراب كنوني بود كه نشاندهنده 6 ماه سوءاستفاده حكومت غيرنظاميان است.
**دنياي اقتصاد:خداحافظي ناگزير با ريال
روزنامه دنياي اقتصاد امروز در سرمقاله خود نقبي به تورم دو رقمي و رابطه آن با كاهش ارزش ريال پرداخت و نوشت:
نرخ تورم دو رقمي در چهار دهه گذشته به مرور، ارزش ريال را در برابر كالاها كاهش داد و اين فرآيند چهار دههاي كار را به آنجا رسانده است كه «ريال» واحد در بازار واجد هيچ ارزشي نيست و هيچ كالايي را نميتوان با «يك ريال» خريداري كرد.
در حالي كه بازار كالا با بازار پول ناسازگاري نشان داده و رشد قيمتها در اين بازار خارج از اراده سياستگذاران اقتصادي ارشد از «ريال» عبور كرده است.
در سالهاي گذشته به دلايل گوناگون چاپ اسكناس درشت ناممكن تلقي ميشد و به همين دليل «چكپول»ها در بازار پيدا شدند.شهروندان ايراني تجربه و احساس خوبي درباره «نقد كردن» اين چكپولها نداشته و ندارند و در حالي كه آنها را از بانكها بدون حق انتخاب دريافت ميكردند، در خرج كردن آن با تنگناهاي متعدد مواجه بودند. اكنون ميتوان گفت نظام تصميمسازي اقتصادي كشور به اين نتيجه قطعي رسيده است كه نگهداشتن اجباري واحد پول ملي در اندازه «يكريال» ناممكن است و از طرف ديگر بايد اسكناسهاي درشتتر چاپ كرد تا محدوديتهاي مبادلاتي فعلي از بين برود. بانك مركزي ايران با درك اين واقعيتها است كه از يك سو ميخواهد «چكپول واحد» عرضه كند و شرايط عرضه و تقاضاي آن را آسان كند و شهروندان را از بلاتكليفي خارج كند و از طرف ديگر مقدمات حذف چند صفر از اسكناسها را به لحاظ ذهني آماده كند.
اين اقدامها البته ضرورت تمام عيار امروز است و شايد راه گريزي از آن نباشد، اما آنچه نبايد به فراموشي سپرده ميشود، اين است كه چگونه ميتوان «تورم» را به شكل واقعي و در عمل مهار كرد. در صورتي كه راهي براي مهار اين پديده در اقتصاد ايران پيدا نشود، چاپ اسكناس درشت و برداشتن صفرها، چاره نهايي نيست و صفرها دوباره باز خواهند گشت. نهاد دولت به عنوان سياستگذار و مجري سياستهاي كلان اقتصادي، بايد با برگشت به اصول علم اقتصاد و تجربه جهاني، تورم را مهار كرده و مانع از رشد شتابان آن شود و پول ملي بيش از پيش بيارزش نشود و بازي چكپولها دوباره تكرار نشود.
**رسالت: آينده پژوهي انقلاب اسلامي شناخت موانع- ترسيم افقها
روزنامه رسالت امروز در سرمقاله خود موانع و افق هاي انقلاب اسلامي را متصور شد و نوشت:
انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلاميبه آستانه ورود به چهارمين دهه از عمر خود ميرسد كه در اين مدت شاهد پيروزيهاي خويش در عرصههاي مختلف وابعاد گوناگون سياسي،فرهنگي ،اقتصادي و علمي بوده است. از طرفي در پايان اين دهه به چهل سالگي انقلاب خواهيم رسيد بر اين اساس ضرورت “تحليل آينده انقلاب” و چشماندازهاي پيش روي بيش از پيش نمايان ميشود كه بايستي در قالب مقوله “آينده پژوهي”بدان پرداخته شود. نكته ديگر اينكه غفلت از تحليل آينده انقلاب و عدم طراحي مدلهاي جديد مديريتي جهت مواجهه با اوضاع پيش آمده، غفلتي پرهزينه و غيرقابل جبران خواهد بود. ضرورتهاي تحليل آينده انقلاب -1 ايجاد آمادگي در مديران وسياستگذاران نظام اسلامي و ضرورت كياست و هوشمندي آنان جهت برنامهريزي براي حركت به سمت قلههاي كمال كشور وانقلاب و حفظ نظام اسلامي -2 “آينده پژوهي” بهعنوان ضرورتي استراتژيك براي استمرار انقلاب اسلامي و كارآمدي همهجانبه آن كه بارها از سوي استراتژيستهاي نظام توصيه شده است. -3 روند پيچيده شدن تركيب جمعيتي كشور و بافت اجتماعي جامعه و اوضاع اجتماعي و فرهنگي ناشي از اين روند محتوم كه هر آن نيازمند تحليل و دقت نظر است -4 آسيبشناسي نقاطي كه ممكن است براي نظام اسلامي آسيب زا وحتي تهديدزا باشند.( مباحثي از قبيل جنبشهاي اجتماعي، نخبگان ،فرهنگهاي مهاجم ، اپوزيسيون معاند، عادات اجتماعي غلط ،ارزش شدن ضد ارزشها ،بيتفاوتي شهروندان،مسئله قوميتها و ...) -5 تدوين استراتژيهاي خرد و كلان نظام در حوزههاي امنيتي، فرهنگي، سياسي وبينالمللي كه بايستي بهطور جدي در دستور كار قرارگيرد. -6 وضعيت متغير و پرشتاب منطقهاي و پيشرفتهاي بينالمللي كه قطعا بر اوضاع كشور ما نيز تاثيرگذار خواهد بود( جهاني سازي، انقلاب ارتباطات،ابرقدرتهاي جديد جهاني و...) -7 ضرورت راهبردي در امر هدايت برخي از روندهاي اجتماعي و سياسي كشور از قبيل مسئله تحزب و آينده فعاليتهاي حزبي درون ساختارهاي قانوني و سياسي جمهوري اسلامي ، مقوله فرهنگ عمومي و مهندسي فرهنگ اسلامي، اقتصاد ملي و مواردي از اين دست و بسترسازي جهت بروز استعدادها و پتانسيلهاي كشور كه جز از سوي حاكميت كلان قابل راهبري نخواهد بود. در برخي موارد هم بايد از استمرار برخي حركتها و روندها جلوگيري به عمل آورد همچون دين گريزي در طيفهايي از جامعه و نسلهاي جديد ،شكافهاي فكري و سياسي،شكافهاي بين نسلي و فاصله طبقاتي فاحش كه با شعارهاي اوليه انقلاب اسلامي مبني بر استقرار عدالت اجتماعي منافات دارد. -8 فضاسازيهاي جديد فكري و فرهنگي از سوي نظام به منظور شكوفا شدن سياستها و برنامههاو همچنين روز آمد شدن سيستم مديريتي وساختاري جمهوري اسلامي .
**صداي عدالت :درباره المپيك پكن
روزنامه صداي عدالت امروز در سرمقاله خود درباره المپيك پكن نوشت:
كاروان ورزشي كشور عزيزمان ايران به "ناكام بزرگ" المپيك بيست و نهم تبديل شده و در حقيقت يك افتضاح [لغتنامه دهخدا: رسوايي] تمامعيار را به بار آورده است. با آن كه هنوز يكي دو روزي به پايان مسابقات المپيك باقي است و كاروان ورزشي ايران در خوشبينانهترين حالت ممكن است بتواند در جريان اين رقابتها به دو مدال دست پيدا كند؛ اما هيچ چيز قادر نيست اين واقعيت را كتمان نمايد كه المپيك پكن براي ايران يك رسوايي آشكار بوده است. طي روزهاي گذشته در حالي 521 مدال در ميان قهرمانان رشتههاي مختلف توزيع شده و كشورهايي نظير چين و آمريكا به 61 و 65 مدال دست پيدا كردهاند كه كاروان ايران در تمام رشتهها از پرتاب ديسك گرفته تا جودو، قايقراني، تير و كمان، بدمينتون، بسكتبال، شنا، دوچرخه سواري، كشتي فرنگي و... با شكستهاي حيرتآور مواجه بوده است. اميدداران كسب مدال براي ايران يكي يكي حذف شدهاند و افرادي كه انتظار ميرفت شگفتيساز باشند جز شكست سنگين چيزي به بار نياوردهاند. سخن تنها بر سر دريافت "مدال" نيست؛ ناكامي كشتي فرنگي كه جامعه ورزشي كشور اميد زيادي به آن بسته بودند نه تنها "افتضاح" ايران در المپيك پكن را تشديد كرد كه حتي موجوديت كشتي ايران در سطح بينالمللي را نيز زير سئوال برد. در زمينه بسكتبال نيز با آن كه ايران براي نخستينبار توانست تيم بسكتبال خود را به المپيك بفرستد و اين موضوع البته جاي افتخار دارد؛ اما واقعيت تلخ آن است كه تيم ايران به "زنگ تفريح" ساير تيمها تبديل شد. تيم بسكتبال ايران پيش از اعزام به پكن حداقل 25بازي تداركاتي انجام داد و در مسير اردوي پرهزينه خود از كشورهاي ايتاليا، استوني، صربستان، استراليا و آمريكا ديدار كرد؛ با اين حال در پكن نتوانست حتي يك بازي قابل قبول ارايه كند و در تمام مسابقات خود شكست خورد.
چنين وضعيتي البته در عرصه جودو نيز مشهود بود.وضعيت ساير رشتهها البته به مراتب از جودو بدتر بود. "هما حسيني" پرچمدار كاروان ايران كه اظهارات ضدآمريكايي او بازتاب بسياري پيدا كرد در گروه خود بين چهار نفر چهارم شد. بدمينتونباز ايراني در همان مسابقه اول حذف شد و يكي از دوچرخهسواران ايراني حتي نتوانست از خط پايان عبور كند. پرتاب ديسك هم هيچ نتيجهاي نداشت. و البته شناگر ايراني نيز در اتفاقي كه بالاخره معلوم نشد چه بوده است؛ حتي از حضور در ميدان مسابقه خودداري كرد! جالب آن است كه رسانههاي غربي تاكيد ميكنند وي به دليل حضور يك ورزشكار اسرائيلي از مسابقه انصراف داده است اما مقامات ورزش ايران به دليل نگراني از مجازاتهاي مقامات المپيك به شدت اين مساله را تكذيب ميكنند. اين همه در حالي است كه به گفته كارشناسان ورزش؛ كاروان ايران در زمينه "وزنهبرداري" بدون حضور رضازاده شانس چنداني نداشت، تيم ملي "كشتي آزاد" ايران ضعيفترين تيم از نوع خود در سالهاي اخير است و هادي ساعي، عضو شوراي شهر تهران و قهرمان "تكواندو" ايران نيز بيشتر در هيات يك سياستمدار عازم پكن شده است. بگذريم از رشتههايي چون "پرتاب وزنه"، "تنيس روي ميز"، "دوميداني" و "بوكس" كه هيچگاه ورزش بومي ايران نبوده و نقطه قوت كاروانهاي جمهوري اسلامي نيز محسوب نشدهاند. بدون شك مقصر دانستن ورزشكاران عزيز كشورمان كه در پكن از جان مايه گذاشتند نوعي كملطفي و كوتاهنگري است؛ با اين وصف واقعاً چرا كاروان ورزشي ايران چنين رسوايياي را به بار آورده است؟
مطمئناً پاسخ به اين سئوال ظاهراً پيچيده، چندان دشوار نيست. مشكل ايران در اغلب زمينهها از جمله ورزش در درجه اول مشكل "مديريت" است؛ مشكلي كه مطلقاً و تحت هيچ شرايطي با تبليغات، سخنرانيهاي اميدبخش، تحقير منتقدين و متهم كردن آنها به كارشكني برطرف نخواهد شد. همين مشكل بزرگ است كه باعث ميشود ايران در جريان المپيك پكن بيشترين سرمايهگذاري مالي را نسبت به المپيكهاي قبلي انجام دهد، در برخي رشتهها تيمهايي بيبديل و پرستاره را عازم ميدان نمايد و بيشترين تبليغات را انجام دهد؛ اما در مقابل يكي از بدترين نتايج را به دست بياورد. مروري بر رسانههاي ورزشي طي يك سال گذشته نشان ميدهد كه چگونه منتقدان نسبت به خانهنشين كردن افراد خبره، دادن صندليهاي تعيين كننده به افراد ناكارآمد و رويكردهاي كهنه مديريتي در برخي فدراسيونها و رشتههاي ورزشي هشدار داده بودند؛ اما اين هشدارها به كارشكني، تضعيف ورزش، سياهنمايي و ... تعبير شد!
دكتر محمود احمدينژاد تاكنون بارها از نحوه مديريت جهان انتقاد كرده و تاكيد كرده است كه برنامههاي كارآمدي براي "مديريت جهان" دارد. وي سال 87 را نيز سال فعاليت در عرصه "مديريت جهان" خوانده است.يادمان نرود المپيك پكن جايي است كه نه ميتوان نتايج آن را ناشي از كارشكني آمريكا و مخالفان دانست و نه ميتوان با تبليغات پرطمطراق و تغيير حقايق اين گونه ادعا كرد كه ايران به مقام اول جهان دست پيدا كرده! اما رسانههاي منتقد ميكوشند دستاوردهاي دولت را ناديده بگيرند. المپيك پكن آيينهاي منصف، دقيق و معتبر از عملكرد مديران ورزشي ايران طي 4 سال گذشته است. آيينهاي ركگو كه اثبات كرد ورزش ايران در سالهاي اخير به شدت تنزل پيدا كرده و به شدت عقبگرد داشته است...
**كار گزاران : يك طلا، يك ايران
روزنامه كارگزاران امروز در سرمقاله خود رقابت هاي المپيك را بررسي كرد و نوشت:
- عادت ما بر حماسهسازي در دقيقه 90 ترك نشد و هادي ساعي در آخرين روز ورزش ايران در المپيك، مدال طلاي تكواندو را به گردن آويخت و آنچنانكه خود گفت مزد تلاش براي مردم را به بهترين نحو گرفت.
2- «يك طلا براي ايران». هادي ساعي بيشك نابغهاي پرتلاش و ساعي در ورزش ايران است. مدال طلاي او در پكن بيترديد ربط چنداني به ادعاهاي دستگاه ورزش ايران ندارد. او در خورجين افتخاراتش سه مدال المپيك دارد كه در سه دوره متفاوت از سازمان تربيتبدني و سه رئيس مختلف شكل گرفته است. اما بيترديد تداوم و ماندگاري هادي ساعي در عرصه قهرماني بيش از آنكه مربوط به امكانات و خدمات دستگاه ورزشي در ايران باشد متكي به شخص اوست. هادي ساعي نماينده اصلاحطلب شوراي شهر تهران حتي در روزگار فعاليت در مسند سياسي و اجتماعي آمادگي و توان خود را حفظ كرده و به المپيك راه يافته است و در اين رقابت سخت نيز با تكيه بر روحيه جنگندگي و عرق ملي و با استفاده از تجربيات گرانسنگ خود توانسته روي رفيعترين سكو بايستد. تفاوت او با ساير ورزشكاران ناكام ايران نيز در همين است. او شخصيت قهرماني در المپيك را داشت، چيزي كه در دستگاه ورزش ايران نيز فقدانش به شدت احساس ميشود. 3- فردا شب مشعل المپيك 2008 خاموش ميشود و فصل ديگري از «جنگ دنياي مدرن» بسته ميشود. از فردا بايد منتظر شنيدن جملات گهربار و توجيهات مقامات و مربيان درباره بروز اين ناكامي بزرگ بود. پيش از اين جملات قصار زيادي از حضرات در جريان مسابقات شنيدهايم اما قسمت جذابتر اين داستان وقتي فرا ميرسد كه لشكر شكست خورده بازگردند. بازهم جلسات كارشناسي متعددي برپا ميشود و كميتههاي حقيقتياب به كشف رمز خواهند پرداخت و يك هفته بعد بدون نتيجهگيري درست و بدون التزام براي رفع مشكلات و موانع همهچيز پايان ميگيرد و فراموش ميشود. روز از نو، روزي از نو...
**كيهان :راهبرد ورود
روزنامه كيهان امروز در يادداشت روز خود مي نويسد:
اگر چه نزديك به 10 ماه با انتخابات دوره دهم رياست جمهوري فاصله داريم اما در اردوگاه اصلاح طلبان شيپور زودهنگام انتخابات نواخته شده و گروه ها و جريانات سياسي اصلاح طلب سعي در تجميع قوا و همسان سازي ديدگاه هاي خود براي پيروزي در اين ميدان بزرگ دارند.
هر چند، عدم توفيق جريان دوم خرداد در انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم با وجود سرمايه گذاري سنگين و هزينه كردن چهره هايي چون آقاي خاتمي، شرايطي بوجود آورده كه ترديد سنگيني را بر گروه هاي دوم خردادي نسبت به اجماع روي يك گزينه واحد، تحميل كرده است.
. اختلاف و كشمكش بين حزب «مشاركت» كه حق قيموميت در جبهه اصلاح طلبان براي خود قائل است و حزب «اعتماد ملي» كه داعيه استقلال از جبهه دوم خرداد داشته و از انتخابات دوره سوم شوراها ساز جدايي مي زند، به عنوان شاهدي آشكار بر شكست وحدت در اردوگاه اصلاح طلبان، كافي است.
البته از اين نكته هم نبايد گذشت كه اگر تحولاتي رخ دهد و اصلاح طلبان احساس كنند كه مي توانند مردم را به حمايت كلي از خود در انتخابات آتي دعوت كنند، شايد بتوانند در حداقل هايي با يكديگر به ائتلاف دست يابند. همين موضوع، هوشياري بيشتر گروه ها و جريانات اصولگرا و البته ضرورت هايي را مي طلبد. در اين باره چند نكته گفتني است؛
1- اصل «وحدت» ميان اصولگرايان بايستي به عنوان پايه استراتژيك و يك نياز اساسي همواره مدنظر باشد و تلاش شود منجر به ساز و كارهايي گردد كه حضور حداكثري افراد و جريانات اصولگرا را به دنبال داشته باشد. جبهه اصولگرايي براي رسيدن به اين مهم از هم اكنون فرصت كافي و لازم را در اختيار دارد.
جريان اصولگرا بايستي با توجه به اقتضائات و فضاي سياسي كشور، مدل هاي مختلف و الگوهاي فراگيري را طراحي و ايجاد نمايد تا با جامعيتي كه حاصل خواهد شد امكان حضور تمامي طيف هاي اصولگرا را براي استفاده از ظرفيت حداكثري اين گرايش سياسي، فراهم آورد تا بتواند شرايط را براي پيروزي مجدد اصولگرايان در انتخابات آتي مهيا كند.
2- شايد براي ورود به انتخابات دهم رياست جمهوري و حفظ وحدت و حصول اجماع، بايستي به مدلي فراگيرتر و برتر از 6+5 و جبهه متحد اصولگرايان فكر كرد. در انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي، «وحدت و اجماع» براي رسيدن به ليست 30 نفره كانديداهاي تهران و تعداد بيشتري در شهرهاي مختلف كشور بود، اما در انتخابات آينده اين وحدت و اجماع بايستي بر سر يك نفر بدست آيد كه به نظر كار سخت تر و پيچيده تري مي رسد. بايد مسير به گونه اي ترسيم شود تا در نظامي جامع تمامي چهره هاي اصولگرا از همه جريانات سياسي اين طيف وارد عرصه تصميم گيري براي انتخابات آينده رياست جمهوري شوند.
همانگونه كه جريانات اصولگرا تاكنون نشان داده اند دنبال منافع فردي نبوده و اساس كارشان حركت بر مبناي منافع ملي و تحقق آرمانهاي اسلام و انقلاب است، مي بايد در مسير اجماع از خواسته هاي دروني خود چشم بپوشند و با احصاء ويژگي هاي رئيس جمهور مطلوب و براساس منافع ملي بر سر يك كانديداي واحد به اجماع برسند.
3- كساني كه معتقد و وفادار به اصول و آرمانهاي انقلاب بوده و به مباني و ريشه هاي اعتقادي برخاسته از بطن اسلام پايبند هستند جزء اصولگرايان به حساب مي آيند؛ چه تابلو و آرم مشخص سياسي داشته و چه از عامه مردم باشند. انتخابات گذشته نشان داد كه اكثريت مردم ايران به اصول و مباني اصولگرايي علاقمند بوده و به اسلام و ولايت فقيه عشق مي ورزند.
اصولگرايان بايستي خواسته ها و انتظارات بر حق مردم را در قالب مؤلفه هاي «اهداف» و «راهبرد»هاي خود تنظيم و راهكارهايي براي اجرايي كردن و تحقق آنها ارائه نمايند. آنان براي ورود به عرصه انتخابات رياست جمهوري بايد كارآمدي قواي مجريه و مقننه را افزايش داده و با حل مشكلات مردم خصوصاً در حوزه معيشتي و اقتصادي، باعث افزايش اعتماد و رضايت مردم شوند.
مردم دنبال شرايطي هستند كه پيروز ميدان، كام آنان را از طريق خدمت خالصانه، رشد و اعتلاي مادي و معنوي كشور و رفع مشكلات و دغدغه هاي زندگيشان، شيرين كند.
امروز 2 شهريور و آغاز هفته دولت است. هفته دولت، هفته اقتدار و سرافرازي دولتي است كه حمايت و پشتيباني آحاد ملت را به همراه دارد. هفته سپاس و قدرداني از دولت خدمتگزاري است كه هدفش اجراي حدود و احكام الهي و بسط عدالت، امنيت و رفاه در جامعه اسلامي است.
حمايت از دولت به معناي فقدان اشكال و نقص در كار دولت نيست. بطور قطع دولت نهم در كنار خدمات و كارهاي برجسته و بعضاً كم نظيري كه انجام كه داده، اشكالات و نواقصي هم دارد. هرچند اشكالات هر چه باشد قابل قياس با انبوه كارهاي مفيد و سازنده دولت نيست.
دولت اصولگراي نهم در كنار جهت گيري هاي كلاني چون عدالت خواهي، پايمردي بر استقلال و حقوق مردم، استكبارستيزي، خستگي ناپذيري و مردمي بودن، از ويژگي سخت كوشي و پركاري نيز برخوردار است. اگر دولتي در اين كشور- كه مهمترين نياز آن كار است- مسئله اصلي اش كار و تلاش باشد، طبعاً مستحق حمايت خواهد بود.
مردم انتظار دارند با برنامه ريزي و مديريت صحيح و سخت كوشي و مجاهدت دولتمردان و مسئولان، بار برخي از مشكلات- خصوصاً تورم- از شانه هايشان برداشته شود. سهم دولت در تورم اگر چه ضريب مشخصي دارد و بي انصافي است كه علت پيدايي اين پديده تماماً به دولت نسبت داده شود ولي لازم است دولت نهم، اولاً: همه تلاش خود را براي مقابله با آن به كار گيردو ثانياً: سهم عوامل موثر ديگر را نيز براي مردم توضيح داده و تشريح كند.
**آفتاب يزد:در حاشيه ممنوع الخروج شدن يك بازيگر سينما ،حاكميت چند گانه !!
روزنامه آفتاب يزد امروز در سرمقاله خود مي نويسد:
چند سال قبل كه اكثريت مجلس در اختيار اصلاحطلبان بود، اعتراض نمايندگان به بعضي عملكردهاي صدا و سيما، شوراي نگهبان و برخي محاكم قضايي از طريق تـريـبـون مـجلـس اعلام ميشد. در آن زمان عدهاي از مدعيان اصولگرايي، با استفاده از رسانههاي متعدد و پرخرج خود، اصلاحطلبان را مورد حمله قرار ميدادند و آنها را متهم ميكردند كه به دنبال هـسـتـنـد. اعـضـاي ايـن طـيـف سـيـاسـي كـه از نفوذ رسانهاي و تريبوني خوبي برخوردار بودند، بلافاصله پس از اعلام نـتـايـج انتخابات مجلس هفتم، به استقبال حاكميت يكدست رفتند و يكسال قبل از انتخابات رياست جمهوري نـهم، وعـده دادنـد كـه اما از نخستين ماههاي پس از انتخابات رياست جمهوري در سال 84، نشانههايي آشكار شد كه نه تنها هماهنگي ميان سه قوه را به يك رويا تبديل كرد بلكه روز به روز آثار بيشتري از چندگانگي در حاكميت و حتي چندگانگي معيارها در عملكرد يك قوه – دولت – در برابر چشمان مردم به نمايش درآمد. امروزمي توان چندگانگي در داخل دولت را نيز به وفور مشاهده كرد. اين چندگانگي هم در تصميمگيريهاي خرد و كلان اقـتـصادي قابل مشاهده است، هم در موضعگيريها و اقدامات سياسي و هم در عرصههاي فرهنگي و هنري. مثلا در عرصه اقتصادي، مردم بايد پنج ماه از سال منتظر بمانند تا دستور تاكيدي رئيسجمهور براي كاهش نرخ سود بانكي، به صورت مشروط و با اما و اگرهايي به بانكها ابلاغ شود! در عرصه سياسي، مردم كلام رئيس جمهور را ميشنوند كه معتقد است
در عرصه بين المللي، جعلي بودن كشور و ملتي بـه نـام اسـرائـيـل، بـه سـوژه ثـابـت سـخـنـرانـيهـاي رئيسجمهور تبديل ميشود در حوزه اجتماعي، وزير دادگستري دولت نهم به انتقاد شديد از برخوردهاي نيروي انتظامي با مقوله بدحجابي ميپردازد درحالي كه بعـداً مشخـص ميشود آئيننامه اين اقدامات، طيسه جلسه با حضور رئيسجمهور تدوين شده است (بنابرگفته فرمانده نيروي انتظامي.) آخرين نمونه از حاكميت معيارهاي چندگانه بر رفتار و گفتار مسئولان دولت نهم را ميتوان در اقدام اخير براي جلوگيري از سفر يك بازيگر سينما به امريكا مشاهده كرد.
اين وضعيت، هم تلاش دولت در جلب اعتماد ملي براي پيشبرد برنامههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي را با شكست مواجه خواهد كرد و هم بهانه كافي به طرفهاي خارجي خواهدداد كه ادعاهاي خود در خصوص عدم شفافيت موضعگيريهاي ايران را تكرار كنند
شنبه 2 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 665]
-
گوناگون
پربازدیدترینها