واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: سفر به گراي 270درجه احمد دهقان نقد شد رمان دهقان طليعه دار پيوند كهن الگوي پهلوان و رند
رمان دفاع مقدس «سفر به گراي 270درجه» نوشته احمد دهقان روز چهارشنبه (30 مرداد) در فرهنگسراي بانو نقد شد.
به گزارش ايسنا، ابراهيم زاهدي مطلق در اين نشست ابتدا درباره احمد دهقان گفت: دهقان پانزده ساله وارد جنگ شد و به قول خودش، تا آخر جنگ در جبهه ماند و از نويسنده هايي است كه جنگ، آن ها را نويسنده كرده است. اگر جنگ نبود، مهندس مخابرات يا مردم شناس بود. يادم هست دهقان مي گفت نمي خواهم پاورقي نويس روزنامه باشم; مي خواهم نويسنده باشم; به همين دليل كار را جدي گرفت و در كم تر از يك سال، 300 رمان را خواند; يعني اين كه نويسنده اراده كرده بنويسد.
اين نويسنده و منتقد دهقان را نويسنده شش دانگ جنگ دانست و افزود: او همه زندگي اش را وقف جنگ كرده است. كارهاي زندگي نامه نويسي كرده، كه در آن ها هم صحنه هاي درخشاني را خلق كرده و زباني روايي دارد، كه از جمله اين كتاب ها، زندگي نامه شهيد محمدحسن نظرنژاد است. با خواندن آثار زندگي نامه اي كه وي نوشته، متوجه مي شوي با يك نويسنده مواجهه اي.
زاهدي مطلق درباره كتاب «سفر به گراي 270درجه» نيز اظهار كرد: اين كتاب تحت تاثير خاطرات نويسنده است كه ناشي از متراكم بودن خاطرات در ذهن احمد دهقان است. مي دانيم همه شخصيت نويسنده در جنگ شكل مي گيرد و اين خاطرات خيلي بر كتاب سنگيني مي كند، كه از نكته هاي برجسته كتاب هم همين است. نويسنده خاطرات جنگ را با خود حمل مي كند و آن ها را در روايت به ظرافت مي پردازد و بسيار ريز و ظريف و وجب به وجب خاك جبهه را توصيف مي كند.
او در ادامه به متن رمان «سفر به گراي 270درجه» گريزي زد و با اشاره به اين كه شخصيت ناصر در رمان، شخصيتي واقعي در زندگي نويسنده است، افزود: ناصر از دوستان صميمي احمد دهقان در زمان جنگ است كه به شهادت مي رسد و نه تنها در نوشته اش، كه ناصر در زندگي اش هم تاثير گذاشته و نام فرزند دهقان، ناصر است. مي خواهم بگويم چقدر شخصيت هاي داستان واقعي هستند.
اين روزنامه نگار با بازخواني گزارش گونه روايت «سفر به گراي 270درجه»، به توضيح درباره معناي «گراي 270درجه» پرداخت و گفت: مي دانيد عراق در زاويه 270درجه ايران واقع شده است. سفر به گراي 270درجه يعني سفر به منطقه جنگي!
زاهدي مطلق در پايان، بزرگ ترين ويژگي آثار داستاني احمد دهقان را تصويرگرايي، نثري روان و منتقل كردن ادبيات حاكم بر جبهه در رمان «سفر به گراي 270درجه» دانست و براي اثبات گفته اش، گواهي از متن آورد.
رضا اميرخاني نيز از «سفر به گراي 270درجه» به عنوان رماني ياد كرد كه در زمان خودش، بهترين كتاب جنگ بوده است و افزود: اين رمان نظاير ديگري ندارد، چه در آثاري كه قبل از كتاب منتشر شد و چه آثاري كه بعد از انتشار اين كتاب منتشر شده است. اين كتاب جزو اولين رمان هاي واقع گرا بود كه توانست مخاطب را جذب كند. دليل حضورم هم نيز به احترام اين كتاب است. همين كه كتابي در سال 76 منتشر مي شود و در سال 87، درباره اش حرف بزنيم، نشان از مانايي نسبي كتاب دارد; آن هم در دنيايي كه كتاب ها چند ماه بعد از انتشار فراموش مي شوند. كار امثال دهقان، به عنوان كساني كه تفنگ را بر زمين گذاشته و قلم به دست گرفته اند، كار مهمي است.
اين نويسنده در ادامه اظهار كرد: ما دو كهن الگوي ژرف ساختي در ادبيات اين مرز و بوم داريم، كه اين دو كهن الگو بسته به شرايط اجتماعي و تاريخي كه در آن قرار مي گيرند، يكي بر ديگري پيشي گرفته است. يكي از آن كهن الگوها كه تاريخ ادبيات فارسي مديون اوست، فردوسي است، كه در «شاهنامه»، نوعي از پهلوان ايراني را به ما معرفي كرد. پهلوان ايراني كه فردوسي خلق مي كند، به شدت متفاوت است و چه قبل و چه بعد، در جهان، نمونه آن نيست و پهلوان فردوسي معتقد است در مواجهه با دستگاه حاكم، آرماني بالاتر از بقاي خودش دارد. اما نكته اي كه در همه جهان است، پهلوان خردمند است، كه ويژگي پهلوان «شاهنامه» هم هست، كه اين «شاهنامه» يكي از كهن الگوهاي ما در ادبيات فارسي است; پهلوان هايي كه بايد بايستند تا ايران بماند.
اميرخاني در ادامه با نگاهي به شرايط تاريخي زمان سرايش «شاهنامه» و حكومت تركان در ايران، به انگيزه هاي مخالفت سلطان غزنوي با پهلوانان «شاهنامه» پرداخت و در ادامه به ديگر كهن الگوي ادبيات ايران اشاره كرد و با اشاره به چگونگي و زمينه هاي شكل گيري و ظهور و بروز آن در دوره هاي ادبيات ايران، از «رند» حافظ به عنوان كهن الگوي دوم ياد كرد و آن را درخشان ترين كهن الگوي ادبيات ايران دانست.
او از اين مقدمه ها كه در تاريخ ادبيات كلاسيك ايران ريشه دارند، به ادبيات معاصر ايران راه برد و البته با اشاره به اين كه ادبيات ما در تاريخ پرافت و خيزش با فركانسي بين «رند» حافظ و «پهلوان» شاهنامه در حركت بوده است، از ادبيات دفاع مقدس به عنوان اولين جايي ياد كرد كه «پهلوان» و «رند» در كنار هم قرار مي گيرند.
نويسنده «بيوتن» تاكيد كرد: ما كنار هم قرارگرفتن «پهلوان» و «رند» را در «سفر به گراي 270درجه» مي بينيم و اين ويژگي ادبيات دفاع مقدس است. در عين حال كه هنوز آثار خلق شده آن قدر زياد نيست; اما شخصيت جديدي در ادبيات ما خلق شده و كشف ويژگي هاي اين شخصيت، وظيفه مخاطبان و منتقدان ادبيات دفاع مقدس است.
رضا اميرخاني در پايان متذكر شد: با اين مفهومي كه بيان كردم، «سفر به گراي 270درجه» طليعه دار اين حركت است، كه «پهلوان» و «رند» دفاع مقدس به قدري به هم نزديك مي شوند كه مي توانند يكي شوند. از اين منظر، «سفر به گراي 270درجه» حرف هاي بسياري دارد.
اما احمد دهقان از جنگ به عنوان سوژه اي گسترده در برابر نويسندگان جهان ياد كرد و با اشاره اي به همينگوي و آثارش، گفت: در زندگي روزمره، سوژه هاي زيادي داريم; اما آن سوژه ها در انتهاي خودشان نيستند. تلاش هاي گسترده، عشق هاي بزرگ و همه را مي بينيم; اما اين ها در جنگ تا نهايت خود تبلور پيدا مي كنند و به خاطر همين بوده كه ادبيات جنگ هميشه مورد احترام بوده است. اما درباره جنگ خودمان، تنها ديدن لحظه هاي نبرد نيست; بلكه رسيدن به يك موضوع بزرگ انساني و درك كردن و نوشتن آن است و آن را به بهترين نحو در ديد خواننده قرار دادن، كه اين فراتر از زد و خورد و درگيري ابلهانه است، تا همه آدم ها بتوانند درباره آن بيانديشند. اين نويسنده ادبيات دفاع مقدس در پايان گفت: به نظر مي رسد جنگ مي تواند سوژه هاي بزرگي را براي نوشتن در دسترس قرار دهد و من به عنوان يك ايراني، از اين منظر به آن نگاه كرده ام و نه تنها يك زد و خورد، و «سفر به گراي 270درجه» تلاشي در اين راه است.
در پايان اين نشست كه با پرسش و پاسخ همراه بود، رضا اميرخاني در پاسخ به پرسشي گفت: به نظرم، اين تصور نادرستي است كه ادبيات جنگ ما يك صيرورت و سيري دارد كه به سمت ادبيات ضدجنگ مي رود. اين امري خارج از حقيقت جنگ است. ادبيات ما هيچ وقت به ادبيات ضدجنگ تبديل نخواهد شد; دليلش هم اين است كه جنگ ما جنگي نبوده كه شرمنده آن باشيم. آن جايي كه ادبيات ضدجنگ بيرون مي آيد، مخالفت نويسنده روشنفكر حقيقت بين با سياستي است كه او را و نسلي را وارد جنگ كرده است و خسارت جنگ را، نسل او و نسل هاي بعد از او پرداخت كرده اند; اما ما اين گرفتاري را نداريم.
او در ادامه گفت: مي پذيرم ادبيات دفاع مقدس دچار شعارزدگي، سطحي زدگي و گرفتاري هايي است. اما چيزي كه از ادبيات دفاع مقدس مي ماند، آن قسمت هايي است كه براي مردم نوشته شده; براي اين كه اصولا كار نويسندگان اين است كه با مردم صحبت كنند. نويسنده اي كه با مسوولش صحبت مي كند، به نظرم نمي آيد شغل نويسندگي را انتخاب كرده باشد; براي خاطر اين كه مسوولان، مخاطبان اصلي نويسندگان نيستند.
اميرخاني در پايان عنوان كرد: اگر روزي در جنگ سفيدنمايي كرديم و جنگ سفيدي نشان داديم، راه مقابله با اين، قطعا سياه نمايي نيست. اين نكته اي است كه بايد دقت شود; چنان چه كلام وحي مي گويد پستي هاي قوم، شما را وادار نكند از عدالت خارج شويد; هميشه راه اعتدال است; حال اين كه وقت آن رسيده يا نرسيده، نيست. هميشه وقت اعتدال است. هميشه بايد سوژه هاي معتدلي را از جنگ داشته باشيم تا حقيقت جنگ را آن طور كه هست و نه بخشي از آن را، كه همه آن را نشان دهيم. به اعتقاد من، راهي خلاف اعتدال نداريم و به نظرم، راه آينده همان راهي است كه از گذشته بوده است. هميشه هم همين راه است.
جمعه 1 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]