پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850053197
به خيال خسته شهرم سري بزنيد؛ گزارشي از سفر به سرزمين مجاهدتهاي خاموش
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: به خيال خسته شهرم سري بزنيد؛ گزارشي از سفر به سرزمين مجاهدتهاي خاموش
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و حماسه
مظلوميت و پاكي شهيدان است كه باعث شده است معتقد باشم حتي براي سفر به مناطق عملياتي دفاع مقدس هم بايد از شهدا دعوتنامه داشته باشي. اين دعوتنامه ممكن است در يك سال چندبار به دستت برسد و يا اصلا دعوت نشوي كه در اين صورت بايد ببيني اشكال كارت كجاست؟
با گذشت چند سال از پايان جنگ تحميلي، به تدريج اين خطر احساس شد كه نسل نوجوان و جواني كه جنگ و جبهه و ارزشهاي متعالي آن را از نزديك نديده و تصوري از آن در ذهن خود ندارد، با اين مجموعه عظيم از ايثار و فداكاري و شهادتطلبي بيگانه شود و هرگز نفهمد كه بچههاي جبهه و نسل پس از پيروزي انقلاب، چگونه بهخاطر دفاع از اسلام و وطن و خاك جمهوري اسلامي فداكاري ميكردند وچه حماسههاي تاريخي بزرگي آفريدند.
به راستي چه شورانگيز است حضور در كنار شهدا و تجديد ياد و خاطره به يادماندني هشتسال دفاع مقدس، چه باشكوه است تجديد پيمان با اين عزيزان به خون آرميده، حقيقتا حضور در مناطق راهيان نور تجديد ميثاقي است بين شهداء و نسل سوميهايي كه توفيق جنگ و با شهداءبودن را نداشتند.
ضرورت حضور كاروان راهياننور در استان آذربايجانغربي
همانطوري كه اشاره شد در ايام تعطيلات نوروزي (بهويژه) بهطور سنتي، همه ساله ميليونها نفر از سراسر كشور در قالب "راهيان نور" از مناطق جنگي جبهههاي جنوب و بعضا غرب كشور بازديد ميشود. اين در حالي است كه مناطق جنگي شمالغرب به ويژه آذربايجانغربي، كه بعد از استان خوزستان، بيشترين عملياتها را بهخود ديده است، آنگونه كه شايسته و بايسته است از سوي مسوولان ديربط مورد توجه جدي قرار نگرفته است.
گنجينههاي ارزشمند بسياري در دل تاريخ اين سرزمين از آن دوران شور و حماسه مدفون شده است كه بااندك سرمايهگذاري مادي و معنوي قابل دسترسي است. تبليغات، نمايش و پردهبرداري از رازهايي كه اين استان در سينه خود دارد، ميتواند براي نسل سوم انقلاب بسيار جالب و جذاب باشد.
در طول هشت سال دفاع مقدس، حتي قبل و بعد از آن حادثههاي بزرگ و گاها حيرتآوري در گوشه، گوشه استان بهوقوع پيوسته است كه تنها در قالب خبر ماندهاند. مرداني حماسه آفريدند كه تنها نامي از آنها شايد درخاطرههايمان نقش بسته است. فصلهاي نانوشته زيادي از حماسهها و دلاورمرديها وجود دارد كه هنوز بازگو نشده است.
از اين رو شناساندن گنجينههاي ارزشمند و آشكار و پنهان دفاع مقدس اين سرزمين در قالب بازديد از مناطق جنگي و كاروان راهيان نور و غيره ميتواند كمك بسيار مهم و سرنوشتسازي براي حفظ و نگهداري ارزشهاي متعالي انقلاب و حفظ تماميت ارضي كشور و اتحاد ملي داشته باشد.
آذربايجانغربي، دفتري است از شرافت يك ملت باصفاي سرشاز از ايستادگي، مقاومت و شجاعت يك ملت مظلوم. سفر به اين ديار پربركت، به راهنما و همسفر نياز ندارد. ياد جنگ و مقاومت با تمام خاطرههاي مهيجش در طول اين راه همسفر و راهنماي شماست و اگرچه امروز بيش از يكدهه از گذشت تندباد حوادث مهيب از اين دشت پر حرارت ميگذرد، اما همچنان ميتوان در آن تاريخ جنگ و انقلاب را از نزديك به عينه مشاهده كرد.
هموطن خوبم، از كدام سرآمدهاي؟! از هركجا كه به اين استان قهرمان پرور قدم گذاشتهايد مقدمتان گرامي باد. بدانيد كه افق زمين و آسمان به همه جبروتش پاي خاك را بوسه ميزند. چرا كه در روزگاراني نه چندان دور، افتخار تحمل گامهاي رادمرداني را داشته كه چشمههاي جوشان عشق را از بلنداي روح بيقرار خويش برآن جاري و از زلالي معرفت جانهايشان گام تشنه اين وادي را سراب ساختند.
هنوز ميتوان از لابلاي سكوت انباشته اين كوه و دشت رساترين فرياد هستي را شنيد. صداي عشق، دلدادگي و حضور را.
«دارلك، آلواتان، سرو، حكي، دولتو، دوبره، بند، حاج عمران، كلاشينگ و ...» تنها اوراقي از اين دفتر شرافتند.
امسال آذربايجانغربي، بارديگر در ايام تابستان پذيراي دهها هزار مشتاقي است كه درانتظار چنين ايامي لحظهشماري كرده و براي ورود به خاك مقدسش بيتابي ميكنند. سالهاي نهچندان دور، تنها به بهانه مسافران براي آمدن به اين سرزمين پهناور و خاطرهآفرين، لذت بردن از طبيعت و اماكن تفريحي آن بود.
12000 شهيد، 13333 جانباز و 2071 نفر آزاده، اين استان را مهد عاشقان كرده است. عروج سرداران و دلاوران جنگ چون محمد بروجردي، مهدي زينالدين، ناصر كاظمي، علي قمي، حسن آبشناسان، احمد كاظمي، سعيد قهاري و... اين سرزمين را به مشهدالشهداء سرداران مبدل كرده است.
جغرافياي سياسي استان
موقعيت سرزميني استقرار استان آذربايجانغربي داراي استراتژيك بالايي است. پيوستگي سرزميني اين استان با استانهاي (آذربايجانشرقي و زنجان و استان كردستان مساحت 65/2درصدي آن نسبت به وسعت كشور داشتن، داشتن مرز مشترك بينالمللي و دراختيار داشتن راههاي ارتباطي به سه كشور تركيه، آذربايجان و عراق و در نتيجه اروپا، بخشي از كاركردهاي استراتژيك «استان آذربايجان غربي» است.
«آذربايجان غربي» در شمال غربي ايران و در فالت آذربايجان واقع است. اين منطقه در حقيقت منطقه واسطه بين 4 كشور ايران، تركيه، جمهوري آذربايجان و عراق است كه آذربايجان غربي به اين دليل به نحو شديدي از حوادث اين سه كشورهمجوار، متاثر است زيرا هر نوع واقعهاي كه در اين كشورها به وقوع ميپيوندند و يا روابط سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي بين اين كشورها به صورتي براين استان تأثير خواهد گذاشت.
اين درحالي است كه از 30 استان جمهوري اسلامي ايران تنها 16 استان مرزي بوده و از اين 16 استان نيز 7 استان داراي ساحل دريايياند. از بين استانهاي مرزي، تنها استان آذربايجانغربي با سه كشور خارجي ارتباط مرزي (بينالمللي) دارد.
طول مرزهاي خارجي اين استان برابر با 835 كيلومتر است، اين درحالي است كه طول مرزهاي جمهوري اسلامي، بالغ بر 8731 كيلومتر است كه 2113 كيلومتر را مرز خشكي تشكيل ميدهد. مرز ايران با جمهوري آذربايجان، در اين منطقه 135 كيلمتر، با تركيه 486 كيلومتر، با كشور عراق حدود 200 كيلومتر است. تاريخ سياسي استان آذربايجانغربي به سبب موقعيت خاص جغرافيايي و اهميت ژئوپولتيكي، پراز كشمكشهاي مرزي بين ايران و همسايگان در اين منطقه بوده كه از اين طريق در طول تاريخ صدمات سنگيني را متحمل شده است. در قرن معاصر همساههاي آذربايجان غربي تحولات چشمگيري به خود ديدهاند. قبل از جنگ جهاني اول، آذربايجان غربي با امپراطوري عثماني از طرف غرب و با امپراطوري روسيه تزاري از شمال همسايه بود.
بعد از جنگ جهاني اول، با فروپاشي امپراطوري عثماني، اين استان با كشورهاي عراق و تركيه امروزي و با سقوط حكومت تزارها با تحاد جماهير شوروي سوسياليستي همسايه شده و هماكنون نيز با فروپاشي اتحاد شوروي، اين استان با كشور تازه استقلال يافته جمهوري آذربايجان (جمهوري خودمختار نخجوان) در شمال همسايه است.
بهدنبال دگرگونيهاي سياسي عمدهاي كه در كشورهاي همسايه استان بهويژه در قرن اخير رخ داده است، آذربايجانغربي نيز در قلمداد خود شاهد وقايع و تحولات عميق سياسي _ نظامي بوده است و هريك به نوبهي خود ژئوپلتيك منطقه و حتي كشور را تحت تاثير قرار داده است.
نقش استان آذربايجانغربي در دوران مبارزات انقلاب اسلامي
از نخستين روزهاي سال 1357 تا روز 22 بهمن ماه، همان زماني كه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام (ره) به پيروزي رسيد، مردم شريف و دلاورپرور استان آذربايجانغربي خود را با جريانات انقلاب اسلامي مردم ايران همسو ساخته و خالق حماسههاي بزرگي شدند كه برجريده تاريخ ثبت است. تظاهرات وسيع و يكپارچه، تحسن و اعتصابات گسترده، اتحاد و وفاق ملي را ميشد در حضور مردم اعم از مرد و زن، شيعه و سني، ترك، ارمني و ... به عين ديد.
طبق آمار منتشره از سوي بنياد شهيد استان آذربايجانغربي، تعداد 60 نفر از فرزندان اين مرزوبوم در اوج مبارزات مردم عليه رژيم ستمشاهي به شهادت رسيدهاند. 93 درصد از اين شهداء مربوط به سال 1357 بوده و مابقي شهداء به سالهاي مبارزاتي قبل از سال 1357 اختصاص دارد. دونفر از اين تعداد شهيده تشكيل ميدهد. شهرستان اروميه با تعداد 28 نفر شهيد و شهرستان خوي با 10 نفر شهيد بهترتيب بيشترين تعداد شهداء را دراين دوران در اختيار دارند.
همچنين براساس آمار و اطلاعات ارائه شده، از نخستين روزهاي مبارزات مردم مسلمان استان تا 22 بهمن 1357 ، مجموعا تعداد 53 نفر جانباز شدهاند، از اين تعداد يك نفر آنها زن است. شهرستان خوي با 19 جانباز بالاترين تعداد جانباز را در ميان شهرهاي استان به خود اختصاص داده است.
اقدامات نظامي عراق پيش از جنگ تحميلي در استان آذربايجانغربي
از نخستين روز پيروزي انقلاب اسلامي (22 بهمن 1357)، رژيم بعث عراق ضمن حمايت از گروههاي ضد انقلاب، خصوصا در مناطق كردنشين استان آذربايجان غربي، تحركات مرزي اين كشور آغاز شد.
رژيم عراق به موازات عمليات كلاسيك ارتش خود در سراسر نقاط مرزي، به اقدامات ديگري دست زد كه توزيع سلاح بين عناصر ضدانقلاب در نوار مرزي، از آن جمله بود. اين اقدام تا حدي گسترش يافت كه در برخي از شهرهاي كردنشين جنوب استان، خريد و فروش اسلحه كاري عادي شده بود و بعضا بازار گرمي داشت. همچنين، عملياتهاي پارتيزاني توسط گروههاي ضد انقلاب كه عموما با حمايت عراق و گاهي به دست نيروهاي عراقي انجام ميشد، وضعيت استان آذربايجانغربي را ناآرام كرده بود و تلفات فراواني را از مردم و نيروهاي نظامي و انتظامي و واحدهاي دولتي ميگرفت. مين گذاري در جادههاي ارتباطي، بمبگذاري در معابر عمومي و مراكز اقتصادي، كمين به ستونهاي نظامي و خودروهاي عمومي و شبيخون به مراكز مختلف، از جمله اين اقدامات بود.
در كنار اقدامات حمايتي رژيم عراق از گروههاي معارض در مناطق كردنشين، ارتش اين رژيم بارها و بارها از طريق زمين و هوا مناطق مرزي استان آذربايجانغربي را تا پيش از هجوم سراسري، مورد تعرض قرار داده بود. چنانكه تا پيش از جنگ تحميلي 17 مورد تحركات مرزي زميني، 5 مورد عمليات زميني و 8 مورد عمليات هوايي در استان آذربايجانغربي به ثبت رسيده است كه حاصل آن 8 شهيد و 7 مجروح بوده است. اقدامات نظامي عراق و ضد انقلاب به تفكيك تا پيش از جنگ تحميلي به تاريخ 31/6/59 به صورت نمودار، جدول ترسيم شده است.
ضايعات انساني در تجاوزات مرزي در استان آذربايجان غربي پيش از جنگ تحميلي
8 شهيد، 7 مجروح
ضايعات انساني در اقدامات نظامي نامنظم در استان آذربايجان غربي پيش از جنگ تحميلي:
489 نفر شهيد ، 827 نفر مجروح، 276 نفر اسير
استان آذربايجانغربي در آغاز جنگ تحميلي
هجوم سراسري ارتش عراق روز 31/6/1359 در ساعت 00/14 با حمله هوايي به 19 شهر ايران آغاز شد و همزمان شهرهاي مرزي زير آماج حملات توپخانه عراق قرار گرفت. شهرستان اروميه (مركز آذربايجانغربي) نيز از اين قاعده مستثني نبود و در همان روز ساعت 00/14 ، اين شهرستان مورد حمله هوايي دشمن قرار گرفت.
ارتش رژيم عراق با اهداف از پيش تعيينشده تهاجم زميني خود را نيز در همان تاريخ آغاز كرد. استعداد نيروي زميني ارتش عراق در آغاز تجاوز بالغ بر 48 يگان بود كه شامل 12 لشكر و 15 تيپ مستقل به اضافه تيپ گارد جمهوري و نيز گاردهاي مرزي بوده است.
رژيم يعني عراق دوسوم نيروهاي خود را براي تصرف شهرهاي استان خوزستان بهكار گرفت. بعد از آن استانهاي غربي در درجه دوم اهميت قرار داشت.
درمنطقه مرزي استان آذربايجانغربي، در نخستين روزهاي آغاز جنگ، واحدهاي توپخانه عراق در حوالي تمرچين به خط مرز نزديك شدند و پادگانهاي پيرانشهر و جلديان در تيررس آنها قرار گرفت. پادگانهاي ياد شده گلوله باران شدند و با نزديك شدن نيروهاي رزمي عراق به مرز حوالي حاج عمران و «شيوه رش» تهديد جدي ارتش عراق در مرز آذربايجانغربي نيز از قوه به فعل درآمد.
همزمان با نزديكشدن توپخانه ارتش دشمن به شهر پيرانشهر، بارها شهر و پادگان پيرانشهر را زيرآتش توپخانه قرار دادند و تلفات و خسارات سنگيني وارد كرد.
آنچه در منطقه مرزي استان آذربايجانغربي قابل توجه بود، اين كه در اوايل جنگ تحميلي تلاش قابل ملاحظهاي از جانب نيروهاي دشمن انجام نگرفت و دشمن بعثي پا از مرزها فراتر ننهاد.
تعداد شهداي استان در آغاز جنگ (1359) كه در اثر بمباران كوركورانه دشمن به شهادت رسيدند بالغ بر 38 نفر است كه از اين تعداد 19 نفر مرد بودند. بيشترين تعداد شهداء مربوط به سردشت بود.
فهرست عملياتهاي درون مرزي و برون مرزي استان آذربايجانغربي
4/2/58 _ پايان بخشيدن به قائله نقده و سركوبي ضدانقلاب
30/4/58 _ عمليات آزادسازي محور اروميه _ سرو
27/5/57 _ عمليات پاكسازي محور اروميه _ بند _ سيلوانا
29/5/58 _ عمليات پاكسازي محور سرو _ موانا _ سيلوانا
24/1/60 _ عمليات پاكسازي منطقه دارلك حوالي جاده مهاباد _ اروميه
18/3/60 _ عمليات پاكسازي جاده اروميه _ مهاباد و شهادت شهيد محمد بروجردي
19/6/60 _ عمليات پاكسازي اشنويه
23/6/60 _ عمليات آزادسازي جاده نقده اشنويه
24/6/60_ عمليات آزادسازي اروميه _ اشنويه
7/7/60 _ عمليات آزادسازي جاده مياندوآب _ مهاباد
10/7/60 _ عمليات آزادسازي جاده مياندوآب _ بوكان
7/2/61 _ عمليات آزادسازي جاده مهاباد _ سردشت
23/6/61 _ عميات آزادسازي جاده مهاباد _ پيرانشهر
24/6/61 _ عمليات آزادسازي جاده سردشت _ پيرانشهر
25/6/61 _ عمليات پاكسازي شهرك ربط سردشت
15/10/61 _ عمليات پاكسازي منطقه ترگور اروميه
1/7/62 -_ عمليات پاكسازي جاده سلماس _ سرو
19/1/62 _ عمليات پاكسازي مجدد جاده مهاباد _ بوكان
10/6/65 _ عمليات كربلاي 2 درمنطقه عمومي حاج عمران
2/12/65 _ عمليات كربلاي 7 در منطقه عمومي حاج عمران
3/4/66 _ عمليات نصر 5 در منطقه قلعه ديزه سردشت و ارتفاعات مرزي بلفت و دوپازا
14/5/66 _ عمليات نصر 7 در همان منطقه
29/8/66 _ عمليات نصر 8 در منطقه ماووت عراق _ ارتفاع گرده رش
11/9/66 _ عمليات نصر 9 در منطقه عمومي حاج عمران
2/5/67 _ عمليات سهكانيا در منطقه عمومي غرب پيرانشهر
نبردهاي ايراني در جبهه شمال غرب (بهويژه استان آذربايجانغربي)
مشي نظاميگري جمهوري اسلامي ايران درطول جنگ و در شمال غرب كشور بنا به مقتضيات و اوضاع سياسي، اجتماعي و نظامي شكل ميگرفت و آنچه در شكلدهي و طراحي اقدامات نظامي و عملياتها در شمال غرب كشور نقش داشت، هدفهاي مشابهي دنبال ميشد، از جمله:
برخورد و مقابله با گروههاي ضد انقلاب و مسدود كردن راههاي پشتيباني آنها از طريق عراق، كسب توان و بازسازي يگانها در پوشش عمليات محدود، گرفتن زمان از دشمن و كسب فرصت براي طراحي و آمادهسازي عمليات گسترده در جنوب، تجزبه قواي دشمن.
باتوجه به هدفهاي يادشده، چندين عمليات در جبهه شمال غرب صورت گرفت كه مهمترين آنها والفجر2، والفجر 4 و والفجر 9 بود.
شوراي عالي دفاع از بهار 1365، ماموريت اجراي عملياتهاي نامنظم با هدفهاي مهم و گسترده و آمادهسازي يگانها براي اجراي اين عملياتها را به سپاه پاسداران محول كرد. در پي ماموريت جديد، سپاه پاسداران اقدامات خود را در زمينه آموزش، ساماندهي، تشكيل يگانهاي ويژه و جلب همكاري گروههاي معارض عراقي، گسترش داد و با اجراي عملياتهاي متعدد و نامنظم، جبهه شمال غرب، تحرك چشمگيري يافت و امنيت استانهاي اردبيل، موصل، كركوك و سليمانيه به مخاطره افتاد و بخشي از قواي نظامي دشمن را درگير كرد. عملياتهاي فتح 1 و فتح 5 ازجمله مهمترين عملياتهاي نامنظم بهشمار ميرود.
از اوايل سال 1366 تحولات مهمي در ابعاد نظامي و سياسي جنگ بروز كرد و پس از آن كه در جبهه جنوب به دليل عملياتهاي متعدد، دشمن در مورد راهكارهاي موجود در اين جبهه هشيار شده بود و راهكار جديدي براي بهدست گرفتن ابتكار عمل پيدا نشد و پس از آنكه كمكهاي بيدريغ جهاني از ارتش عراق موجب افزايش فوقالعاده توان ماشين جنگي آن كشور شد و عمليات در جنوب غيرممكن شد و به گونهاي اقدام در جبهه جنوب به بنبست رسيد، استراتژي عملياتي از جنگ درجبهه جنوب به ادامه جنگ در جبهه شمال غرب تغيير يافت و سپاه پاسداران دراين استراتژي تلاش كرد باتمام توان وارد صحنه شود و بدين جهت عملياتهاي متعددي از جمله كربلاي 10، نصر 4، نصر 7، نصر 8، بيتالمقدس 4،3،2 و به ويژه عمليات گسترده والفجر 10 به اجرا درآمد و ضربات قابل توجهي به ماشين نظامي عراق وارد كرد.
به گزارش خبرنگار سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، چند روز پيش تعدادي از خبرنگاراني كه در حوزه دفاع مقدس فعاليت ميكنند در سفري سه روز به منطقه شمال غرب كشور با حضور در چند منطقه و يادمان دفاع مقدس اين منطقه، خاطرات دوران حماسه و ايثار را از زبان راويان آن حماسهها شنيدند.
اين سفر قبل از اينكه انجام شود، دوباره لغو شده بود. ابتدا قرار بود به كرمانشاه برويم اما يكباره گفتند قسمت ما شمالغرب است. ظاهرا دعوتنامه شهيدان از اين منطقه رسيده بود.
اولين مقصد ما از فرودگاه اروميه گلزار شهداي اروميه بود. پس از زيارت مزار شهيدان اين گلزار، سيدتاجي مديركل بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس با يادي از شهيد مهدي باكري ميگويد: اين شهيد بزرگوار كه براي حضور در جبهههاي بيتابي ميكرد در متن استعفاي خود از شهرداري اروميه مينويسد: «به وجود من در جاي ديگري نياز است».
شهيدان، ايران را براي همه ايراني ميخواستند. در حال حاضر هم هفتهاي نيست كه در اين استان تشييع جنازه شهيد نداشته باشيم. هرچند اين خبرها در رسانهها كمرنگ است. شهدايي كه به دست ضدانقلاب و اشرار به شهادت ميرسند.
سيدتاجي همچنين از شهداي بند هم ياد ميكند و ميگويد: روستاي بند در يك كيلومتري اروميه قرار دارد و در تاريخ 27/4/59 حزب دموكرات 14 نفر از پاسداران را در يك روز به شهادت رساند.
ديدار با سردار قرباننژاد جانشين «سپاه شهدا»ي آذربايجانغربي يكي ديگر از برنامههاي سفر بود. سردار قرباننژاد با اظهار خوشحالي از حضور خبرنگاران در منطقه و با ذكر خاطراتي گفت: آذربايجانغربي يكي از استانهايي بود كه قبل از شروع جنگ تحميلي و در مقابله با معاندان انقلاب شهداي زيادي تقديم كرده است. آذربايجانغربي حدود 12 هزار نفر شهيد تقديم دفاع از آرمانهاي انقلاب اسلامي كرده است. خاك اين استان به ويژه جنوب آن تقدس ويژهاي دارد چون خونهاي زيادي در آن بر زمين ريخته است البته نبايد بيش از دو هزار نفر آزاده و 17 هزار نفر جانباز را نيز فراموش كنيم.
در اين استان عملياتهاي زيادي انجام گرفته است چون بعضي از شهرهاي آن در بدو پيروزي انقلاب اسلامي در اختيار منافقان بود اما اكنون به بركت خون شهيدان، امنيت در اين منطقه برقرار است.
اين استان اقوام مختلفي را در دل خود جاي داده است كه در كمال صميميت و برادري در كنار يكديگر به حفظ و حراست از مرزهاي مشرف كشورهاي مشغولند. در عين حال صفا، صداقت و مظلوميت آنها زبانزد است. اما نكته ديگري كه سردار قرباننژاد در ميان صحبتهايش به آن اشاره ميكند: در راه حفظ آرمانهاي انقلاب اسلامي، برادران اهل تسنن هم بسيار جانفشاني و شهيدان زيادي تقديم كردهاند. او در اين زمينه به 628 نفر شهيد از كردهاي منطقه اشاره ميكند كه توسط نيروهاي ضدانقلاب به شهادت رسيدهاند.
در آن زمان، معاندان تصور ميكردند سپاه قدرت دفاعي ندارد اما مردم مانند سيليفوشان در كنار رزمندگان از انقلاب و اسلام دفاع كردند.
اما نكته مورد توجه در زمينه شمالغرب كشور اين است كه كمتر به دلاوريهاي مردم منطقه پرداخته شده است.
مقام معظم رهبري در اين زمينه لقب سرزمين مجاهدتهاي خاموش را به منطقه دادهاند و سردار قرباننژاد نيز ميگويد: اين خاك مقدس است اما متأسفانه مكتوبات ما در زمينه حماسهآفرينيهاي مردم منطقه نتوانسته حق مطلب را ادا كند.
نه تنها حيات معنوي بلكه هويت ملي و استقلال و آزادي ما به فرهنگ دفاع مقدس وابسته است و يك كار زينبي ميخواهد تا زواياي آن را روشن كنيم. چهقدر در عرصه شعر و موسيقي كار شده و حجم كارهاي انجام گرفته با فداكاريها چهقدر فاصله دارد؟ براي نزديك به سههزار روز جانفشاني در منطقه چند كتاب نوشته شده است: فرهنگ دفاع مقدس چهقدر به مراكز آموزشي راه يافته است؟.
دفاع مقدس با منافع ملي ما گره خورده است و اگر آمريكا از اول انقلاب تاكنون در پشت مرزهاي ما متوقف شده است به دليل همين دفاع مقدس است او ميداند با چه كشور و مردمي طرف است.
جانشين سپاه شهدا در ادامه سخنانش از شهيد بروجردي هم ياد ميكند و ميگويد: بروجردي تفكري را بنا نهاد كه اساس آن جدايي صف مردم از ضدانقلاب بود. صحبتهاي قرباننژاد كه به اينجا رسيد ياد خاطرهاي افتادم كه يكي از همرزمان بروجردي گفته بود: ميرفتيم يك روستا را بگيريم هنوز روستا پاكسازي نشده، يك بسته شكلات دستش ميگرفت، ميچرخيد بين مردم به كوچك و بزرگ، بچه و پيرمرد تعارف ميكرد و ميگفت: صف مردم از ضدانقلاب جداست.
از اروميه خارج ميشويم. مقصد بعدي ما پيرانشهر است و ميزبان ما تيپ يك لشكر 64 اروميه. وارد پادگان كه ميشويم به خوبي از ما استقبال ميكنند. در سالن مهمانسراي تيپ يك جمع ميشويم. پس از توضيحات سردار غياثيراد، سرهنگ وليزاده فرمانده تيپ با توضيحاتي، خبرنگاران را با وضعيت منطقه و عملياتهاي صورتگرفته آشنا ميكند و ميگويد: در زمان جنگ مردم منطقه به خوبي با رزمندگان همكاري كردند و پيرانشهر 362 نفر شهيد داده است. او به شهيد آبشناسان هم اشاره ميكند كه تقريبا در همه عملياتهاي صورتگرفته در منطقه حضور داشته است.
نزديك اذان مغرب بود كه خودمان را در داخل محوطه نسبتا بزرگ فرمانداري پيرانشهر يافتيم. برخلاف بسياري مراسمها و برنامهها، اينبار در يك فضاي صميمي، خبرنگاران و مسؤولان فرمانداري پيرانشهر دورهم برروي محوطه كوچكي از چمن نشستند تا فرماندار پيرانشهر كه زماني از رزمندگان مقاوم اين ديار در مقابل ضدانقلاب بوده خاطراتي بيان كند اما به رسم احترام از دكتر ملامصطفي محمودي امام جمعه پيرانشهر اهل تسنن خواست آغاز كننده كلام باشد.
امام جمعه پيرانشهر هم از نقش خبرنگاران در جنگ تحميلي گفت و انعكاس حماسهآفرينيهاي رزمندگان و جنايتها و توطئههاي داخلي و خارجي.
او در ادامه سخنانش به نكتهاي اشاره كرد كه شايد براي غريبهها تعجببرانگيز باشد اما مگر ميشود در دل يك مسلمان عشقي از امام حسين (ع) نباشد.«يكي از علل پيروزي ما در جنگ، ايمان و اعتقاد اسلامي بود و نظام اسلامي نيز برگرفته از انقلاب امام حسين (ع) است. شخصيت بزرگي چون امام حسين (ع) اسلام را شناساند چون عدهاي با ايجاد جو خفقان اجازه نميدادند مردم به خوبي،اين دين هدايتگر و روشن را بشناسند و شهادت آن امام نيز مردم را آگاهتر كرد. در جهان امروز، نظام جمهوري اسلامي بر حقترين نظام است هرچند دشمان زيادي هم داريم.
فرماندار پيرانشهر هم گفت: كه مدتي خبرنگار بودهام. پيرانشهر هم گنجينهاي از خاطرات است. مردم منطقه در زير بمباران شديد دشمن به خوبي مقاومت كردند.او در پايان ما را ميهمان خاطراتش كرد.
نماز مغرب و عشاء را به امامت امام جمعه پيرانشهر ادا كرديم و شب را باز هم ميهمان پشت يك لشكر 64 اروميه بوديم.
مقصد بعدي ما در اين سفر بازديد از يادمان شهداي حاج عمران بود شهيداني كه همچنان بر عهده خود ماندهاند و سنگنوشتههايشان حكايت غريبي از جانفشانيهاي آنها دارد. در جايي ايستادهاند كه از اول با خودشان عهد كرده بودند اجازه ندهند شرف اين كشور آسيب ببيند و چه سرافرازانه برعهده خويش پايدار ماندهاند.
روي يكي از سنگنوشته مزار شهيدان اين دو بيت نظرمان را به خود جلب ميكند:
خوشا آنانكه بذر آدميت
در اين ويرانه پاشيدند و رفتند
نگرديدند هرگز گرد باطل
حقيقت را پرسيدند و رفتند
پس از معرفي اجمالي ارتفاعات حاجعمران و بيان خاطراتي توسط سردار داودغياثيراد،سرهنگ پاسدار سيداحمدي از غيورمردان كرد كه پس از سركشي مرز پيرانشهر به ما ملحق شده بود از رنجها و مظلوميتهاي رفته منطقه در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ميگويد: «وقتي توطئهها شروع شد و پس از آن جنگ تحميلي؛ من كه فرمانده گردان بودم تنها يك اسلحه كلاش داشتم با همين يك قبضه سلاح تصور ميكرديم صاحب همهچيز هستم چون امكاناتي نداشتيم. سه باز زخمي شدهام و مجموعا 14 نفر از خانوادهام به شهادت رسيدهاند».
پس از بازديد از گمرگ مرزي «تمرچين»، در حال بازگشت بوديم كه با سردار احمديمقدم فرمانده نيروي انتظامي مواجه شديم كه براي بازديد از طرح انسداد مرزي در پيرانشهر به منطقه آمده بود. او كه در اوايل پيروزي انقلاب، از مسوؤلان امنيتي منطقه بود در گفتوگويي كوتاهي با خبرنگاران شركت كرد و گفت: در اين منطقه عملياتهاي بزرگي انجام شده و شهداي بزرگي نيز تقديم انقلاب شدهاند. كاوه، ردانيپور و ... . در حال حاضر در مقايسه با آنزمان،امنيت بسيار خوبي بر منطقه حاكم است. زماني كه دشمن حمله كرد تصور ميكرد مردم كرد خواهان جدايي از ايران هستند و برخي افرادي كه به دشمن پيوسته بودند اغفال شده بوند اما در نهايت، اخلاص و صداقت نظام اسلامي را در خدمت به عينه ديدند و به آغوش ميهن اسلامي بازگشتند.
مردم كرد بيش از هر چيزي خود را ايراني ميدانند. به دليل مرزي بودن، سرويسهاي امنيتي بيگانگان هر از چند گاهي سعي ميكنند اقدامات خرابكارانه انجام دهند اما هيچگاه موفق نخواهند بود و تلاش ميكنيم با تقويت مرزها امنيت مطلوبتري برقرار كنيم.
پس از گرفتن يك عكس يادگاري با مرزبانان، راهي سردشت ميشويم. اما بر سر راهمان باز هم شرمنده شهيدان و يادمان فرمانده شهيدي هستيم كه رشادتهايش زبانزد خاص و عام است. يادماني كه براي شهيدي چون سردار كاظمي ساخته شده و البته قرار است كامل شود، ما را شرمنده ميكند. كسي كه قرار است الگوي نسل جوان باشد. جالب است برخي مسؤولان در جايي كه با كمكاريهايي مواجه ميشوند توپ را به زمين مسؤول ديگر مياندازند بدون اين كه ميزان تقصير خود را هم يادآوري كنند و اينجا همينطور. تكميل يادمان شهيد كاظمي همچنان منتظر لطف؟! مسؤولان ذيربط است. ظاهرا قرار است با ساماندهي اطراف اين يادمان، زائران علاقهمند با فراغ بال بيشتر، ديداري با شهد كاظمي داشته باشند. ما هم اميدواريم.
سردشت هنوز هم زخم ناشي از بمباران شيميايي رژيم بعث عراق را به يادگار دارد. نرسيده به سردشت گروهي به استقبال ما آمدهاند دقايقي به خاطرات آنها گوش ميكنيم. همين كه از كيومترها مانده به شهر به استقبال گروه خبري آمدهاند خستگي را از وجودمان خارج ميشود.
به سوي منطقه عملياتي نصر 7 رهسپار ميشويم.
حضور دشمن روي ارتفاعات منطقه سردشت – به ويژه ارتفاع دوپازا – نه تنها استقرار نيروهاي خودي را در منطقه با مشكلات زيادي مواجه ميكرد، بلكه با زيرپوشش قرار دادن عناصر ضدانقلاب، تردد آنها را نيز تسهيل ميكرد. بر همين اساس، انجام عمليات نصر 7 به منظور رفع اين معضل در دستور كار قرار گرفت و با موفقيت به پايان رسيد.
احمدي، معاون فرماندار سردشت كه در اين مسير به ما پيوسته است ميگويد: براي معرفي شهر سردشت و جنايتهاي رژيم بعث عراق عليه اين شهر بيدفاع كارهاي بسياري انجام شده است اما كافي نيست. طرح يادمان شهيدان سردشت نيز آماده است كه در ميدان سرچشمه محل اصابت اولين بمب شيميايي قرار دارد و به محض انتخاب پيمانكار كار اجرايي آن آغاز ميشود.
احمدي همچنين به امنيت مرزها اشاره ميكند و ميگويد: از گروهك تروريستي پژاك هرازچندگاهي صداهايي به گوش ميرسد اما به نظر من رسانهها اين گروهك را كه ديدگان غيرمذهبي هم دارد بيش از حد بزرگ جلوه ميدهند.
پس از بازديد از منطقه عملياتي نصر 7 به سردشت بازميگرديم. قرار است ديداري نيز با فرماندار سردشت داشته باشيم.
پس از اداي نماز مغرب و عشاء جلسه با فرماندار سردشت شروع ميشود. فرماندار پس از تعارفات معمول و معرفي توانمنديهاي سردشت ميگويد: بايد از سردشت به عنوان نماد ايثار، مقاومت و مظلوميت ياد كنيم. مردم اين منطقه از روزهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي در مبارزه با گروهكهاي معاند، پايبندي و تعهد خود را به انقلاب و نظام اسلامي ثابت كردند و در اين راه شهيدان بسياري نيز تقديم شد.
مردم اين منطقه در زمان جنگ حتا يك لحظه هم عقبنشيني نكردند. سردشت چندين بار توسط رژيم بعث عراق بمباران شد كه بمباران شيميايي اوج آن بود. 116 نفر نيز تاكنون براثر بمباران شيميايي و تبعات ناشي از آن به شهادت رسيدهاند. اين شهر 85 نفر شهيد و دوهزار و300 نفر جانباز نيز تقديم انقلاب اسلامي كرده است. از ديگر جنايتهاي گروهكهاي معاند، هماهنگي با رژيم بعث عراق در بمباران زندان «دولتو» بود كه در آن 150 نفر از مردم بومي منطقه به شهادت رسيدند.
امام جمعه سردشت نيز در اين جلسه سخنراني كرد و از ثابتقدمبودن مردم منطقه نسبت به انقلاب اسلامي سخن راند و گفت: مردم سردشت در زمان جنگ هيچگاه شهر را ترك نكردند و همين مقاومتها باعث شد صدام براي خاليكردن عقده خود اين شهر را مورد حملات بمباران شيميايي قرار دهد.
ديدار با يك خانواده داراي سه شهيد و يك جانباز نمونه از ديگر برنامههاي حضور در سردشت بود. مادري كه همسر و دو فرزندش را تقديم دفاع از آرمانهاي نظام كرده است ميگويد: همه ما در خدمت انقلاب بوده و خواهيم بود. ما سنگر حضرت امام خميني (ره) را رها نميكنيم و به شهادت فرزندانمان هم افتخار ميكنيم آرزوي ما سرافرازي نظام جمهوري اسلامي است.
انور خليلپور هم جانبازي است كه در انتهاي شب به ديدارش ميرويم. او با وجوديكه از نظر تنفسي مشكل دارد اما زنبوردار نمونه سردشت است و 13 نفر از اعضاي خانوادهاش نيز به شهادت رسيدهاند. ميگويد: وقتي شبها ميتوانم راحت بخوابم كه روز به خوبي كار كرده باشم. او از جانبازان ميخواهد همچنان روحيه خودشان را حفظ كنند.
سفر به روز پايانياش رسيده بود. از مسير مهاباد به طرف اروميه به راه افتاديم. دوست داشتيم از يادمان شهيد محمد بروجري كه لقب مسيح كردستان تنها برازنده اوست هم ديداري داشته باشيم اما وقت دنيايي تنگ بود و يادمان شهيد بروجردي هم خاطره بلاتكليفي يادمان شهيد ناصر كاظمي را برايمان تداعي كرد. اتوبوس حامل خبرنگاران آنقدر با سرعت از يادمان رد شد كه حتي فرصت نكرديم عكسي به يادگار از يادمان داشته باشيم. يادماني كه مدتهاست شايد منتظر امضاي پاي يك برگ دستور براي تكميل و ساخت محل استراحتي براي راهيان نور است تا كمي بيشتر با بروجردي همنشين باشند. سردار داوود غياثيراد معاون روابط عمومي و تبليغات بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس در حين عبور از كنار يادمان شهيد بروجردي اظهار اميدواري كرد: ستاد مركزي رهيان نور، بنيادشهيد، ستادگردشگري جنگ، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس و مركز توسعه امنيت پايدار غرب و شمال غرب (پروژه برجردي)، دست به هم دست هم بدهند و شهيد ناصر كاظمي و شهيد بروجردي را از مظلوميت خارج كنند.
بازگشت ما به اروميه همزمان با روز خبرنگار همزمان شد و قرار بود در مراسمي كه به مناسبت اين روز برگزار ميشود هم شركت كنيم اما دير رسيده بوديم و مستقيم به مصلي شهر اروميه رفتيم. ديدار با حجتالاسلام والمسلمين حسني امام جمعه اروميه پايان بخش سفر سه روزه ما به منطقه شمال غرب بود.
برميگرديم و در انتظار دعوت دوباره شهيدان لحظهشماري ميكنيم.
روشنايي اين خاك
يكسره از مجادهدت شما بود
و اين كه هنوز هم
ستارههاي سرزمينم
به رد نور برخواسته از قدم شما بوسه ميزند
تمام ميشود بعد از شما
تمام خيال خوشي كه داشتم
اما نه، انگار ادامه داريد
در تن تمام شعرهاي جهان
فرزندان سپيدارُ پايداريُ عشق
هان با شمام با شما كه جهان را به اعتراف واداشتيد
روشنايي چشمان مادران وطنم
به راهيست كه انتظار قدمهاي شما را ميكشند
تا تاريكتر نشده اين هوا
به خيال خسته شهرم سري بزنيد
(شعر از حسن همايون)
گزارش از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي
انتهاي پيام
جمعه 1 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-