واضح آرشیو وب فارسی:فارس: انتظار فرج و برداشت هاي انحرافي از آن
اشاره
آنچه پيش روي داريد گزيده اي است از انديشه هاي ژرف امام خميني درباره برخي از ديدگاههاي باطل و برداشت هاي سطحي و مخالف با قوانين شرع و معيارهاي عقل درباره انتظار فرج . اين تفكرات انحرافي اگرچه سابقه اي ديرينه دارد و هموارخه خطر و آسيب آفريده است لكن پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران توسط قدرت هاي اسعماري و ايادي آنان به منظور مقابله با انديشه تشكيل حكومت اسلامي پيش از ظهور مهدي موعود به شدت ترويج مي گردد!
بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند كه در مسجد در حسينيه در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان سلام الله عليه را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحي هستند كه يك همچو اعتقادي دارند بلكه بعضي از آنها را كه من سابقا مي شناختم بسيار مرد صالحي بود يك اسبي هم خريده بود يك شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام الله عليه بود. اينها به تكاليف شرعي خودشان هم عمل ميكردند و نهي از منكر هم مي كردند و امر به معروف هم مي كردند لكن همين ديگر غير از اين كار (را) ازشان نمي آمد و فكر اين مهم كه يك كاري بكنند نبودند. يكدسته ديگري بودند كه انتظار فرج را مي گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مي گذرد بر ملت ها چه مي گذرد بر ملت ما چه مي گذرد به اين چيزها ما كار نداشته باشيم ما تكليف هاي خودمان را عمل مي كنيم براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاالله درست مي كنند. ديگر ما تكليفي نداريم تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كاري به كار آنچه در دنيا مي گذرد يا در مملكت خودمان مي گذرد نداشته باشيم . اينها هم يك دسته اي مردمي بودند كه صالح بودند.
آيا خلاف قرآن نيست كه ما معصيت كنيم تا حضرت صاحب بيايد
يك دسته اي مي گفتند كه خوب ! بايد عالم پر معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري مي خواهند بكنند گناه ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود!
يك دسته اي از اين بالاتر بودند مي گفتند بايد دامن زد به گناه ها دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلام الله عليه شريف بياورند! اين هم يك دسته اي بودند كه البته در بين اين دسته منحرف هايي هم بودند اشخاص ساده لوح هم بودند منحرفهايي هم بودند كه براي مقاصدي به اين دامن مي زدند.
يك دسته ديگري بودند كه ميگفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است . آنها مغرور بودند آنهايي كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت آن علمي علم باطل است . آنها خيال كرده بودند كه نه هر حكومتي باشد در صورتي كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدي به عنوان مهدويت بلند كند حالا ما فرض مي كنيم كه يك همچو رواياتي باشد آيا معنايش اين نيست كه ما تكليفمان ديگر ساقط است يعني خلاف ضرورت اسلام خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مي آورند براي چي مي آيند براي اين كه گسترش بدهند عدالت را براي اين كه حكومت را تقويت كنند براي اين كه فساد را از بين ببرند. ما برخلاف آيات شريفه قرآن دست از نهي از منكر برداريم . دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براي اين كه حضرت بيايند حضرت بيايند چه مي كنند حضرت مي آيند مي خواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفي نداريم ديگر بشر تكليفي ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب راي اين جمعيت كه بعضي شان بازيگرند و بعضي شان نادان اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام هر كسي نفرين به صدام كند خلاف امر كرده است براي اين كه حضرت دير مي آيند! و هر كسي دعا كند به صدام (اين ) براي اين كه اين فساد زياد مي كند ما بايد دعاگوي آمريكا باشيم و دعاگوي شوروي باشيم و دعاگوي اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پركنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند حضرت بيايند كه ظلم وجور را بردارند همان كاري كه ما ميكنيم و ما دعا مي كنيم كه ظلم و جور باشد حضرت مي خواهند همين را برش دارند. ما اگر دستمان مي رسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم تكليف شرعي ماست منتها ما نمي توانيم ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مي كند از عدالت نه شما دست برداريد از اين تكليفتان نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد.
در القا اين برداشت ها دست سياست در كار بوده است .
ما تكليف داريم كه ايني كه ميگويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتي نباشد نظام در يك مملكتي نباشد آن طور فساد پر ميكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست آني كه مي گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود همه هم را بكشند همه به هم ظلم بكنند براي اين كه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند براي اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل يك آدم اگر سفيه نباشد اگر مغرض نباشد اگر دست سياستي اين كار را نكرده باشد كه بازي بدهد ماها را كه ما كار به آنها نداشته باشيم آنها بيايند هر كاري بخواهند انجام بدهند اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد.
اما مساله اين است كه دست سياست در كار بوده . همان طوري كه تزريق كرده بودند به ملت ها به مسلمين به ديگر اقشار جمعيت هاي دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزي كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب ! آنها از خدا مي خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه دست آمريكا دست شوروي دست امثال اينها و آنهايي كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند همه چيز مسلمان ها را ببرند همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد! اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده اين اشخاص كافر اينها را بازي دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد حكومت مال ما شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها.
اينهايي كه مي گويند كه هر علمي بلند بشود ـ و هر حكومتي ـ خيال كردند كه هر حكومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است اينها نمي فهمند چي دارند ميگويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرفها را بزنند نمي دانند دارند چي چي مي گويند. حكومت نبودن يعني اين كه همه مردم به جان هم بريزند بكشند هم را بزنند هم را از بين ببرند بر خلاف نص آيات الهي رفتار بكنند ما اگر فرض مي كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند همه را به ديوار مي زديم براي اين كه خلاف آيات قرآن است . اگر هر روايتي بيايد كه نهي از منكر را بگويد نبايد كرد اين را بايد به ديوار زد اين گونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهم ها نمي دانند دارند چي ميگويند... بلكه شنيدم بعضي از اشخاص گفته اند كه خوب با اين وضعي كه هست الان در ايران هست ديگر مانبايد تهذيب اخلاق بكنيم ـ ديگر ـ غلط است اين حرفها چيزي نيست ديگر حالا حتما بايد استاد اخلاق در يك محيطي باشد كه همه مردم فاسدند! شراب خانه ها همه بازند و. عرض ميكنم كه ـ جاهاي فساد همه بازند! اگر يك جايي باشد كه خوب باشد. آن جا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست ! نمي شود! باطل است ! اينها يك چيزهايي است كه ... اگر دست سياست در كار نبود ابلهانه بود لكن آنها مي فهمند دارند چي ميكنند آنها ميخواهند ما را كنار بزنند.
نبودن حكومت يعني اين كه همه مردم به جان هم بريزند بكشند هم را بزنند هم را از بين ببرند برخلاف آيات الهي رفتار بكنند. ما اگر فرض مي كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند همه را به ديوار مي زديم براي اين كه خلاف آيات قرآن است . اگر هر روايتي بيايد كه بگويد نهي از منكر نبايد كرد اين را بايد به ديوار زد
يك دسته اي مي گفتند بايد عالم پر از معصيت بشود تا حضرت بيايد ما بايد نهي از منكر نكنيم امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري مي خواهند بكنند گناه زياد بشود كه فرج نزديك بشود! يك دسته اي از اين بالاتر بودند مي گفتند بايد دامن زد به گناه ها دعوت كرد مردم را به گناه ها تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلام الله عليه تشريف بياورند!
جمعه 1 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]