واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب
اسلام نه از ظلم چشم پوشي ميكند نه از ديكتاتوري. آزار، شكنجه و تحقير زنان مغاير با اصول آن است. عدم اجازه به دختران براي تحصيل، نقض اولّين كلمة قرآن مجيد «بخوان» است . بر اساس دين ما كساني كه مرتكب اعمال ظالمانه ميشوند محكوم به نابودي هستند.
اسلام آن كاريكاتوري نيست كه اغلب در رسانههاي غربي تصوير ميشود. بلكه ديني است همگاني، كثرتگرا و آسانگير ـ نيرويي مثبت در زندگي بيش از يك ميليارد انسان در سراسر اين سياره، از جمله ميليونها نفر در جمعيت اسلامي در حال رشد در اروپا و آمريكا. اسلام ديني است كه بر پاية اصول دموكراتيك شورا، اجماع و در نهايت قضاوت مستقلانه (اجتهاد) بنا شده است. اينها همان عناصر و شيوههاي سازمانهاي دموكراتيك و حاكميت دموكراتيك هستند. زمان تاريكي قرون وسطي در شمال اروپا، وقتي قبايل بربر آزادانه به غارت، چپاول و تجاوز مشغول بودند، اسلام مشغول ساخت بزرگترين كتابخانهها و دانشگاههاي دنيا و توسعة هنرها، علوم و ادبيات باستان بود. وقتي در همه جاي دنيا با زنان به عنوان اعضاي زيردست خانواده و دارايي مردم رفتار ميشد، حضرت محمد(ص) زنان را به عنوان اعضاي مساوي جامعه، تجارت و حتي جنگ پذيرفت. اسلام حقوق زنان را تدوين نمود. قرآن جايگاه زنان را تااندازة مردان ارتقاء مي دهد. قرآن حقوق مدني، اقتصادي و سياسي زنان را تضمين ميكند.
بيبي خديجه كه بعداً همسر پيامبر گرامي اسلام(ص) شد، تاجر ثروتمند و موفقي بود كه وقتي آوازة امانت داري و طبع شرافتمند حضرت محمد (ص) به گوشش رسيد او را استخدام كرد. وقتي حضرت محمد(ص) اولين وحي را از جانب خداوند دريافت نمود، و در مورد آن دچار شك و ترس شد، اين بيبيخديجه بود كه باور داشت تجربة حضرت محمد(ص) واقعاً الهي است؛ و او را آرام و تشويق نمود. او اولين زن مسلمان دنيا شد . اولين فردي كه اسلام را با آغوش باز پذيرفت يك زن بود!
در سراسر قرآن مجيد نمونههاي فراواني از احترام به زنان به عنوان رهبر و تصديق اينكه مساوي با مردان هستند، وجود دارد. دوباره، اولين واژة قرآن مجيد «بخوان» است. گفته نشده: «مردان بخوانيد» گفته شده «بخوان». اين فرماني است به همة مؤمنان، نه فقط مردان. چون در دين اسلام كه من با آن پرورش يافتم، تنها مساوات وجود دارد.
كساني كه با ارتكاب جرم عليه انسانهاي بيگناه اسلام را تحريف كردهاند، جنگ تمدنهاي خود را از زمان حمله به آمريكا ادامه دادهاند. آنان به انسانهاي بي گناه در مادريد، لندن، رياض و در بالي (Bale) اندونزي حمله كردهاند. همين افراطيها و افراد خشك مغز به من و مردم كشورم در روز 19اكتبر 2007 در كراچي حمله كردهاند و خيابانهاي سرزمين مرا به خون 179 نفر شهيد دموكراسي، كه بيشترشان از حاميان حزب مردم پاكستان و نيروهاي امنيتي حزب بودند و جان خود را فداي حمايت از من كردند، آغشته كردند.
عاملان اصلي اين جنايتها كساني هستند كه قرآن آنها را كساني كه از صراط مستقيم گمراه شدهاند، توصيف ميكند. كساني كه ادعا مي كنند براي اسلام سخن ميگويند، كساني كه دموكراسي و حقوق بشر را تحقير و استدلال مي كنند كه اينها ارزشهاي غربي و در نتيجه مغاير اسلام هستند. اينان همانهايي هستند كه دختران را از تحصيل محروم مي كنند، آشكارا عليه زنان و اقليتها تبعيض قائل ميشوند، ديگر فرهنگها و اديان را تحقير، علم و فناوري را انكار و از نظام استبدادي حمايت ميكنند تا ديدگاههاي قرون وسطايي خود را به اجرا درآورند. اين افراد ارتباطي با اسلام ندارند، درست همان طور كه افرادي كه در مراكز بهداشت زنان در آمريكا بمبگذاري ميكنند، رابطهاي با مسيحيت ندارند و همانند ديوانگاني هستند كه كودكان عرب بيگناه را در آرامگاه حضرت ابراهيم (ع) در فلسطين ميكشند و رابطه اي با يهوديت ندارند. در طول تاريخ، بزرگترين جنايتها عليه بشريت آنهايي بودند كه به نام خداوند و با تعصب بيجا به ارزشهاي ديني صورت پذيرفتهاند تا اعمال وحشتناك عليه تمدن را توجيه كنند.
امروزه جنگ تمام عيار عليه اسلام بين ميانهروها و افراطيها، بين دموكراتها و ديكتاتورها، بين كساني كه در گذشته زندگي ميكنند و كساني كه خود را با حال وفق دادهاند و براي آيندهاي بهتر برنامهريزي ميكنند، صورت ميپذيرد. شايد در واقع راه حل اين درگيري هدايت صلح بينالمللي در قرن بيست و يكم باشد .
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]