واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: چون من خواستگار داشتم نمی خواستم کسی بیاد خواستگاریم مجبور شدم شوهرمو به خانوادم معرفی کنم که مورد قبول خانواده و حتی فامیل قرار گرفت یه شرکت دولتی به شوهرم قول صد در صد داده بود استخدامش کنن بعد از 1 سال دوندگی به شوهرم جواب رد دادن تو این مدت چند تا کار که بهش پیشنهاد داده بودن از شرکت های دیگه رو بخاطر قول صد در صد اونا از دست داد 3ماهه عقد کردیم الان هرجا میره برا کار میفرستنش دنبال نخود سیاه
میترسم تا آخر عمرمون بیکار بمونه انگار خدا فراموشم کرده اینقدر از خدا التماس کردم ازش خواستم نشد که نشد هیچ امیدی ندارم خسته شدم
عزیزم چرا اینقدر نا امید هیچ وقت این جوری به قضیه گاه نکن فکر کن شرایط چقدر از این بدتر میتونست باشه اگه خانوادت مخالف شوهرت بودن؟ اگه خدای نکرده شوهرت توانایی کر کردن نداشت؟
ببین پس خدا شما رو دیده که بهتون تن سالم داده و خانواده ایی که موافق شما دو تا جوونن .کار ه پیدا میشه تو شکر کن خدای مهربونتو و مطمئن باش که اون یه چیز خوب میخواد بهت بده شاید درها رو فعلا بسته ون پشت این در ها طوفانه و میخواد شما در امان بمونید صبر کن گلم بهش مطمئن اش و ایمان داشته باش که خودش دستتو میگیره.
اگه جور نشه چی؟ اگه نخواد بده چی؟
نمیدونم چرا اینجوری شدم ایمانمم دارم از دست میدم
نه عزیزم خدا گاهی بنده هشو امتحان میکنه الان این دوره زمونه این جوریه دیگه کار نیست باشه هم حقوق نمیدن اینا دلیلش این نیست که خدا محلت نمیکنه که عزیزم.
خدا خیلی مهربونه.خیلی. نا شکری نکن شما تنتون سالمه توانایی دارید این اون چیزیه که خدا داده بهت داده بقیش هم خودش بهتر ین رو بهت میده
باور کن الان خیلی ها مثل توی شرایطشون.
بعد هر سختی اسونی میاد امید وار باش یه کم صبر ن عزیزم.
همه حرفات درستن ولی این مدت اینقدر با امید جلو رفتم به در بسته خوردم که نمیتونم قبول کنم میدونم باید صبر کنم ولی دیگه نمیتونم واقعا کم آوردم
وقتی بزرگترین مشکلت با همسرت پیدا کردن شغله این یعنی همسرت سالمه ، چشم پاکه ، معتاد نیس ، سلامت روحی داره ، دوست داره ، پات مونده و برات تلاش میکنه
میدونی هر کدوم از اینا آرزوی چندمیــلیـــون نفره؟
armiti نوشته است:
همه حرفات درستن ولی این مدت اینقدر با امید جلو رفتم به در بسته خوردم که نمیتونم قبول کنم میدونم باید صبر کنم ولی دیگه نمیتونم واقعا کم آوردم
اگه جای من بودی پس چی می گفتی...هر دو دانشجو و بی پول و بی کار!اینقدر میل زدم برای درخواست کار و برای مصاحبه رفتم دیگه حالم از هرچی آگهی و کار و ای میله بهم می خوره!اما بازم ادامه می دم.باید موفق بشم.
میدونم بجه ها داره درس می خونه میگم نخون برو تو یه شرکت خصوصی بعد درستو ادامه بده خانواده منم همینو میگن ولی مادر شوهرم میگه درس بخون اگه بخواد بخونه باید بریم شمال ولی شمال کار نیست نمیدونم بدجور گیر کردیم
delic نوشته است:
وقتی بزرگترین مشکلت با همسرت پیدا کردن شغله این یعنی همسرت سالمه ، چشم پاکه ، معتاد نیس ، سلامت روحی داره ، دوست داره ، پات مونده و برات تلاش میکنه
میدونی هر کدوم از اینا آرزوی چندمیــلیـــون نفره؟
اره همه اینا درسته نه بخاطر اینکه شوهرمه بخدا نه واقعا پسر خوبیه همه ی فامیل قبولش دارن نمیدونم چرا اینجوری میشه
عزیزم کسی که کار کنه و بیفته توی خط پول در آوردن، بعدا براش سخت میشه که دوباره برگرده به درس... بهش اجازه بده درسشو بخونه... برای آینده هردوتون خیلی کمک میکنه!
بچه ها میترسم خانوادم بهم بگن این چه شوهری بود بهم سرکوفت بزنن تحقیرم کنن بگن ازش جدا شم
دارم دیوونه میشم
مگه انسان شوهر میکنه واسه کارش؟بعدشم خودت اگه هی از نداشتن کار اون حرف نزنی و قانع باشی به موقعیتی که توشی هیچ کسی چیزی بت نمیگه.
حتما استخدامیه بانک ها رو نگاه کن کاری نیست که توش کلک باشه و عالیه
مطمین باش خدا بهترین ها شو واست گذاشته کنار
سر مسیله به این کوچیکی انقدر حرص میخوری بعدا خیلی اسیب میبینی.حیف نیست؟جوونیتو با حرص خوردن بگذرونی؟
امیدوارم همیشه بهترین ها نسیبت بشه
با حلوا حلوا گفتن هم دهن کسی شیرین نمیشه.مگه بقالیه که روز اول بگی اینو میخوام بعد روز بعد بگی نمیخوام؟
خانوادت باهوش تر از این حرفان تو بزرگش نکن گلم چیزی نمیشه
قربونت برم آرميتي جون.............اينقدر نگران نباش عزيز دلم.....خدا به موقع ميرسه اينو مطمئن باش.....هنوز3 ماهه عقد کردين خيلي دير نشده...بذار تقدير خودش شمارو جلو ببره عجله نکن....خدا چيزايي رو که دير ميده يه حکمتي توش هست يا دير ميده که آدم قدرشونو بيشتر بدونه يا دير ميده که ايمان و صبرتو امتحان کنه يا شايد فعلاً صلاح اينه که همسرت جلوي فک و فاميل يه ضعفي داشته باشه که زندگي و خوشبختي تون توي چشم نياد و چشم نخوريد يا هزارتا دليله ديگه که خودش بهتر ميدونه....پس بسپار به خدا و با خياله راحت خودتو بکش کنار و بشين ببين که همه چيز به موقع خودش درست ميشه....اينو با تمام وجودم لمس کردم که دارم ميگم
ریحانه جون گل گفتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]