واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: http://www.aftab.ir/news/2008/feb/20/images/70ecb77781d662e88bee96fd5e712ee9.jpg
چهار ماه پس از برگزاری كنسرت همنوایان صلح در تهران، در خانهی هنرمندان ایران نشستی برگزار شده است تا کار مشترک داریوش خواجه نوری - خواننده، آهنگساز و نوازنده گیتار - و جلال ذوالفنون - نوازنده سهتار-، نقد و بررسی شود.
در این نشست كه با عنوان دوازدهمین نشست نقد نغمه تدارك دیده شده، مصطفی کمال پورتراب گفته است: اینها متأسفانه از مجموعه قالبهایی استفاده میکنند که از این طرف و آن طرف گرفتهاند. در نقاشی به این عمل کولاژ میگویند. یعنی سر هم کردن مجموعه ای از عناصر همگون و ناهمگون. الان دنیا در حال پیشرفت است و فنآوریهای نوینی هر روز بهوجود میآید. ما اگر میخواهیم در هنر پیشرفت کنیم ضروری است کار خلاقه انجام دهیم، نه اینکه کارهای دیگران را قرقره کنیم و شعبده بازی انجام دهیم.
پورتراب با اشاره به خاستگاه موسیقی فلامنکو افزود: موسیقی فلامنکو در حالت ابتداییاش گویا از ایران به اسپانیا رفته و استادش زریاب موسیقیدان ایرانی بوده است. الان همین فلامنکو را از اسپانیا اقتباس میکنند و چنین بهنظر میآید که کار جدیدی انجام میشود. درحالی که همان است و فقط شکل عوض میکند. الگوبرداری از هنر دیگر سرزمینها زمانی میتواند به یک کار خلاقه منتهی شود که با ضابطههایی همراه باشد. در آنصورت میتوانیم شاهد نوآوریهای بهواقع هنری باشیم.
او اضافه كرده است، کنار هم قرار گرفتن سهتار ذوالفنون و گیتار خواجه نوری را مورد نقد فنی قرار داد و گفت: درست است که در هنر هیچ پیش شرطی را نباید قایل شد، اما نباید از نظر دور داشت که تجربههای گذشتگان بهراحتی حاصل نشدهاند. رنجهای زیادی بردند تا به یک مجموعه قواعد زیبایی شناسی دست پیدا کردند. اكنون نمیتوانیم به تجربه گذشتگان بیتفاوت باشیم. نیازی نیست تک تک مردم دست خود را در آتش ببرند تا معنی سوختن را بفهمند. وقتی یک نفر که این کار را کرد، تجربهای برای دیگران حاصل میشود که نباید دست خود را درون آتش بگذارند. در موسیقی هم قرار نیست ما همه راههای رفته را دوباره برویم.
به گمان پورتراب، برخی ترکیبهای صوتی از گذشته مورد آزمایش قرار گرفتند و معلوم شده است که خوشایند نیستند. بنابراین تکرار تجربه آنها هیچ منفعتی ندارد. سه تار و گیتار هر دو ساز مضرابیاند که از نظر پرده بندی تفاوت زیادی با هم دارند و در برخی موارد هیچ سنخیتی با هم ندارند. از جمله وقتی سهتار دستگاه شور و یا نوا را مینوازد، گیتار غالبا قادر نیست آن را همراهی کند و چون اصرار دارد که این کار بشود، ناچار صداهایی را ایجاد می کند که با صدای خاص سهتار همخوانی ندارد. سهتار در نواختن دستگاه شور و نوا و غیره از فواصل به اصطلاح ربع پردهای بهره میگیرد. ولی گیتار اصولا چنین امکانی را ندارد و همراهیاش با سهتار منجر به تولید صداهای مزاحم میشود.
هوشنگ کامکار - آهنگساز و نوازنده - نیز که با گلایه از حضور نداشتن جلال ذوالفنون، دربارهی موضوع مورد بحث گفته است: برای من تنها چیزی که مهم است، زیبایی و تکنیک کار است. دیگر مهم نیست که گیتار باشد یا سهتار و یا ترکیبی دیگر. در دنیای کنونی خیلی از آهنگسازان با استفاده از سر و صدای صندلی و اشیای دیگر موسیقی تولید میکنند. این هم برای من مهم نیست.
وی اعتقاد دارد، چیزی که میشنوم اگر دارای یک محتوای هنری و تکنیکی باشد، مهم است. اما آنچه از این قطعه مشترک آقای ذوالفنون و خواجه نوری شنیدم، نکته خاصی نداشت و دارای ارزش هنری نیست. در این کار مشترک، آنها به موسیقیهای خارج از ایران رو آورده بودند. درحالیکه آنقدر ملودیهای زیبا و پر هیجان در گوشه گوشه این سرزمین وجود دارد که اگر یک آهنگساز بتواند بعضی از آنها را برای گیتار تنظیم کند، بسیار موفقتر خواهد بود.
کامکار افزوده است، من کار آقای ذوالفنون را با توجه به سن و سابقهای که دارند، تحسین میکنم. این نشان میدهد که فکرشان باز است و امروزی به واقعیتها مینگرند که چنین ترکیب ارکستری را برای کنسرت انتخاب کردهاند. برای اینکه نشان دهند راه پیشرفت در موسیقی ایرانی باز است و این را قبول دارند. از این نظر کارشان برایم خیلی ارجمند است. وی در عین حال ابراز داشته، باید توجه داشت که حاصل کار، دیگر موسیقی سنتی ایران نیست و اصولا نمی توان آن را با کار استاد کسایی و دیگران مقایسه کرد. خیلی متاسفم که ایشان در این جلسه حضور ندارند تا در محیطی دوستانه پیرامون این کار صحبت کنیم.
آره کاک وحید منم توی روزنامه ی فکر کنم ایران بود خوندم که هوشنگ خیلی انتقاد کرده
گفته بود من به نوع ساز و سبک کاری ندارم با قابلمه هم نوا تولید کردی کردی فقط این کنسرت چیزی برای ارائه نداشت (البته دقیقا اینطوری نگفته بود :d)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]