واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: چرا به شيطان مهلت داده شد؟!
![[تصویر: 2371011592308917221521791481495140245201109.jpg]](http://forum.freedownload.ir/file:///F:/towاينتر%20نيت/چرا%20به%20شيطان%20مهلت%20داده%20شد؟!_files/2371011592308917221521791481495140245201109.jpg)
چرا با آن كه ابليس صريحا اعلام كرد كه قصد فريب فرزندان آدم را دارد و خداوند نيز مىدانست كه چنين مىكند، به او مهلت داد و او را در همان آغاز نافرمانى به هلاكت نرسانيد؟
اين پرسش، پرسشى بنيادين است كه براى هر انديشمند مسلمانى، به گونهاى مطرح است و پاسخ به آن، در گرو كاويدن جنبههاى مختلف آن مىباشد .
در اين پرسش سه موضوع؛ خداوند، انسان و شيطان مطرح است كه گرچه بعضى از مباحث آنها با هم تداخل دارد، اما در اين جا جداگانه به بررسى آنها مىپردازيم .
الف) خداوند
1 . هدف خداوند از خلقت انسان، به كمال رساندن اوست؛ يعنى هدف به فعل خداوند مربوط مىشود و نه به فاعل؛ زيرا خداوند خود كامل على الاطلاق است و نمىتوان غايت و هدفى براى ذات او تصور كرد .
2 . تبلور كمال انسان، معرفت خداوند است و معرفت در گرو عبادت اوست و از اين روست كه خداوند فرمود: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را تنها براى عبادت خود آفريدم.» (1)
با عبادت و معرفت آن كامل على الاطلاق (خداوند) است كه كمال انسان تحقق مىيابد .
3 . انسان عبادتگر را تنها در صورتى مىتوان متحرك به سوى كمال به حساب آورد كه خودآگاهانه و با اختيار، اين مسير را انتخاب نموده باشد؛ نه آن كه همانند فرشتگان به صورت تكوينى به عبادت بپردازد و قدرت بر عصيان و نافرمانى خداوند نداشته باشد؛ «بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون.» (2)
خواجه شيراز در اين باره چه زيبا سروده است:
جلوهاى كرد رخش، ديد ملك عشق نداشت غرق در غيرت شد و آتش به سراپرده آدم زد
4 . و از اين رو خداوند، انسان را موجودى مختار آفريد و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختيار خودش قرار داد؛ چنان كه مىفرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا؛ ما راه را به انسان نشان داديم؛ خواه شاكر باشد يا ناسپاس.» (3)
5 . و از اينجاست كه مسئله امتحان به عنوان يكى از اهداف واسطهاى خلقت انسان مطرح مىشود؛ زيرا امتحان، تبلور اختيار انسان است و جاى تعجب ندارد كه در آيات فراوانى از قرآن كريم، مطرح شدن اين مسئله را به گونههاى مختلف مشاهده كنيم؛ «انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتليه؛ ما انسان را از نطفهاى اخلاط آفريديم تا او را بيازماييم.(4)» (5)
6. برقرارى يك امتحان عادلانه، تنها در صورت قدرت بر انتخاب هر يك از دو طرف - خير و شر - توسط انسان ميسر مىباشد .
خداوند انسان را گل سر سبد مخلوقات خود مىداند و تنها براى خلقت اوست كه به خود تبريك گفته است؛ فتبارك الله احسن الخالقين . (6)
از اين رو در جهت انتخاب مسير كمال و خير، امكانات فراوانى را در اختيار او گذاشته است كه از آن جمله مىتوان به اين موارد اشاره كرد:
الف) آفرينش او بر اساس فطرت و گرايش ذاتى به خداوند «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها»(7) مىباشد .
ب) ورود خداوند به صحنه، براى كمك به هدايت انسان «قل الله يهدي للحق»(8) مىباشد .
ج) الهام خوبىها و بدىها به انسان، به منظور گزينش آگاهانه او، «فالهمها فجورها و تقواها.» (9)
د) محبوب قرار دادن ايمان به خداوند در نهاد انسانها «حبب اليكم الايمان و زينة في قلوبكم.»(10)
ه) يارى رساندن ويژه به مؤمنان در مسير زندگانى «اءنا لننصر رسلنا و الذين آمنوا في الحياة الدنيا»(11) و (12) .
و) گشودن راههاى هدايت به تناسب تلاش انسان «جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين.» (13)
7. حال با وجود اين همه امكانات در جانب خير، نياز به وجود نيرويى در جانب شر بود تا مسئله محقق شود؛ نيروهايى وسوسهگر كه در مقابل الهامات خداوندى، انسان را به سوى شر وسوسه كنند تا انسان در ميان دو راهى، خود مسيرى را انتخاب نمايد .
از اين رو آفرينش چنين نيروهايى در كل نظام هستى به منظور تحقق هدف خداوند از خلقت انسان، ضرورى مىنمود تا امكان تشخيص خير از شر، زيبا از زشت و خوب از بد وجود داشته باشد .
به ويژه با توجه به آن كه خداوند از همان آغاز آفرينش، قصد داشت انسان را به زمين بفرستد؛ چنان كه خود قبل از آفرينش انسان، با ملائكه از قرار دادن جانشينى براى خود در زمين، سخن به ميان مىآورد «و اذ قال ربك للملائكة اني جاعل في الارض خليفة.» (14)
و از اين جا معلوم مىشود كه سكونت در بهشت، از همان آغاز در نظر خداوند، امرى مقطعى و موقت بوده است .
8 . با نافرمانى ابليس و رانده شدن او از درگاه خداوند و سپس تقاضايش براى مهلت داشتن، به منظور اغواى نوع انسانى و نيز با توجه به امكانات فراوانش در به گمراهى كشاندن انسان، خداوند او را بهترين گزينه براى انجام هدف خود دانست و با تقاضايش مبنى بر درخواست مهلت، به صورت اجمالى موافقت كرد تا در مقابل نيروهاى هدايتى الهى، شيطان وسوسهگر انسان به سمت شرّ باشد و او را قادر بر فريب انسان كرد تا در راستاى هدف خود، مبنى بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غيرمؤمنان عمل كند. «و ما كان له عليهم من سلطان الا لنعلم من يؤمن بالآخرة ممن هو منها في شك.» (15)
![[تصویر: 9813011045579425521221716422288212184132153.jpg]](http://forum.freedownload.ir/file:///F:/towاينتر%20نيت/چرا%20به%20شيطان%20مهلت%20داده%20شد؟!_files/9813011045579425521221716422288212184132153.jpg)
ب) انسان
1 . انسان موجودى دو بعدى و تركيبى از جان و تن است كه به مقتضاى جان خود كه نفخهاى از روح الهى است «نفخت فيه من روحي» (16)، ميل به سوى كمال و حركت به سوى هدف آفرينش خود دارد كه قرآن را با آيه «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه» (17)؛ اى انسان تو كوشنده به سوى پروردگارت هستى كه او را ملاقات خواهى كرد»؛ بيان كرده است و به مقتضاى تن خود كه از خاك و گل آفريده شده است، ميل به عالم پايين و طبيعت مادى دارد؛ مولاى رومى گفته است:
ميل جان اندر ترقى و شرف ميل تن، در كسب اسباب و علل
2 . از آنچه گذشت، معلوم مىشود كه در نهاد انسان، دو نيرو وجود دارد؛ نيرويى كه او را به سمت بالا مىكشاند و نيرويى كه او را به ورطه سقوط سوق مىدهد كه گاهى از آن با تعبير نفس اماره (نفس امر كننده به بدى) ياد مىشود؛ قرآن مىفرمايد: «ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربي.» (18)
با نافرمانى ابليس و رانده شدن او از درگاه خداوند و سپس تقاضايش براى مهلت داشتن، به منظور اغواى نوع انسانى و نيز با توجه به امكانات فراوانش در به گمراهى كشاندن انسان، خداوند او را بهترين گزينه براى انجام هدف خود دانست و با تقاضايش مبنى بر درخواست مهلت، به صورت اجمالى موافقت كرد تا در مقابل نيروهاى هدايتى الهى، شيطان وسوسهگر انسان به سمت شرّ باشد و او را قادر بر فريب انسان كرد تا در راستاى هدف خود، مبنى بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غيرمؤمنان عمل كند.
3 . و اين دو نيرو، ذات انسانى را ذاتى مختار قرار مىدهد تا در بين دو گزينه خير و شر، يكى را انتخاب كند و از اين جاست كه مىتوان مسئله امتحان را با تحليل ذات انسانى به خوبى درك كرد .
4 . نيروى درونى رهنمون به سوى خير، از سوى نيروهاى بيرونى با امكانات فراوان حمايت مىشود كه در بخش قبلى به حمايتهاى ويژه خداوندى اشاره كرديم و در اين جا به ذكر نمونهاى ديگر از اين حمايتها كه همانا حمايت و كمك ويژه فرشتگان الهى است، اشاره مىكنيم. اين نيروها را خداوند به يارى استقامتگران در مسير الهى مىفرستد؛ همان گونه كه مىفرمايد: «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة.» (19)
5 . در مقابل مىبايست نيروى درونى متمايل به شر، از سوى نيروى بيرونى حمايت مىشد كه همان طور گفته شد، شيطان بهترين گزينه براى اين ماموريت تشخيص داده شد .
6 . از آن چه گذشت روشن مىشود كه گرچه شيطان خود موجودى شر است، اما وجود آن در كل نظام هستى، امرى خير محسوب مىشود؛ زيرا اوست كه باعث رسيدن انسان به كمال، در كشاكش جدال درونى او ميان حق و باطل مىشود .
![[تصویر: 2141068523254161101812163022741182397230.jpg]](http://forum.freedownload.ir/file:///F:/towاينتر%20نيت/چرا%20به%20شيطان%20مهلت%20داده%20شد؟!_files/2141068523254161101812163022741182397230.jpg)
ج) شيطان
1. شيطان كه توصيفگر هر موجود متمردى است، تبلور اوليهاش در ابليس بود كه به تصريح خداوند، از جنيان به شمار مىرفت. «كان من الجن ففسق عن امر ربه.» (20)
2 . جن همانند انسان، موجودى مختار است كه هدف از آفرينش او، چون انسان، رسيدن به كمال از راه معرفت و عبادت مىباشد «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون.» (21)
3 . ابليس با اختيار خود مدت طولانى به عبادت خداوند پرداخت تا جايى كه خداوند او را در ميان فرشتگان خود قرار داد .
حضرت على عليه السلام اين مدت را شش هزار سال مىداند كه معلوم نيست آيا از سالهاى دنيوى است يا اخروى . (22) كه هر روز آن، برابر با هزار سال دنيوى است «في يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون.» (23)
4 . شيطان با اختيار خود و به دنبال قياسى باطل كه خداوند او را از آتش آفريده و انسان را از گل و آتش برتر از گل است و من برتر از اويم «قال انا خير منه خلقتني من نار و خلقته من طين.» (24) تكبر ورزيد و از فرمان خدا براى سجده بر آدم، سرپيچى كرد كه اين فرمان، خود نوعى امتحان براى اين موجود مختار بود و با اختيار مسير شر، اين موجود به ظاهر آسمانى، به ورطه سقوط كشانيده شد و از درگاه قدس الهى و همراهى با فرشتگان به پايين رانده شد تا به همگان نشان داده شود كه لازمه اختيار آن است كه مختار هميشه در حالت بيم و اميد به سر برد و هيچ گاه از خود مطمئن نباشد و هميشه از ذات الهى استمداد كند .
5. خداوند عادل است و ذرهاى ظلم روا نمىدارد و اجر عمل هر كس را حتى زيادتر از آن چه كه استحقاقش را دارد، مىدهد. ابليس نافرمانى كرد و از در مقابله با خداوند در آمد و واضح است كه چنين موجودى نمىتواند در بهشت جاى گيرد؛ اما از سوى ديگر او مقدار زيادى عبادت كرد و خداوند به مقتضاى عدلش، بايد پاداشى براى آن در نظر گيرد. و اين پاداش طبيعتا پاداشى دنيوى است و چه عادلانه است كه اين پاداش، خواسته خود شيطان باشد كه در راستاى بهرهگيرى او در رسيدن به هدفش - كه همانا اغوا و فريب نوع آدم است - مورد نياز او مىباشد. درخواست باقى ماندن و طلب امكاناتى براى به گمراهى كشاندن انسانها نيز از خواستههاى او بود كه در روايات به آن اشاره شده است . (25)
با اجابت خواستههاى شيطان از سوى خداوند بود كه او تهديدهاى خود را بيان كرد و سخن از فريب نوع آدم و نشستن بر سر راه مستقيم خداوندى و كشاندن انسانها به بيراهه از راه وعده و فريب و آرزوهاى طولانى و ... را داد و خداوند در مقابل تهديد كرد كه جهنم را از پيروان او پر خواهد كرد. و از شيطان خواست تا هر چه در توان دارد، به كار گيرد تا بندگان خالص خداوند از ناخالصان شناخته شوند و لغزش ده هر كس را كه توانى با آوازت و فرياد زدن بر ايشان با سواران و پيادگانت و در مالها و فرزندان آنها شريك شو و به آنها وعده بده.
6 . با اجابت خواستههاى شيطان از سوى خداوند بود كه او تهديدهاى خود را بيان كرد و سخن از فريب نوع آدم و نشستن بر سر راه مستقيم خداوندى و كشاندن انسانها به بيراهه از راه وعده و فريب و آرزوهاى طولانى و ... را داد (26) و خداوند در مقابل تهديد كرد كه جهنم را از پيروان او پر خواهد كرد. «لمن تبعك منهم لاملان جهنم منكم اجمعين» (27) و از شيطان خواست تا هر چه در توان دارد، به كار گيرد تا بندگان خالص خداوند از ناخالصان شناخته شوند «و استفزز من استطعت منهم بصوتك و اجلب عليهم بخيلك و رجلك و شاركهم في الاموال و الاولاد وعدهم (28)؛ و لغزش ده هر كس را كه توانى با آوازت و فرياد زدن بر ايشان با سواران و پيادگانت و در مالها و فرزندان آنها شريك شو و به آنها وعده بده.»
7 . در پايان توجه به دو نكته لازم است:
اول آن كه شيطان تنها قدرت فريب كسانى را دارد كه خود با اختيار ولايت او را بپذيرند و در تحت سرپرستى او درآيند. «كتب عليه انه من تولاه فانه يضله و يهديه الى عذاب السعير» (29) و «انما سلطانه على الذين يتولونه و الذين هم به مشركون» (30) و به گفته خود، بر بندگان مخلص خداوند، هيچ تسلطى ندارد «الا عبادك منهم المخلصين.» (31)
خداوند نيز در آيات متعدد اين سخن را تاييد كرد و بندگان خاص خود را از شمول وسوسههاى شيطانى به دور دانسته است «ان عبادى ليس لك عليهم سلطان» (32) زيرا اين بندگان با اختيار خود، مسير الهى را انتخاب نمودند و با اتكا به وعدههاى الهى، خود را از وساوس و فريبها و وعدههاى شيطانى به دور نگه داشتهاند.
نكته دوم: شيطان هيچ گونه تسلط تكوينى بر انسان ندارد؛ زيرا موجودى هم عرض انسان است و خداوند نيز به او قدرت تسلط تكوينى نداده است و طبق آيات قرآنى، قدرت او تنها در محدوده وسوسه است كه آن را از راههايى همچون وعدههاى دروغين و وسوسه براى كشاندن انسان به فحشا «الشيطان يعدكم الفقر و يامركم بالفحشاء» (33) و زينت دادن كارهاى زشت «لازينن لهم في الارض» (34)؛ انجام مىدهد .
جالب آن است كه پس از آن كه انسان با وعدههاى او فريب خورد، شيطان از او بيزارى جسته او را به جاى خود رها مىكند «كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر فلما كفر قال اني بريء منك.» (35)
مسئله جالبتر اين كه در روز قيامت كه پيروان شيطان او را به سبب فريب خود مورد ملامت قرار مىدهند، او به صراحت اعلام مىدارد كه تنها كار من وعدههاى خلاف واقع بود كه شما آن را باور كرديد و به وعدههاى الهى اطمينان نكرديد؛ بنابراين شما حق ملامت مرا نداريد و بايد خود را ملامت كنيد و در اينجا نه من مىتوانم فريادرس شما باشم و نه شما مىتوانيد كمكى به من بكنيد. «و قال الشيطان لما قضي الامر ان الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لي عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لي فلا تلوموني و لوموا انفسكم ما انا بمصرخكم و ما انتم بمصرخي.» (36)
آرى به همين جهت است كه خداوند كيد و مكر شيطان را در مقابل ريسمانهاى محكم الهى، ضعيف شمرده است «ان كيد الشيطان كان ضعيفا.» (37)
ولى انسان نيز موجودى ضعيف است. «و خلق الانسان ضعيفا» (38) و جز با اتكال به قدرت الهى، در انتخاب مسير خير و حركت در آن، راه به جايى نمىبرد. نكته پايانى اين كه وسوسهگرى شيطان پس از روىگردانى انسان از نداى فطرت و الهامات رحمانى است و چنين كسانى كه با اختيار و انتخاب خود، كفر ورزيدند؛ قابليت محبت و همراهى با پاكترين انسانهاى روى زمين را از دست دادهاند سزاوار آن هستند كه به وسوسههاى شيطانى گرفتار شوند. و اين خود نوعى مجازات الهى نسبت به آنان در همين دنيا مىباشد؛ «الم تر انا ارسلنا الشياطين على الكافرين تؤزهم ازا؛ آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشتهايم تا آنان را شديدا تحريك كنند.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]