واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستان عزیز
اومدم یه کم درد و دل کنم
من دو ساله که ازدواج کردم و به خاطر اینکه خیلی شوهرمو دوست داشتم تقریبا میشه گفت که خودمو فراموش کرده بودم و همش هر کاری می کردم که اون بدش نیاد و اصلا خودمو نمی دیدم کم کم عشقم سردتر شد و عاقل تر شدم حال روحیم بدجوری بهم ریخته همیشه حسرت روزگار قبل از ازدواجمو میخورم و هر چیزی که از اون موقع دارم مثل لباس و... برام خیلی مقدسه و دلم میخاد برگردم به اون آدمی که قبل از ازدواج بودم حتی دوس دارم همن طوری لباس بپوشم یا دوس دارم برگردم به خونه ی بابام اینا چون فقط اون جا احساس آرامش میکنم کارم شده مرور خاطرات قبل از ازدواج و گریه کردن و حسرت خوردن
خیلی از چیزهای اون موقع رو دیگه ندارم مثلا من همیشه صبح زود بیدار میشدم و به کارام میرسیدم تا برم دانشگاه در کل خیلی سحرخیز بودم ،ولی الان میمیرم برای خواب ،شاگرد سوم دانشگاه بودم ولی الان به زور تمرکز میگیرم و زود خسته میشم ،خیلی تنبل شدم و غرغرو....
در کل از خودم حسابی خسته شدم
در این دو هفته اخیر هم حال خیلی بدتر شد به طوریکه روانپزشک بهم کلی قرص داد،
هر روز صبح گریه میکنم .
چند روزیه که از تنهایی هم خیلی میترسم به طوریکه خودمو یه گوشه جمع میکنم و بلند بلند گریه میکنم شوهرم که میره سر کار پشت سرش گریه میکنم،هیچ جا احساس خوبی ندارم ،گاهی به سرم میزنه خودمو خلاص کنم اما بعدش شیطونو لعنت میکنم ،پیش مشاوره هم رفتم بهم گفت حتما ورزش کن منم هر روز میرم باشگاه ولی وقتی برمیگردم همون آش و همون کاسه،البته من عصرها هم میرم سرکار ولی اونجا هم دو سه ساعتی تنها میمونم اونجا هم میترسم و از تنهایی وحشت دارم
شرایطم خیلی سخته یه طوریکه تو کل زندگیم سخت ترین زمانیکه دارم میگذرونم.
به نظرتون چی کار کنم؟؟؟؟؟
منم 1 ساله خودمو وقف شوهرم کردم به خدا قسم از صبح ساعت 6 سر پا بودم تا شب ساعت 12
نتیجش چش شد
روم اسم گذاشتن گفتن دیوونس- پرتوقعه- عصبیه و ........
عزیزم نه در حد خودت ظلم کن نه دیگران و همسرت. هرچیزی اندازه و به جاش خوبه. بیش از حد از خودتون مایه هم بذارید نتیجش این میشه.
الان غصه نخور. عزیزم یک مدت به استراحت احتیاج داری. اما یک چیزی رو یادت باشه که میتونی آروم آروم تا حدی( نه صد درصد ) به صورت قبل برگردی نه کامل.... یعنی مواردی که قبلا بوده اینقدر ارزش داشته؟ چرا عشقت اینقدر زود از بین رفت؟ سعی کن عشقت رو برگردونی. اما همیشه یادت بمونه که اول و اول و اول خودت و وجود خودت مهمه. بعد اطرافیان حتا همسر. در درجه بعدی یک حقی هم اونا دارن. که باید سعی کنی رعایت کنی. سعی کن بیشتر تو این دوره به خودت و علایقت برسی. هرچیزی که آرومت میکنه و همزمان سعی کن نذاری سرد شی. زندگی بی عشقه اصلا معنایی نداره.
گاهی شوهرم هم بهم میگه پرتوقع و غرغرو و یا لحن صحبت کردنت خشنه،
به خدا خسته شدم میترسم کار دسته خودم بدم.
عزیزم لطفا با یه مشاور خبره یا حتی روانشناس مشورت کن نکنه خدایی نکرده در معرض افسردگی باشی. اونها بهتر میتونند راهنماییت کنند.
از حرفهات احساس می کنم، مشکل تو، همسرت و یا زندگیت نیست. مشکل تو تنهایی یه. چون کلمه به کلمه جمله هاتو لمس می کنم و تجربه کردم. تنهایی باعث می شه آدم به چیزهایی که نباید فکر بکنه، فکر کنه. اگه مشکلت همینه، تا می تونی خودتو مشغول کن. نه با کارهای خسته کننده. بلکه با کارهایی که بهش علاقه داری و ازشون لذت می بری. برو سمت شادی. آهنگ شاد گوش کن و برقص. ورزش کن. غذا درست کن. ...
عزيزم چرا موضوع رو با شوهرت در ميون نمي ذاري شايد اون بتونه كمكت كنه.
عزیزم مشکل تو فقط تنهاییته منم بعد ازدواج این طور شدم بهت به شدت توصیه میکنم تو خونه نمون تنهایی بدترین چیزه اینایی که گفتی به همسرت ربط نداره تو با خودت مشکل پیدا کردی عزیزم کلاسای مختلف برو بیرون برو سعی کن خودت باشی کم کم همون آدم سابق بشو تو فکرت عشقتو محکم تر کن ازدواج با دوستی زمین تا آسمون فرق داره به خودت انرژی منفی نده خوندن کتاب راز رو بهت توصیه میکنم میبینی که گرگ تو جامعه ما کم نیست مردایی که منتظرن از غمگینی و تنهایی یه زن سوئ استفاده کنن و امیال حیوانی خودشونو ارضا کنن نمونشو که دیدی چه قدر شرم اور عمل کرده واقعا چقدر یه آدم باید بدبخت باشه (جناب آرش را گفتم )
عزیزم حتما با یک مشاور یا روانپزشک مشورت کن فکر می کنم اینایی که شما میگی علایم افسردگی حتما پیگیری کن تا دیر نشده امیدوارم مشکلت هر چه زودتر حل بشه
موضوع رو بهش گفتم و اون کاملا در جریانه بیچاره از سر کارش بهم زنگ میزنه هر دو سه ساعت یه بار، یا میگه برو این طرف اون طرف بگرد ،ولی کار شوهرم خیلی زیاده به طوری که تو خونه هم سرش گرم کاره و شبا تا نصفه شب بیداره صبحها هم که اینقده دیر از خواب بیدار میشه که حتی صبحانه رو هم تو راه میخوره و من تنها میخابم تنها غذا میخورم و...دلم براش میسوزه دلم نمیاد بهش فشار وارد کنم بیشتر میریزم تو خودم....
من تو اصفهان زندگی میکنم رفتم مشاوره ولی چیز زیادی بهم نگفت، شما کسی رو سراغ ندارید؟
واقعا که من اومدم اینجا دارم برای هم جنسای خودم درد و دل میکنم و اون وقت یه آدم که معلوم نیست چه قصدی داره به من پیشنهاد دوستی میده
من عاشق همسرم هستم و با تمام وجود دوسش دارم و هر کاری میکنم که رابطه ام باهاش بهتر بشه
اگر گفتم عشقم سرد شد منظورم این نبود که دیگه دوسش ندارم بلکه منظورم این بود که از اون تب و تاب اولیه و زمان نامزدی و عقد در اومدم و مشکلات رو بیشتر درک میکنم.
خواهشا دیگه از این پیشنهادها به من ندید.
عزیزم منم اصفهانم مرکز مشاوره دکتر مومنی رو بهت توصیه میکنم خیابون آمادگاه فکر کنم اسمش پارسایی باشه همین طور مرکز مشاوره آفتابگردان تو خ عباس آباد ولی حتما زودتر به خودت بجنب افسردگی مثل یه باتلاقه که آدمو تو خودش میکشه و وقتی به خودت میای که خیلی دیره ببین همسرت چقدر دوستت داره و نگرانته من که اوایل ازدواج که این طور بودم همسرم اصلا نمیفهمید یعنی میفهمید ولی کاری نمیکرد که البته حق داره چون آدم افسرده برای اطرافیانش هم خیلی غیر قابل تحمل میشه حتما سریع اقدام کن سعی کن اصلا تو خونه نمونی یا وقتی هستی کارای لذت بخش مثل کیک درست کردن درست کردن غذاهای جدیدو انجام بدی و بیشتر وقتتو بیرون و تو جمع باشی
من کلینیک پارسه رفتم پیش خانم دکتر رضوان بهم گفت ورزش کن و ساعت خواب و غذاخوردنم رو تنظیم کرد بعدش فرستادم پیش روانپزشک که بهم قرص داد ولی اصلا اثری نکرد و حالا دوباره یه قرص دیگه برام نوشته ولی همسرم گفت نخور منم نمی خام به قرص عادت کنم.
حالا آقای مومنی رو پیگیری میکنم
برام دعا کنید.
عزیزم قرص باید دورش طی بشه تا جواب بده از وابستگیش نترس چون در افسردگی هورمونات به هم میریزه ولی طی تجربه خودم بهت میگم یه هدف خوب برای خودت تعیین کن حتما مرتب تو جمع باش از تنهایی به شدت پذهیز کن حتما ورزش و رقص کن لبخند زیاد بزن حتی اگه مصنوعی باشه کتاب رازو حتما بخون واقعا معجزه گره
pardis_h نوشته است:
واقعا که من اومدم اینجا دارم برای هم جنسای خودم درد و دل میکنم و اون وقت یه آدم که معلوم نیست چه قصدی داره به من پیشنهاد دوستی میده
من عاشق همسرم هستم و با تمام وجود دوسش دارم و هر کاری میکنم که رابطه ام باهاش بهتر بشه
اگر گفتم عشقم سرد شد منظورم این نبود که دیگه دوسش ندارم بلکه منظورم این بود که از اون تب و تاب اولیه و زمان نامزدی و عقد در اومدم و مشکلات رو بیشتر درک میکنم.
خواهشا دیگه از این پیشنهادها به من ندید.
جدی اش نگیر پردیس چان. برای منم فرستاده. اینقدر این آدم احمقه فکر می کنه تا یکی مشکلی داره با همسرش یعنی خدای نکرده حاضره هر کاری بکنه که فراموش کنه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]