محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826817317
نقاشی کودکانه، تفسیر طبیبانه! : روانشناسی کودک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: نقاشی کودکانه، تفسیر طبیبانه...
نقاشی بچهها چیزی است که روند تکاملی دارد. بچهها به تدریج مهارت نقاشی کردن را به دست میآورند و نقاشیشان پیشرفت میکند.....
گاهی والدین با دیدن برخی برنامههای تلویزیونی و تفسیر رنگها، نگران میشوند و نقاشی فرزند خود را به گونهای خاص تفسیر میکنند اما مهم این است که وقتی نقاشی از بچهها گرفته میشود در ابتدا از او دلیل کشیدن این نقاشی سوال شود تا خود کودک بیان کند که اشتباه کشیده یا اینکه نقاشیاش علتی داشته است. بنابراین هر چیزی که در این نوشته و در تفسیر نقاشیهای کودکان بیان میشود را نباید به طور یکسان به همه بچهها تعمیم دهید. نقاشی بچهها تا سن ۱۰ سالگی قابل تفسیر است؛ چرا که بعد از آن، نقاشی به صورت هدفدار و جهتدار کشیده میشود و زیاد نمیتوان آن را تفسیر کرد. از نقاشی میتوان استفاده درمانی و تسکینی کرد؛ چرا که نقاشی در کاهش پرخاشگری و تنش تاثیر دارد. تفسیری که در ادامه این مطلب درباره نقاشی کودکان میخوانید، فقط نوعی اطلاعات است و خانوادهها نباید نقاشی فرزندشان را اینگونه تفسیر کنند چرا که ممکن است کودک قصد خاصی از کشیدن یک نقاشی نداشته باشد. تمام نقاشیهایی که در ادامه میبینید و تفسیرش را میخوانید، توسط کودکان حدود ۷ سال کشیده شده است:
۱) سه نقاشی از یک کودک دچار کمتوجهی
سه نقاشی اول، نقاشی کودکی است که دچار اختلال «کمتوجهی ـ بیشفعالی» است؛ پرتحرک است و این نقاشیها کمبود توجه او را نیز نشان میدهد. او تمرکز خوبی ندارد و به همین دلیل،یادگیریهایی که باید برایش اتفاق بیفتد، پیش نمیآید. نقاشی کودک متناسب با سن او نیست. آدم، خانه و درختی که کشیده، کامل نیست؛ خیلی نامفهوم است و مهارت نقاشی او نیز شکل نگرفته. نقاشی شلوغ او بیانگر پرتحرک بودن اوست. او کل صفحه را پر میکند و از آنجا که تمرکز ندارد، محدودهها را رعایت نمیکند و با رنگهای مختلف، هیجان و پرتحرکی و عجله خود را نشان میدهد.
۲) نقاشی یک کودک شاد در یک خانواده سالم
در این نقاشی، پدر بزرگتر کشیده شده، مادر در کنار پدر است و خواهر و برادر در میان والدیناند. این یک ارتباط طبیعی است. وقتی بچه یکی از اعضای خانواده را نمیکشد، به معنی آن است که با او ارتباط کمتری دارد. بچه کوچکتر نزدیک مادر است و این نشاندهنده رشد جسمانی و طبیعی کودک است.
۳) نقاشی یک کودک غمگین
این نقاشی اشک، نشاندهنده آن است که بچه افسردگی دارد. غمگین و ناراحت است و از شرایط خوبی برخوردار نیست و زندگی خوبی ندارد. گاهی بچهها به صورت غیرمستقیم به ما اطلاعات میدهند.
۴) نقاشی یک کودک مضطرب
این نقاشی بیانگر این است که کودک اضطراب دارد، نگران محیط است و همچنین نگران اتفاقاتی که ممکن است بیفتد. برای همین، چشمها و ابروهای بزرگ را در نقاشیاش برجسته کرده و این میتواند بیانگر اضطراب درونی کودک باشد.
۵) نقاشی یک کودک خجالتی که بار هیجانی سنگینی به دوش او گذاشته شده
وقتی بچهها برای آدمک نقاشیشده خود دست و دهان نمیگذارند، نشاندهنده آن است که دچار خجالت و ارتباط سخت هستند. آنها از افسردگی رنج میبرند. وقتی از بچه میخواهیم رازی را نگه دارد یا طلاق و اتفاق خاصی رخ داده که او نباید در باره آنها صحبت کند، بار هیجانی سنگینی به دوش او گذاشتهایم و او حس میکند که حق حرف زدن ندارد. در این صورت نقاشی بدون دهان و دست میکشد.
۶) نقاشی یک کودک مبتلا به اوتیسم
نقاشیهای خاص و تکراری به صورت دایناسور یا تصاویر تکراری دیگر بیانگر اختلالات ارتباطی از طیف اوتیسم است. کودکانی که اینگونه و فقط یک شیء را به صورت تکراری نقاشی میکنند، علایقی محدود دارند؛ علایقی خاص که البته در دیگران به این شدت نیست. همه هموغم این کودکان تنها به یک چیز است؛ در حالی که برای دیگران چنین نیست. تمام فکر و رویاپردازیها و اسباببازیهای این کودک میتواند به دایناسور محدود شود. چنین کودکی در انتخابهایش محدودیت دارد، ارتباطاش با محیط کم است و این بیانگر اختلال طیف اوتیسم است که باید درمان شود. کودک دچار حالتی است که معمول نیست و فقط یک نقاشی، یک اسباببازی و وسایل محدودی دارد.
۷) نقاشی یک کودک دچار اضطراب جدایی
این نقاشی، اضطراب جدایی را نشان میدهد. در این نقاشی، پدر که باید مظهر قدرت باشد و حضورش اضطراب را کم کند، کوچک کشیده شده؛ در حالی که به طور طبیعی پدر باید بزرگتر باشد. این به آن معناست که پدر خیلی حضور ندارد و نقش حمایتی خود را زیاد اعمال نمیکند. البته این عامل اضطراب نیست. ولی چون پدر زیاد حضور ندارد، مادر، همهچیزش بچه میشود و بچه نیز او را بزرگ میکشد. فرزند کوچکتر دورتر از مادر کشیده شده و این نشان میدهد که او نگران از دست دادن مادر است؛ بنابراین خود را نزدیکتر میکشد. اگر بچهای خود را کوچکتر بکشد نشاندهنده ترسو بودن و اعتماد به نفس پایین اوست.
دکتر میترا حکیمشوشتری
روانپزشک اطفال
آرایش (www.arayesh.ir )
http://rezaashtiani.mihanblog.com/post/1784
ممنون اطلاعات خوب ومفیدی بود.
خيلي خوب بود ...
سلام پسرم علاقه زیادی به کشیدن خانه - آدم و کوسه ماهی همراه با حبابهای زیادی در اطرافسش را دارد لطفا بفرمائید آیا مشکل خاصی دارد یا خیر
نقاشی کودکتان را تحلیل کنید تا به دنیای درونیش برسید !
یك آسمان بنفش با گلهایی كه در آسمان پرواز میكنند. درختانی با برگهای قرمز و یك خانه با دودكش. جادهای كه توی آن یك ماشین حركت میكند و بچهها و مامان و بابا كه دست هم را گرفتهاند و موهایشان سیخ سیخی شده است.
این نقاشی زیباست. مامان به او میگوید:
چرا آسمان بنفش است؟
چرا گلها توی آسمان هستند؟
چرا موهای ما سیخ سیخی است انگار ترسیدهایم.
زیبا میگوید دلم میخواد. دوست ندارم عوضش كنم. مادر نمیداند كه هر چیزی كه كودك میكشد ریشه در تفكرات و دنیای تخیلی او و واقعیات پیرامونش دارد.
روانشناسان كودك تحلیلهای زیادی از نقاشی آنان میكنند و میتوانند به زوایای پنهان روحیات كودكان و مشكلاتی كه هرگز به زبان نمیآورند و گاه والدین هم به آن اشارهای نمیكنند پی ببرند.
زهره مرشدی روانشناس و مشاور مدرسه میگوید: اعضای یك خانواده هماهنگ، در نقاشیهای كودكان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده میشوند. اگر این اشخاص در تصویر در حالتی تعاملی و خوش و خرم بایكدیگر باشند نشان میدهد درجه صمیمیت آنها بیشتر است.
كودك، در نقاشی خانواده، تصویر خود را نزدیك شخصی نقاشی میكند كه بیشتر دوست دارد؛ ولی اگر كودكی فكر كند كه مثلا خواهرش بیش از او مورد توجه پدر و مادر است، در نقاشی خود خواهرش را بین پدر و مادر و خود را دورتر از آنها در حاشیه كاغذ قرار میدهد. در بعضی از نقاشیها تعدادی از افراد خانواده داخل خانه و تعدادی دیگرخارج از خانه نمایش داده میشوند.
اینگونه نقاشیها یا منعكسكننده غیبت واقعی شخص یا اشخاصی است كه در خارج از خانه ترسیم شدهاند یا كمبود جذابیت عاطفی كودك را نسبت به آنها مینمایاند.
وی میافزاید: نقاشی بزرگی كه همه صفحه را بگیرد نشانه اعتماد به نفس كودك است، اما كودكی كه نقاشی ریز و كوچكی در یك گوشه صفحه میكشد و بقیه را سفید میگذارد اغلب از اعتماد به نفس كمی برخوردار است.
استفاده از خطوط شكسته و لرزان نیز همین حالت را نشان میدهد.
سهیل یك خواهر كوچولوی تازه به دنیا آمده دارد. او وقتی نقاشی میكشد همیشه خواهر كوچولوی خود را از خود بزرگتر میكشد و نشان میدهد همانطور كه در قنداق از او بزرگتر است ایستاده و او كوچكتر است.
روانشناس مهدكودك میگوید: از وقتی خواهرش به دنیا آمده حس میكندكمتر مورد توجه واقع میشود به همین دلیل در نقاشیهای خود او را بزرگتر از خود ترسیم میكند و همیشه خودش یك گوشه دورتر از خواهر، مادر و پدر ایستاده است.
او معتقد است والدین این كودك باید توجه موثرتری به او نشان دهند و او را در سرنوشت نوزاد تازه به دنیا آمده دخیل كنند و در مورد كارهایش از او كمك بخواهند تا خود را جدا از مجموعه خانواده حس نكند.
در بیشتر نقاشیهایی كه كودكان ترسیم میكنند، همیشه یك شخصیت اصلی وجود دارد كه كودك بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره روی او مستقر میكند.
این شخصیت اصلی غالبا قبل از دیگران ترسیم میشود، زیرا او اولین شخصی است كه كودك به او فكر میكند. این شخصیت اصلی، همیشه در اندازهای بزرگتر از دیگر اشخاص و با جزئیاتی بیشتر و كاملتر ترسیم میشود.
هنگامی كه در نقاشی خانواده، یكی از اعضای خانواده وجود ندارد، میتوان نتیجه گرفت كه كودك آگاهانه یا ناخودآگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد. این پدیده بیشتر در نقاشیهای كودكانی دیده میشود كه با گذشت چند سال هنوز تولد خواهر یا برادر كوچكتر از خود را نپذیرفتهاند.
بنابر این با حذف این كودك مزاحم از نقاشی، خود را در دورانی طلایی كه قبل از تولد نوزاد در آن زیستهاند، به تصویر میكشند.
نقاشی به ما كمك میكند تا به دنیای درونی و روح كودك پی ببریم، بدانیم چه نیازهایی دارد،
آیا كودك ناسازگار یا بیمار است؟
در بزرگسالی میخواهد چه كاره شود ؟ و...
به دلیل علاقه بسیاری از خانوادهها و اهمیت نقاشی كودكان تصمیم دارم در این شماره و در چند شماره آینده مفاهیم نقاشی كودكان را به طور كاملا خلاصه شده، تقدیمتان كنم. مفهوم خورشید، ماه، آسمان، زمین، اتومبیل و حیوانات را در این شماره با هم بررسی میكنیم، لطفا توجه داشته باشید كه شما به كودك، موضوع نقاشی نمیدهید و خودش آزادانه نقاشی میكشد.
برخلاف تصور رایج، نقاشی كودكان پر از نمادهای زندگی اوست. روانشناسان معتقدند خورشید نماد والدین او است. خورشید در نقاشی كودك همچنین نشانه امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه كودك و پدر خوب است كودك خورشید را در حال درخشیدن میكشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست كودك خورشید را در پشت كوه ناپدید میكند.
ترس كودك از پدر به رنگ قرمز تند یا سیاه در نقاشی دیده میشود. البته با یك نقاشی ما به قضاوت نمیپردازیم بلكه باید چند نقاشی كودك را بررسی كرد.
اما برخلاف خورشید، ماه نشانه نیستی است. اغلب كودكان ماه را كنار قبر و قبرستان میكشند. كودكان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی میبخشند.
آسمان به معنی الهام و پاكی و زمین به معنی ثبات و امنیت است. كودكان خیلی كوچك هیچوقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمیكنند، ولی در 5 یا 6 سالگی كه آغاز به درك دلایل منطقی میكنند به كشیدن زمین نیز میپردازند.
در جامعه امروزی، ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای كودكان مخصوصا پسربچهها ماشین زیاد دیده میشود.
اشكان هر وقت نقاشی میكند یك خانه و ماشین میكشد كه خودش پشت فرمان نشسته است. آنها ماشین ندارند، اما دایی او كه دارای یك خودرو شخصی است گاهی اجازه میدهد در حالت پارك اشكان پشت فرمان قرار بگیرد. به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن كشیدن ماشین به جای آدم در این دوره خود به خود نشاندهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ،عوامل ذهنی و... نوجوان دارد، اما كشیدن در حال راندن ماشین توسط كودك درخواست قدرت را در او نشان میدهد.
اگر كودك شما در اطراف خود با حیوانات سر و كار ندارد و به باغ وحش نمیرود باید به حیواناتی كه در نقاشیهایش حضور دارند توجه كرد.
گاهی ممكن است كودك احساس گناه و تقصیری را كه تجربه كرده و جرأت نكرده آن را ابراز كند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد.
كشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی و مخفی كودك است. مثلا كودكی كه نسبت به برادر كوچكتر تازه به دنیا آمدهاش حسادت میكند در نقاشیاش ممكن است گرگ بكشد كه این نشاندهنده ترس و دلهره كودك از تازه وارد كوچولو است.
تحلیل نقاشی كودك یك كار تخصصی است كه شما میتوانید با كمك روانشناسان كودك اقدام به این كار كنید.
برای این كه نقاشیهای كودكتان به شما كمك كند كه به اسرار درون او واقف شوید نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی كردن باید آزادی كامل داشته باشد.
در پایان نقاشی از كودك بخواهید كه در مورد تصاویر كشیده شده برای شما حرف بزند. اینگونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی كودك كمك میكند.
چه عالی! خیلی دوست داشتم این متن رو.
دختر منم کل صفحه رو استفاده می کنه. منو باباشو یه اندازه و خیلی بلند به اندازه کل صفحه می کشه. خودش رو هم دقیقا بین ما دوتا می کشه.
خیلی از وسائل خونه نقاشی می کنه. مثل کتری، اتو ، در کل گل زیاد میکشه همش هم از رنگهای شاد استفاده می کنه.اصلا هم دستش نمی لرزه.
به نسبت سنش ( 4 سالشه) تصویر وسایل رو هم به نظرم خوب می کشه. فکر می کنم اگه از 6 سالگی بذارمش کلاس پیشرفت کنه.
راستی چرا دخترم اینقدر از وسایل خونه می کشه؟
خونه می کشه به چه بزرگی. کل صفحه می شه خونه. یعنی چی؟ گاهی تو صحبتاش می گه از اینکه خونه ما کوچیکه بدم می یاد. ممکنه به این دلیل بزرگ بکشه؟
نقاشي و شخصيت كودكان
روان شناسان به طرق مختلف درباره کودکان تحقيق کرده اند که يکي از مهمترين آنها تجزيه و تحليل نقاشي هاي کودکان است. نقاشي ، کودک را در مراحلي که حوادث اطراف خود را دسته بندي و عرضه مي کند و روند تکامل يافته اي را از زمان خط خطي کردن ساده تا زماني که خطوط معني دار و مبتني بر قوانين پرسپکتيو و شالوده منطقي را رسم مي کند، مي توان چيزي شبيه خواب و رويا معني کرد. نقاشي همانند خواب و رويا به کودک فرصت مي دهد اطلاعات و اعمالي را که از دنياي بيرون کسب مي کند از هم جدا و سپس آنها را دوباره تنظيم کند. در نقاشي ، همانند خواب و رويا، کودک خود را از ممنوعيت ها رها کرده ، در حالتي ناخودآگاهانه درباره مسائل ، کشفيات و مشکلات و دلهره هايش صحبت مي کند. به همين دليل اگر آموزش نقاشي را بر پايه تصحيح نقاشي قرار دهيم و در آن به کودکان از سنين پايين تمرين کپي و تقليد کردن از مدل را بياموزيم ، مرتکب اشتباه شده ايم. در نقاشي کودک ، خطي که بر تصوير صورت برادر کشيده است يا حذف شدن ، به کارگيري رنگ خاص ، از ميان بردن يا بيش از حد بزرگ جلوه دادن بعضي حوادث ، همگي حکايت از نشانه ها و علائمي مي کند که داراي معاني روشن هستند و بزرگسالان با کمي شناخت و دقت ، قادر به مشاهده و تعبير آن مي شوند. کودک يک ساله مداد در دست مي گيرد، ولي بسهولت نمي تواند روي کاغذ خط بکشد. مداد را روي کاغذ مي کوبد و سرانجام کاغذ را پاره مي کند. کودک 18 تا 20 ماهه موفق به کشيدن خط مي شود.
کراتي و مارتين مي گويند: "توانايي ترسيم خطهاي افقي قبل از خطهاي عمودي ظاهر مي شود." در 2 سالگي خطهاي دايره اي يا زاويه دار ظاهر مي شود. در 2 سال و نيمي به علت افزايش قدرت عضلات ، وقتي خطي را رسم مي کند با چشم مراقب است که خط از محدوده تعيين شده خارج نشود. در 3 سالگي فقط لذت بردن از حرکت يا فشار مداد روي کاغذ نيست ، بلکه مايل است احساسات دروني خود را که در ارتباط با تجربه هاي زندگي کوتاه است ، را بيان کند. در 3 سالگي خطهاي عمودي را بيشتر از افقي رسم مي کند. خط عمودي بيانگر اظهار وجود کودک است و توسعه آن نشان مي دهد کودک از وجودش آگاه است.
در اواخر 3 سالگي شروع به کشيدن اشکالي شبيه خانه يا خورشيد مي کند. در 4 سالگي خط نگاري هاي او جمع مي شود و حتي براي بزرگسالان نيز معنا پيدا مي کند. در 5 تا 6 سالگي امکان دستيابي کودک به درک حروف الفبا يا نوشتن که بيشتر از رسم و نقاشي جنبه آموزشي دارد، فراهم مي شود.
رنگها
بين نقش رنگ و زندگي عاطفي کودک با در نظر گرفتن دوران تکاملي او يک حالت متوازي است. 3 تا 6 سالگي کودک بيشتر تحت تاثير فشارهاي دروني است ، بنابراين علاقه وافري به استفاده از رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهري مي داند، ولي بتدريج که سن او بالا مي رود از وابستگي اش به رنگ کم مي شود و علاقه او به تقدم شکل بر رنگ فزوني مي يابد. هر قدر کودک کوچکتر باشد رنگهاي زنده تر را به کار مي برد. در کودکستان کودکان ترجيح مي دهند رنگهاي گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکاني که در خانه تحت نظارت شديد هستند رنگهاي سرد را انتخاب مي کنند که علت اصلي به مشکلات عاطفي و رواني مربوط مي شود.
فقدان رنگ در تمام يا قسمتي از موضوع نقاشي نشانگر خلاء عاطفي و گاهي دليل بر گرايش هاي ضد اجتماعي است. کودکان سازگار در نقاشي هايشان به طور متوسط از 5 رنگ مختلف استفاده مي کنند. کودکان گوشه گير يا آنها که ارتباط با دنياي خارج را دوست ندارند از يک يا دو رنگ بيشتر استفاده نمي کنند. علاقه واقعي کودک نسبت به رنگ زماني شروع مي شود که او سعي در کشيدن شکلهايي مي کند. اين مرحله تا 7 يا 8 سالگي به درازا مي کشد. کودک براي استفاده از رنگها فقط تحت تاثير احساسات خود قرار دارد. مثلا ممکن است چمن را بنفش بکشد، چون هم مي خواهد چمن را نشان دهد و هم از رنگ بنفش خوشش مي آيد. کودک در حين بزرگ شدن بتدريج ارتباط ميان اشيا و رنگ حقيقي آنها را درک مي کند، ولي بدو امر اين موضوع فقط در مورد چيزهايي است که برايش ارزش عاطفي دارند؛ مثلا اگر مادرش موهاي بور داشته باشد هر زني را که مي کشد موهايش را بور مي کند، زيرا اين رنگ برايش انباشته از نيروي عاطفي است.
نماد رنگها
رنگها تحت تاثير عوامل جسمي و رواني و در فرهنگ هاي مختلف ، داراي معاني خاصي است. در قبايل موزامبيک رنگ سياه رنگ خوشي و شادي و قرمز تقريبا در همه جا معناي قدرت را القا مي کند، زيرا با خون که نماد زندگي است ، همرنگ است.
در مذهب اهالي تبت و مردم مسيحي ، نماد عفت و پاکي زنانه ، رنگ آبي است که نشانه صلح هم است.در کابوکي ژاپن ، رنگ قرمز نشانگر شيطان و ابليس ، رنگ سفيد و طلايي مخصوص رهبانيت الهي است. رنگ زرد نشانه دهنده شادماني است ، رنگ آبي نشانگر ترس و غم و رنگ سبز نشانگر بوالهوسي است. از نظر رواني 2 گروه رنگهاي گرم (قرمز، زرد و نارنجي) و رنگهاي سرد (سبز، آبي و بنفش) با هم تفاوت عميق دارند. رنگهاي گرم تحريک کننده ، سبب فعاليت و جنب و جوش ، الهام دهنده روشني و شادي زندگي و مولد حرکت هستند، در حالي که رنگهاي سرد، حالتهاي انفعالي ، سکون ، بي حرکتي و تلقين کننده غم و اندوه هستند. رنگهاي خنثي (خاکستري) مبين درونگرايي ، استدلال خودمختاري و حمله وري و تمايل به آغشته سازي است. رنگهاي سرخ در آغاز مورد توجه کودکان خردسال است.بعدها مبين فعاليت هاي غيردوستانه و پرخاشخويي مي شود. آنها که قواعد و قوانين را بدرستي قبول ندارند، ولي مي کوشند خود را با آن منطبق کنند و ديگر آنها که از نظر رشد و تکامل به مرحله درک قوانين و قواعد اجتماعي رسيده اند و مي کوشند در عمل آنها را به کار برند، از آبي استفاده مي کنند. رنگ سياه منع ، ترس ، تشويق ، وسواس ، اضطراب است. رنگ نارنجي آرامش و خوشي را به ياد مي آورد. رنگ سبز گوياي عکس العمل عليه نظامهاي خشک و طاقت فرساست. رنگ بنفش تمايلات درهم و برهم و نامتجانس را نشان مي دهد.
موضوع نقاشي و شخصيت کودک
کودک با تمام وجود و شخصيت ذهني و عاطفي خود نقاشي مي کند. موضوعاتي که در نقاشي کودکان ديده مي شود، آدم ، خانه ، درخت ، خورشيد، ماه ، حيوانات و خانواده است.
شکل آدم
هنگامي که کودک شکل آدمي را مي کشد، پيش از هر چيز شکل خود يا درکي که از بدن و تمايلاتش دارد را بيان مي کند. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر آدمک مثلا در اندازه اي خيلي کوچک يا در گوشه اي از کاغذ کشيده شده باشد به معناي اين است که کودک خود را کم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند.
مراحل تکامل چهره نگاري
در ابتدا، اشيا در نظر کودک فقط خانه و آدمک است. فاصله 3 تا 4 سالگي کودک سعي مي کند تصوير شخص يا اشخاص را بکشد. اين تصاوير شامل يک دايره به جاي سر و در اطراف آن چند خط به عنوان بازوها و پاهاست. علت ساده بودن نقاشي در اين سنين از عدم شناخت تکنيک ناشي نمي شود، بلکه اين درست همان تصويري است که کودک از بدن در ذهن دارد. کودک در سالهاي اول زندگيش هنگام کشيدن آدمک بدن او را فراموش مي کند زيرا به نظر او وظيفه و عمل بدن زياد مهم نيست.
بعد از اين مرحله کم کم در داخل دايره ، دو چشم بزرگ نمايان مي شود. مرحله بعدي گوشهاست که خيلي بزرگ هستند. در 6 سالگي تصوير کودک از بدن خود در مغزش کامل تر است و داراي 2 گردن و 2 دست است که در انتهاي بازو قرار گرفته اند. بلندي آدمک معمولا 4 برابر پهناي آن رسم مي شود.
10 سال طول مي کشد تا کودک بتواند تصوير کاملي با تمام اعضا و حرکات بدن رسم کند. به گفته گوديناف اصولا نقاشي آدمک بيانگر پختگي فکري کودکان است اگر اين کم بها دادن به خود در چند نقاشي کودک ادامه پيدا کرده باشد، نشانگر خجالتي بودن اوست که ممکن است تا حد تمايل به ناپديد شدن نيز پيش برود. در نقاشي ، فقدان دست و بازو نيز علامت کم بها دادن به خود و عدم امنيت است. کودکاني که خود را بالاتر از بقيه مي دانند، آدمکهايي با اندازه بزرگ رسم مي کنند. اين نوع نقاشي مخصوص کودکاني است که اختلال عاطفي دارند يا به طور معمول کودکاني هستند زودرنج و حساس که هميشه فکر مي کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند.
خانه
خانه ، نماد پناهگاه و هسته اصلي و گرمي خانوادگي است که ممکن است مورد علاقه يا تنفر کودک باشد. زندگي سعادتمند در خانه باغچه ، گل ، درهاي بزرگ ، پنجره و دودکش بخاري را مي کشد، خانه با حالت دلباز عرضه مي شود. خانه بدون در ورودي در 5 تا 8 سالگي نشانه خجالتي بودن کودک و وابستگي شديد او به مادر، پس از 8 سالگي نشانگر احساس خود کوچک بيني و تنهايي کودک ، در نوجواني نشانگر شرم و حياي زياده از حد و داشتن احساسات رقيق است.
هنگامي که پدر و مادر جدا شده باشند، خانه به 2 قسمت تقسيم مي شود و اغلب داراي 2 در ورودي است که يک قسمت از خانه نماد زندگي خانوادگي واقعي و در ديگر نشانه زندگي تحميل شده بر کودک است. خانه به صورت قصر به منزله پناهگاهي مطلوب است. خانه به صورت زندان نشانگر فشارهاي خانوادگي و ناسازگار و از هم پاشيده است. کوچه امکان خارج شدن از خانه و محيط محدود خانواده و بالاخره از خود بيرون آمدن است. جاده به صورت پيچ و خم مبين مشکلات در برقراري ارتباط با ديگران است. خيابان هاي باز و عريض شادي و صداقت را نشان مي دهند. کوچه تنگ و بسته کمبودهاي عاطفي را القا مي کند. افراد پويا و خيالپرور بيشتر به ترسيم امواج دريا يا پرندگان مي پردازند.
درخت
براي تحليل نقاشي درخت بايد 3 قسمت آن مشخص شود: ريشه ، تنه و شاخه ها و برگها. ريشه درخت در زمين فرو رفته و درخت را تغذيه مي کند، نماد ناخودآگاه نشانه هاي دروني است. تنه بيانگر مشخصات دائمي و عميق پايدار شخصيت است. شاخه ها و برگها بيانگر طريق ارتباطي کودک با دنياي خارج است.بچه ها در سنين پيش دبستاني ، تنه درخت را بلند ترسيم مي کنند، ولي پس از اين سن ، بلند بودن درخت بيشتر نشانگر عقب افتادگي فکري يا بيماري عصبي يا آرزوي بازگشت به دنياي دوران کودکي پيش از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشيده شود، نشانگر جاه طلبي و بلندپروازي کودک است. تنه درخت اگر کج کشيده شود نشانگر عدم ثبات کودک است و تنه صاف نشانگر ثبات فکري کودک است. برگهاي زياد و درهم بيانگر شخصيت در خود فرو رفته کودکي است که آمادگي تغيير و تحول ندارد. درختي که شاخه هاي آن به هر سويي کشيده شده اند (درختي که شاخه هاي فراوان دارد) نمايانگر حساسيت شديد کودکي است که مسائل را بسادگي مي فهمد و قادر به ارتباط با ديگران است و در عين حال براحتي مي تواند خود را با محيط سازگار کند.
خورشيد و ماه
تصوير خورشيد بيانگر امنيت ، خوشحالي ، گرما، قدرت و به نظر برخي نماد پدر مطلوب است. خورشيد به طور کامل در حال درخشيدن نشانگر رابطه خوب پدر و کودک است. خورشيد پشت کوه نشانگر ارتباط نامطلوب پدر با کودک است. خورشيد به رنگ قرمز تند يا سياه نشانگر ترس کودک از پدر است که مضطرب کننده است. طرز کشيدن به حال و حوصله لحظه اي کودک نيز بستگي دارد. بايد پي درپي در نقاشي هايش باشد تا بتوانيم درباره او قضاوت کنيم. ماه بيشتر نشانگر نيستي است ، زيرا او زماني که خورشيد يعني نماد زندگي ناپديد مي شود ظهور مي کند. بسياري از کودکان ماه را در نقاشي هايي که از قبر و قبرستان مي کنند به کار مي گيرند.
خيلى جالب و اموزنده بود,مرسى دوست جونى
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1742]
-
گوناگون
پربازدیدترینها