تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837195189




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کارتون بنر Banner


واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: http://prfco.com/cartoon/baner/1.jpg
عقل؟ احساس؟ رابطه؟ هوس؟ وجدان؟ خودآگاهي؟ غريزه؟ آدم را ـ يا انسان را ـ با كدام يك از اين‌ها مي‌شود شناخت؟ كدامشان برچسب بهتري است روي پيشاني انسانيت/ به پيشاني خودم كه نگاه مي‌كنم، همه را مي‌بينم و مي‌دانم آدم‌ها هرقدر بزرگ يا كوچك، ميان همة اين اسم‌ها دست و پا مي‌زنند. اما مي‌شود به جاي اين همه، يك كلمة دو حرفي گذاشت. يك كلمه كه با همة كوچكي، پر است از كشش‌هاي متناقض، از وسوسه‌هاي متضاد، از دو راهي‌هاي بي‌راهنما، از دست و پا زدن‌هاي ابدي ميان فضيلت‌هاي نا همجنس، از «شك». آدم يعني «شك» و شك يعني امتداد لحظة برزخ تا جهنم. آدم براي بيرون آمدن از اين جهنم است كه تصميم مي‌گيرد.

http://prfco.com/cartoon/baner//025_01.jpg


http://prfco.com/cartoon/baner//banner5.jpg
لابه‌لاي تصويرهاي كارتوني دنياي كودكي‌ام،‌بين آن‌ها كه يادم مانده، دنبال انساني‌ترين تصوير مي‌گردم. شخصيت‌ها و لحظه‌ها را يكي يكي جلوي چشمم مي‌آورم و مي‌دانيد به كجا مي‌رسم؟ به اين‌كه اين انساني‌ترين تصوير – لااقل از نگاه من – تصوير يك پرنده است. پرنده‌اي كه در لانه‌اش مي‌نشست و با چشم‌هاي درشت و مضطرب، به تاريكي روبه‌رويش خيره مي‌شد و آرام و عجول، با صدايي كه هم خسته بود، هم مطمئن، به حرف‌هاي يك سنجاب جواب مي‌داد. نگاهش را از سنجاب، يا سنجاب را از نگاهش مي‌دزديد. اين‌طوري راحت‌تر مي‌توانست اضطراب و ترديد و ترسش را پنهان كند، راحت‌تر مي‌توانست جلوي عصبانيتش را بگيرد، راحت‌تر مي‌توانست ميان طوفان وسوسه‌هاي متضاد دوام بياورد، راحت‌تر مي‌توانست انسان بماند.
http://prfco.com/cartoon/baner//puschel_01.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner//puschel_001.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner//puschel_002.jpg
ميان كارتون‌هايي كه ما ديديم، ترديد و تصميم، كم نبود. لااقل يادم هست كه آنِت، هرچند تصميم گرفته بود لوسين را نبخشد، تا آخر ميان خشم و غرور و مهرباني بالا و پايين مي‌رفت. اما آنت – و بقيه – ترديدشان كودكانه بود. واكنشي بود در مقابل يك اتفاق ناخوشايند بيروني. اين‌كه عادي باشند و انتقام بگيرند، يا خوب باشند و ببخشند. معمولا همه به عنوان شخصيت‌هايي كه ما به عنوان طفل‌هاي معصوم، چشممان از صبح تا شب، زندگي‌شان را مي‌كاويد، وظيفه داشتند در نهايت، خوب بودن را انتخاب كنند و به ما ياد بدهند در ميان آدم‌هايي كه به عمد يا به سهو، مطابق ميلمان رفتار نمي‌كنند يا حتي عذابمان مي‌دهند، بخشش و مهرباني چطور معجزه مي‌كند و سنگ را روي سنگ نگه مي‌دارد.
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_006.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_05.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_06.jpg
اما هيچ قانون نوشته يا نانوشته‌اي غير از آن فيلم‌نامة بي‌رحم – آن پرنده را وادار به خودداري و خودآزاري نمي‌كرد. او خودش اين‌را انتخاب كرده بود. اين‌كه با وعده‌هاي غذايي‌اش، رابطة دوستانه‌اي برقرار كند. ديگر پرنده نباشد، حيوان نباشد و سعي كند مثل آدم‌ها جلوي غريزه‌اش بايستد. او از يك سنجاب خوشش آمده بود و بايد تاوان جدي گرفتن احساساتش را مي‌داد.
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_08.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_11.jpg

http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_10.jpg

نويسندة داستان، كارش را خوب مي‌دانست. مي‌توانست مثل همة كارتون‌هاي ديگر، يك زوج شكارچي – طعمه خلق كند و با طرفداري از طعمه، يك تعليق بامزه و اعصاب خردكن به‌وجود بياورد و داستانش را جلو ببرد. اما خيلي هوشمندانه – و البته ظالمانه – جنگ و درگيري را از دنياي بيرون به جهان ذهني و دروني يك پرنده كشاند. ما از اضطراب و دلهرة خورده‌شدن يكي از سنجاب‌هايي كه مي‌شناختيم، تقريبا معاف بوديم. اما در مقابل بايد سكوت و خودخوري يك پرنده را تاب مي‌آورديم و دعا مي‌كرديم كه كم نياورد، كه منفجر نشود، كه همان‌طور به تاريكي روبه‌رويش زل بزند و عموي خوب سنجاب‌ها باقي بماند. زندگي عمو جغد شاخدار، حتي بدون آن پايان غم‌انگيز، يك تراژدي بود. يك تراژدي انساني براي بچه‌هاي 10 ساله.
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_20.jpg
عمو جغدي كه شوم نبود
از بين آن همه جك و جانور فقط طلبة «عمو جغد شاخدار» بودم. يك كم هم«من مخالف‌ام». ولي عمو جغد يك چيز ديگر بود. چه ابهتي داشت اين مرد. ابروهاي پرپشت سفيد كه مثل شاخ بود، چشم‌هاي تيز و نافذ و ريش پروفسوري و روي بدنش خال‌هاي رنگي درشت. روي شاخة درخت مي‌نشست و اصلا هم قرار نبود شوم باشد. من كه مي‌گويم هيچ‌كس تا قبل از مرگش قدرش را ندانست. همه‌شان جماعت مرده‌پرستي بودند. عمو جغد شاخدار، آن‌قدر لوطي بود كه بعد از مدتي تصميم گرفت باقي‌شان را حيوان حساب كند و اجازه داد كه دم پرش بپرند. بنر و باقي سنجاب‌ها دوست بدي نبودند، ولي كاري هم واسة «عمو جغد شاخدار» نكردند. ولي مرام جغد بيشتر بود، چون غذاهايش جلوي چشمش رژه مي‌رفتند. وقتي گرسنه‌اش بود، با آن صداي آرام و با جذبه‌اش مي‌گفت: «برويد آن طرف، جلوي چشمم نياييد.» نمي‌خواست رفقايش را بخورد. آخر سرهم جانش را فداي همين رفقا كرد. ماجرايش را خودتان مي‌دانيد. انگار همين ديروز بود، لحظة تير خوردن و جان‌دادنش چقدر گريه كرديم.
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_25.jpghttp://prfco.com/cartoon/baner/puschel_24.jpghttp://prfco.com/cartoon/baner/puschel_21.jpg
تصاویر بیشتر
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_16.jpghttp://prfco.com/cartoon/baner/puschel_15.jpghttp://prfco.com/cartoon/baner/puschel_18.jpg
http://prfco.com/cartoon/baner/puschel_17.jpg






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن