واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: يافتن نشانههاي طبيعت در روح انسانها
جام جم آنلاين: قرار است فيلم رنگ خدا ساخته مجيد مجيدي امشب براي چندمين بار از تلويزيون به نمايش گذاشته شود.مجيدي اين فيلم را سال 1377 ساخت و زماني كه اين فيلم براي اولين بار در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد، مورد توجه منتقدان و مردم قرار گرفت. رنگ خدا در عرصه بينالمللي هم با موفقيتهاي چشمگيري روبهرو شده است.
رنگ خدا تاكنون چندين بار از تلويزيون پخش شده است، اما فيلم رنگ خدا از آن فيلمهايي نيست كه غبارتكرار روي آنها بنشيند و آن را ملال آور كند.
رنگ خدا را ميتوان فيلمي در ستايش طبيعت دانست، فيلميكه چهرههاي متفاوتي از انسان نشان ميدهد، برخي از اين چهرهها در كنار طبيعت آن را زيباتر ميكنند و برخي ديگر با حضور خود در دنياي زيبايي كه خدا آن را آفريده صورت بكر و رنگارنگ طبيعت را زشت و مخدوش ميكنند.
با ديدن رنگ خدا اين سوال در ذهن شكل ميگيرد كه اگر خداوند برخي از آدمها را نميآفريد طبيعت چقدر زيباتر بود؟ آدمهايي كه با طمعها و تنگنظريهاي خود آرامش طبيعت و دنيايي را كه آدمهاي پاك در آن زندگي ميكنند، مخدوش ميكنند.
فيلمنامه رنگ خدا را ميتوان يكي از سختترين فيلمنامههايي دانست كه مجيدي آن را نوشته است؛ فيلمنامهاي كلاسيك كه اصول درام پردازي در آن به خوبي رعايت شده است. قهرمان اصلي فيلم پسربچهاي نابينا به نام محمد است كه در يكي از مدارس ويژه نابينايان درس ميخواند، خانواده او در شمال كشور زندگي ميكنند، با آغاز تعطيلات تابستاني پدر محمد براي بردن او به روستاي محل اقامتشان ميآيد.
از همان ابتداي داستان مشخص ميشود كه پدر تمايلي به بردن محمد به خانه ندارد. نگهداري از يك پسربچه نابينا كه مادر هم ندارد كاري سخت است. درگيري و كشمكش از ابتداي قصه شكل ميگيرد و از همان آغاز فيلم بيننده نگران سرنوشت محمد ميشود. قرار دادن پدر سخت دل در كنار پسر بچهاي نابينا كه حسي قوي دارد و به سرعت ميتواند با طبيعت اطراف خود ارتباط برقرار كند ، شخصيتهاي سفيد و سياه داستان را مشخص ميكند و البته حس دوست داشتن محمد و تنفر از پدر را در مخاطب برميانگيزد.
با ورود مادر بزرگ به قصه، مثلث شخصيتها كامل ميشود و محمد و مادربزرگ دو راس آدمهاي خوب را به خود اختصاص ميدهند و پدر همچنان ضدقهرمان ميماند. ضدقهرمان بودن پدر باعث ميشود كه داستان گيرايي لازم را براي بيننده ايجاد كند و مخاطب با اين كنجكاوي كه اين پدر با فرزند نابيناي خود چه خواهد كرد او را تا پايان همراه فيلم نگه ميدارد.
فيلمنامه حسابشده رنگ خدا در كنار طبيعت زيبايي كه مجيدي به عنوان لوكيشن از آن استفاده ميكند كاملتر ميشود.محمد همراه پدر به دامان طبيعت رنگارنگ شمال ميرود و مجيدي كه خود زاده سرزمين شمالي است بكرترين مناطق را براي به تصوير كشيدن فيلمنامه خود انتخاب كرده است. دشتهاي پرگل، جنگلهاي درهم و رعب آور در كنار هم تضاد دروني شخصيتها را نيز به نمايش ميگذارد.
محمد در دشت پرگل در كنار مادر بزرگ و خواهران خود سرخوشانه زندگي ميكند و پدر با افكار سياه خود در دل جنگلي سياه به كار تهيه ذغال مشغول است. استفاده هوشمندانه مجيدي از نشانههايي كه در طبيعت وجود دارد،نشانگر اين است كه اين كارگردان در نوشتن فيلمنامه و در زمان ساخت فيلم به همه ظرايف دقت كرده و به خوبي آگاه بوده كه از تركيب طبيعت و انسان ميخواهد به چه نكتهاي برسد.
كارگرداني فيلم رنگ خدا نشاندهنده اين است كه مجيدي ميداند چگونه كادرها و قاب خود را در خدمت انتقال پيام قرار دهد.كارگرداني منسجم و حساب شده رنگ خدا اين فيلم را به يكي از آثار برتر تاريخ سينماي ايران تبديل كرده است. پلانهاي به يادماندني از همان ابتدا در فيلم خود را نشان ميدهند و در ذهن مخاطب جاودانه ميشوند، تنهايي محمد در مدرسه وقتي همه دوستانش رفتهاند و او تنها در خوابگاه نشسته است تا پدر بيايد.
رسيدن محمد به روستا و استقبال مادر بزرگ و خواهرانش در دشت پر از گل از او، ورود محمد به لانه مرغها و پرهايي كه سبكسرانه در حياط خانه محمد به پرواز در ميآيند و در هم آميختن شادي كودكانه محمد و خوشحالي مادر بزرگ و... اما اين زيبايي و شادي با تصميم پدر، رنگ غم به خود ميگيرد و كنتراستي ايجاد ميكند كه بيننده را منقلب ميكند ؛ پدر در كنار نهري كه از دل جنگل ميگذرد مشغول اصلاح سروصورت خود است تا به خواستگاري برود، صداي عجيبي ميآيد، صدايي شبيه صداي پرندهاي غريب، صدايي رعبآور كه پيامدهنده شوميهايي است كه در راه است ، قهر مادربزرگ از خانه در زير باران شديد و رفتن پدر در پي او و درگيري كه بين آن دو در زير باران شكل ميگيرد ، مرگ عجيب مادربزرگ، بيدار شدن ناگهاني محمد از خواب در كلبه چوبي كه در دل جنگل وجود دارد همزمان با مرگ مادربزرگ و شكستن پل و افتادن محمد به همراه اسب در داخل رودخانه خروشان و نجات محمد به وسيله پدرش و ادامه زندگي، بدون مادربزرگي كه چون خورشيد، زندگي محمد را گرم ميكرد و عاقبت نشستن غبار غم در دل بيننده و ديدن محمد بيگناه كه اسير سرنوشتي است كه خدا برايش رقم زده است چرا بايد چنين در بحران مشكلاتي قرار بگيرد كه ديگران از سربي مهري و خودخواهي براي او رقم زدهاند.
رنگ خدا فيلمي جاودانه است چون زيبايي طبيعت جاودانه است و زشتي روح برخي از آدمها هرگز زيبا نخواهد شد. در آخر فيلم رنگ خدا پدر، محمد را نجات ميدهد اما در مسير اين تصميم، زيباييهاي زيادي از دست رفته است و زخمهايي كه در دل و ذهن محمد جاي گرفته به اين زوديها التيام پيدا نخواهد كرد.
رنگ خدا امروز ساعت 10 صبح از شبكه يك سيما پخش ميشود.
طاهره آشياني
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1133]