واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: راپورت هاى المپيكى
سيدمراد ايران! خسته نباشى
سيدمراد محمدى، كشتى گير عزيز و دوست داشتنى ايران در المپيك توانست گردن آويز برنز را مال خود كند آن هم با قدرت تمام و فقط با يك باخت.به او از صميم قلب اين پيروزى را تبريك عرض مى كنم و به اين نكته تأكيد دارم كه حداقل مدالى كه بايست نصيب مراد ايران مى شد مدال نقره بود.چراكه باتيروف روس كه در يك رقابت نزديك از سد محمدى گذشت در فينال حريف اوكراينى خود را ۳ بر يك (جمع امتيازات) شكست داد و اين در حالى است كه مراد ايران را ۲ بر صفر و در شرايطى شكست داد كه امتيازات خودرا از محمدى در موقعيت دفاع ضدحمله دريافت كرده بود.
مدال برنز مراد محمدى گم شد!
اين مسئولان مدال نديده ايران مدال برنز مراد محمدى را آن قدر دست به دست چرخاندند كه طبق شنيده ها مدال كشتى گير يادشده گم شده است. از يابنده خواهشمند است برنز محمدى را به نزديك ترين مسئول ايرانى حاضر در پكن تحويل دهدو رسيد دريافت كند!
آفرين بر نوروزى
امروز قصد دارم مثبت بنويسم بنابراين به افشين نوروزى، پينگ پنگ باز جوان ايران هم آفرين مى گويم كه توانست با ارائه يك نمايش خوب مقابل ورزشكار ايتاليايى از اعتبار خود و كشور تا حدودى دفاع كند. اومفت نباخت و حتى در ۲ ست به خاطر كمبود تجربه، بازى برده را واگذار كرد و الا صعود او به مرحله بعد ميسر مى شد.
خوب شد فلپس، ايرانى نيست!
شنيديم تك مدال برنز مراد محمدى آقايان را بيش از حد معمول شاد كرده و حالا همگى آماده مصاحبه با خبرنگاران هستند آن هم با لبخند. اما خودمانيم! اگر مايكل فلپس كه در ۲ دوره المپيك ۱۴ طلا را درو كرده ايرانى بود مطمئن باشيد اغلب آقايان به خاطر كمبود جنبه در بيمارستان هاى پكن بسترى مى شدند. راستى! مدال برنز مراد محمدى آن قدر براى ما ارزش داشت كه ۸ طلاى فلپس براى مردم ينگه دنيا. اما خودمانيم! اين برنز كجا و آن ۸ طلا كجا؟
قره خانلو، مغرور شده!
قره خانلو بعد از برنزى شدن مراد به كسانى كه به او تبريك مى گفتند با تكان دادن سر پاسخ مى داد آن هم بدون اينكه لبخندى به لب داشته باشد! او چنان با غرور و اعتماد به نفس به ديگران نگاه مى كرد كه فكر كرديم قره خانلو، رئيس كميته ملى المپيك چين است!
حسين كجاست؟
وقتى رشيد شريفى به عنوان نماينده ايران در دسته فوق سنگين وزنه بردارى روى تخته رفت هنوز هم بودند تماشاگرانى كه فكر مى كردند حسين رضازاده هم به پكن آمده. آنان بر اين انديشه بودند كه شريفى در گروه B وزنه مى زند و حسين در گروه A. اما وقتى فهميدند خبرى از رضازاده نيست هم دلخور شدند و هم عصبانى. چرا كه اعتقاد داشتند غيبت قوى ترين مرد جهان، كلاس رقابت هاى فوق سنگين ها را پايين آورده است. حتى يكى از آنان به همكار ما كه با لباس منقش به نام ايران در سالن بود گفت: اگر مى دانستيم قهرمان شما غايب است به ورزشگاه آشيانه پرنده مى رفتيم تا رقابت هاى دو و ميدانى را ببينيم.
دلخورى از نتايج؟
شنيديم يكى از مسئولان بابت نتايج ضعيف ورزشكاران ايرانى در المپيك دلخور است و به همين خاطر از على آبادى در اين خصوص سوالاتى پرسيده است. البته طبق شنيده ها، رئيس سازمان تربيت بدنى قبول مسئوليت نكرده و تمامى تقصيرات را به گردن مسئولان قبلى انداخته. او در توجيه خود آورده كه اين ناكامى ها حاصل برنامه هايى است كه روساى قبلى داشته اند و حاصل عملكرد گروه وى را در سال هاى آينده خواهيم ديد! نكته: باز جاى شكر دارد كه با تلاش رؤساى قبلى كه لااقل بليت، پرچم و بوق در اختيار علاقه مندان ايرانى حاضر در المپيك هاى ادوار گذشته مى گذاشتند در پايان روز يازدهم يك برنز گرفتيم. واى به روزى كه با توجه به برنامه هاى على آبادى بخواهيم در المپيك ۲۰۱۲ لندن شركت كنيم. آنگاه بايد براى يك پيروزى و نه مدال، شادى كنيم. البته على آبادى نبايد تقصير را به گردن قبلى ها بيندازد چون خود او ۳ ماهى است كه در رأس كار قرار دارد و اين زمان كمى براى ايجاد تحول در ورزش نيست.
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]