واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سياست - بگذاريم خاتمي اسطوره بماند
سياست - بگذاريم خاتمي اسطوره بماند
بابك مهديزاده: شايد اين ويژگي تنها از آن كشورهاي توسعهنيافته و غير دموكراتيك باشد كه عدهاي در سوداي انتخاب دوباره رئيسجمهور سالهاي دور و نزديكشان ميسوزند و در هنگامه انتخابات نام او را همچون ناجي صدا ميزنند بيآنكه خودش چندان تمايلي به اين امر داشته باشد. زماني در صدد تغيير قانون اساسي بر ميآيند تا هاشميرفسنجاني را بعد از دو دوره دوباره رئيسجمهور كنند بيآنكه از ميزان استقبال مردمياش آگاه باشند و زماني پشت در خانه ميرحسين موسوي بست مينشينند بيآنكه از ميزان همساني تفكرات او با خود مطلع باشند و زماني هم بر طبل كانديداتوري سيدمحمدخاتمي ميكوبند بيآنكه تحليل مناسبي از وضعيت واقعي كنوني مملكت داشته باشند. اما بهتر آن است كه ابتدا تحليلي از شخصيت سيدمحمد خاتمي و همساني آن با وضعيت موجود كشور داشته باشيم و سپس سيدمحمد خاتمي را از منظر قضاوت جامعه بنگريم.
1 ـ خاتمي آن زمان كه بهعنوان يكي از نزديكترين ياران امام به وزارت ارشاد رفت وزيري نشان داد اهل تساهل و تسامح كه به نسبت توانايياش فضايي هر چند محدود براي اهالي فرهنگ و هنر كشور فراهم آورد و شد چهره «مورد احترام» فرهنگ دوستان و هنرمندان. وقتي هم كه فشارها بيشتر شد او براي دفاع از حق آزادي افراد عطاي وزارت را به لقايش بخشيد تا بهعنوان چهرهاي «شجاع» و «آزاد انديش» در اذهان جاي بگيرد. اين خود شد دليلي براي كانديداتوري وي در انتخابات دوم خرداد 76 و حمايت طيف وسيعي از روشنفكران و هنرمندان از او اينگونه بود كه خاتمي رئيسجمهور دور اول محبوبتر از خاتمي وزير شد و البته معروفتر. معروفيت انتظارات را بالا برد اما توانايي خاتمي رئيسجمهور در حد همان خاتمي وزير باقي ماند و شجاعتش البته كمتر و تساهلاش اما بيشتر. خاتمي آنقدر در دام مصلحتانديشي افتاد كه بعد از گذشت چهار سال چهرهاي ديگر از او به نمايش در آمد. حتي اگر آن گريه واقعي هم نبود باز خاتمي راي ميآورد و اگر چه بيشتر از دور اول، اما محبوبيتش در سال 80 به اندازه سال 76 نبود. خاتمي رئيسجمهور دور دوم اگر چه آراي بيشتري بهدست آورد اما نه آن خاتمي رئيسجمهور «محبوب» دور اول بود و نه آن خاتمي «شجاع» وزير. حتي «مصلحتانديشي»اش، «آزادانديشي»اش را در سايه قرار داد و صنعت «سياستمداري» از نوع مصالحهگر بر «روشنفكري» بيشتر برازندهاش شد اگر چه هنوز رفتارها و سخنانش روشنفكرانه بود اما خروجياش حكايت از ملاحظات سياستمدارانه، داشت. وقتي كه دوران رياستجمهوري خاتمي به سر آمد و از دل دولت مدعي دموكراسي و حقوق بشر دولت اصولگراي نهم متولد شد. خاتمي نيز به دلمشغوليهاي روشنفكرانهاش پرداخت تا سياست از چهرهاش زدوده شود و تقدسي ناخواسته بر گردش نشيند كه البته عملكرد دولت نهم نيز مزيد بر علت شده بود و نتيجه هم آن بود كه به هزار و يك دليل خاتمي رئيسجمهور تبديل به يك رويا شد انگار نه انگار كه تنها سه سال از آن روزها گذشته بود. حال نام خاتمي دوباره بر سر زبانها افتاده و وسوسهها را برانگيخته و چه آشوبهايي كه بر دل نينداخته است اما خاتمي كانديداي امروز نه «شجاعت» خاتمي وزير را دارد نه «محبوبيت» واقعي خاتمي رئيسجمهور دور اول را. اگر در سال 76 در قامت يك سياستمدار «آزاديخواه» و «اصلاحطلب» ظاهر شد و در سال 80 در لباس تنها مدافع موجود اصلاحات امروزه بسياري، نه او را سياستمداري غير سازشكار ميدانند كه روشنفكري موضع اصلاحات تصور ميكنند و نه فردي كه محبوبيتش را به خاطر عملكردش به دست آورده كه مديون عملكرد دولت بعدياش است. حال بايد ديد آيا سيدمحمد خاتمي روشنفكر كه نه اهل سرسختي است و نه روحيه يك سياستمدار حرفهاي را دارد ميتواند به وضعيت نابسامان و عجيب و غريب كنوني كشور ساماني دهد؟
2 – خاتمي وزير را كسي از آحاد مردم نميشناخت. حتي در انتخابات دوم خرداد 76 نيز معروفيتش بيشتر ناشي از عدم محبوب بودن رقيبش بود و «نه» بزرگ به ناطق «محبوبيتي» زياد براي خاتمي به بار آورد. تا اينكه چهار سال گذشته و «محبوبيت» كمتر شد و به جايي رسيد كه در انتخابات نهم هيچ يكي از همانديشان خاتمي راي نياوردند و اين بار «نه» «بزرگتري» به اصلاحطلبان گفته شد هر چند كه اين پايان محبوبيت خاتمي نبود و اتفاقات سه سال بعد خاتمي را از منظر بسياري در جايگاه اسطوره و ناجي نشاند و بسياري را هم وادار به پس گرفتن انتقادات شديدشان به او در سالهاي گذشته كرد. حال خاتمي را بسياري ستايش ميكنند و بسياري هم واقعبينتر هستند و او را «ترجيح» ميدهند. اما حتي اگر خاتمي مورد اجماع تمام اصلاحطلبان قرار بگيرد، از سد رد صلاحيت بگذرد، رايسازان را مغلوب كند و در نهايت آراي دوباره مردم را بهدست آورد آيا ميتواند از محبوبيتش در راستاي اصلاح وضعيت موجود استفاده كند؟ بايد اين واقعيت را قبول كرد كه خاتمي كانديداي سال 88 نه محبوبيت خاتمي كانديداي سال 76 را دارد و نه وضعيت سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي اين دوره مطلوبتر از آن دوره است. آيا با رئيسجمهور كردن خاتمي اسطوره ديگري بر زمين نخواهد افتاد؟ با آمدن خاتمي به عرصه انتخابات حتي بسياري از منتقدان دموكراسيخواهاش نيز به او راي خواهند داد چون چارهاي ندارند اما نبايد او را خرج راحتطلبي خود كرد. بگذاريد خاتمي اسطوره بماند و نقش روشنفكرياش را ايفا كند و كانديداي اصلاحطلبان نيز براي يك بار هم كه شده در روندي دموكراتيك انتخاب و معرفي شود. ما به «خاتمي روشنفكر» بيشتر نياز داريم.
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]