واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: آیا تا به حال رابطه صمیمی با همکارای مردتون داشتین ؟ راستش من عاشق همسرم هستم اما چند وقته رابطم با یکی از همکارای آقا خیلی صمیمی شده و فکرمو مشغول کرده شما تجربه ای دارید به نظرتون باید چی کار کنم؟
خیلی صریح و خواهرانه میگم که رابطه ات با اون آقا رو قطع کن. بخصوص الان که میگی فکرت رو هم مشغول کرده.مطمئن باش به صلاحت نیست که ادامه پیدا کنه و اگه خدائی نکرده مشکلی پیش بیاد توی فرهنگ ما تنها کسی که آسیب میبینه و سرزنش میشه شما هستی. اونقدر که شما ضرر میکنی اون آقا ضرر نمیکنه. خیلی مواظب باش اگه کوچکترین شایعه ای درست بشه دیگه نمیشه مساله رو جمع کرد.
سلام ماهرخ جان البته من تجربه مشابه شما رو قبل از ازدواجم داشتم . به نظرم بايد يه جوري براي اين رابطه حد و مرز بگذاريد. منظورم اينه كه درواقع يكم از اين صميميت كم كنيد. در حقيقت چون بعدا" مشكل ساز ميشه قطعش كنيد بهتره
ماهرخ جان حتی تصورش هم خیلی وحشتناکه، بی تردید برات مشکل ساز میشه، با یه رفتار جدی و برخورد قاطعانه دور صمیمیت با اون آقا را خط بکش و ازش فاصله بگیر، مطمئن باش مردها اگه رو نبینند خودشون حساب کار میاد دستشون
خانمی من چنین تجربه ای نداشتم اما بهتره سریع حدومرزش رو تعیین کنی و قطعش کنی .کمترین ایرادش اینه که تو محل کارت دچار مشکل میشی و موقعیت کاریت به خطر می افته
ماهرخ جان به نظرم شما خودت میدونی چه کاری درست تره، اما چون تردید داشتی اینجا این مسئله رو مطرح کردی. عزیزم خیلی وقتا هست که آدم با آقایون صمیمی میشه و هیچ احساس خطری نمی کنه ؛ من با یکی از همکارام چند ساله خیلی صمیمی هستم با هم مشورت می کنیم، سر مسائل غیر کاری صحبت می کنیم، شوخی می کنیم اما ایشون آقایی هستند که خیلی خیلی حد و مرز رو رعایت می کنند و عاشق خونوادشون هستند. اما از طرف دیگه پارسال همین موقع عکس این موضوع برام اتفاق افتاد !!!
ارتباط یه جاده دو طرفه س، اگر شما حد و مرزت رو تعیین کنی نباید مشکلی پیش بیاد ولی حالا که میگی فکرت رو مشغول کرده... و از همه مهمتر هیشکی هیشکی هیشکی از این موضوع به اندازه شما صدمه نخواهد دید. چون شما یک خانم هستی با روحیه کاملا زنانه و احساسی.
امیدوارم زودی حل بشه عزیزم
من مشابه این رابطه رو داشتم (البته احساسی به طرغ مقابل نداشتم) از همون ابتدا هم به همسرم گفتم. یه مقدار که باهم بیشتر اشنا شدیم با همسرم و دوست دختر همکارم چندباری رفتیم بیرون و از اون به بعد شدیم دوستای خانوادگی(الانم دیگه همکار نیستیم ولی کلی باهم دوستیم و هم من و هم همسرم به ایشون اعتماد داریم) ولی اگه همون اول همسرم مخالفت میکرد یا ایشون رو میدید و خوشش نمی اومد (چون هرچی باشه اقایون هم جنسای خودشونو بهتر میشناسن) مطمئنا رابطه مون قطع میشد.
به نظر من هیچ کس و هیچ چیزی ارزش این رو نداره که ادم رابطه زناشویی و ازدواجش رو به خطر بندازه.
به نظر من اگه اون رابطه كنترل شده باشه و از حد و مرزش خارج نشه اشكالي نداره
ماهرخ جان من تجربه مشابه شما رو دارم
به عنوان يك خواهر توصيه ميكنم خيلي زود اين رابطه رو قطع كنيد
چون بعدها ميشه يه وابسطگي شديد كه تركش خيلي سخت ميشه. از رابطه اي كه داشتم كسي مطلع نشد ولي خودم خيلي عذاب كشيدم
شماهم خودتون رو دچار عذاب شديد روحي ميكنيد اگه تركش نكنيد
ارزوي بهترينها رو براتون دارم
ماهرخ جون، اینجور مواقع من همیشه خودمو میذارم جای همسرم! و با خودم فکر می کنم اگه همسرم با یکی از همکارهای خانمش مثل من و همکارم صمیمی بود، من با خودم چی فکر می کردم؟ اصلاً خوشم میومد که همسرم با یه خانم اینقدر صمیمی بشه و .... اینطوری راحت تر میشه تصمیم گرفت!
البته حواست باشه که آقایون یک کمی غیرتی ترند.
har kari mikoni movazeb bash va aval az hame ham be shoharet bego chon zendegit ba arzeshtar az samimi shodan ba hamkaretone vali dar kol age shoharet khabar dashte bashe va on agharo khob beshnasid va bedonid ke az in samimiyat ghasdo niyate badi nadare hich moshkeli pish nemiyad movafagh bashi
من فكر ميكنم همه ما به يه دوست نياز داريم ... متاسفانه ايران محيط امني واسه دوستي نيست ///
من خودم چند دوست نتي اقا دارم كه متاهلم هستند و مشكلاتمون رو تو نت با هم در ميان ميزاريم
ما نياز داريم كه از محيط زندگيمون .. ادماش و افكارشون مطلع باشيم /// اين عدم آگاهي كه باعث اتفاقات ناگوار ميشه
در ضمن من الهه 32 ... ليسانس روانشناسي ... يه دختر كوچولو { النا } دارم .
سلام منم دقیقا همین موضوع برام پیش اومد یکسال هم طول کشید خدا دوستم داشت که تونستم قطع کنم اما الان فقط عذاب وجدانش مونده البته همچنان بهش فکر میکنم و خیلی دوست دارم دوباره ببینمش مواظب زندگیت باش شرایطت خیلی خوب نیست
چقدر دلم گرفت از این سوال....
همکار من هم تقریبا همین مشکل براش پیش اومد...
اون آقا میومد و دوتایی مینشستن با هم صحبت میکردن،البته آروم و طوری که ما نشنویم و فکر هم میکردن که کسی متوجه نیست که این دو نفر که هر دو هم متاهل هستن،دارن با هم صمیمی میشن ...
من خطم بد نیست،خوبه...یه روز که اون آقا اومد پیش این خانم،من شروع کردم به شعری که همسرم برام فرستاده بود...اون آقا هم میدونست که من کلاس خطاطی میرم،اومد و گفت چی داری مینویسی؟و دید که چی نوشتم و رفت و پشت سرشم همکار خودم اومد و این شعر زیبا رو خوند و کلی دمق شد...
همسرم این شعر رو برای من فرستاده بود...
من فارغم از دانه هرکس چون همای تو نیز چو سیمرغ به کس رخ منمای
عزیزم همینقدر که اومدی اینجا و پرسیدی یعنی اینکه احساس خطر کردی...این احساست درسته و خیلی جدی بگیرش.
مواظب خودت باش و دعا میکنم قدر همسرت رو بیشتر بدونی...و همسرت هم قدر تورو بدونه،چون زنی هستی که احترام میذاری به خانوادت...
سلام ماهرخ جون
ببين عزيزم اين مسأله هم توي محيط كارت مشكل ساز خواهد شد(چون به هرحال ما فرهنگمون اين اجازه رو نمي ده و اين باعث مي شه كه حتي همكارات حق رو به همسرت بدن و در ديد اونها هم منفي به نظر برسي)
هم تو رابطه عاطفي و جنسي با همسرت اثر مي ذاره و زماني كه تو از رابطتون لذت نبري همسرت هم نمي تونه لذت ببره
بهتره اين رابطه قطع بشه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 912]