پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848433644
اهداف و انگيزه هاي صدام از تبادل نامه با جمهوري اسلامي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: اهداف و انگيزه هاي صدام از تبادل نامه با جمهوري اسلامي ايران
عدم تمايل عراق به انجام مذاكرات سه جانبه (تحت نظارت دبيركل سازمان ملل متحد) و اجراي قطعنامه 598 از بدو امر و اعلام آغاز مذاكرات سه جانبه، قبل از برقراري آتشبس، كاملا مشهود بود. در طول مذاكرات، هيأت عراقي همواره با طرح مسائل فاقد ارتباط با قطعنامه و ايجاد مانع در راه پياده شدن آن، هدف به بن بست كشاندن تلاشهاي دبيركل را دنبال ميكرد. هدف عراق تبديل مذاكرات از نوع بينالمللي به مذاكرات دو جانبه، به دور از نظارت و هدايت سازمان ملل متحد و گرفتن امتياز به خصوص در اروندرود با استفاده از اهرم اشغال سرزمين ما بود.
در راستاي پيگيري چنين سياستي، در تاريخ 5 ارديبهشت 1369 نامه سربستهاي از رييس جمهور عراق و نيز ياسر عرفات رهبر سازمان آزادي بخش فلسطين به عنوان مقام معظم رهبري و رياست محترم جمهوري از طريق يكي از اعضاي سازمان آزادي بخش فلسطين دريافت گرديد. ويژگيهاي ابتكار جديد رييس جمهور عراق را جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در مقدمه كتاب نامههاي مبادله شده بين رؤساي جمهوري اسلامي ايران و جمهوري عراق اينگونه توصيف نمودهاند:
«.... ابتدائا با ناباوري با اين ادعا برخورد شد. چون وضع ما و عراق در شرايطي نبود كه با عرف ديپلماتيك ارسال پيك و نامه قابل توجيه باشد.
بررسيهاي ابتدايي از لحاظ درستي مضامين و امضاي نامه و مهر و آرم و شناخته شده بودن حامل نامه كه در ضمن نامه عرفات را نيز حمل ميكرد، اطمينان نسبي ما را در خصوص صحت ادعا جلب كرد.
براي بررسي مضامين نامه و تهيه جواب و برخورد مناسب با موضوع در تاريخ 8 ارديبهشت 1369، جلسهاي در محضر مقام معظم رهبري با حضور اعضاي شوراي عالي امنيت ملي و مشاوران سياسي رهبري و اين جانب تشكيل شد.
گرچه در گذشته آقاي صدام حسين چند بار اقدام به ارسال پيام از طريق نمايندگيهاي عراق در آلمان و سوئيس و جاهاي ديگر كرده بود و پيشنهاد مذاكره حضوري و رودرروي رؤساي دو كشور را داده بود، اما ما تا مرحله مذاكره مقدماتي در سطح رؤساي نمايندگي پيش رفته بوديم و ابتكار آن بيسابقه نبود. ولي ويژگيهايي مضامين نامه كافي بود كه مطلب را جدي بگيريم كه گرفتيم. با مشورت و دقت همه جانبه، جواب تهيه شد و از طريق نمايندگي در ژنو به نمايندگي عراق رد آنجا تحويل گرديد».
بدين ترتيب با پذيرش ابتكار جديد عراق از سوي جمهوري اسلامي ايران، جريان تماسها و مذاكرات دو كشور جهت اجراي قطعنامه 598 و حل مشكلات موجود وارد مرحله تازهاي شد.
در اين بخش به دليل اهميت مضامين نامهها، ابتدا مضامين و جريان تبادل نامهها مورد بررسي قرار گرفته، سپس به علل و انگيزههاي عراق از اين ابتكار جديد اشاره شده و در پايان نيز به اقدامات و گامهاي عملي دو طرف تا هنگام عاديسازي روابط و بازگشايي سفارتخانههاي دو كشور در تهران و بغداد پرداخته ميشود.
مضامين و سير تبادل نامهها
اهميت مضامين و نكات موجود در نامهها و نيز سير تبادل نامهها بين رؤساي جمهور دو كشور، ضرورت بررسي و مطالعه دقيق آنها را ايجاب ميكند. بنابراين در اين قسمت تلاش شده است نكات مهم در نامههاي مبادله شده به تفكيك مورد تفحص و كنكاش قرار گيرد و لذا به جهت پيشگيري از اطاله بحث، از ذكر متن كامل نامهها خودداري شده است.
اولين نامه صدام حسين
اولين نامه رييس جمهور عراق خطاب به حضرت آيتالله خامنهاي ، مقام معظم رهبري و جناب آقاي هاشمي رفسنجاني، رياست محترم جمهوري وقتي در تاريخ 21 آوريل 1990 (1 ارديبهشت 1369)تهيه و به تاريخ 5 ارديبهشت 1369 از طريق نماينده سازمان آزادي بخش فلسطين به مقامات جمهوري اسلامي ايران تحويل گرديد. در اين نامه، صدام حسين با اشاره به آخرين ابتكار خود كه در تاريخ 15 ژانويه 1990 (15 ارديبهشت 1368) مطرح كرده بود، پيشنهاد ذيل را عنوان نموده است:
«اينك ... بدون تكرار ديدگاههاي قبلي خود كه ميتواند موجب طرح متقابل ديدگاههاي شما شده و بحث را از محدوده و اهداف سازنده خويش دور نموده و به سوي جدلي سوق دهد كه در آن عوامل اختلاف نمايان ميگردد ... اين بار مستقيما شما را مخاطب قرار داده تا در اين ماه مبارك كه مسلمانان روزه دارند و به سوي نيل به رضاي خداي سبحان و متعال روي ميآورند، پيشنهاد ميكنم ملاقات مستقيمي بين ما صورت گيرد كه در آن از سوي ما، بنده خدا، فرستنده اين نامه و آقاي عزت ابراهيم به همراه مجموعهاي از دستياران خودمان و از سوي شما آقايان علي خامنهاي و هاشمي رفسنجاني به همراه گروهي از دستياران شما شركت كنند.
همچنين پيشنهاد ميكنم كه اين ملاقات در مكه مكرمه قبلهگاه مسلمانان و بيت عتيق كه مولايمان ابراهيم عليهالسلام آن را بنا نهاده يا در هر مكان ديگري كه بر آن توافق ميكنيم بر پا شود تا به ياري خود براي تحقق صلحي كه ملتهايمان و تمامي امت اسلام در انتظار آن به سر ميبرند بكوشيم و بدين ترتيب خونهايي را كه چه بسا بار ديگر به هر علت بر زمين ريخته شود، محفوظ بداريم».
در ادامه نامه، رييس جمهور عراق بر اصل شتاب در كار نيك و «ملاقات مستقيم» بين رهبران دو كشور در اسرع وقت ممكن تأكيد كرده و با تعيين محدوده زماني و مكان ملاقات مذكور (در دوربين روز عيد مبارك فطر) يا هر زماني كه مورد توافق قرار گيرد، اين پيشنهاد ملاقات را تكرار نموده است.
شايان ذكر است كه صدام حسين دقيقا چند روز قبل از نگارش اولين نامه در تاريخ 20 فروردين 1369 ديدار يك روزه اي از عربستان داشت و با ملك فهد پادشاه عربستان ملاقات كرد. در پايان اين ديدار طرفين با صدور بيانيه مشتركي اعلام كردند كه بنبست فعلي مذاكرات ميان ايران و عراق تنها از طريق گفتگوهاي مستقيم ميان دو طرف با هدف اجراي قطعنامه 598 شوراي امنيت قابل رفع است.
رييس جمهور عراق در پايان اولين نامه خود پيشنهاد كرده است كه براي تسهيل مذاكرات و ملاقات رهبران دو كشور، فردي به نمايندگي از طرف عراق در تهران و فردي به نمايندگي از ايران در بغداد حضور داشته باشند و به منظور برقراري تماسهاي لازم بين دو پايتخت، خطوط تلفني مستقيم داير گردد.
پاسخ رييس جمهوري اسلامي ايران به نامه اول رييس جمهور عراق
پاسخ اولين نامه رييس جمهور عراق در تاريخ 12 ارديبهشت 1369 از سوي جناب آقاي هاشمي رفسنجاني، رياست محترم جمهوري اسلامي ايران، تهيه و توسط آقاي ناصري، سفير جمهوري اسلامي ايران در ژنو، به آقاي برزان ابراهيم التكريتي، برادر ناتني صدام و سفير عراق در ژنو تحويل داده شد. در اين نامه با انتقاد از اقدام صدام حسين در به راه انداختن جنگ تحميلي آمده است:
«تجربه جنگ تحميلي به ديرباوران هم فهماند كه تهاجم نظامي قادر نخواهد بود كه پايههاي انقلاب اسلامي متكي بر اراده مردم مسلمان را متزلزل سازد».
در ادامه نامه با تأكيد بر اين موضع حضرت امام خميني (قدس سرهالشريف) بعد از پذيرش قطعنامه كه «ما با مردم خود با صداقت صحبت ميكنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست» آمده است:
«ما در كوشش براي رسيدن به صلح واقعي و جامع هيچگونه ترديدي به خود راه ندادهايم و حضرت آيتالله خامنهاي، رهبر معظم انقلاب قاطعانه همان راه ترسيم شده توسط امام راحلمان را براي دستيابي به صلح جامع ادامه ميدهند. بر اين اساس، ما از هر گونه ابتكار و پيشنهادي كه دو كشور را به صلج جامع برساند استقبال ميكنيم».
درنامه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني همچنين با اشاره به اينكه جمهوري اسلامي ايران وضعيت نه جنگ و نه صلح را مطلوب نميداند و قاطعانه راه صلح واقعي و جامع را كه در بردارنده مصالح امت اسلامي است انتخاب ميكند، بر اين نكته مهم تأكيد شده كه ادامه اشغال بخشي از سرزمين اسلامي ميتواند حركت ما را در راه تحصيل صلح جامع كند و يا بيثمر سازد. در اين نامه، ادامه اشغال سرزمين جمهوري اسلامي ايران توسط عراق موجب ايجاد ترديد جدي در حسن نيت طرف عراقي عنوان شده است.
در پايان نامه در پاسخ به پيشنهاد عراق مبني بر اعزام نماينده طرفين به تهران و بغداد آمده است:
«قبل از اقدام به تماس رؤساي جمهور دو كشور لازم است نمايندهاي از سوي من و نمايندهاي از سوي شما در كشوري كه روابط دوستانهاي با طرفين داشته باشد بنشينند و درباره آنچه بايد انجام گيرد گفتگو كنند تا زمينه و مقدمات تصميم نهايي را بدون فوت وقت فراهم سازند و از طرفي شيوه اقدام بايد به گونهاي باشد كه خللي به اعتبار قطعنامه 598 كه چارچوب مناسبي براي حل و فصل اختلافات است وارد نشود».
نامه دوم رييس جمهور عراق به رييس جمهور ايران
نامه دوم صدام حسين خطاب به مقام معظم رهبري و رياست محترم جمهوري به تاريخ 19 مه 1990 (29 ارديبهشت 1369) توسط برزان التكريتي تحويل سفير جمهوري اسلامي ايران در ژنو شد.
رييس جمهور عراق در ابتداي نامه از آنچه وي به كارگيري لحن خشن و عبارتهاي دو پهلو در نامه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني خوانده است و همچنين از به كارگيري عباراتي چون «جنگ تحميلي» ، «كند ذهني» و جمله «والسلام علي من اتبع الهدي» به جاي «والسلام عليكم» در پايان نامه رياست جمهوري اسلامي ايران انتقاد و پيشنهاد كرده است كه دو طرف شيوه جديدي در نامهنگاري به جز شيوه نامهنگاري در زمان جنگ يا پيش از آن را ببازمايند. در عين حال در نامه رييس جمهور عراق نيز برخي عبارات تند به كار رفته است.
با توجه به تأكيد جناب آقاي هاشمي رفسنجاني بر اعتبار قطعنامه 598 ، صدام حسين نيز در بخشي از نامه دوم، نظر خود را در مورد قطعنامه به شرح ذيل بيان نمود:
«از نظر ما، آن قطعنامه از زماني كه آن را پس از صدور يعني ژوئيه 1987 پذيرفتيم، يك طرح صلح همه جانبه و دائمي بين دو كشور بر اساس آنچه هر دو طرف بر آن توافق ميكنند و از اصول و احكام وارده در آن ياري ميجويند، بوده است. بدين جهت به قطعنامه مزبور پايبند بوده و همچنان به اجراي آن بر اساس اين درك پايبند هستيم».
رييس جمهور عراق در پاسخ به پيشنهاد خروج نيروهاي عراقي از سرزمينهاي اشغالي جمهوري اسلامي ايران كه در نامه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح شده است، انجام اين امر را منوط به تحقق صلح دانسته و ميگويد:
«بديهي است كه تحقق صلح، حضور ارتش هر كشوري را محدود به آن كشور خواهد نمود و حضور آن در هر تپه يا در يك وجب خاك و يا در آبهاي كشور ديگر كه شرايط و ملاحظات آتشبس و حالت نه جنگ و نه صلح آن را تحميل نموده است، خاتمه خواهد يافت».
صدام حسين در ادامه صلح را چنين تعبير ميكند:
«به هر حال از طرف ما يكي از معاني صلح اين است كه هيچ طرفي حق ثابت طرف ديگر را غصب نكند و همچنين هيچ طرفي يك وجب از خاك و يا آب طرف ديگر را غصب و يا اشغال نكند».
در ادامه اين نامه، رييس جمهور عراق ضمن استقبال از مذاكرات نمايندگان دو كشور در ژنو، با اشاره به اينكه در مورد مكان ملاقات سران نظر قاطعي در نامه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني نيافته است تأكيد كرده است كه همچنان در انتظار پيشنهاد طرف ايراني در اين زمينه است.
در پايان نامه نيز صدام حسين با تأكيد براينكه اجلاس سران بايد در برگيرنده مراجع اصلي تصميمگيري در دو كشور باشد، پيشنهاد قبلي خود مبني بر اينكه از طرف عراق رييس شوراي فرماندهي انقلاب و رييس جمهور (صدام) و نيز نايب رييس شوراي فرماندهي انقلاب (عزت ابراهيم) و از طرف ايران مقام معظم رهبري و نيز رياست محترم جمهوري حضور داشته باشند تكرار نموده است.
دومين نامه جوابيه رييس جمهوري اسلامي ايران به رييس جمهور عراق
در دومين نامه جوابيه كه به تاريخ 18 خرداد 1369 تهيه شده است، پس از پاسخ به گلايههاي مطرح در نامه دوم رييس جمهور عراق، در مورد ملاقات مذاكره كننده نهايي آمده است:
«حضرت آيتآلله خامنهاي، مقام ولايت امر انقلاب اسلامي در مذاكره شركت نخواهند كرد. البته رييس جمهور و ساير مسئولان بر خلاف نظر رهبري اقدام نميكنند و در مسائل مهم با كسب نظر رهبري اقدام مينمايند و در اين موضوع هم اگر رييس جمهور در مذاكرات شركت كنند، قطعا با اختيارات كامل خواهد بود».
در مورد تأكيد عراق بر اعتبار قطعنامه 598 كه در نامه دوم صدام حسين آمده بود، جناب آقاي هاشمي رفسنجاني با مثبت تلقي كردن آن، بر روشن و خالي از ابهام بودن قطعنامه تصريح كرده و خاطر نشان ساختهاند كه اين ميتواند بر اساس روشهاي پيشنهادي دبيركل كه مسئوليت اجراي آن را به عهده دارد، اجرا گردد.
در اين نامه همچنين بند 6 قطعنامه، يعني تعيين طرف آغازگر جنگ كه به موجب قطعنامه 598 از وظايف كليدي دبيركل براي پايهگذاري صلحي جامع و پايدار بين دو كشور است، مورد تأكيد قرار گرفته است.
در ادامه با تأكيد بر اينكه آقاي سيروس ناصري (سفير و نماينده وقت جمهوري اسلامي ايران نزد سازمان ملل متحد در ژنو) به عنوان نماينده رييس جمهور ايران در مذاكرات با نماينده عراق آقاي برزان ابراهيم التكريتي (سفير و نماينده دائم آن كشور در ژنو) شركت ميكند، به خاطر مواضع كنوني زمامداران سعودي نسبت به انقلاب اسلامي ايران، قلمرو دولت عربستان محل نامناسبي براي مذاكرات صلح عنوان گرديده و با پيشنهاد طرف عراقي مبني بر اينكه نمايندگان دو طرف در مذاكرات مقدماتي محل را مشخص كنند، موافقت شده است.
در خاتمه بار ديگر تأكيد شده است كه دبيركل سازمان ملل متحد در طول مذاكرات مقدماتي در جريان كار قرار خواهد گرفت و در مواقع و موارد لازم، از نظريات و ابتكارهاي ايشان در راه تحكيم صلح استفاده خواهد شد و از انحصار راه صلح به مذاكره مستقيم، آنگونه كه در نامه دوم اشاره شده بود، پرهيز خواهد شد و راه اصلي كه قسمتي از آن پيموده شده، بسته نخواهد شد.
نامه سوم رييس جمهور عراق به رييس جمهوري اسلامي ايران
صدام حسين در تاريخ 16 ژوئيه 1990 (25 تير 1369) نامه كوتاهي را از طريق سفير عراق در ژنو تحويل نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران كرد. در اين نامه، رييس جمهور عراق پيشنهاد كرده بود كه جهت تسريع در راه صلح و قطع رويارويي و بحث درباره استواري صلح بين دو كشور و استفاده از نظريات طرف ايراني نسبت به هر آنچه اجراي صلح را در عراق و ايران تسهيل كند، نمايندهاي را به تهران اعزام نمايد. ليكن با توجه به پيش شرطهاي تعيين شده در نامه اول و عدم حصول آنها، به اين نامه رييس جمهور عراق پاسخي داده نشد.
نامه چهارم رييس جمهور عراق به رييس جمهوري اسلامي ايران
به دنبال عدم ارسال پاسخ به نامه مورخ 19 ژوئيه 1990 رييس جمهور عراق از طرف رييس جمهور ايران، صدام حسين به تاريخ 30 ژوئيه 1990 (8 مرداد 1369) نامه چهارم خود را خطاب به جناب آقاي هاشمي رفسنجاني از طريق آقاي برزان التكريتي تسليم سفير و نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران در ژنو نمود.
در بخش اول نامه هفده صفحهاي رييس جمهور عراق، عبارات تند و تهديدآميزي به كار رفته و در آن نسبت به شروع مجدد جنگ بين دو كشور هشدار داده شده است. بخشهايي از اين نامه به شرح زير است:
« نيروهاي اهريمن كه در تاريكي در جستجويند و ابزارهاي نيرنگ نيز در دستشان است، ميتوانند با استفاده از اين واقعيت كه جنگ بين دو كشور از نظرحقوقي پايان نيافته است، دو كشور را به سوي آنچه مجددا جرقه جنگ را بزند، سوق دهند.
براي اين كار شايد مشكل چنداني نداشته باشند، آن هم در جبههاي كه تنها در خشكي 1200 كيلومتر و در دريا تقريبا 800 كيلومتر امتداد دارد و اين جبههها مملو از امكان و احتمال بروز جرقههاي برخاسته از دهانه سلاحهاست. بنابراين براي آغاز، نيازي به گشودن آتش سلاحها توسط شمار كثيري از افراد نيست. زيرا كافي است يك نفر به هر علتي و تحت تأثير هر عاملي به چنين كاري اقدام كند و باعث شود كه جمع بزرگي آتش بگشايند».
صدام حسين به تصور اينكه ميتواند از طريق تهديد و تحبيب ، طرف ايراني را به تسريع در جريان صلح با عراق ترغيب سازد، طرح صلح خود را مشتمل بر 13 بند پيشنهاد كرد. طرح صلح ارائه شده از طرف صدام كه به زعم وي جهت تحقق صلح دائمي و همه جانبه بين عراق و ايران تنظيم شده است، آشكارا نمايانگر يكي از اهداف اساسي عراق، يعني بياعتبار ساختن قطعنامه 598 و نيز عهدنامه 1975 است. مهمترين بندهاي طرح پيشنهادي صدام حسين عبارتاند از:
«4. عقبنشيني طي مدت زماني كه از دو ماه از تاريخ تصويب نهايي توافق همه جانبه طرفين فراتر نرود صورت ميگيرد و هر چه زمان كوتاهتر شود بهتر است ...
5. ما همچنان مسئله اسرا را مشمول موافقتنامههاي ژنو دانسته ...» با اين وصف و به منظور تسهيل در جراين صلح، ما با توجه به اصول و مفاهيم فوقالذكر مانعي نميبينيم كه براي آزادي اسرا در چارچوب مدت تعيين شده در بند 4 (دو ماه از تاريخ تصويب نهايي) ، توافق و به عنوان «حداكثر مدت لازم» برنامه ريزي شود و هر چه اين كار سريعتر انجام گيرد بهتر است.
6. بحث درباره شطالعرب بر مبناي سه عنوان زير انجام گيرد:
الف) حاكميت كامل بر رودخانه متعلق به عراق باشد، زيرا كه حق تاريخي و مشروع آن است.
ب) اعمال حاكميت بر شطالعرب از سوي عراق، توأم با اجراي شيوه خط تالوگ در زمينه كشتيراني به نحوي باشد كه عراق و ايران از حق كشتيراني، ماهيگيري و شركت در تنظيم امور كشتيراني در شطالعرب برخوردار شوند و سود حاصل از آن را تقسيم كنند.
ج) ارجاع مسئله شطالعرب به حكميت در چارچوب فرمولي كه مورد توافق قرار گيرد. همراه با تعهد قبلي مبتني بر پذيرش نتايج حكميت، لايروبي شطالعرب، بر اساس فرمول توافق طرفين به قصد مهيا كردن آن براي كشتيراني و بهرهبرداري، آغاز شود.
توافق بر اين فرض مبتني است كه طرفين متفقا يكي از عنوانهاي سه گانه فوق را انتخاب خواهند كرد با اين ملاحظه كه عنوان نخست بيانگر حق عراق است و فرض ما بر اين است كه دو عنوان ديگر نشانگر تمايل ايران است.
7. توافق بر حذف بند 6 قطعنامه 598 از گفتگوها و ناديده گرفتن قطعي آن ، چرا كه نه تنها فايدهاي براي صلح در بر دارد، بلكه موانعي بر سر راه آن ميگذارد و چه بسا عواقب آن كينهتوزي، دشمني و انتقامجويي در آينده را موجب خواهد شد. در اين خصوص لازم است توافقهايي كه به آن دست خواهيم يافت رسما به دبيركل سازمان ملل متحد ابلاغ شود ....
9. موافقتنامه آتي صلح بين عراق و ايران در برگيرنده همه موارد توافق خواهد بود و به منظور تسهيل و سرعت بخشيدن به اتمام موافقتنامه صلح، موافقتنامه مورد بحث ميتواند در كنار موضوعات جديد و مسائل مرزهاي خشكي و ديگر مسائل حقوقي كه مورد توافق قرار ميگيرد، بعضي از موارد موافقتنامههاي سابق را كه در طول تاريخ روابط دو كشور به تصويب رسيده و هر آنچه در گذشته مورد توافق قرار گرفته، بدون اخلال در بندهاي مندرج در اين نامه نيز در برگيرد ...
12. با علم به اينكه اوضاع بينالمللي براي دلبستن به كمكهاي مربوط به بازسازي مساعد نيست، ما معتقديم كه كمكهاي بينالمللي موضوع بند 7 قطعنامه 598 بالمناصفه بين عراق و ايران تقسيم شود.
13. براي تسهيل تماسهاي فيمابين و در پرتو تحول مثبت در روابط دو كشور، ما معتقديم سفارتخانههاي ما در تهران و بغداد بازگشايي شود، خاصه اينكه در شرايط جنگ، سفارتخانهها داير بوده و تنها از ماه سپتامبر 1987 تعطيل شده است».
نكته مهم آنكه در محاسبه مرزهاي درياي بين دو كشور، صدام حسين ظاهرا سواحل كويت، عربستان، بحرين، قطر و امارات در خليج فارس را نيز جزء مرزهاي عراق قلمداد كرده كه بيانگر تصميم عراق مبني بر اشغال كويت، سواحل شرقي عربستان و ديگر كشورهاي منطقه در آن زمان است. سه روز پس از ارسال نامه مذكور، در تاريخ 12 مرداد 1369 (دوم اوت 1990) ارتش عراق كشور كويت را به طور كامل اشغال نظامي كرد؛ جمهوري اسلامي ايران در فاصله كمتر از 24 ساعت و زودتر از هر كشور ديگر منطقه اين اقدام عراق را محكوم ساخته، خواستار عقبنشيني عراق از خاك كويت شد.
نامه پنجم رييس جمهور عراق به رييس جمهوري اسلامي ايران
با توجه به تحولات منطقهاي پس از اشغال كويت و حساسيت فوقالعاده موضوع و به منظور پيشگيري از هر گونه اقدام احتمالي جمهوري اسلامي ايران، به علاوه به علت وجود نگراني از عدم ارسال پاسخ به دو نامه صدام حسين از طرف رييس جمهوري اسلامي ايران، رييس جمهور عراق در تاريخ سوم اوت 1990 (12 مرداد 1369) نامه پنجم خود را از طريق ژنو به عنوان جناب آقاي هاشمي رفسنجاني ارسال نمود. در اين نامه صدام حسين با اشاره به بحران كويت، ضمن انتقاد از موضع جمهوري اسلامي ايران ، نسبت به هر گونه دخالت يا اقدام ايران در اين مسئله هشدار ميدهد. در بخشي از نامه رييس جمهوري عراق آمده است:
«ولي به هرحال من پيشبيني نميكنم و آرزو ندارم افرادي همچون شما و برادران شما در كادر رهبري ايران كه يك جنگ هشت ساله را آزمودهاند متزلزل شده، به امري كه نه به مصلحت ايران و نه جزء هدفهاي مردم ايران است روي آورند».
وي پس از جملات مزبور، با لحني تهديدآميز خواستار ادامه تماسها و تداوم جريان حل مشكلات فيمابين دو كشور شده و در نامه خود آورده است:
«هر گاه آنچه تاكنون در مسير گفتگوهايمان در اين راه انجام گرفته و سرآغاز اطمينانبخشي در مورد گامهاي يكديگر به وجود آورده به لرزه درآيد، زبان وارده بس بزرگ خواهد بود و من چنين آرزويي را براي شما همچنان كه براي خود خواهان نيستم، طلب نميكنم».
رييس جمهوري عراق همچنين با اشاره به نامه مورخ 16 مهر 1369 كه در آن پيشنهاد اعزام نماينده به تهران را ارائه كرده بود ولي پاسخي از طرف ايراني دريافت نداشت، خواستار تسريع در انعقاد اجلاس سران و تعيين تاريخي براي به حضور پذيرفتن نمايندگانش از طرف جناي آقاي هاشمي رفسنجاني شده است .
سومين نامه رييس جمهوري اسلامي ايران به رييس جمهور عراق
سومين نامه جناب آقاي هاشمي رفسنجاني كه در تاريخ 17 مرداد 1369 (8 اوت 1990) تهيه و ارسال گرديد،در واقع پاسخ به هر سه نامه صدام حسين به تاريخهاي 16 ژوئيه 1990، 30 ژوئيه 1990 و 3 اوت 1990 بود و مضامين هر سه نامه مذكور را در بر داشت.
اين نامه علاوه بر مقدمه، داراي 7 بند بود. مهمترين محورهاي نامه رياست محترم جمهوري به شرح زير است:
1ـ .... ملاقات و مذاكره در سطحي بالاتر از آنچه فعلا در ژنو وجود دارد، موقعي قبال قبول است كه از مذاكرات جاري ژنو نتايج مشخصي به دست آورده باشيم .... ملاقات دو رييس جمهور تنها در شرايطي ميتواند مفيد باشد كه مسائل مهم و كليدي روشن و حل شده باشد.
2ـ در نامه مورخ 8 مرداد 1369 (30 ژوئيه 1990) شما در مورد اروندرود پيشنهادهايي مطرح شده كه گرچه تنزلي از ادعاهاي اعلاميه قبلي شماست، لكن براي شما مشخص است كه نميتواند از جانب ما مورد پذيرش قرار گيرد. پيشنهاد مشخص، مبنا قرار گرفتن معاهده 1975 براي مذاكرات صلح است، زيرا بدون پايبندي به قراردادهاي گذشته، بويژه آن قراردادي كه امضاي خود شما را دارد، نميتوان انتظار داشت كه اعتماد نسبت به آنچه امروز گفته ميشود به وجود آيد.
3. براي عقبنشيني از اراضي اشغالي ايران، سقف زماني دو ماه در نظر گرفته شده كه غيرقابل توجيه است. زيرا اين كاري است كه اگر با حسن نيت بخواهد انجام گيرد، در ظرف يكي دو روز قابل انجام است.
در بند چهارم از انتقاد عراق نسبت به موضع جمهوري اسلامي ايران در خصوص اشغال كويت، اظهار شگفتي و عنوان شده كه موضعگيري ما نه در خصوص افراد، بلكه برخاسته از اصول ماست. همچنين در بند پنجم نامه آمده است كه تهاجم غيرقابل تصور به كويت ميتواند اعتماد ما را سست نمايد و ترديد جدي در انگيزههاي مذاكرات چند ماهه اخير ايجاد كند. به خصوص كه در طول اين مدت اقداماتي از طرف عراق كه نشانه حسن نيت باشد، مشاهده نشده است و طرف عراقي كماكان اصرار بر تداوم اشغال سرزمين جمهوري اسلامي ايران و حتي مخالفت با مسئله كوچكي چون خاموش كردن حريق چاههاي نفتي دارد.
در بند ششم نامه از لحن آخرين نامه صدام حسين (3 اوت 1990) انتقاد شده و آمده است:
«لحن و زبان به كار گرفته شده كه در گذشته عدم كارآيي آن در رابطه با ملت مسلمان و انقلابي ما آزموده شده است ... ما در عمل همه اين مراحل را آزمودهايم و ثابت كردهايم كه بيش از هر چيز روي ايمان و مقاومت و حمايت مردم حساب ميكنيم و قهر و لطف ديگران را داراي آنچنان ارزشي نميدانيم كه برنامه زندگي و موضعگيريها و تصميمات مهم را بر آن اساس قرار دهيم».
نكته اساسي و تعيين كننده، در بند هفتم نامه رياست محترم جمهوري به رييس جمهور عراق آمده است. در اين بند تهديد شده است كه چنانچه صدام حسين عهدنامه 1975 را نپذيرد، جريان تبادل نامهها و مذاكرات جاري متوقف شده و كار اجراي قطعنامه به سازمان ملل و شوراي امنيت سپرده خواهد شد.
آخرين نامه رييس جمهوري عراق به رييس جمهوري اسلامي ايران
بحران ناشي از اشغال كويت، جنگ رواني و فشارهاي تبليغاتي منطقهاي و بينالمللي عليه عراق از يك سو و حساسيت و اهميت موضع و هر گونه اقدام احتمالي جمهوري اسلامي ايران در قبال اين مسئله و تهديد و تأكيد جمهوري اسلامي ايران در خصوص ضرورت مبنا قرار گرفتن قطعنامه 1975 در مذاكرات با عراق از سوي ديگر و به طور اخص، نياز مبرم عراق به عادي سازي روابط و جلب اعتماد جمهوري اسلامي ايران در آن زمان، موجب گرديد كه صدام حسين از موضع خود عدول نموده، در يك چرخش كاملا آشكار پس از گذشت نزديك به ده سال، مجددا عهدنامه 1975 را هر چند به صورت مشروط، رسما بپذيرد. به اين موضوع در نامه مورخ 14 اوت 1990 رييس جمهور عراق به رياست محترم جمهوري اسلامي ايران به صراحت اعتراف شده است.
صدام حسين در نامه مزبور با اشاره به وضعيت منطقه و يادآوري جريان تبادل نامهها بين رؤساي جمهور دو كشور اعلام داشت كه تصميمات ذيل را اتخاذ كرده است:
«1ـ با پيشنهاد شما مندرج در نامه جوابيه هشتم اوت 1990 كه توسط آقاي برزان ابراهيم تكريتي نماينده ما در ژنو از نماينده شما آقاي سيروس ناصري دريافت شد و ناظر به لزوم مبنا قرار دادن عهدنامه 1975 است، ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه سي ژوئيه 1990 ما به ويژه در مورد مبادله اسرا و بندهاي 6 و 7 قطعنامه 598 شوراي امنيت موافقت ميشود.
2ـ بر اساس بند يك اين نامه و مندرجات نامه 30 ژوئيه 1990 ، ما آمادهايم هيأتي را به تهران اعزام كنيم و يا هيأتي از سوي شما به بغداد سفركند، تا ضمن تهيه موافقتنامههاي مربوط، موجبات امضاي آن را در سطحي كه مورد توافق قرار ميگيرد فراهم نمايند.
3ـ به نشانه حسن نيت، ما عقبنشيني خود را از روز جمعه 17 اوت 1990 آغاز كرده و به جز يك نيروي سمبليك در كنار مأموران مرزباني و پليس كه براي انجام مأموريتهاي روزمره در شرايط عادي باقي ميماند، نيروهاي خود را از مناطق رويارويي شما در طول مرز فرا خواهيم خواند.
4ـ مبادله فوري و همه جانبه اسراي جنگ به هر تعدادي كه در عراق و ايران در اسارت به سر ميبرند و اين از طريق مرزهاي زميني و از راه خانقين ـ قصر شيرين و راههاي ديگر كه مورد توافق قرار ميگيرد صورت خواهد گرفت. ما آغازگر اين اقدام خواهيم بود و از روز جمعه 17 اوت 1990 به آن مبادرت خواهيم كرد».
رييس جمهور عراق نامه خود را با عبارات زير پايان داده است:
«برادر علياكبر هاشمي رفسنجاني، رييس جمهوري
با اين تصميم ما، ديگر همه چيز روشن شده و بدين ترتيب همه آنچه ميخواستيد و به آن تكيه ميكرديد تحقق مييابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسناد باقي نميماند».
نامه جوابيه رييس جمهوري اسلامي ايران به آخرين نامه رييس جمهور عراق
پس از دريافت ششمين نامه صدام حسين كه در آن مبنا قرار گرفتن عهدنامه 1975 در مذاكرات تصريح شده بود، پاسخ آن در تاريخ 27 مرداد 1369 تهيه و از طريق سفير جمهوري اسلامي ايران در ژنو به آقاي برزان التكريتي سفير عراق در ژنو تحول گرديد. در اين نامه، جناب آقاي هاشمي رفسنجاني از اعلام پذيرش مجدد عهدنامه 1975 توسط صدام حسين استقبال نمود و اين اقدام رييس جمهوري عراق را هموار كننده راه اجراي قطعنامه 598 و حل اختلافات در چارچوب قطعنامه و تبديل آتش بس موجود به صلح دائم و پايدار خواند.
رييس جمهور ايران در اين نامه همچنين آغاز عقبنشيني نيروهاي عراقي از اراضي اشغالي ايران و آغاز آزادي اسرا را دليل صداقت و جدي بودن عراق در راه صلح با جمهوري اسلامي ايران عنوان و آمادگي خودرا جهت پذيرش نمايندگان رييس جمهور عراق در تهران اعلام نمود. در پايان نامه اظهار اميدواري شده است كه با تداوم جو مثبت و حسن نيت موجود، دو طرف به صلح جامع و پايدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو دولت و دو كشور اسلامي دست يابند.
بدين ترتيب ، اين مرحله از تماسها و مذاكرات پس از 120 روز با تبادل مجموعا ده نامه بين روساي جمهوري دو كشور پايان يافت و مقدمات و تسهيلات لازم جهت ورود به مرحله جديد ، يعني عادي سازي روابط فيمابين جمهوري اسلامي ايران و عراق ، به نحو كاملا مساعدي فراهم گرديد.
پيش از پرداختن به تحولات بعدي در روابط دو جانبه تا هنگام بازگشايي سفارتخانههاي دو كشور در تهران و بغداد و عاديسازي روابط، لازم است كه علل و انگيزههاي رييس جمهور عراق از اقدام به تبادل نامه با رييس جمهور ايران مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد.
اهداف و انگيزههاي عراق از ابتكار تبادل نامهها
در مطالعه اهداف و انگيزههاي صدام حسين از ابتكار جديد نامهها ميتوان موارد متعددي را برشمرد. ليكن به نظر ميرسد كه به طور عمده هدف عراق در دو مقوله قابل بحث و بررسي است. اين دو مقوله عبارتاند از: مخدوش و بياعتبار ساختن قطعنامه 598 و حذف نقش دبير كل در جريان مذاكرات دو كشور به جهت ايجاد عنصر اعتماد به جمهوري اسلامي ايران و تسريع در جريان عادي سازي روابط و در نهايت ، آسودگي خاطر از مرزهاي شرقي يعني مرز مشترك با جمهوري اسلامي ايران و پرداختن به مرزهاي جنوبي با كويت و بهرهبرداري از اشغال اين كشور كوچك تقريبا بيدفاع ولي داراي منابع عظيم نفتي.
* منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي به نقل از علي اكبر ولايتي، تاريخ سياسي جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران،تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلاميف 1376.
ضميمه: آخرين نامههاي روساي جمهور ايران و عراق
نامه يازدهم - تحقق خواسته ها
نامه رئيس جمهوري عراق مورخ 23 مرداد 1369
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي علي اكبر هاشمي رفسنجاني
رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
با توكل بر خداي قادر متعال و به منظور از ميان برداشتن موانع از سر راه گشودن روابط برادرانه با همه مسلمانان و آن دسته از مسلمانان كشور همسايه ايران كه برادري را بر مي گزينند و در جهت ايجاد فضا براي جوشش جدي با تمام مومنان در جهت مقابله با نيروهاي شرور كه بدخواه مسلمانان و امت عرب هستند و به انگيزه دور نگه داشتن عراق و ايران از شانتاژ و ترفندهاي نيروهاي شرارت طلب بين المللي و ايادي آنها در منطقه و هماهنگ با روح ابتكار عمل ما كه با هدف تحقق صلح همه جانبه و هميشگي در منطقه در تاريخ 1990 8 12 اعلام شده و به منظور گرفتن بهانه هاي مانع جوشش از كف بهانه جويانه متردد و ظنين و به خاطر اينكه هيچ يك از توانايي هاي عراق در خارج از ميدان نبرد بزرگ بلااستفاده باقي نماند و به جهت بسيج اين توانايي ها در جهت اهدافي كه مسلمانان و اعراب شرافتمند بر حقانيت آنها اتفاق نظر دارند و براي جلوگيري از تداخل سنگرها و دور ساختن گمانها و ترديدها تا اينكه خيرانديشان راه خود را براي برقراري روابط طبيعي ميان عراق و ايران بيابند و به عنوان بازده گفتگوهاي في مابين كه به طور مستقيم از نخستين نامه ما مورخ 1990 4 21 تا آخرين نامه شما مورخ 1990 8 8 به طول انجاميد و همچنين راه حل نهايي و روشن كه هيچ بهانه اي براي بهانه جويان باقي نمي گذارد تصميمات زير را اتخاذ نموديم :
1 ـ با پيشنهاد شما مندرج در نامه جوابيه هشتم اوت 1990 كه توسط آقاي برزان ابراهيم تكريتي نماينده ما در ژنو از نماينده شما آقاي سيروس ناصري دريافت شد و ناظر به لزوم مبني قراردادن عهدنامه 1975 مي باشد ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه سي ژوئيه 1990 ما به ويژه در مورد مبادله اسرا و بندهاي 6 و 7 قطعنامه 598 شوراي امنيت موافقت مي شود .
2 ـ بر اساس بند يك اين نامه و مندرجات نامه سي ژوئيه 1990 ما آماده ايم هياتي را به تهران اعزام كنيم و يا هياتي از سوي شما به بغداد سفر كند تا ضمن تهيه موافقتنامه هاي مربوطه موجبات امضاي آن را در سطحي كه مورد توافق قرار مي گيرد فراهم نمايند.
3 ـ به نشانه حسن نيت ما عقب نشيني خود را از روز جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز كرده و به جز يك نيروي سمبليك در كنار ماموران مرزباني و پليس كه براي انجام ماموريتهاي روزمره در شرايط عادي باقي مي ماند نيروهاي خود را از مناطق روياروي شما در طول مرز فرا خواهيم خواند.
4 ـ مبادله فوري و همه جانبه اسراي جنگ به هر تعدادي كه در عراق و ايران در اسارت به سر مي برند . و اين از طريق مرزهاي زميني و از راه خانقين ـ قصرشيرين و راههاي ديگر كه مورد توافق قرار مي گيرد. صورت خواهد گرفت . ما آغازگر اين اقدام خواهيم بود و از روز جمعه 1990 8 17 به آن مبادرت خواهيم كرد .
برادر علي اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهوري ...
با اين تصميم ما ديگر همه چيز روشن شده و بدين ترتيب همه آنچه را كه مي خواستيد و بر آن تكيه مي كرديد تحقق مي يابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسناد باقي نمي ماند تا با هم از موضع مسئوليت نظاره گر واقعي حيات جديدي سرشار از تعاون در سايه اصول اسلام باشيم حقوق يكديگر را محترم شمرده و بدين وسيله كساني را كه سعي مي كنند از آب گل آلود ماهي بگيرند از سواحل خود دور كنيم و به درياچه صلح و امنيت و عاري از ناوگانها و نيروهاي بيگانه كه در كمين ]فارس [چه بسا در جهاتي همكاري كنيم كه در نتيجه آن خليج ما نشسته اند مبدل شود. مضافا اينكه همكاري مزبور مي تواند شامل جنبه هاي ديگر زندگي شود. الله اكبر ولله الحمد
صدام حسين
رئيس جمهور عراق
23 محرم 1411 هـ
14 اوت 1990 م
]23 مرداد 1369 [
نامه دوازدهم
مكتوب آخر
پاسخ رئيس جمهوري اسلامي ايران به نامه مورخ 23 مرداد 1369 رئيس جمهوري عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله علي ما انعم و له الشكر علي ماالهم
رياست محترم جمهوري عراق جناب آقاي صدام حسين
نامه مورخه 69 5 23 (14 اوت 1990 ) جناب عالي دريافت شد . اعلام پذيرش مجدد معاهده 1975 از سوي شما راه اجراي قطعنامه و حل اختلافات در چارچوب قطعنامه 598 و تبديل آتش بس موجود به صلح دائم و پايدار را هموار ساخت .
شروع عقب نشيني نيروهاي شما از اراضي اشغالي ايران را دليل صداقت و جدي بودن شما در راه صلح با جمهوري اسلامي ايران به حساب مي آوريم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادي اسرا هم آغاز گرديد كه اميدواريم عقب نشيني نظاميان شما طبق زمانبندي اعلام شده و آزادي اسراي دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بيشتر ادامه يافته و تكميل گردد.
همان گونه كه از طريق نماينده ما در ژنو به اطلاع رسانده ايم اكنون ما براي پذيرش نمايندگان شما در تهران آمادگي داريم و اميدواريم با تداوم جو مثبت و حسن نيت موجود بتوانيم به صلح جامع و پايدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو كشور اسلامي دست يابيم .
والسلام عليكم
اكبر هاشمي رفسنجاني
رئيس جمهوري اسلامي ايران
69.5.27
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-