واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - حكومت بايد جوابگوي انسان امروز باشد
سياست - حكومت بايد جوابگوي انسان امروز باشد
سيدمحمد خاتمي، رئيسجمهور سابق ايران معتقد است ملت ايران به دنبال عدالت و توسعه است و پاسخ آن را نيز بايد از دين بگيرد. خاتمي كه با جمعي از مديران فرهنگي دانشگاه آزاد ديدار كرده و براي آنان سخنراني ميكرد در مورد نحوه پاسخ گرفتن جامعه از دين گفت: «اينها مسائلي در حوزه فرهنگ است كه با كمك انديشمندان روشنبين حوزه و دانشگاه ميتوان طرح و حل كرد.» به گزارش ايسنا، خاتمي در ادامه افزود: «حكومت بايد متكي به مردم باشد و مشكلات را رفع كند. نقد از جمله راههاي حل مشكلات است؛ اگر مشكل را نشناخت يا جوابي داد كه به درد امروز نخورد، اشكال پيش ميآيد و اين ناشي از نارسايي ابزاري است كه ما به كار گرفتهايم. آيا در اين زمينهها به عنوان كساني كه ميخواهيم جامعه را ـ با پيشرفت و در عين حال طبق موازين ديني- اداره كنند، ميپذيريم كه متفكران ديني و دانشگاهي بنشينند و چارهجويي كنند. در اين زمينهها حوزه و دانشگاه ميتوانند همفكري و همكاري داشته باشند.» وي خاطرنشان كرد: «ما حكومت داريم، ميخواهيم جوابگوي انسان امروز باشيم، انسان امروز ميخواهد آزاد باشد؛ منظورم ولنگاري اخلاقي نيست، انسان آزادي ميخواهد. بالاخره انسان در تبيين هر نظامي ميخواهد حرمت و حقوق اساسي داشته باشد. در متن نظام ديني هم بايد اين نياز زمانه تامين شود. ما بايد بدانيم كه ميتوانيم از دين در اين زمينه مدد بگيريم، نه اينكه خداي ناخواسته جوري رفتار كنيم كه گويي دين با اينها مخالف است و مانع برخورداري جامعه از آزادي و پيشرفت ميشود.» در ادامه نيز خاتمي با اشاره به برخي عقبماندگيهاي احتمالي از بعضي كشورهاي همسايه يادآور شد: «ما چشمانداز 20 ساله را داريم، اگر بايد در سال 1404 برترين كشور منطقه باشيم از مهمترين شاخصهاي اين برتربودن علوم عالي، تكنولوژي، پژوهش و... است كه محور آنها دانشگاهها هستند. متاسفم عرض كنم به هر دليلي ما نتوانستهايم شتاب لازم را براي رسيدن به اهداف چشمانداز داشته باشيم، از جمله وضع دانشگاههاي ماست كه ميتواند نگرانكننده باشد. مهم نيست چه كسي چه تصوري داشته است، ممكن است كسي قصد خير داشته باشد، ولي اگر روند غلطي طي شود، نتيجه مطلوب نخواهد بود.» وي با تاكيد بر اينكه «در محيطهاي دانشگاهي حرمت و عزت اهل علم از جمله در اين است كه خود آنها متصدي كار شوند» تحولات صورت گرفته در دوران مسووليتش را در اين زمينه بااهميت دانست و يادآور شد: نقشي كه ما در دانشگاهها به هيات امناها داديم نقش معلمي بود. آنها خود تصميمگيرنده بودند. همچنين در زمينه مديريت نيز برنامهريزي كرديم تا هياتهاي علمي خودشان مديران را انتخاب كنند، به اين شكل كه دو ـ سه نفر از ميان خود انتخاب و به وزير علوم و تحقيقات پيشنهاد ميكردند، او اسامي را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ميداد تا يك نفر از آنها انتخاب ميشدند. اينهاست كه علم را توسعه ميدهد و دانش را پيش ميبرد. وي خاطرنشان كرد: «ببينيد! دنيا تحت تاثير تمدن غرب است. بايد ميان تمدن و فرهنگ تفاوت قائل باشيم. نميخواهيم اينجا بحث كنيم، گفتوگوي تمدنها بيش از تمدنها، گفتوگوي فرهنگهاست. آنچه غالب است تمدن غرب است. برق، خانه، ساختمان، شهرسازي، نحوه سلوكمان، رفتوآمد،ارتباطاتمان همه متاثر از غرب است. نميتواند هم نباشد، اين تمدن جنبه سختافزاري زندگي است، اما جنبه نرمافزاري زندگي كه فرهنگ است، ديرپاتر از جنبه تمدني است. تمدن ممكن است عوض شود، ولي چون فرهنگ در متن ما جان و ذهن انسانهاست به اين سادگي عوض نميشود. چه بسا تمدني تولد پيدا كند؛ چنانچه شيوه زندگي ما ابدا شباهتي با شيوه زندگي پدرانمان ندارد. از لباس پوشيدن و غذا خوردنمان گرفته يا نحوه توليد و ارتباطاتمان، نحوه سكونت، رفت و آمد، امرارمعاشمان، همه اين مسائل ـ كه تمدن است ـ فرق كرده است. عمدتا تحت تاثير تمدن فراگير غرب است، اما ما يك تمدن داشتيم كه فرهنگ متناسب با خودش داشته است. آن فرهنگ در ذهن ما مانده و امروز يك نوع تعارض آشفتگي در ما پديد آمده است.» خاتمي خاطرنشان كرد: «علاوه بر اينكه چون زندگيمان تحت تاثير غرب است، بحران فعلي تمدن و فرهنگ غرب به ما هم سرايت ميكند، يك بحران ديگر هم داريم؛ در عمق جانمان متعلق به فرهنگي هستيم كه با فرهنگ و تمدن و رويه زندگي غرب سازگار نيست. اما آيا بايد از اين فرهنگ دستبرداريم؟ بياييم بگوييم كهنه شده است، همانطور كه غربپرستان همين را گفتند؟ عدهاي هم ميگفتند اصلا هيچ چيز غرب نبايد به اينجا بيايد، بايد جلوي غرب را ببنديد. خيال ميكردند با دستور، بخشنامه، فرمان و فتوا جلوي غرب گرفته ميشود. ولي واقعيت چيز ديگري است؛ ما نه ميتوانيم دست از سنتمان و مبناي سنتمانبرداريم و نه ميتوانيم تحولات موجود در زندگي را ناديده بگيريم.» وي ادامه داد: «بحراني كه ما داريم اينجاست؛ چه كار بايد بكنيم؟ آيا بايد بگوييم هرچه از گذشته به ما رسيده است اصيل است و بايد آن را بچشيم؟ يا بايد همه آنها را رها كنيم؟ خير. ما دين خودمان را داريم، ولي متضمن حقيقيت است، معيارهايي وجود دارد، چارهاي نداريم جز اينكه با تكيه بر معيارهاي اصلي و نه صورتها و شكلها بر آن مايه و پايه تكيه كنيم و نوآوري و خلاقيت داشته باشيم. ببينيم آن جنبههاي بشري فرهنگ كه ما را پايبند و متعلق به قبل ميكند و قابل تحول است، چيست؟ خودمان نوآوري كنيم؛ فرهنگي كه هم اصول و معيارهاي اصلي ما را داشته باشد و هم بتواند جوابگوي مسائل امروز ما باشد. البته بخشنامهاي نيست؛ بلكه روندي است كه بايد طي شود. خواستم توجه داده باشم به يكي از امالمسائلي كه در زمينه فرهنگ وجود دارد.» خاتمي همچنين در اين ديدار به ستايش از اقدامات دانشگاه آزاد پرداخت.
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]