واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - ضرورت برگزاري نشستهاي مشترك ميان دانشجويان و روشنفكران
سياست - ضرورت برگزاري نشستهاي مشترك ميان دانشجويان و روشنفكران
جمعي از اعضاي شوراي مركزي و عمومي دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) دوشنبه ۲۱ مردادماه با هاشم آقاجري ديدار كرده و درباره برخوردهاي صورت گرفته با دانشگاهيان و مسائل روز كشور با او به گفتوگو نشستند. به گزارش خبرنامه اميركبير در ابتداي اين ديدار اعضاي اين اتحاديه دانشجويي با ارائه گزارشي از فضاي كنوني دانشگاهها منجمله اخراج و بازنشستگي اجباري اساتيد، محروميت از تحصيل دانشجويان، تعرض برخي مسوولان به دختران دانشجو منجمله مسئله دانشگاه زنجان و بازداشت گسترده فعالان دانشجويي در تابستان امسال نتيجه اين اقدامها را ايجاد رعب و وحشت در بين فعالان دانشجويي دانستند. آنها ادامه دادند: بيشك برخورد قهرآميز با منتقدين يكي از دلايل رخوت فعالان سياسي است. در واقع با افزايش هزينه فعاليت سياسي براي منتقدان و مخالفان توانسته است نوعي سكوت و انجماد را در اكثر احزاب و رسانههاي منتقد ايجاد شده است، اما در اين شرايط فعالان دانشجويي بهرغم تمامي فشارها ميكوشند با حفظ روحيه آرمانخواهي خود ايستادگي كنند. در ادامه دانشجويان عضو دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از سكوت روشنفكران در شرايط كنوني، بيان داشتند: از انديشمندان و روشنفكران انتظار ميرود با انسجام بيشتر وارد صحنه سياسي كشور شوند و كشور را از وضعيتي كه در آن گرفتار شده است، نجات دهند. سپس هاشم آقاجري به بيان ديدگاههاي خود پيرامون مسائل مختلف پرداخت. وي در ابتدا با يادآوري تجربه فعاليتهاي دانشجويي در دوران رژيم شاه، ساواك را در برخورد با جنبش دانشجويي ناتوان دانست در حالي كه اين سازمان مخوف در آن دوران اكثر سازمانهاي سياسي و چريكي را سركوب كرده و از بين برده بود. وي افزود: دليل اين امر سياليت جنبش دانشجويي است، زيرا كه جريان دانشجويي همچون چشمهاي است كه همواره نيروهاي جديد در آن رشد ميكنند و از اين جهت امكان برخورد و حذف آن ميسر نيست، مگر آنكه دانشگاهها تعطيل شود و اين امري محال است زيرا تمامي نظامهاي سياسي نياز اساسي به دانشگاه و نهاد توليد علم دارند و بنابراين امكان بستن سرچشمه جنبش دانشجويي وجود ندارد. وي جريان دانشجويي را از جريانهاي پايدار در ايران برشمرد كه همواره در تاريخ معاصر كشورمان نقشي اساسي داشته است و هرگز از بين نرفته و نخواهد رفت، اما در تمامي دورانها با افت و خيز فراوان مواجه بوده و تحت فشار قرار گرفته است، كه حتي اين فشارها نيز خود باعث آبديده شدن و پختگي اين جريان شده است. وي گفت: تجربه زندان باعث از بين رفتن ترسهاي واهي دانشجويان ميشود زيرا كه تصور زندان، ترسناكتر از واقعيت آن است. ويافزود: ماهيت جنبش دانشجويي با نقد، استقلال، آزادي و آرمانخواهي تعريف ميشود نه وابستگي و سرسپردگي. وي سپس از علائم شكست اين پروژه به تغيير پيدرپي اسم اين تشكلها اشاره كرد، كه هر دوره با عناوين مختلفي ايجاد شدهاند و تابلوي جديدي براي خود برگزيدهاند. وي در ادامه گفت: تكاپوي تاريخي در جنبش دانشجويي همچون دو ماراتن است، كه قصد آن رساندن مشعل آزادي به بالاترين قلهها است و آن گروهي كه مشعلدار است از ابتدا تا انتهاي راه ثابت نيست و هر دوره با ورود دانشجويان جديد اين مشعل دست به دست ميشود. حال امروز كه در دست شما ميباشد بايد آن را فروزانتر به گروه بعدي بسپاريد و به خاطر داشته باشيد اين مشعل هرگز خاموش نشده است. آقاجري افزود: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جنبش دانشجويي همواره در صحنه مبارزه حاضر بوده است و در دورههاي مختلف متناسب با شرايط هر دوره تلاش كرده است. پس با وجود تمامي فشارها جنبش دانشجويي به حيات خود ادامه داده است و اين فشارها به فعالان دانشجويي چيز جديدي نيست، اما از جهتي اين فشارها در دوران كنوني دردناكتر است زيرا اين فشارها در شرايطي وارد ميشود كه جنبش دانشجويي، خود در پيريزي و شكلگيري اين نظام نقش اساسي داشته است. وي افزود: مايوس شدن و انفعال خطر بزرگي براي تمامي گروههاي سياسي است و تصور رهايي به كمك نيروهاي خارجي، تصوري اشتباه است و ملتي كه چشم انتظار خارج شدن دستي از غيب براي رهايي باشد، هيچ گاه رها نخواهد شد، چون رهايي پروسهاي دروني است و آزادي و دموكراسي همچون سوغاتي نيست كه از بيرون براي ملتي به ارمغان آورده شود. آقاجري يكي از ويژگيهاي جنبشهاي آرمانخواهانه را جدا نبودن هدف از وسيله دانست و گفت: جنبش دانشجويي نيز با تمريني كه در زمينههاي آزاديخواهي و عدالتطلبي ميكند به نوعي هدف خود را نيز به دست ميآورد. اينكه دانشجو حاضر نيست به ظلم تن دهد خود پيروزي است و نفس نه گفتن به ستم خود هدف است. وي خواستار برگزاري نشستهاي مشترك بين دانشجويان و روشنفكران شد و از دانشجويان خواست تا ارتباط خود را با روشنفكران و اساتيد گسترش دهند. وي همچنين خواستار پيوند بيشتر دانشجويان با طبقههاي مختلف جامعه شد و با ابراز تاسف از اينكه كه اكثر احزاب موجود خود را سخنگوي طبقه متوسط ميدانند، گفت: پس سخنگوي طبقه پايين جامعه كجاست؟ آيا سخنگوي آنان بايد فاشيستها باشند؟ آيا سخنگوي آنان بايد عوامفريبان باشند؟ طبقه پايين جامعه كه گسترش يافته است بايد از سوي جنبش دانشجويي مورد توجه قرار گيرد و از حقوق آنها دفاع شود.
وي در پايان گفت: امروزه جرياني يكدست بر تمامي قواي كشور حاكم شده است كه اساسا با هر نيروي مستقل به معناي دقيق كلمه مخالف است. حتي در بين خود نيز نيروهايي كه به رويه موجود كوچكترين انتقادي دارند را حذف ميكند. آقاجري با بيان اينكه استقلال به معني استقلال از قدرت ميباشد و بايد در عمل استقلال خود را نشان دهند، گفت: جريان حاكم با هر نيروي مستقل كه تابع خودش نباشد برخورد ميكند، به خصوص اگر اين نيروي مستقل، تشكلي دانشجويي به اسم دفتر تحكيم وحدت باشد كه تفكري در مقابل تفكرات بنيادگرايي دارد و اسلامي را معرفي ميكند كه اسلامي ترقيخواه و نوگرا است. تحكيم به همراه جريان روشنفكري توانسته است اين ايدئولوژي بنيادگرا را به چالش بكشد.
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]