واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شمارهی هفت ـ نماد هفت امشاسپند ـ یا دوازده “شمارهی مقدس برجها” در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانوادهها بهطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (اندیشهی نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند. چهارشنبهسوری که از دو کلمهی چهارشنبه (منظور آخرین چهارشنبهی سال) و سوری که همان “سوریک” فارسی و به معنای سرخ باشد و در کل به معنای چهارشنبهی سرخ، مقدمهی جدی جشن نوروز بود. در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز از قبیل آینه و کوزه و اسفند را به یقین شب چهارشنبهسوری و از چهارشنبهبازار تهیه میکردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هرکدام هم آیین خاصی را تدارک میدید.
غروبهنگام، بوتهها را به تعداد هفت یا سه (نماد سه منش نیک) روی هم میگذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان میشد، آن را بر میافروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود. در بعضی نقاط ایران برای شگون، وسایل دور ریختنی خانه از قبیل پتو، لحاف و لباسهای کهنه را میسوزاندند. آتش میتوانست در بیابانها و رهگذرها و یا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتی آتش شعله میکشید از رویش میپریدند و ترانههایی که در همهی آنها خواهش برکت و سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود، میخواندند. آتش چهارشنبهسوری را خاموش نمیکردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود، کسی جمع میکرد و بیآنکه پشت سرش را نگاه کند، سر ِ نخستین چهارراه میریخت. در بازگشت در پاسخ اهل خانه که میپرسیدند: “کیست؟” میگفت: “منم.” - ” از کجا میآیی؟” - “از عروسی… ” - “چه آوردهای؟” - “تندرستی…”
از دیگر رسوم ایرانیان باستان در شب چهارشنبهسوری قاشقزنی بود. قاشقزنی تمثیلی بود از پذیرایی از فروهرها… زیرا که قاشق و ظرف مسین نشانهی خوراک و خوردن بود. ایرانیان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون میگذاشتند تا از این میهمانان تازهرسیدهی آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهرها پنهان و غیرمحسوساند، کسانی هم که برای قاشقزنی میرفتند، سعی میکردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهر میدانستند، دریافتشان را خوشیُمن میپنداشتند.
اما اصیلترین پیک نوروزی سفرهی هفتسین بود که به شمارهی هفت امشاسپند از عدد هفت مایه میگرفت. برخی کارشناسان، مبنای هفتسین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی میدانند که به آن هفت سینی میگفتند و بعدها با حذف (یا) به صورت هفتسین در آمد. چیزهای روی سفره عبارت بود از آب و سبزه، نماد روشنایی و افزونی، آتشدان، نماد پایداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد، شیر نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره، تخم مرغ نماد نژاد و نطفه، آیینه نماد شفافیت و صفا، سنجد نماد دلدادگی و زایش و باروری، سیب نماد رازوارگی عشق، انار نماد تقدس، سکههای تازه ضرب نماد برکت و دارندگی، ماهی نماد برج سپری شدهی اسفند، حوت (ماهی)، نارنج نماد گوی زمین، گل بید مشک که گل ویژهی اسفند ماه است، نماد امشاسپند سپندارمز و گلاب که بازماندهی رسم آبریزان یا آبپاشان است. نان پختهشده از هفت حبوب، خرما، پنیر، شکر، بَرسَم (شاخههایی از درخت مقدس انار، بید، زیتون، انجیر در دستههای سه، هفت یا دوازدهتایی) و کتاب مقدس.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]