واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سایت گروه مجلات همشهری: زمان هایی که از گزارش برخی گزارشگران پرمدعای مسابقات ورزشی به ستوه می آیید ، خواندن گزارشی از گاف های برخی از آنها می تواند مسکن خوبی برای اعصابتان باشد!
ماهنامه سینمایی «24» گروه مجلات همشهری ، در شماره تیر ماه خود پرونده ای راجع به پخش مسابقات فوتبال در تولویزیون دارد و در آن ، گزارشی از گاف های برخی گزارشگران دارد که در پی می آید :
طبقهبندی گافهای گزارشگران فوتبال میتواند بهانهای باشد برای مرور گزیدهای از یک فهرست طولانی که تا تلویزیون فوتبال پخش میکند به تعدادش اضافه میشود. با این حساب میشود گفت گزارشگرهای ما سوتی میدهند، چون:
1. هول میشوند، بنابراین:
در مراسم تقدیر از عرب براقی - پیشکسوت داوری کشور- بعد از بازی سپاهان و ذوبآهن، گزارشگر خودش را به او میرساند و میگوید: «بینندگان عزیز، در خدمت زندهیاد عرب براقی هستیم».
در ابتدای بازی پرسپولیس و بایرن مونیخ گزارشگر شعار نمایشدادهشده در تصویر را اینطور میخواند: «استفادهی صلحآمیز از سلاح هستهای حق مسلم مردم ایران است».
2. قاطی میکنند، بنابراین:
گزارشگر بازی استقلال و سپاهان میگوید: «وزش باران و بارش باد امکان برگزاری یه بازی زیبا رو از بین برده».
وقتی در دربی تهران توپ به تیر دروازه میخورد، گزارشگر میگوید: «تیپو به تور میزنن».
موقع تعویض یک بازیکن در لیگ برتر گزارشگر اعلام میکند: «بله، حالا آماده میشه برای ورود به زمان».
گز ارشگر بازی ایران-عربستان به محمد خاکپور میگوید: «محمدْ...خاکپور».
3. با زبان فارسی دچار مشکل میشوند، بنابراین:
در دربی پایتخت، گزارشگر در وصف دروازهبانهای سابق دو تیم میگوید: «عابدزاده و بابایی دروازهبانهای تیمهای خودشون بودن و حالا هم مربی دروازهبانهای تیمهای خودشون هستن».
در بازی پرسپولیس با پلیاکریل اصفهان وقتی مهدویکیا با سر برای پرسپولیس گل میزند، گزارشگر میگوید: «این گل بیشباهت به گل استیلی به آمریکا بود... یا نبود... حالا همکارانم اشاره میکنن که نبود».
4. اطلاعات عمومی ضعیفی دارند، بنابراین:
وقتی در یکی از بازیهای تیم مراکش در جام جهانی 98 نام بازیکن این تیم به همراه پرچم قرمزرنگ مراکش روی صفحهی تلویزیون حک میشود، گزارشگر با هیجان فریاد میزند: «بله، نفهمیدیم چی شد اما در هر صورت داور بازیکن مراکش رو اخراج کرد».
وقتی در جام ملتهای اروپای 1992 مربی دانمارک دست به تعویض میزند و نام بازیکن تازهوارد و بازیکن تعویضی به همراه اسم کشور (DENMARK ) روی صفحه نمایش داده میشود، گزارشگر میگوید: «.... و بهجای او «دِن مارک» وارد زمین میشه».
گزارشگر یکی از بازیهای اتریش (به انگلیسی Austria) در جام ملتهای اروپا تا پایان بازی این تیم را «استرالیا» خطاب میکند.
وقتی چلسی گل میزند، گزارشگر میگوید: «بدون شک الان مردم شهر چلسی خیلی خوشحال هستن». باشگاه چلسی متعلق به شهر لندن است.
5. اطلاعات فوتبالی ضعیفی دارند، بنابراین:
در یکی از بازیهای لیگ اسپانیا – که در پخش تلویزیونیشان، آمار شوتهای درچارچوب با علامت «/» از کل شوتها جدا میشود- وقتی گزارشگر برای بار دوم عدد 7/3 را میبیند، میگوید: «و باز هم اعداد ممیزدار. معلوم نیست که منظور تلویزیون اسپانیا از این اعداد چی هست».
در مرور جدول لیگ هلند، گزارشگر، آیندهوون و آژاکس را تیمهای پیاسوی و ایجیایکس خطاب میکند.
در جام ملتهای اروپای 96 (کمی بعد از جایگزینی قانون تفاضل گل با قانون نتیجهی بازی روبهرو)، گزارشگر آخرین بازی مقدماتی ایتالیا از ابتدای بازی اعلام میکند که یک تساوی، ایتالیا را به دور بعدی میبرد. بازی مساوی میشود و گزارشگر خبر صعود ایتالیا را میدهد اما بعد از چند دقیقه میگوید: «ولی نمیدونم چرا بازیکنای ایتالیا ناراحتن و بازیکنای چک توی اونیکی ورزشگاه دارن خوشحالی میکنن».
6. موقع گزارش، حواسشان جای دیگری است بنابراین:
وقتی در دقایق پایانی بازی برزیل و هلند در جام جهانی 98 داور به نشانهی خطا سوت میزند، گزارشگر میگوید: «و این هم سوت پایان بازی». بعد به امید اینکه داور خیلی زود خاتمهی بازی را اعلام کند یک دقیقهای سکوت میکند و وقتی خبری نمیشود اینطور ادامه میدهد: «حالا رونالدو صاحب توپ میشه».
وقتی در یکی از بازیهای باشگاههای اسپانیا، رئال مادرید گل دوم بازی را میزند، گزارشگر میگوید: «توی دروازه. حالا نمیدونم بازی 1-1 شد یا 2-0».
در جام جهانی 2002، گزارشگر تصویر آهستهی گل دوم ترکیه را گل سوم اعلام میکند.
7. فوتبال را در تلویزیون ما گزارش میکنند، بنابراین:
وقتی کریم باقری، بازیکن آرمینا بیلهفلد پشت یک ضربهی ایستگاهی میایستد، گزارشگر شوت او را استثنایی لقب میدهد و وقتی میبیند که در تلویزیون ما باقری هنوز دست به کمر پشت توپ ایستاده است، میگوید: «البته این ضربه لحظاتی بعد زده شد».
در مراسم اهدای جوایز فینال جام جهانی 2006، گزارشگر میگوید: «حالا کاناوارو جام رو میگیره....» و وقتی تصویر قطع میشود، با خنده ادامه میدهد: «... و لابد بالای سر میبره».
8. برای رسیدن به سبک شخصی تقلا میکنند، بنابراین:
گزارشگر دربی پایتخت میگوید: «باز شاهدیم که صندلیهای بیگناه ورزشگاه به زمین پرت میشه» و همینطور « علیرضا محمد بازی جوانمردانه میکنه. آفرین علیرضا محمد، آفرین. واقعا یک بار دیگه باصراحت میگم: آفرین علیرضا محمد».
گزارشگر بازی دوستانهی تیم ملی با زامبیا میگوید: «حالا توپ در اختیار سبزقامتان زامبیا قرار داره».
و این جمله که: «از چهار دقیقه وقت تلفشده سه دقیقه تلف شد».
مرسی مهگل جون خیلی بانمک بود
صدا و سیمایی رو مسخره نکنید من ناراحت میشم
گزارش های آبکی آقای خیابانی
_ سپلاتر که انگار توی زمستون نشسته، (کمی مکث می کند) در واقع توی زمستون نشسته. می دونید که الان در نیم کره جنوبی زمستونه و هوا هم سرد
_ نمایی از چهره ی فرلاند رو می بینید که داره فکر می کنه چطور می تونه به اوروگوئه گل بزنه!
_ هلند می دونه که اگر توی دفاع بمونه اوروگوئه تیمی نیست که توی دفاع بمونه(نمی دونم یعنی چی)
_ این بازیکن ناشناس اوروگوئه و کم شناس(!) اوروگوئه در واقع کسی اونو نمی شناسه و مشهور نیست!
_ حالا اوروگوئه توپ رو به هلند واگذار کرده تا میدان رو در اختیار داشته باشه (شرافتا عین جمله رو نقل کردم)
_ بازیکنان مصدوم حالا همگی یک به یک روی زمین افتادند
_ چمن و صورت و خون و همه چیز انگار اونجا هست
_ حالا هلندی ها انگار این بازیکن خطاکار رو بخشیدند
_ فکر می کنم حالا داریم صحنه ی گل رو از این زاویه می بینیم. در واقع از بالا
_ پرچم اوروگوئه که حالا روی صورت این طرفدار حک شده و ثبت شده و نقش شده...
_ اوروگوئه تقریبا(!) با سیستم 4-4-2 بازی می کنه
_ حالا ضد حمله برای تیم هلند خواهد بود. نه نخواهد بود
_ گفتم با خودکار بنویسید فینالیست رو. حالا پاکش کنید. فعلا یا هلند یا اوروگوئه یکی از فینالیستها خواهد بود
_ داور اعتقاد داره که با دست هل داده. اما به نظر می رسه کرنر اعلام کرده. در واقع این بازیکن هلند بود که همچین اعتقادی داشت.
_ اونا می تونن به گل دوم برن و برسن بهش
_ اولین جام جهانی رو اوروگوئه در فینال بوده و شاید آخرین جام جهانی رو هم در واقع منظور این جام جهانی رو هم در فینال باشن
_ تماشا گران هر دو تیم رو در دو سو میبینید. هلند و اوروگوئه. هنوز هیچکدام جرات(!) شادی صد در صد (!) رو ندارن
_ یک کار قشنگ می کنه الوارو این کارو خوب انجام می ده اشتباه می کنه...
_ ضربه ی آزاد برای تیم اوروگوئه اعلام می شه . این دروازه بان نگرانه و بیست و هفت سالشه
_ میلیونها نفر دارن این توپ رو نگاه می کنن شاید هم میلیاردها(!) نفر
_ از اول بازی همینطوری شلخته با اون یقه داره بازی می کنه
_ جای سوارز بازیکن کاریزماتیک(!) اوروگوئه خالیه
_ تیمی که داره دوباره در واقع داره سه باره به فینال می رسه
_ گل برای هلند. و حالا ورزشگاه کیپ تاون یکدست نارنجی پوش می شه
_ 9 بازیه که هلند نباخته یعنی اوروگوئه است که نباخته و حالا می بازه
_ به اونها اورنج الرت یا هشدار نارنجی یا چراغ خطر نارنجی میگن پرتقال کوکی(اسم من قلی اگر این بابا بدونه پرتقال کوکی چیه) هم می گن
_ و تماشاگران اوروگوئه که کم کم اشک به چشمان اونها به عنوان اشک غم(!) وارد می شه و ظاهر می شه و جاری می شه...(!)
mahgolعزیزم مرسی واقعا جالب بود
واااااااای واقعا تا این حد؟! اخی بنده خدا
مرسی مهگل جون عالی بود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]