واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: بقراط پدر طب یا پدر بهداشت؟
ظهور بقراط، در سال 96 به تاریخ "بخت النصر" پادشاه بابل و مطابق با چهاردهمین سال سلطنت "بهمن دراز دست" پادشاه ایران بود. درباره اخلاق نیکو و پسندیده او، سخن زیاد گفته اند. و سوگندنامه بقراط یادگار این حسن توجه او به تعهدات اخلاقی یک پزشک است.
مشهور است که از دربار شاهان، دوری می کرد و فقط دو مرتبه برای درمان شاه یونانی، نزد آنها رفت و بعد از درمان، سریعا به شهر خودش برگشت ولی برای درمان پادشاه وقت ایران، نرفت زیرا ایرانیها را دشمن یونانیان می دانست.
بقراط از نظر بسیار از محققان و پزشکان اولین پزشکی است که توانست خود را از دیدگاه های صرفا عقلایی و فلسفی رها کرده و تا حد زیادی به حقیقت پزشکی نزدیک شود.
پایه های فکری:
او به لحاظ تیپ فکری و نو نگرش پراگماتیک ناتورالیست بوده است. چراکه در بررسی علت ها و معلولها به طبیعت اعتقاد داشته و همواره تلاش می کرده علت پدیده ها و بیماریها را در طبیعت پیدا کند. او برخلاف سنت رایج در آن زمان علاقه چندانی به فلسفه های بنیادی و توجیه علت بیماریها بر اساس مکانیسم های فیزیولوژیک بدن نداشته است و به بیشتر ورودی و خروجی بدن را مدنظر داشته است. شاید اگر او امروز در بین ما بود مبنای کارش را براساس مطالعات Base Evidence یا همان تجربه گرایی صرف می گذاشت و کمتر سراغ پزشکی مولکولی و توجیه پاتولوژی بیماریها بر اساس فیزیولوژی مولکولی می رفت.
بقراط نیز هم عصر سقراط بود و تاثیرات زیادی از او گرفت اما همانگونه که گفتیم او بیشتر عمل گرا و تجربه گرا بود و کمتر به توجیهات فلسفی بیماریها علاقه نشان می داد. او شاید اولین کسی بود که علل متافیزیکال (ماوراء الطبیعه، شیاطین) را که در آنزمان سایه سنگینشان بر طب احساس می شد را یکسره به کناری نهاد و راه تجربه و تحقیق را بر اندیشمندان طب باز کرد.
نظریات پزشکی:
آنچه از مطالعه و تحقیق در آثار به جا مانده از او بر می آید اینست که بقراط نخستین پزشکی است که علت بیماریها را در خود فرد جستجو می کرده است. او برای اولین بار مفهوم هموستاز یا دینامیسم بدن موجودات زنده را مطرح کرد و اعتقاد داشت که بیماریها از برهم خوردن این تعادل زنده شکل می گیرند.
او این تعادل را تعادل فیزیس نامید. فیزیس واژه ایست که هم خانواده فیزیک امروزی بوده و در کتب بقراط به معنای جسم ارگانیسم به کار می رفته است.
او همچنین بر این باور بوده که عوامل خارجی نیز می توانند بیماریزا باشند اما در شکل گیری بیماریها بر هم کنش عوامل سرشتی و خارجی هردو موثرند.
او برای نخستین بار لفظ "پاتوژن" را بکار می برده است. پاتوژن امروز با همان معنی در طب به کار می رود. بدین ترتیب که عوامل بیماریزا بر "فیزیس" فرد تاثیر گذارده و ایجاد وضعیت "پونوس" را می نمایند. پونوس یعنی یک وضعیت به هم ریخته، که ناشی از یک واکنش ارگانیک غیر اختصاصی به پاتوژن است.
پس از آن ارگانیسم تلاش می کند نسبت به این برهم ریختگی یک واکنش اختصاصی بر می آید تا بتواند آنرا تا حدامکان کنترل یا از بین ببرد.
اما نکته بسیار جالب در مورد مدل فکری بقراط این بود که او بر خلاف بسیاری این واکنش اختصاصی به عامل پاتوژن را بیماری نمی داند بلکه ترکیب برهم کنش پونوس و واکنش اختصاصی بدن را بیماری دانسته و نام آنرا "پاگوس" می گذارد.
با اندکی تامل در تفکرات این نابغه یونانی آشکارا پی به این واقعیت می بریم که در مدل فکری او در هم فاکتور های بیرونی (Exciting cause)، هم عوامل عفونی و هم عوامل سرشتی و سیستم ایمنی فرد دخالت داشته اند.
طرح نظریه Individualization:
او می گفته هر ارگانیسمی بسته به فاکتورهای ذاتی، سرشتی و مادرزادی خود نسبت به پاتوژنها واکنش خاصی را نشان می دهد و از آنجاییکه عوامل مادرزادی، سرشتی و ذاتی در افراد مختلف متفاوت بوده و منجر به بروز استعداد برخی بیماریها در افراد مختلف می شود. از این رو نمی توان بیماریهای مختلف را در افراد مختلف یکسان دانست و با این نظریه انقلابی خود برای نخستین بار مفهوم Individualization را مطرح کرد.
بر طبق این نظریه که امروز نیز طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است لازم است برخورد با هر بیمار کاملا اختصاصی و منحصر به فرد باشد. متاسفانه این مفهوم هنوز در پاره ای از موارد نادیده گرفته می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]