واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: مد معمولا نوعی زشتی است که چنان غیر قابل تحمل است که بایستی هر شش ماه یکبار عوضش کرد”
( اسکار وایلد ، ۱۹۳۵ )
مد از نظر لغوی به معنای صورت وشکل و از نظر اصطلاحی به چیزی گفته می شود که به دلایلی مختلف در یک زمان معینی رواج پیدا می کند. به عبارتی دیگر به الگوی رایجی گفته می شود که در زمانی معین مورد پذیرش قرار می گیرد بر دو قسم است :
۱-مادی مانند : لباس ، لوازم منزل
۲/ غیر مادی مانند رفتارها ، نحوه زندگی یا نگرش ها ونظرات که در یک زمان به صورت مد نمودار می شود که قاعدتا تحت تاثیر دو عامل ابتکار و خلاقیت در طی زمانی مورد پذیرش عموم قرار می گیرد. پدیده ی مد، پدیده ی جدیدی نمی باشد، اگر در دوران گذشته طی مسافرت های به مرزهای دیگر جغرافیایی وتحت تاثیر فرهنگ های دیگر ، ایجاد می شد ، طی دهه ی اخیر با گذشتن از بعد زمان ومکان وارد عرصه ای شده است که بر طبق مفروضه ی مک لوهان (۱۹۲۴) ، پیدایش رسانه ی سرد تلویزیون که باعث ، انفجار زمان ومکان و همگون شدن فرهنگ های مسلط در جهان شده است نحوه ی شکل گیری این پدیده را در مسیری دیگر قرار داده است . پدیده ی مد ، پدیدهای است که همچو سایر پدیده های عصر حاضر تحت تاثیر انقلاب های ارتباطی و دنیای جهانی شده قرار گرفته است . مسئله ی مهم این می باشد که در چه روند ی سیر می کند ، حال در عصر فرامدرن منبع شکل دهنده ی مد ، کجا می باشد و چرا به پدیده ای جهان تبدیل شده است وتمامی کشور ها را صرف نظر ابعاد مکانی و زمانی در بر می گیرد.
تشدید فرآیند های بین المللی شدن ، الگوهای مصرفی فرهنگی ( همگرایی ذائقه ها ی ترجیحات فرهنگی ) وجود فن آوری های ارتباطی نوین ( تلویزیون ماهواره ای ، شبکه ی اینترنت ) بر دامنه ی تماس وتجربیات بین فرهنگی افزوده است ونتیجه ی همین تماس ها وتجربیات بین فرهنگی ، تاثیر گذاری بر دامنه ی ارزشی جوامع است در تمامی سطوح ، لباس پوشیدن ، موسیقی ، نحوه وسبک زندگی عامه پسند و … .
تا قبل از انقلاب ارتباطات وغلبه بر فرهنگ ها بر یکدیگر وتاثیر پذیری آن ، هر منطقه بنا به اقلیم وفرهنگ کهن همان منطقه بدون تغییر محسوس نسل به نسل به انتقال ارزش ها یش می پردازد و.با هویت قومی عجین می شود. اما با حضور نظام جهانی ما با یک تنوع فرهنگی وبه تبع نا همگونی رو به رو شده ایم ..
برای توضیح بیشتر این مطلب لازم است به توضیح جهانی شدن ارزش ها در سطح جوامع بپردازیم ، ارزش به معنای عام کلمه یعنی آنچه که برای یک فرد مهم است.
ارزش ها منعکس کننده ی ترجیحات پایه ، باور ها ونگرش ها وچهارچوب های فکری افراد به شمار می روند، این باور ها ونگرش ها در سطح فردی واجتماعی نمود پیدا می کنند که هنگام گذار از سطوح فردی به سطوح اجتماعی باید برآیند نظامهای ارزشی مربوط به گروه های کوچک وبزرگ متشکل از افراد مختلف را مد نظر قرار داد، به طور کلی مسیر حرکت جوامع وهماهنگی درازمدت اقدامات گروهی آنها متاثر از ارزش های اجتماعی است .
ملموس ترین شواهد مبتنی بر وجود وحاکمیت ارزش های اجتماعی را می توان در مصنوعات فرهنگی ، همچون موسیقی وفیلم ، و… یافت که شیوه واستاندارد های زندگی مردم بازتاب دهنده ی این ارزش های اجتماعی می باشد . شواهد وروند های کنونی نشانگر آن است که نظام های ارزشی جوامع آینده را نه رسانه ها ، نه ساز وکار های آموزش ونه نهاد های کوچکتری همچو ن خانواده تعیین می کنند ، بلکه جهانی شدن وانقلاب اطلاعات با تقویت بی سابقه ی ارتباطات شبکه ای ، بین المللی وبین فرهنگی موجب می شوند که نسل های آینده از لحاظ نظام های ارزشی بیشتر شبیه همدیگر باشند در واقع انتخاب ها وتصمیم ها بویژه سبک زندگی افراد ، لباس پوشیدن ، ……..
در جوامع مختلف جهان در یک ظرف جهانی قرار می گیرد وتحت تاثیر یک نظام ارزشی جهان شمول است تا نظام ارزشی بومی_ منطقه ای اما نکته قابل توجه این می باشد که با قرار گرفتن ارزشها در ظرف جهانی
پدیده ی غالب یا فرهنگ موثرتر کدام فرهنگ است ؟
در این روند تاثیر گذاری وتاثیر پذیری کدام کشور ها خط دهنده ی اصلی می باشند ؟می توان این سیر را ابتدا در سطح یک جامعه سنتی بررسی کرد نحوه ی شکل گیری پدیده ی مد به عنوان روش واسلوب غالب جامعه از چه منابعی تاثیر می پذیرد: طبقه برتر است که معین می کند جامعه کدام شیوه زندگی را به عنوان سبک آراستگی وافتخار آمیزی خواهد پذیرفت ونیز وظیفه آن است که با ارائه راه وروش مطلوب سبک اجتماعی زندگی خوب را در عالی ترین وآرمانی ترین شکل آن را رواج دهد مسلما اصول اقتصادی در جریان واقعیت های روزمره فرآیند زندگی ، تاثیر عملی را باقی خواهد گذاشت..شیوه مصرفی مانند صرف هزینه در راه لباس پوشیدن و…
خود بیانگر این موضوع است ، معتبر سلیقه وآبرومندی است که قاعدتا منشا ای جز طبقه ی مرفه جامعه نخواهد داشت. شیوه ی زندگی پذیرفته شده ی یک گروه بر اثر توافق نظر بین اعضای آن گروه پدید آمده است وطبق این توافق معین شده است که درست خوب مناسب وزیبا کدام است در واقع با رشد جامعه وبا تغییر ودگرگونی نهاد های اجتماعی ، انتخاب های طبیعی و عادات واندیشه های افراد طی فرآیند اجباری تطابق با محیط تغییر می کند در نتیجه این نهاد های تغییر یابنده به نوبه ی خود برای گزینش گسترده ای در جهت پیدا کردن مناسب ترین خوی وعادات ها زمینه ای را فراهم می کنند ونیز شرایط سازگاری وتطابق بیشتر را با این خوی عادات های فردی را با محیط تغییر یابنده از طریق تشکیل نهاد ای تازه آماده می سازند واین مسئله دقیقا در پدیده ی مد نمود پیدا می کند.
برای مثال به بررسی مد در مورد لباس می پردازیم ، بدیهی است که بعضی سبک ها و گونه ها ی لباس در قسمت های مختلف جهان رایج می شود .
چنان که لباس های سنتی چینی و ژاپنی ها وملت های شرقی در اروپا وبلعکس . مد لباس قاعدتا دارای هم خوانی با واقعیت های زندگی روزمره می باشد .
فرایندی که احساس زیبایی شناسی را به مرحله ی ابراز بیزاری می رساند مدتی وقت لازم دارد . طول این زمان با میزان زشتی ذاتی آن رابطه ی معکوس دارد و این رابطه ی زمانی بین زشتی ناپایداری مدها ما را به درک این نتیجه می رساند که هر چه سبکی سریع تر جای خود را به سبک دیگری بدهدگویای آن است که با ذوق سلیم بیشتر در تضاد بوده است . بنابراین فرض بر این است که هر چه جامعه و بویژه طبقه ی ثروتمندتر شود وتحرک اجتماعی وروابط انسانی گسترده تر باشد قانون ضایع کردن تظاهری نفوذ خود را بر شیوه ی لباس پوشیدن بیشتر تحمیل می کند احساس زیبایی هنری بیشتر مسکوت می ماند ومغلوب قانون اعتبار مالی می شود مدها زودتر تغییر وتیدیل پیدا می کند وپی در پی سبک های خنده آور وغیر قابل تحمل یکی جای دیگری را می گیرند ومتداول می شوند.. زمانی که سبکی رواج پیدا می کند مدتی باقی می ماند تا زمانی که تازه است برای مردم جذاب است وبعد ازمدت زمانی طی تغییر در محیط ، فرد نیاز به شیوه وسبک جدید دارد که
۱/ با سبک قبلی متفاوت باشد
۲/ دارای اعتبار باشد؟
(تورستین وبلن۱۸۵۷-۱۹۲۹ ) حال ، این طبقه ی مرفه در یک جامعه سنتی، در دنیای جهانی شده جای خود را باجوامع سرمایه دار عوض می کند ، جوامع سرمایه داری که با در دست داشتن قدرت تکنولوژیکی بالا ، سیاست موثر نظام جهانی را ایجاد می کنند که در این نظام جهانی ، ناهمگونی وتنوع فرهنگی فقط ویژگی سطحی فرهنگی جهان باشد ودر زیر این سطح یک منطق فرهنگی واحد وجود داد که همان مصرف گرایی است موفقیت این صنایع فرهنگی در جهان وابسته به کنترل انحصاری آنان بر تبلیغات وبازاریابی جهانی می باشد . رفاه فرد گرایانه ، سود جویی ، طمع آسایش خود خواهانه همگی نمادهایی هستند که برای مخاطبان جهان تبلیغ می شوند که براساس این رویکرد ، یک فرهنگ جهانی آمریکایی بر جهان سلطه می یابد ( فیتز پاتریک ۲۰۰۱) که پدیده ی مد را می توان در این حیطه قرار داد.
این کشورهای سرمایه دار چون نیازمند مصرف کننده هایی برای کالاهای وارداتی خویش هستندو ابزاری جز ابزار فرهنگ ندارند در نتیجه به یکسان سازی فرهنگ و به تبع ایجاد سبک وشیوه ی خاص به نام مد در سطح جوامع پیرامون دست می زنند.پدیده ی مد از زیر مجموعه های این یکسان سازی است رواج یک سبک یا شیوه در سطح یک جامعه به عنوان پدیده ای رایج در سطح جهان ، متناسب باهمان اهداف نظام سرمایه دار جهانی شده است.و از طرف دیگر ما در عصر فرا نوگرایی قرار داریم که پارادایم فرهنگی را ایجاد کرده است که اساس ماهوی این پارادایم فرهنگی ، وجود انسجام وسازگاری درونی بین عناصر متعدد این پارادایم است که دارای عناصر وعوامل گوناگون می باشد که
عبارتند از :
۱/ ارتباط بین عناصر فرهنگی
۲/ ارتباط بین واقعیت های فرهنگی
۳/ توجه به مصادیق اقتصادی ، فرهنگی
از قبیل تولید ومصرف ، نهاد های فرهنگی ، روش توزیع وتولید کالا های فرهنگی است ۴/ رابطه بین مفهوم ، واقعیت وادراک ذهنی است. در واقع پارادایم فرهنگی بعد مدرن ، اثر غیر مستقیم ولی عمده ای بر رفتار جمعی افراد جامعه دارد که در الگوسازی عملی وعینی برای حرکت جمعی موثر می باشد. یکی از کارکردهای مهم اجتماعی پارادایم فرهنگی شرایط وحیات اجتماعی ، فرهنگی واقتصاد در مراحل نهایی سرمایه داری می باشد که از اندیشه ها ونظریه های اساسی بعد از نوگرایی به عنوان یک پارادایم فرهنگ ، تسلط گرایی غرب در اشکال گوناگون نفی جهان غیر غربی که ویژگی عمده دوران نوگرایی می باشد که عامل دیگر در طرح بحران جامعه جدید می باشد.نظریه نوگرایی که اساس بسیاری از دیدگاهای وگرایشات دوره نوگرایی است با تکیه زدن به تحول تک خطی جوامع وفرهنگ ها را به وحدت ویکسوسازی فرا می خواند.در این میان تکنولوژی همزمان ارتباطات وبه طور خاص اینترنت دو فضایی شدن به هم پیوسته ای را در زندگی روزمره را ایجادکرده است که گذران زندگی روزمره ویا به عبارتی شیوه های زندگی ویا راه زندگی در این فضاها ی متمایز ومتفاوت ظهور پیدا می کندکه در فرهنگ هم نمود پیدا می کند .
این تکنولوژی های همزمان ارتباطا ت ظرفیت هایی را تولید می کند وماهیتی را ایجاد می کند بر فرهنگ هم تاثیرگذار خواهد بود. در واقع ، که در این میان با نوعی مصرفی گرایی روبه رو هستیم جامعه مدرن ، جامعه ای مصرف گرا هست ، ما در فضایی قرار داریم که با انباشت وفراوانی کالاها روبه رو هستیم کالاهایی که با رشد غلبه ای آگهی یک مصرف کننده کار وبا دوام ایجاد می کندو در این حین یکی از ویژگی های جامعه مصرفی ظهور مد ، در یک بازار یابی پیشرفته است مد نشان می دهد که ثروت حداقل ای ا وجود دارد ونیز مشروعیتی برای مصرف کننده به ارمغان می آورد وپرستیژ معتبری تنها برای حال ایجاد می کند.
برای طبقات رقیب آسان تر است تا از آن تقلید کنند ونسبتا انگیزش بالایی را برای بسط مصرف گرایی در بین طبقات اجتماعی فراهم می کند .
همچنین مد امروزه استراتژی ای برای نشان دادن پرستیژ اجتماعی برای همه طبقات بجز طبقات بسیار ثروتمند است.چون آنها به انحای مختلف به دنبال متمایز کردن خود از طریق نوع دیگری از مصرف هستند. به طور خلاصه توجه به جنبه های مد کالا سبک زندگی را به عنوان یک شیوه زندگی تغییر داده است.مد محصول طبقه ی ثروتمند جامعه است که بعد از قرار گرفتن در یک عرصه ی فرا مدرن متناسب با ویژگی های آن دوره دچار تغییر شکل شده است . نظام جهانی شکل گرفته در عصر حاضر جامعه ی سرمایه داری را بوجود آورده است که به خاطر داشتن تکنولوژیک غالب در حوزه ی ارتباطات وارد دنیای جوامع دیگر می شود متاثر از این تکنولوژیک فرهنگ خود را به طور غیر مستقیم .بعضا مستقیم رواج می دهد فرهنگ جامعه ی سرمایه داری که نیاز مند جوامع مصرفی است .حال این چهارچوب را در ظرف مد می ریزد وبه رواج سبک وطرحی خاص در دورهای مشخص می پردازد ودر این میان فرهنگ هایی از جوامع دیگر را هم داخل می کند مسئله ی مد همان طور که گفته شد فقط مختص لباس وپوشاک نیست نحوه ی زندگی، موسیقی ، حتی علایق واعتقادات افراد را شامل می شود نکته قابل توجه این است که اگر برگشتی به علت ظهور هر سبک داشته باشیم با عنوان مد روز به فرهنگ غربی بالاخص آمریکایی می رسیم پس دور از ذهن نیست که دنیا را در حال غربی شد نببینیم. اگر چه این فرهنگ وارداتی وقتی در جوامع ای قرار می گیرد طرحی بومی محلی هم پیدا می کند فضا ها ودنیاهایی مجازی که بعضا جای دنیای روزمره ما را می گیرد.
رسانه هایی مثل تلویزیون رادیو ماهواره همگی در دهکده ای جهانی قرار گرفته اند که پیروی کننده ی سبک یا طرحی خاص می شوند.موسیقی پاپ غربی مدل های لباس دیوید بکهام ، مایکل جکسون ، نحوه ی زندگی جوانان آمریکایی ویا بعضا غربی در جوامع شرقی تمامی گواه صدق این مطلب است .در واقع ما با یک سبک زندگی فرامدرن در دنیای امروز بعد از انقلاب ارتباطات رو به رو هستیم که طی آن جریان های فرهنگی همدیگر را ملاقات می کنندوترکیبات جدیدی پیوند می خورد که کارگذاران اصلی آنها جز سرمایه گذاران فرهنگی نمی باشند. واین مردم عامی هستند که این واردات فرهنگی را در دو بخش شکل ومحتوا در یک ظرف جهانی با محتوایی محلی می ریزند.در این میان ارزش های دینی ، اعتقاداتی ،آداب ورسوم بومی محلی دریک مراوده با این کالاهای خارجی قرار می گیرد. پدیده ی مد اگر چه در گذشته متاثر از طبقه ی مرفه جامعه وبعضا فرهنگ هایی از شهرهای نزدیک از لحاظ جغرافیایی می شد اما عصر حاضر با توسعه ی ارتباطات وشکل گیری نظام ارتباطی گسترده ، حضور فرهنگ های مختلف ، سرعت ومحدوده ی تاثیر گذاری آن گسترده تر شده است.. از طرف دیگر ابزاری در جهت منافع کشورهای سرمایه دار شده است که به یک الگوی فرهنگی دست بزنند . پدیده ی مد مانند تمامی فرایند های زندگی همگام با دنیای جهانی قرار گرفته است.
منابع :
۱/دیدگاه فصلنامه ی جامعه شناسی ، مقاله ی ” تکنولوژی همزمان ارتباطات و دو فضایی شدن فرهنگ ” دکتر سعید رضا عاملی
۲/ .دیدگاه فصلنامه ی جامعه شناسی ، مقاله ی ” جامعه مصرفی ” دکتر علی اصغر سعیدی
۳/وبلن تورستین ، کتاب نظریه طبقه ی مرفه ، ترجمه ی فرهنگ ارشاد
۴ آزاد ارمکی تقی ، نظریه های جامعه شناسی ، انتشارات سروش ۵مقاله ی ” مد بدون روح است” مرجان دباغ زاده ، همشهری ،یکشنبه ۱۱ اسفند،
شماره ی۲۹۹۴
۶/ مقاله ی”ایران و نیروهای کلیدی آینده” نویسنده ی وحید وحیدی مطلق ،موجود در سایت http://www.vahid think tank.com
7. مقاله ی “جهان شبکه ای وآینده ی رسانه ها” هادی خانیکی ، موجود در سایت http://www.ertebatat.com
8.مقاله ی ” فریادی خاموش در برابر روزمرگی” ، مهدی عابدی ،روزنامه ی شرق شماره ی ۸۹
۹/ مقاله ی جهانی شدن جوانی در سایت http://www.bashgahe andeshe.com
10.”مقاله ی جهانی شدن فرهنگ ای”، نشریه ی مهرگان ، طاهره مرعشی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5642]