تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 27 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865911996




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ضربه مغزی : کمکهای اولیه


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: در یک جشن خانوادگي خانمي پایش به سنگی خورد وبا بشقاب غذا در دستش به زمین خورد، علت زمین خوردنش کفش جدید ش بود که هنوز به آن عادت نکرده بود. دوستان کمک کرده و او را از زمین بلند و بر نیمکتی نشاندند و جویای حالش شدند.جواب داد حالش خوب است و ناراحتی ندارد. مهماندار بشقاب جدیدی باغذا به ایشان داد. خانم بعد از ظهر خوبی را به اتفاق دوستان فاميلش گذراند وبسیارراضی به اتفاق همسرش به خانه برگشت. چندساعت بعدهمسرآن خانم به دوستانی که در آن جشن بودند تلفن کرد واطلاع داد که خانمش را به بیمارستان برده اند. آن خانم در ساعت 18 همانروز در بیمارستان فوت کرد و پزشكان علت مرگ را سکته مغزی تشخیص دادند.

چند لحظه از وقت خود را به مطالبی که در پی می آیند معطوف کنید، شایدروزی شما با چنین اتفاقی برخورد کنید و بتوانید زندگی شخصی را نجات دهید .
یک متخصص اعصاب (نرولوگ ) می گوید:بعد از یک ضربه مغزی که منجر به خون ریزی رگی در ناحیه مغز شده ، اگر شخص ضربه دیده رادر زمانی کمتر از سه ساعت به بیمارستان برسانندامکان بر طرف کردن حادثه و نجات شخص بسیارزیاد است. ولی همواره باید قادر به تشخیص حادثه بود و این عمل بسیار ساده است.
پزشک متخصص می گوید مهمترین وظیفه ، تشخیص حادثه خون ریزی مغزی است و بعد از تشخیص و قبل از سه ساعت باید شخص را به پزشک رساند.
متخصص می گوید یک شاهد حادثه با آشنا بودن به علائم خون ریزی مغزی می تواند با سه سئوال ساده از مریض به سهولت او را نجات دهد.اگر در آن جشن یک نفر سئوالهای زیر را از آن خانم پرسيده بود حتما" آن خانم جوان اکنون زنده بود.

1 ــ از بیمار یا شخص ضربه مغزی خورده بخواهید بخندد.
2 ــ از بیمار یا شخص ضربه خورده بخواهید دو دستش را بالا نگه دارد.
3 ــ از بیمار یا شخص ضربه مغزي خورده بخواهید یک جمله ساده را تکرار کند. مثلا"
بگوید خورشید در آسمان بسیار خوب می درخشد.
اگر بیمار یا شخص ضربه مغزي خورده قادر به انجام یکی از این کارها نباشد باید فوری اورژانس را خبر کرده و بیمار را به بیمارستان منتقل کرده و به مسئول مربوطه عدم اجرای یک یا چند اعمال فوق را اطلاع داده تا ایشان پزشک را در جریان گذارد.

چقدر جالب شیدک جان پدر شوهر من هم یه تصادف کوچولو کرد میگفت حالش خوبه ولی‌ همون موقع یه سکته مغزی کرده بود هیچ کس هم اینو نمیدونست تا اینکه دیدن دچار فراموشی شده طوری که میرفت بیرون دیگه نمیتونست راه خونه رو پیدا کنه . یه چیز دیگه اینکه هر زنی‌ رو که میدید میرفت بوسش میکرد حالا هر کی‌ که بود. مردهای فامیل میگفتن چه سکته خوبی‌ کرده خوش به حالش. البته ۳ سال بعد فوت کرد بنده خدا.

shirin2 نوشته است:چقدر جالب شیدک جان پدر شوهر من هم یه تصادف کوچولو کرد میگفت حالش خوبه ولی‌ همون موقع یه سکته مغزی کرده بود هیچ کس هم اینو نمیدونست تا اینکه دیدن دچار فراموشی شده طوری که میرفت بیرون دیگه نمیتونست راه خونه رو پیدا کنه . یه چیز دیگه اینکه هر زنی‌ رو که میدید میرفت بوسش میکرد حالا هر کی‌ که بود. مردهای فامیل میگفتن چه سکته خوبی‌ کرده خوش به حالش. البته ۳ سال بعد فوت کرد بنده خدا.
آخی بنده خدا. ولی‌ این کارش که میگی‌ زن‌ها رو میبوسید جالب بود. فکر کنم دیگه هیچ زنی‌ جرات نمیکرد بره خونشون.


اره طفلی همه فراری بودن حتا دختراشو خیلی‌ محکم بغل میکرد و میبوسید وقتی‌ اومدن خواستگاری من دو تا از نوه هاش دو طرفشو گرفته بودن که خلاف نکنه ما هم که خبر نداشتیم یه هوو در یه فرصت مناسب اومد چنان ماچ از من گرفت که نگو منو بگو که فکر می‌کردم چقده از من خوشش اومده. بعد برگشت به شوهرم گفت باز رفتی‌ زن گرفتی‌؟ حالا ما رو میگی‌ شوکه شدیم اونها هم قسم و آیه که بابا این اختلال حواس پیدا کرده این ازدواج اولشه. خلاصه تحقیقات دوباره از سر گرفته شد و همین یه جمله ایشون کلی‌ کار ما رو عقب انداخت. ولی‌ خاطره خیلی‌ خنده داری از اون موقع برامون باقی‌ مونده

shirin2 نوشته است:اره طفلی همه فراری بودن حتا دختراشو خیلی‌ محکم بغل میکرد و میبوسید وقتی‌ اومدن خواستگاری من دو تا از نوه هاش دو طرفشو گرفته بودن که خلاف نکنه ما هم که خبر نداشتیم یه هوو در یه فرصت مناسب اومد چنان ماچ از من گرفت که نگو منو بگو که فکر می‌کردم چقده از من خوشش اومده. بعد برگشت به شوهرم گفت باز رفتی‌ زن گرفتی‌؟ حالا ما رو میگی‌ شوکه شدیم اونها هم قسم و آیه که بابا این اختلال حواس پیدا کرده این ازدواج اولشه. خلاصه تحقیقات دوباره از سر گرفته شد و همین یه جمله ایشون کلی‌ کار ما رو عقب انداخت. ولی‌ خاطره خیلی‌ خنده داری از اون موقع برامون باقی‌ مونده


shirin2 نوشته است:چقدر جالب شیدک جان پدر شوهر من هم یه تصادف کوچولو کرد میگفت حالش خوبه ولی‌ همون موقع یه سکته مغزی کرده بود هیچ کس هم اینو نمیدونست تا اینکه دیدن دچار فراموشی شده طوری که میرفت بیرون دیگه نمیتونست راه خونه رو پیدا کنه . یه چیز دیگه اینکه هر زنی‌ رو که میدید میرفت بوسش میکرد حالا هر کی‌ که بود. مردهای فامیل میگفتن چه سکته خوبی‌ کرده خوش به حالش. البته ۳ سال بعد فوت کرد بنده خدا.


خدا بيامرزدشون عزيزم. ولي خاطره جالبي رو براي هميشه تو ذهنت گذاشتا

shirin2 نوشته است:اره طفلی همه فراری بودن حتا دختراشو خیلی‌ محکم بغل میکرد و میبوسید وقتی‌ اومدن خواستگاری من دو تا از نوه هاش دو طرفشو گرفته بودن که خلاف نکنه ما هم که خبر نداشتیم یه هوو در یه فرصت مناسب اومد چنان ماچ از من گرفت که نگو منو بگو که فکر می‌کردم چقده از من خوشش اومده. بعد برگشت به شوهرم گفت باز رفتی‌ زن گرفتی‌؟ حالا ما رو میگی‌ شوکه شدیم اونها هم قسم و آیه که بابا این اختلال حواس پیدا کرده این ازدواج اولشه. خلاصه تحقیقات دوباره از سر گرفته شد و همین یه جمله ایشون کلی‌ کار ما رو عقب انداخت. ولی‌ خاطره خیلی‌ خنده داری از اون موقع برامون باقی‌ مونده
 
آخی.. خدا رحمتشون کنه.. اما خیلی جالب بود مخصوصا جریان روز خواستگاریتون..






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 344]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن