محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846154358
كودكان از چه چيز مي ترسند؟ : روانشناسی کودک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: براي آنكه به كودكانمان كمك كنيم بر ترس هايشان غلبه كنند ، بايد اول نسبت به انواع ترس در بچه ها و علل آن شناخت پيدا كنيم، تا حدي آن را طبيعي بدانيم و كمك شان كنيم. در ادامه به بعضي از ترسهاي شايع در دوران كودكي اشاره ميكنيم:
اينجا مطالب خوبي داره :
http://farsika.ir/?article=1194
علل ترس در کودکان
اینکه چرا کودکان میترسند مورد توجه بسیاری از صاحبنظران رشد کودک و روانشناسان بوده است. برخی از محققان عوامل زیستی را به عنوان علت برخی از ترسها عنوان کردهاند و برخی دیگر عوامل روان شناختی، عوامل خانوادگی و سایر عوامل را مطرح کردهاند. در برخی اوقات ترسی که کودک از خود نشان میدهد به یک نیاز روانی ارتباط دارد. مثلا کودکی که ترس از مدرسه را نشان میدهد ممکن است از لحاظ روانی وابستگی زیادی به پدر یا مادر خود داشته باشد و ترس او در واقع ریشه در این وابستگی او دارد.
گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت برخی از ترسهای مشخص و معین کودک میتواند ریشههای روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود میآورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت میترسد این ترس خود را به کودک منتقل میکند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت میپذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق کودک هستند.
کودکی که نیاز به احساس امنیت دارد با مشاهده رفتار و حالات والدین و خانواده خود شروع به شناسائی محیط ها و موقعیتهای امن از ناامن مینماید. و در این راستا کاملا متکی بر آنهاست. بنابراین آنچه رفتار مادر نشان میدهد برای او الگو و اساس رفتارش است. کودک با مشاهده رفتارهای مختلف میآموزد که چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست. گاهی اوقات ترس کودک ناشی از شیوه های زیستی غلط والدین است. والدینی که برای وادار کردن کودک به انجام کاری او را تهدید میکنند و یا از چیزی میترسانند. مثلا مادر به کودک خود میگوید اگر شلوغی کنی میروم و دیگر بر نمیگردم. یا برای وادار کردن به او خوردن دارو او را از آمپول میترساند. فشار روانی که به این طریق والدین به کودکان خود وارد میکنند ، میتواند به صورت ترسهای مختلف خود را بروز دهد. در کودکان ناراحتیها و اضطرابهای روانی اغلب با مواردی از قبیل ترس و... مشخص میشوند.
از جمله عوامل دیگر شرایطی است که کودک در محیط پیرامون ممکن است با آنها مواجه شود، مثل دیدن تصادف دو اتومبیل و دزد و... همینطور است تماشای فیلمهای ترسناک و وحشت انگیز که با تاثیری که روی قدرت تخیل کودک میگذارد موجب وسعت یافتن این صحنهها و شاخ و برگ داده شدن آنها در ذهن کودک میشود و ترس و وحشت زیادی را در کودک ایجاد می کند.
چه نوع ترسها به توجه و درمان نیاز دارند؟
در وهله اول باید به سن کودک توجه داشت. برخی از ترسها در سنین خاصی طبیعیتر هستند. بنابراین اگر چنین ترسهایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین میرود. همینطور برای تشخیص ترسهای غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.
هر چند گاهی اوقات کودکان از چیزی میترسند ولی این ترس چندان وحشتزا نیست و مشکل خاصی در عملکرد روزانه کودک ایجاد نمیکند و واکنش ترس در او چندان شدید و ناهنجار نیست. اما زمانیکه نوع ترس کودک غیر عادی است و نیاز به مداخلات درمانی دارد واکنش کودک به عامل ترس بسیار شدید است. کودک بسیار وحشت زده میشود و رفتارهایی از خود نشان میدهد که اغلب خارج از کنترل دیگران است.
برای درمان ترس در کودکان چه باید کرد؟
روان شناسان برای کاهش ترسهای کودکان راههای زیادی را توصیه میکنند. آنها در وهله اول به والدین توصیه میکنند که در رفع مشکل کودک عجولانه عمل نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک میتواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین میرود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترسها نمایند. توصیه بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر میرسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمیتواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.
حتی زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان میشود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایدهای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی میترسد، هر چند کودک حمایتها و درمانهایی را از روانشناس و مشاور خود دریافت میکند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر میپذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین میبرد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.
بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک را از بین ببریم. مثلا کودکی که از آمپول میترسد، میتوانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر میتوان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده میشود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمانهای رفتاری او میتوان اقدام به حل مشکل کودک نمود.
merc dost aziz az in hameh matalebe mofid va amozandeh merc
دوست خوبم امیدوارم مفید باشه
ترسهای طبیعی و لازمه دوران رشد
1- ترس اولیه: ترسی است که فروید (پدر روانتحلیلگری) آن را به زمان تولد کودک و جدایی وی از رحم مادر نسبت میدهد. (این ترس قابل مشاهده نیست)
2- غریبی کردن: اولین ترس قابل مشاهدهای که کودک با آن روبرو میگردد ناشی از دورهای از رشد کودک است که کودک به لحاظ روانی هنوز فوقالعاده ضعیف است و ما آن را با نام غریبی کردن میشناسیم. این ترس بسیار معمول در نیمه دوم سال اول زندگی به صورت ترس از رویارویی با غریبهها است. کودک هشت ماهه وقتی که به غریبهها میرسد بغض میکند، نگاهی به مادرش و نگاهی به غریبه میاندازد و بعد گریه سر میدهد.
این احساس که ناشی از محدود بودن محیط حس کودک است، در عین حال زاده دوره تکاملی است که در کودک قابلیتی شکل میگیرد که توسط آن قابلیت کودک، فرد مورد اعتماد خود را که غالباً مادر است، میشناسد و از این رو حضور افراد غریبه در کودک ایجاد ترس میکند. چرا که آنها با فرد مورد اعتماد کودک فرق دارند.
کودکان همیشه با ترس با غریبهها برخورد نمیکنند. اگر غریبهای برخورد آرامی با او داشته باشد، آرام حرف بزند و کمکم با او شروع به بازی کند، کمتر احتمال دارد که کودک بترسد. تقریباً همه کودکان بین 7 تا 12 ماهگی از غریبهها میترسند.
1- ترس از جدایی: در طی دوران رشد شاهد شکلگیری احساس ترس دیگری در کودک هستیم. در این حالت کودک از اینکه از فرد مورد اعتماد خود جدا شود احساس ترس میکند و ما از آن با نام «ترس جدایی» یاد میکنیم. کودک در این دوره از رشد برای اولین بار جدایی را به مثابه یک درد تجربه میکند و انتظار دوباره قرار گرفتن در کنار فرد مورد اعتماد خود را دارد. در این دوره از رشد، بر طبق تحقیقات پیاژه، کودک هنوز توانایی درک زمان و پایداری اشیاء را ندارد و اگر برای مثال مادر کودک وی را نزد شخص دیگری بگذارد تا به خرید برود و کودک ببیند که مادر وی دیگر نیست، اینطور تصور میکند که وی دیگر باز نخواهد گشت. این حالت در کودک تولید ترس میکند. کودک در این حالت چند لحظه به در خیره نگاه میکند و بعد گریه سر میدهد. کودکان یکسالهای که نابینا هستند و نمیتوانند مادرشان را ببینند هنگامی گریه را سر میدهند که بشنوند مادر اتاق را ترک کرده است. ترس از جدایی معمولاً بین هفت تا دوازده ماهگی ظاهر میشود و اوج آن در 15 ماهگی و 18 ماهگی است و به تدریج کاهش مییابد.
2- ترس از تاریکی: احساس ترس دیگری که بیشتر در سنین بالای 2 سالگی بروز میکند ترس از تاریکی است. کودکان در این سن توانائی تشخیص تاریکی- روشنایی، شب-روز و بیداری-خواب را تازه کسب کرده است و این قابلیت هنوز در بُعد فوق ابتدایی آن عمل میکند. برای مثال اگر از کودکی در این سن بپرسید که روز تولدت کی است خواهد گفت که: «من باید هنوز سه بار بخوابم و بعد روز تولدم است» بنابراین ترس از تاریکی با درک کودک از تاریکی- روشنایی آغاز میشود و بهعلاوه در این سن کودک قادر نیست تا ترس خود را آگاهانه دریافت کند. همه ما این را تجربه کردهایم که کودک به هنگام آماده شدن برای خواب در این سن احساس ترس از تاریکی را ابراز میکند.
3- ترس از شبه حیوانات: در حوالی 3 سالگی کودک از شبه حیوانات میترسد. در این سن ناگهان محیط کودک که هنوز برایش مرموز است توام میشود با ترس از اشیاء ... دلیل آن هم این است که کودک در این سن از قوه تخیل خود بهره میگیرد و برای اینکه بتواند با محیط خود رابطه برقرار سازد به اشیاء پیرامون خود زندگی میدهد. بدین معنی که تصور میکند اشیاء پیرامون وی جان دارند و عمل میکنند برای همین هم اگر مثلاً سر کودک به گوشه در بخورد گریهکنان میگوید: «این در بد جنس سرم را درد آورد.» با تصور جاندار بودن اشیاء کودک از خطری که آنها برای وی دارند احساس ترس میکند و اگر توجه کنیم فلسفه وجودی افسانههای کودکان، غلبه بر این ترس کودک در این دوره از رشد است. برای همین هم کودک خواهان آن است که یک افسانه را دائم برایش بازگو کنند و هر دفعه نیز میخواهد آن افسانه معین را (که با آن احساس آرامش میکند) کلمه به کلمه و مثل دفعه قبل بشنود و اگر با جملات دیگر برایش بازگو کنیم اعتراض خواهد کرد.
4- ترسهای انطباقی: در سن چهار تا پنجسالگی دوره انواع ترسهای ناشی از انطباق بر محیط شروع میشود. هر کدام از این انواع احساس ترس، نیاز آن را دارند که بیتاثیر شوند (بدین معنی که درست است این نوع از ترس طبیعی و وابسته به رشد است اما در جهت گذر سالم کودک از این مرحله ترس بیشتر از مراحل دیگر کودک احتیاج به توجه و همراهی دارد). این ترسها (ترس از مهد کودک، دبستان و ...) یکی پس ازدیگری میآیند و میروند و کودک را آماده آن میسازند تا ترسهای جدید را تجربه کند. همانطور که از نام این نوع از ترس پیداست کودک بیم دارد از اینکه آیا میتواند الفت و صمیمیت را در محیط جدید همانند محیط قبلی خود داشته باشد یا خیر؟
ترسهای نابهنجار
1- ترس از صداهای نابهنجار: این نوع ترس از بدو تولد در نوزاد دیده میشود و میتواند به طریق شرطی شدن و تعمیم یافتن جنبه مرضی به خود بگیرد. مثال آن ترس کودکی به نام آلبرت است که در یازده سالگی بدون هیچ گونه ترسی با موش بازی میکرده است. برای اینکه آلبرت را بترسانند هر بار که برای بازی به موش نزدیک میشد صدای ناهنجاری ایجاد میکردند. بعد از مدتی آلبرت نسبت به صدا شرطی شد و از موش میترسید. ترس آلبرت تعمیمیافته و حتی در سنین بالاتر از پالتو پوست مادرش و نظایر آن نیز واهمه داشت.
2- ترس به علت تعمیم: کودک بعد از رفتن برای واکسیناسیون و در هنگام واکسن زدن چون فردی که روپوش سفید به تن داشته برای او درد و ناراحتی ایجاد کرده است زین پس هر جا که روپوش سفید را میبیند شروع به گریه میکند و ترس در او ایجاد میشود. (هر دو ترس گفته شده عنصر شرطیسازی را همراه دارد، اما بهخاطر داشته باشید در مثال اول مهم ترس کودک از صداهای نابهنجاراست.)
3- ترس به علت تقلید: یکی از انواع شایع ترس مرضی است. کودک خطر را احساس میکند در حالی که خطری وجود ندارد. منشاء این نوع ترس غالباً برادر یا خواهر بزرگتر یا اعضای خانواده است. کودک با خود فکر میکند حتماً علتی دارد که دیگران از رعد و برق، تاریکی و حیوانات میترسند لذا او هم به تقلید از دیگران میترسد. (مادری کودکش را که از رعد و برق میترسید نزد روانپزشک میبرد و در مصاحبه میگوید: فکر میکنم این یک ترس عادی باشد چون من هم از رعد و برق میترسم.)
4- ترس به علت تنبیه: کودک را در تاریکی حبس میکنند و یا او را به حبس در تاریکی تهدید میکنند. چون تاریکی وسیلهای برای تنبیه به شمار میرود ابتدا کودک را میترساند و چون کودک به تنهایی در تاریکی ماند کمکم از تنهایی نیز میترسد و به هر جا که میرود حتماً باید کسی همراهش باشد.
5- ترس به علت تجربه قبلی: ترس ممکن است بر اثر تجربه قبلی باشد. کودکی که شاهد تصادف اتومبیل پدرش بر اثر بیاحتیاطی فرد دیگری بوده به علت شرطی شدن ممکن است از سوار شدن به اتومبیل بترسد.
کودکی که قبل از خوابیدن فیلمهای نامتناسب با سنّش را میبیند ممکن است در موقع تاریکی اتاق خوابش صداهای شنیده شده را به آمدن دزدان یا آدمکشها تعبیر کند و کمکم از تاریکی و تنهایی بترسد.
1- ترس از آلوده شدن به کثافت: برخی از کودکان از کثیف شدن لباس خود بسیار ترس دارند و حتی اگر قطره آبی بر آن بچکد فکر میکنند که فاجعهای رخ داده است. این حالت همانند هراس است و برای کودک حالت ترس بسیار شدید دارد و نیز در ذهن کودک حالت وسواسگونه نیز دارد.
2- ترس از اشیاء تیز و برنده: این نوع ترس در واقع ترسی شدید و وسواسی نسبت به اشیاء نوک تیز مانند قیچی، سوزن، چاقو و ... است. در این حالت کودک حتی از نزدیک شدن به این اشیاء دچار وحشت میشود.
3- ترس از مرگ: کودکانی که دچار ترس از مردن هستند از این میهراسند که در اثر ابتلا به کسالتهای مختلف، زندگیشان به پایان برسد و لذا درباره مردن مرتباً به نحوی وسواسی صحبت و یا سوال میکنند.
4- ترس از مهد کودک و مدرسه: (به این نوع ترس در ترسهای انطباقی اشارهای کردیم اما به دلیل شیوع زیاد به بررسی بیشتر میپردازم.) ترس از مدرسه و یا امتناع از رفتن به مدرسه حالتی است که کودک از رفتن به مدرسه امتناع میورزد و در منزل میماند و به اصرار پدر و مادر هم توجهی نمیکند. پافشاری و اصرار پدر و مادر باعث پیدایش علائم عدم تعادل روانی و اختلالات جسمانی میشود. این اختلالات معمولاً به صورت دل درد، استفراغ، سر درد، سرگیجه و ضعف ظاهر میشود و غالباً ادامه پیدا میکند. نکته حائز اهمیت در این نوع از ترس، از بین رفتن حالات جسمانی در روزهای تعطیل است و بررسی عدم علل عضوی لازم و ضروری است. این نوع ترس اکثراً در روزهای اول ورود به مدرسه، کودکستان یا مهدکودک اتفاق میافتد و در اکثر موارد پس از چند روز از بین میرود. این حالت از ترس بسیار شایع است و به همین دلیل به بررسی علل احتمالی پیدایش آن میپردازیم. علت بیماری ممکن است از اشکال تطابق کودک با محیط مدرسه، آموزگار و همشاگردیها باشد یا اینکه اشکالات جسمی موجب ناراحتی او در معاشرت با سایرین شود و یا مسائل مثل ضعف شنوایی یا بینایی باعث ترس از مدرسه باشد. مطالعات نشان دادهاند که در بیشتر موارد علت مربوط به مدرسه نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشی از جدا شدن از مادر و تنهایی است و به همین دلیل احساس عدم امنیت میکند. بین این کودکان و مادرانشان وابستگی شدیدی وجود دارد. این کودکان در منزل با قدرت، نترس و فعالاند و در محیط خارج برعکس ترسو، غیرفعال و وابسته به والدین خود هستند.
نبودن عواطف مادری و بخصوص تغییر در رفتار مادر و حق تصورات دوران کودکی مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد ممکن است یکی دیگر از علل اصلی امتناع از رفتن به مدرسه باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]
-
گوناگون
پربازدیدترینها