واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام بچه ها تا حالا شده که شب عروسی وسالگرد عروسیتون براتون نحس باشه؟
برای من که توی این 5سال بوده از شب عروسی بگیر وهرسال همون روز که بهترین روز زندگی ادم وباید چشن بگیره وپیش شوشو باشه باید تک تنها توی خونه باشه وهی حرس بخوره مثلا دیروز 5سالگرد ازدواجم بودهمونطور مثل سالهای قبل تک تنها بی کس توی یه کشور عریب برای خودم چشن گرفتم.
البته ببخشیدااین مطلب اینجا باز کردم میخواستم توی تاپیک باشوهرم قهرهستم بزنم ولی خوب دیدم بهتر یه تاپیک هم برای سالگرد ازدواج باشه اخه درمورد همه چیز توی این سای بود الا این ومیخوام که هرکی که میاد از سالگرد عروسیش تعریف کنه که چه کار میکنن؟واینکه بقول بعضی ازبچه که گفتن اینجه سایت اشپزی یا چیزه دیگه واقعا راست میگن اگر موافق باشید بیاین اسمشو عوض کنیم بزار سایت درد و رنج اخه همش داریم از ناراحتیهامون میگیم تا اشپزی
انیا جون، من سالگرد ازدواجم روز قبل از والنتینه،ما گاهی میریم بیرون و جشن میگیریم.ولی امسال با ۲ تا پسر شر و شلوغ !! تصمیم گرفتیم که خونه جشن بگیریم. کیک و شام، مثل هر سال بلوزی که دادیم عکسمون رو روش چاپ کردند میپوشیم، و خودمونی با هم پیوندمون رو محکمتر میکنیم.نمیخوام نصیحت کنم، ولی بهتر نیست که نگذاری هیچ ابری روی خورشید گرم رابطتون رو بپوشونه. بیا تا دیر نشده اگر کدورتی هست رفع کن و یک جشن کوچولوی دیگه با هم بگیرید.
بیتا جون فکرنمیکنم بشه چ.نکه تصمیمی که گرفته جدی الان رفته دنباله خونه بگرده که از پیشم بره؟
حقیقتش نمیدونم چی بگم..............متاسفم ...امیدوارم که هر چه زودتر مشکلت طوری که به صلاحت باشه حل بشه .ولی در هر صورت غصه خوردن فایده نداره.هر مشکلی یک راه حلی داره.خدا کنه که زندگیت اونجوری که به صلاحت هست بچرخه
sallam bache ha 1 mah dige salgarde ezdevajame
omidvaram khob bashe
akhe avalin salgarde
انيا نوشته است:بیتا جون فکرنمیکنم بشه چ.نکه تصمیمی که گرفته جدی الان رفته دنباله خونه بگرده که از پیشم بره؟
ناراحت نشی عزیزم، خوب بره به درک. فکر کرده چه خبره. دوست من ۱۴ سال پیش از شوهرش جدا شد. انگلستان هم هست. خودش بچهاش رو هم بزرگ کرد الان هم تازه دکتراش رو گرفته. همیشه میگه از وقتی که از اون... جدا شده تازه فهمیده خوشحال بودن یعنی چی. به خدا نمیخوام مثل زنهای عفریته حرف بزنم ولی حالم از هر چی مرد نفهمه ایرانی هست به هم میخوره. از طرفی تو که ایران نیستی عزیزم میتونی اونقدر موفق بشی که همیشه توی حسرت تو باقی بمونه. موفق باشی گلم
ایران جون بهت تبریک میگم انشاالله که خوشبخت بشی.
اخه میدونید مشکل چی یه خورده از منم هست چونکه اون زنی که میخواد نیستم (زنی پر تحرک/خوش زبون/خوش اخلاق)وبیشتر از همه اینکه اون بچه میخواد ولی من نه وسر این موضوع جرو بحثمون شد ومنم لجم میگیره از این که بیکار وهمیشه پیش دوستاش میره وقتی بهش میگم میخوای بری چیکار قر میزنه ومیگه چقدر بشین خونه وپیشت بمونم همش دعوامون میشه/وجدیدن میگه چونکه تنهای وبا کسی رفت وامد نداری میخوای که منم نداشته باشم اخه مگه من چه گناهی کردم چونکه تنهام همیشه باید تنها بمونم خونه واون چون دوست ورفیق داره بره پیش اونها وساعتها هم نیاد/از صبح که شنیدم میخواد خونه بگیره با خودم گفتم اگر زود بیاد خونه باهاش حرف بزنم منم شراتامو بهش بگم اگر قبول کرد (که میدونم نمیکنه) که هیچی .اگر نکرد بهش بگم بمون اینجا ومن بر میگردم ایران هر چند هم که باید جیغ وداد وحرفاهای بابا مامان وفک وفامیل وبشنم وهزارتا نصیحت یه جورای راستشو بخواید از طلاق میترسم (اون بخاطر فک وفامیل)
انيا نوشته است:ایران جون بهت تبریک میگم انشاالله که خوشبخت بشی.
اخه میدونید مشکل چی یه خورده از منم هست چونکه اون زنی که میخواد نیستم (زنی پر تحرک/خوش زبون/خوش اخلاق)وبیشتر از همه اینکه اون بچه میخواد ولی من نه وسر این موضوع جرو بحثمون شد ومنم لجم میگیره از این که بیکار وهمیشه پیش دوستاش میره وقتی بهش میگم میخوای بری چیکار قر میزنه ومیگه چقدر بشین خونه وپیشت بمونم همش دعوامون میشه/وجدیدن میگه چونکه تنهای وبا کسی رفت وامد نداری میخوای که منم نداشته باشم اخه مگه من چه گناهی کردم چونکه تنهام همیشه باید تنها بمونم خونه واون چون دوست ورفیق داره بره پیش اونها وساعتها هم نیاد/از صبح که شنیدم میخواد خونه بگیره با خودم گفتم اگر زود بیاد خونه باهاش حرف بزنم منم شراتامو بهش بگم اگر قبول کرد (که میدونم نمیکنه) که هیچی .اگر نکرد بهش بگم بمون اینجا ومن بر میگردم ایران هر چند هم که باید جیغ وداد وحرفاهای بابا مامان وفک وفامیل وبشنم وهزارتا نصیحت یه جورای راستشو بخواید از طلاق میترسم (اون بخاطر فک وفامیل)
سام عزیزم چرافکرمیکنی طلاق یه راه حله فکرمیکنی اینجوری ازمشکلاتت کم میشه .بهترنیست به این فکرکنی که یه چاره ای برای مشکلاتت پیداکنی بیشتربه خودت برس.سعی کن بادوستات بیرون بریاگه شاغل نیستی وهمش توخونه ای یه جوری سرخودتوگرم کن وباشوهرت صحبت کن چون باعث میشه به هم نزدیک بشین اگه دوسش داری میتونی روش فکرکنی واینقدرزودتصمیم نگیر
اخه ما از اولش مشکل داشتم یعنی 2/3 ماه بعد از اینکه زندگی مشترکمونو شروع کردیم همیشه هم با هم نشستیم وحرف زدیم و میونم خوب خوب شد ولی باز سر یه چیز دیگه دعوامون شده.نمیدونم خسته شدم از زندگی کردن وهمیشه به خدا التماس میکنم که مرگم هرچه زود تر برسونه. هنوز که نیومده مثلا گفتم زود میاد باهش هرف میزنم ولی چه فایده فکرنم نمیکنم به این زودی بیاد.
انیای عزیز بچه شیرینی زندگیه . آخه چرا بعد 5 سال نمیخوای بچه دار بشی ؟
خوب شوشو هم حق داره . بچه یه تحول جدیدی تو زندگیت ایجاد میکنه .
به قول مادربزرگ مرحومم همیشه میگفت مواظب 2 چیز مردها باش 1 شکم 2 باعرض پوزش زیر شکم با این دو چیز مردها تو دستتن البته به نظر من مردها رو با یک کم سیاست میشه رام کرد که این واقعا سخته 1 ذره به خودت برس باهاش همراه شو کاری کن که دلش بخواد همه وقتشو با تو باشه (چون تو نمی تونی بهش آرامش بدی میره سراغ دوستاش)اینارو امتحان کن قول میدم موفق میشی اینو بدون تو جدایی حلوا خیر نمیکنن و همیشه واسه این تصمیم وقت هست پس عجولانه تصمیم نگیر 1 دفعه دیگه امتحان کن به جای من یک ذره نیم من باش سخته ولی شدنیه اینو فراموش نکن هنوز تو فرهنگ ما طلاق معنای قشنگی نداره به خدا توکل کن و شروع کن
انيا نوشته است:ایران جون بهت تبریک میگم انشاالله که خوشبخت بشی.
اخه میدونید مشکل چی یه خورده از منم هست چونکه اون زنی که میخواد نیستم (زنی پر تحرک/خوش زبون/خوش اخلاق)وبیشتر از همه اینکه اون بچه میخواد ولی من نه وسر این موضوع جرو بحثمون شد ومنم لجم میگیره از این که بیکار وهمیشه پیش دوستاش میره وقتی بهش میگم میخوای بری چیکار قر میزنه ومیگه چقدر بشین خونه وپیشت بمونم همش دعوامون میشه/از طلاق میترسم (اون بخاطر فک وفامیل)
اولا كه درست فكر كردي طلاق ترس هم داره.
دوما چرا نميتوني اوني بشي كه همسرت ميخواد مگه فلسفه ازدواج سواي اينه كه طرفين تا حد امكان خودشونو مطابق ميل همسرشون بكنن اگه هر كسي بخواد ساز خودش رو بزنه كه هيچ زندگيي سر پا نميمونه. عزيزم از حرف من ناراحت نشو ولي من فكر ميكنم كه شما خيلي توي ايجاد اين مسايل دخيل بودي . ايا هيچوقت بفكر اصلاح خودت بودي ؟يه كم بيشتر به خودت فكر كن .همينكه متوجه شدي و قبول داري كه كدوميك از خواسته هاي همسرتو نميتوني اجرا كني خيلي خوبه . پس دست بكار شو و روي رفتارت تجديد نظر كن چونكه شما توي غربت كه بجز هم كسي رو نداريد .
سلام دوست جونا امروزبهش گفتم شرتای که گفتی به 1شرط قبول میکنم اونم گفت من هیچ شرطی را قبول نمیکنم وبا کلی جیغ ودادگفت که منطزر نامه دادگه باشم ورفت والانم رفته در خواست طلاق بده ومنم گفتم که اینجا نمیمونم میرم ایران واونم گفت که تمام مدارکتو میزاری بعد میری منم گفتم همین کارو میکنم ولی اگر طلاق بگیرم نمیدونم چی کار کنم چونکه نه از اینجا خوشم میاد /نه اینکه میتونم ایران زندگی کنم هم بخاطر حرف مردم بیشتر هم بابا ومامان 6خواهر /واز همه مهمتر بخاطر اینکه خاهراش از اول دوست نداشتن از سبزوار عروس بگیرن وبماند که شب عروسیمم خواهرش (اخر شب)خراب کرد / دوست ندارم پیششون زایه بشم اخه یکی از خوارهاش عروس عموی بابام واوناهم دارن طلاق میگیرن ومن میخوام تا جای که بتون زندگیمو نگه دارم ولی نمیشه نمیدونم خیلی حالم بدم هرچی جلوی دستم بود زدم شکستم
سلام دوستان از شما مشورت میخوام چون اولین سالگرد ازدواجم نزدیکه و میخوام یه کار جدید و متفاوت انجام بدم ولی چیز خاصی به ذهنم نمیرسه لطفا ایده های قشنگتونو به من بدید. ممنون
عزيزم اگه وضعيت كاري و ماليتون بهت اجازه ميده برو به يك آژانس هواپيمايي ودر يك تور به يه شهري كه همسرت دوست داره (البته الان شيراز بهشته ) ثبت نام كن 2 تايي برين حالشو ببرين شده تور يك روزه واقعا" خوش ميگذره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 812]