واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان یه سوال دارم.به نظر شما چه چیزی باعث طلاق بعد از 38 سال زندگی مشترک میشه؟؟؟
حدسیاتتون رو بگید اگه دیدیم تمایل دارین داستان یک زوج 65 و 64 ساله رو واستون تعریف میکنم که بعد از 38 سال زندگی میخوان جدا بشن...شاید ازش درس عبرتی در بیاد واسه کسایی که خدای نکرده مشکل دارن با همسرشون...
شوکوتو جان تعریف ببینیم داستان از چه قراره .
من فکر می کنم بعد 38 سال طلاقبی فایدست . آخه بعد 38 سال زندگی چه جوری می تونه آدم طلاق بگیره . دیگه یکم دیره .
سلام
شما بگو . من سرا پا گوش و چشمم که ببینم قضیه چی بوده؟
سلام عزيزم .
منم خيلي ميخوام بدونم علت اين طلاق بعد اين همه سال چي بوده ؟
سلام . منم منتظرم و سرا پا گوش .
جالبه آخه . واقعا" علت چیه ؟
ممنون که میخواین بدونین...
میریم به سال 1350
یک آقای خوش قیافه از یک خانواده اصیل ،رییس یک شعبه از یکی از بانکها به خواستگاری دختری میره از یک خانواده خوب،که معلم بوده و موقع ازدواج 6 سال سابقه کار داشته ...منظورم اینه که هم خودش و همسرش پس انداز داشتن.اقای همسر بخاطر ورشکستگی پدرش کمک خرج خانواده خودشه.پدرش فوت کرده و 3 تا خواهر برادر محصل داره که در کنار مادرش واسه تامین هزینه اونا کمک میکنه...
خوب خانومي ادامه رو سريعتر بگو !!!!
خلاصه عروسی میکنن و همه چی بالاخره خوب و خوش تموم میشه تا اینکه خانون در سال 51 اولین بچه شو حامله میشه.اواخر حاملگی اش 90000 تومن از حساب اقای رییس بانک کم میاد.اون موقع رقم درشتی بوده 90000 تومن.و در واقع اختلاس کرده بوده شوهره.خانم هم روزای آخر که باید زایمان کنه.شوهر مدعی میشه که مستخدم بانک این پول رو دزدیده.اما هیچ وقت هم شکایتی از مستخدم نمیکنه چون در واقع کار خودش بوده!!!!دیگه میخوان دستگیرش کنن که خانومش همه طلاهای سر عقد رو میفروشه از برادر و عمو پول قرض میگیره و خانواده اش هم یک زمین ارثیه خانوادگی داشتن میفروشن (خانواده شوهر)که آقا نره زندون.حالا در تمام این مدت 1 ریال پول اضافه وارد خرج خونه نشده که نشون بده پولی دست این اقا اومده.و سرنوشت این پول چی شد؟؟؟؟؟خدا داند!!!!!!!!!!!!!!!!!بچه به دنیا میاد و همه سرگرم نوزاد میشن و همه فکر میکنن که بابا بالاخره طرف جوون بوده و یه اشتباهی کرده و اختلاس کرده و میبخشن و اما از بانک اخراج میشه و دربدر دنبال کار میگرده آقای محترم......
تورو خدا ادامه بده .
خب؟؟.....................
shookootooجون من الان از فضولی می ترکم بگو؟؟؟؟
خانومي همه رو يه دفعه بنويس !!!!!
كجايي؟
سرتونو درد نیارم.اینو بگم که این آقا از گل بالاتر به همسرش نگفته هیچ وقت ...به بچه هاش هم همینطور.کار خونه تا بگی کرده از ظرف شستن و جارو و اینا گرفته تا اطو کردن لباس بچه ها.....اما گفتم دنبال کار میگشت...بواسط داییش که نماینده مجلس یکی از شهرستان ها بود تو یه سازمان دولتی معتبر کار میگیره اما اول تو یه شهرستان کوچیک میندازنش.اینم بگم از بانک اخراجش نمی کنن اما مجبور به استعفاش میکنن که بالاخره بتونه کار بگیره.در این بین خانوم بچه دوم رو حامله میشه!این مربوط به سال 54 میشه.خانوم خونه پدرش توی شهر دیگه است با بچه اولی و حامله به دومی و آقا هم تو سازمان دولتی تو شهر کوچیک کار میکنه.یک همشهری داشتن که بخاطر اعتماد زیاد به این آقای موجه و خوش اخلاق وکالت یک قطعه زمین را واسه فروش به شوهره میده.بعد از چندی معلوم میشه که شوهره پول زمین دوستش رو بالا کشیده و از اعتمادش سوءاستفاده کرده.خانوم زایمان کرده و با بچه دوم میره شهرستان محل کار آقا.سر و کله دویت پیدا میشه و سراغ پول زمینشو میگیره.خانوم هم اشک و آه و ناله که ای شوهر با پول مردم چکار کردی؟؟؟؟اونم میگه که راستش وقتی بچه دوم داشت به دنیا می اومد و من داشتم می اومدم پیش تو پول زمین دوستم تو جیبم بود از من دزدیدن!!!!!!!!!!خانوم هم سریع ماشینشو میفروشه طلا و قرض از فامیل که پول دوست رو بده....این پول کجا رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدا داند................
اما این آقا هیچ نشونه ای از استرس و ناراحتی در تمام این موارد نداشته.ناراحتی اش موقعی بوده که زن بفهمه!!!!!!!!!!!!خلاصه دوباره زندگی به حالت عادی برمیگرده و باز یک ریال پول اضافی که زن شک کنه که از کجا اومده وارد زندگی ون نشده بوده!!!!!!!!!
خوب بعدش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]