واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: پاكستان، قلمرو جديد القاعده
سال گذشته مسئولان دولت جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا، بعد از مدت ها تامل درباره تصميمى جديد به اين نتيجه رسيدند كه بايد به آن جامه عمل بپوشانند؛ تصميمى كه نيروهاى ويژه عملياتى پنتاگون را آزاد مى گذاشت تا در تعقيب و شكار رهبران رده بالاى سازمان تروريستى القاعده مرزهاى جنوبى افغانستان را ناديده انگارد و اين فرماندهان را حتى بر قله هاى برفى شمال پاكستان در تله بياندازد. اطلاعات محرمانه اى كه از يك سال قبل از اين تصميم به دفتر مركزى پنتاگون در واشنگتن مى رسيد حاكى از آن بود كه شبكه مخوف و مرگبارى كه اسامه بن لادن پى ريخته است پس از آن كه پايگاه هاى اصلى خود را در عراق و افغانستان از دست داده، مجدداً در منطقه فدرالى قبايل در شمال پاكستان در حال شكل گيرى است و اين منطقه بى قانون را با ارتفاعات صعب العبور آن به پناهگاه امن خود تبديل كرده است. در حقيقت اين رويداد به نوبه خود حاصل اشتباهات مكرر واشنگتن و اسلام آباد طى ساليان متمادى و اختلافات عميق سياسى دو طرف بود. يكى از اهداف طرح جديد پنتاگون كه جزو اسناد طبقه بندى شده فوق محرمانه محسوب مى شد اين بود كه بخشى از اين اختلافات سياسى را از ميان بردارد و در آن زمان گمان مى رفت كه اين طرح مى تواند راهى سهل پيش پاى كماندوهاى آمريكايى بگذارد تا به مناطق قبايل دسترسى پيدا كنند. به گزارش ديپلماسى ايران در آن زمان فرماندهان نيروهاى ويژه پنتاگون نسبت به اين طرح و همكارى پاكستان بسيار اميدوار بودند. آن ها كه از مدت ها قبل سياست آمريكا را درباره احتراز از انجام عمليات در خاك پاكستان نوعى تصميم خطرناك مى پنداشتند، در واقع اميدوار بودند با دسترسى آسان به منطقه قبايل (به لطف همكارى فرضى دولت پاكستان) بتوانند شمارى از فرماندهان رده بالاى سازمان القاعده را زنده اسير كنند تا از اين طريق گام هاى موثرترى در جهت پيدا كردن محل اختفاى بن لادن و دستگيرى وى بردارند. اما شش ماه بعد از اين تصميم، طرح مذكور همچنان بر اثر اختلافات درونى پنتاگون، در قفسه طرح هايى بود كه هنوز بايد به تصويب برسند و حتى به گفته يكى از مسئولان عاليرتبه پنتاگون، اختلافات درون سازمانى بر سر اين طرح به جايى رسيده بود كه موجب نااميدى مطلق بسيارى از مسئولان اين سازمان شده بود. در واقع شايد حيرت بسيارى از مقامات پنتاگون از اين بود كه پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، بوش جنگ با تروريسم و انهدام شبكه تروريستى القاعده و در نهايت دستگيرى شخص بن لادن را در اولويت برنامه هاى رياست جمهورى خود قرار داده و به همين خاطر ايالات متحده را وارد دو جنگ پرهزينه كرده بود، اما اكنون در حالى كه تقريباً شمارش معكوس براى پايان دوران رياست جمهورى آغاز شده است، دولت او از پذيرش طرحى سر باز مى زند كه شايد بخشى از اهداف تبليغاتى او را بتواند محقق كند، آن هم تنها به خاطر اختلاف نظر برخى مقامات ارشد پنتاگون. به عقيده تحليلگران، يكى از عوامل اصلى اين مساله انحراف توجه آمريكا از مبارزه با شبكه تروريستى القاعده در پاكستان و افغانستان بوده است. آمريكا به جاى تمركز بر انهدام شبكه القاعده به طور رسمى بخش عمده اى از نيرو و هزينه هاى خود را از سال ۲۰۰۲ صرف بررسى طرح حمله به عراق كرد و بعد بيش از آن درگير جنگ در اين كشور شد كه بتواند به وضعيت تشكل مجدد القاعده در شمال پاكستان رسيدگى كند. به رغم اين كه گفته مى شود سلول هاى غير فعال ترور القاعده امروزه در واحدهاى كوچك ترى در مقايسه با سلول هاى ترور پيش از سال ۲۰۰۱ فعاليت مى كنند، يك كارشناس بازنشسته امور امنيتى سازمان سيا تخمين مى زند كه اكنون شمار افرادى كه در اردوگاه هاى القاعده در شمال پاكستان دوره مى بينند به ۲۰۰۰ عضو خارجى از كشورهاى عربى، پاكستان و حتى آسياى مركزى و قفقاز رسيده باشد كه در مقايسه با چند صد نيروى آموزش ديده اين سازمان در سه سال گذشته افزايش بسيارى داشته است. مقامات دولتى آمريكايى در مواضع رسمى خود مى گويند كه تبديل منطقه قبايل در شمال پاكستان به پناهگاه امن القاعده به هر روى امرى غير قابل اجتناب بوده است. در واقع بر اساس چيزى كه آن ها مى گويند، انتخاب لفظ «فدرال» نوعى تاكتيك دولت پاكستان است براى پوشاندن مشكلى عميق كه اسلام آباد سال ها در اين منطقه با آن مواجه بوده است. به بيان ديگر اسلام آباد با اطلاق كردن اين منطقه به عنوان منطقه اى فدرالى در قبال بى قانونى حاكم بر اين منطقه از خود سلب مسئوليت كرده است. وجود مناطق صعب العبور، فقدان زيرساخت هاى ارتباطى، بهداشتى، آموزشى و حضور قبايل پشتون كه اقليتى قومى در پاكستان به شمار مى روند در مجموع موجب شده است كه امكان اجرا و برقرارى حكومت قانون از سوى دولت مركزى در منطقه قبايل به صفر برسد. علاوه بر اين مرز مشترك پاكستان و افغانستان در اين منطقه و همچنين پايگاه سنتى حركت هاى موسوم به حركت هاى جهادى در دهه ۱۹۸۰ در اين ناحيه از پاكستان به طور قطع شرايط را از هر لحاظ براى ريشه گرفتن حركت القاعده مساعد ساخته است. در اين بين به عقيده تحليلگران آمريكايى و پاكستانى قرارداد آتش بسى كه در سال ۲۰۰۶ بين دولت پرويز مشرف، رئيس جمهور پاكستان، و سران قبايل اين منطقه امضا شد، تأثيرى بى نهايت خطرناك داشت و فرصت كافى در اختيار القاعده گذاشت تا شبكه خود را در شرايط امن و به دور از چشم هاى اسلام آباد در منطقه قبايل سازمان دهد. اما شرايط فرهنگى و اقليمى منطقه قبايل كه موجب ريشه گرفتن شبكه القاعده در اين ناحيه شده و خطاى دولت مشرف در امضاى قرارداد آتش بس ۲۰۰۶ (كه در پى حوادث مسجد سرخ اسلام آباد در سال ۲۰۰۷ و ورود پيشگيرانه ارتش به اين مناطق شكسته شد) دقيقاً همان مسائلى نيستند كه مسئولان پنتاگون و رهبران سياسى پاكستان در پشت پرده نيز به آن ها اعتقاد داشته باشند. قريب ۵۰ مصاحبه كه با اين افراد در پاكستان و واشنگتن انجام شده نشان مى دهد كه عامل اصلى ريشه گرفتن القاعده در شمال پاكستان تعلل آمريكا در مقابله با اين حركت و تعويق مكرر عمليات ضد القاعده است. دليل حساسيت اين بحث تضادى است كه بين جو داخلى پاكستان و احساس نيازهاى نظام سياسى امنيتى ايالات متحده وجود دارد. اغلب مسئولان آمريكايى، اعم از افرادى كه موافق يا مخالف طرح انجام عمليات زمينى در پاكستان هستند در اين مساله ترديدى ندارند كه عمليات زمينى نيروهاى آمريكايى تنها استراتژى راه گشا در شرايط فعلى است زيرا همان طور كه پيش تر نيز گفته شد، در عمليات هوايى، احتمال دستگيرى فرماندهان رده بالاى القاعده از بين مى رود و اين به معناى منتفى شدن شانس دستگيرى بن لادن است. اما از سوى ديگر آمريكا بارها آزموده است كه حضور نظامى اين كشور در پاكستان حتى ممكن است بسيار پر هزينه تر از حضور در عراق و افغانستان باشد و اين دقيقاً نگرانى مخالفان طرح عمليات زمينى آمريكا در شمال پاكستان است. در واقع آمريكا و پاكستان در مراحل اوليه جنگ با تروريسم به توافقى دست يافته بودند كه در نتيجه آن نيروهاى آمريكايى اجازه داشتند در عمليات ضد تروريستى نيروهاى پاكستانى عليه شبكه القاعده و ساير گروه هاى تروريستى ساكن در شمال پاكستان با ارتش پاكستان همكارى كنند. اما اين قرارداد در پى اعتراض گسترده اسلام گرايان پاكستانى در سال ۲۰۰۳ لغو شد. اكنون نگرانى هاى آمريكا از بابت افزايش قدرت و نفوذ القاعده در شمال پاكستان در حالى رو به افزايش است كه مشرف به عنوان متحد شماره يك واشنگتن در جنگ با تروريسم، درست به خاطر سياست هاى آمريكايى خود در فضاى سياسى پاكستان امروز در آستانه سقوط قرار گرفته است و از سوى ديگر دولت ائتلافى حزب مردم، حزب ملى عوام، و حزب اسلام گراى متحده مجلس عمل در كنار ديگر حزب مخالف مشرف يعنى مسلم ليگ نواز به رهبرى ميان محمد نوزا شريف جبهه سياسى متحدى را براى مقاومت در برابر اجازه عمليات نظامى آمريكا در خاك پاكستان تشكيل داده اند. به عقيده تحليلگران صرف هزينه هاى سنگين و متمركز شدن تجهيزات و نفرات ارتش آمريكا در عراق ريسك پذيرى سياسى و نظامى واشنگتن را در درگيرى هاى احتمالى مستقيم در شمال پاكستان به شدت كاهش داده است. آن ها مى گويند بوش در توجيه كردن مشرف درباره ابعاد حقيقى تهديد حركت هاى تروريستى در سال هاى گذشته به شدت كوتاهى كرده و به واسطه مشاورانى كه از روى سهل انگارى يا به عمد اطلاعات درستى در اختيار مشرف نگذاشته اند، حتى امروز هم دولت پاكستان درك درستى از ابعاد تهديد القاعده ندارد (هر چند كه اكنون ديگر مشرف صاحب قدرت چندانى به شمار نمى رود اما ظاهراً اين سهل انگارى به ساير مقامات دولتى و سياسى پاكستان نيز تسرى پيدا كرده است). از سوى ديگر به نظر مى رسد سهل انگارى مقامات پاكستانى نيز بر خلاف ادعاى برخى مسئولان آمريكايى بيش از آن كه محصول سهل انگارى ناشى از اطلاعات غلط باشد، نتيجه طبيعى فضاى سياسى كشورى است كه در مشكلات و بحران هاى مختلف سياسى، اقتصادى، اجتماعى غرق شده است. در واقع سياستمداران و رهبران پاكستانى فرصتى بيش از اين براى پرداختن به مشكلات مربوط به فعاليت القاعده ندارند.
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]