واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: زوجهای جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترکاند. آگاهی از اشتباهات معمول در اوایل ازدواج میتواند کمک کند که مانع بروز آنها شویم. در پیچ و خم دلدادگی و حرفهای نگفته جوانی، واقعیتهای یک عمر زندگی در کنار یکدیگر و تجربه حوادث تلخ و شیرین و مهارتهای لازم برای شناخت و تجزیه و تحلیل مشکلات زندگی فراموش میشود. یادآوری چند نکته به همه ما کمک میکند تا مسافتی دورتر از شروع زندگی مشترک و رویاپردازیهای عاشقانه را مشاهده کنیم...
● فکر نکردن به فردای ازدواج
بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج میشوند که نمیدانند درگیر چه مسایلی شدهاند. شما متاهل شدهاید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچارید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و خانواده خودتان را تشکیل دهید. از برنامههای جشن و بازتاب آن، از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان لذت ببرید، اما تمام مدت، تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید.
● تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر
به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کردهاید که عاشقش بودهاید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشمگیری تغییر نمیکنند. پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوتهایی که با دیگران دارد، دوست بدارید. تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحهدار کرده و زندگی مشترک شما را خراب میکند.
● رابطه بد با خانواده همسر
اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار میکند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر میشود، همسرتان است که احساس میکند بین شما گیر افتاده است.
● مشاجره بهجای گفتگو
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمیکند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره میاندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روشهای درمانی انجام دهید.
● کوتاه بودن افق دید
هیچکس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل کنترل مسایل مالی، راههای ممکن در صورت بچهدار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیشبینی نشدهای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شدهاید، چارهای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت کنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگتر را داشته باشید.
● دعواهای بیهوده
هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث میکند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است. بحثهای خود را برای مسایل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جورابهای کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوششانس بدانید.
● حسادت
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان میشود که تصور میکند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.
● زندگی کردن مانند مجردها
اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که شما مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما میدانید درست و غلط چیست. پس کار درست را انجام دهید.
● غرور در زندگی مشترک
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار میکند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترکشان انجام نمیدهد. او اجازه میدهد غرور و روشهای حل مشکلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایمتر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.
● با هم نبودن
باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامهریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.
شکوفه جون مطالب مفیدی بود ممنون
ممنون
مطالب مفیدی بود (fl
مطالب خوبی بود اما سخت بید
سلام شکوفه جون
مطالب خوبی رو اشاره کردی ولی باور کن حرف زدن خیلی آسونه ولی عمل کردن واقعا سخته.وقتی شوهرم دوست نداره در مورد آینده صحبت کنیم.وقتی از کنترل مالی خوشش نمیاد با اینکه نه خونه داره نه حقوق آنچنانی.وقتی به خونواده خودش توجه کنه من نمیتونم تحمل کنم چون هیچ کاری واسش نکردن به نظر شما کدوم پدر و مادر اینجورین که با 2میلیونی که خود پسرشون داره براش عروسی میگیرن و بهش میگن خواستی زرنگ بودی خونه و ماشین داشتی.کدوم پدر و مادر در حالی که میتونن به پسرشون کمک کنن ولی کمک نمیکنن.چطور من ازشون خوشم بیاد در حالی که فقط اگه مشکلی داشته باشن پسرشونو می خوان و عروسشونو نوازش میکنن.چطور با شوهرم مدارا کنم در حالی که میدونه حق با منه و اگه به حرفم گوش بده موفق میشه ولی گوش نمیده. چطور باهاش مهربون باشم در حالی که خواسته های عاطفیم رو برآورده نمیکنه.وقتی بهش میگم جلوی خونوادت به من احترام بزار ابراز علاقه کن تا اونا هم یاد بگیرن همونطوری که من تو خونوادم بزرگ و آقای با شخصیتی جلوه ات دادم ولی این کارو نمیکنه.فکر نکنید عقده ای هستم ولی همیشه دوست دارم شوهرم حداقل جلوی خونواده خودش بهم ابراز علاقه کنه و نوازشم کنه.این خواسته ی زیادیه؟؟
حرفهای نیش دار مادر شوهرمو نمیتونم تحمل کنم وقتی به شوهرم میگم از این حرفش ناراحت میشم و یه جوری بهش بفهمون که من ناراحت میشم دیگه این حرفو بهم نگه شوهرم میگه داره باهات شوخی میکنه.
از این زندگی خسته شدم . دوست دارم بمیرم.
civiعزیزم من کاملا می فهممت، مخصوصا در مورد احترام گذاشتن و ابراز علاقه کردن جلو فامیلهای همسر، منم مثل تو همیشه جلو فامیلم شوهرم را با احترام صدا می کنم و خیلی هم بهش ابراز علاقه می کنم ولی اون خجالت می کشه جلوی خانوادش به من ابراز علاقه کنه نمیدونم چی کار کنم درضمن شکوفه جون مطالبت خیلی عالیه فقط به شرط اینکه شوهر آدم هم منطقی باشه و برای حل مشکلات حاضر به گفتگو بشه
سلام شکوفه جان
از این که هم اسمیم خوشبختم
مرسی از مطالبتون
نقل قول:فکر نکنید عقده ای هستم ولی همیشه دوست دارم شوهرم حداقل جلوی خونواده خودش بهم ابراز علاقه کنه و نوازشم کنه.این خواسته ی زیادیه؟؟
عزیزم اگر شوهرتون یه ذره مغرور باشه و ضمنا هی حواسش به این باشه که بهش زن ذلیل نگن...............این خواسته شما از جابجا کردن کوه هم براشون سختتره..........و مجبورین خواسته تون رو یه کوچولو تعدیل کنین....
کدوم پدر و مادر اینجورین که با 2میلیونی که خود پسرشون داره براش عروسی میگیرن و بهش میگن خواستی زرنگ بودی خونه و ماشین داشتی.کدوم پدر و مادر در حالی که میتونن به پسرشون کمک کنن ولی کمک نمیکنن.چطور من ازشون خوشم بیاد در حالی که فقط اگه مشکلی داشته باشن پسرشونو می خوان و عروسشونو نوازش میکنن
پدر مادر شوشوی من....
حتی ماشینی که خودش خریده حق نداشت بدون اجازه سوار شه
از خونه سهم داره یعنی سر خرید 1ازخونه های مامانش اینا کمک کرده( زیاد)اما حتی حاضر نیستن عروسی درست حسابی بگیرن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]