تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835086886




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گذري بر زندگينامه شيخ ابوالحسن خرقاني


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: گذري بر زندگينامه شيخ ابوالحسن خرقاني


شاهرود - خبرگزاري ايسكانيوز : هر كه در اين سرا درآيد نانش دهيد . . . يكي از مقاصد گردشگري متنوع در شهرستان شاهرود از بعد فرهنگي و عرفاني علاوه بر آرامگاه سلطان العارفين بايزيد بسطامي ، شيخ حسن جوري و ابن يمين فرومدي ، آرامگاه عارف نامي شيخ ابوالحسن خرقاني است كه در روستاي هدف گردشگري قلعه نو خرقان (۲۴ كيلومتري شمال شاهرود) واقع شده و اين روزها شاهد گردشگران فراواني از اقصي نقاط ايران و جهان مي باشد .

آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني - شاهرود
به گزارش روز شنبه خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران " ايسكانيوز " معرفي بيشتر و برپايي بزرگداشت اين شخصيت عرفاني و دنبال كردن اهداف توسعه گردشگري از اين حيث داراي اهميت بوده كه چندي قبل مسئولين گردشگري شهر قارص تركيه با بهره‌گيري از بقعه و مسجدي منسوب به شيخ ابوالحسن خرقاني و نيز بر مبناي تلاش‌هاي اخير دولت تركيه براي توسعه زيرساخت‌هاي گردشگري در اين كشور ، بعد از قونيه در مسير تبديل شدن به يك مقصد فرهنگي در آناتولي براي گردشگران ايراني است و مهمتر از همه توصيف زيبايي از شاهرود توسط مقام معظم رهبري در سفر آبان ماه ۱۳۸۵ در جمع مردم شاهرود بود كه فرمودند : اينجا منطقه‏ى عالِم‏خيز است ؛ منطقه‏ى معلمان دين و اخلاق . در زمان گذشته هم نام بايزيد بسطامى و ابوالحسن خرقانى را همه‏ى مسلمانان و مرتبطين با معارف اسلام ولو غيرمسلمان شنيده‏ايد . البته امثال بايزيد و ابوالحسن خرقانى را با اين مدعيان صوفيگرى نبايد اشتباه كرد . آنها داستان ديگرى دارند و ماجرا و سخن ديگرى است .

بناي آرامگاه از آجر است و در سال ۱۳۵۲ توسط انجمن آثار ملي بنا شده است . روي قبر شيخ يك قطعه سنگ مرمر است كه اشعاري بدين مضمون بر آن حك شده است :

اين مرقد شريف كه در اين مكان بود آرامگاه قطب زمين و زمان بود

شيخ الطريقه بوالحسن خارقاني است اين كالبد كه در دل خاكش مكان بود . . .

در جوار اين آرامگاه مسجدي از دوره ايلخاني بوده كه مطابق نوشته برخي از مؤلفين داراي گنبدي مخروطي شكل و آراسته به كاشي‌هاي زيبا بوده است و در حال حاضر تنها محراب آن باقي مانده كه بر خلاف مساجد ديگر منطقه رو به غرب است و داراي خطوطي فارسي از بيانات شيخ كه مي گويد : « علي شيخ ما قبله پنج است كعبه قبله مومنانست بيت المعمور قبله فرشتگان عرش قبله دعاگويان حق قبله جوانمردان و اما دل قبله خاصان است » و آيات قرآني به خط ريحان است و با نقوش گل و بوته تزئين گرديده كه توسط سازمان ميراث فرهنگي ، صنايع دستي و گردشگري مرمت شده است .
شيخ ابوالحسن علي بن جعفر بن سلمان خرقاني « يا علي بن احمد » عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجري از چهره هاي بسيار درخشان عرفان ايراني است كه در آزاد انديشي و مردم گرائي جهاني و وسعت نظر انساني و تفكر والاي عرفاني ممتاز و كم نظير است. گفتار و كردار اين عارف كيهان گراي ايراني كه در نيمه دوم قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري در روستاي خرقان (قلعه نو خرقان) شاهرود ميزيسته است. در طي گذشت نزديك به يكهزار سال همواره مورد توجه و دقت و مطالعه و سرمشق عارفان و شاعران و متفكران و محققان بوده است .

وي در سال ۳۵۱ يا ۳۵۲ هجري در روستاي خرقان شاهرود متولد شده و در روز سه شنبه دهم محرم (عاشورا) سال ۴۲۵ هجري در هفاد و سه سالگي در همان قصبه خرقان جهان را بدرود گفته است. مشهور است كه علاوه بر هم شهري وي يعني بايزيد بسطامي عارف بزرگوار و عالي مرتبه قرن دوم و سوم هجري كه شيخ و مقتداي حال جذبه و تفكر او بوده است، مانند عارف معروف معاصر خود شيخ ابوسعيد ابوالخير خرقه ارشاد و طريقت از شيخ ابوالعباس احمد بن محمد عبدالكريم قصاب آملي داشته است .

در منقولات و حكايات باقي مانده، آمده است كه شيخ ابوسعيد ابوالخير عارف مشهور و ابوعلي سينا فيلسوف نامي و ناصر خسرو قبادياني علوي، شاعر و متفكر ايراني كه معاصر شيخ ابوالحسن خرقاني بوده اند به خرقان رفته و با وي صحبت داشته و مقام معنوي او را ستوده اند . و نيز گفته اند كه سلطان محمود غزنوي پادشاه مقتدر بديدار شيخ ابوالحسن خرقاني رفته و از وي كسب فيض كرده و نصيحت خواسته است.

از شاگردان ممتاز و مشهور شيخ ابوالحسن خرقاني، خواجه عبدالله انصاري عارف قرن پنجم هجري است كه سالها در خرقان زيسته و از انفاس پر بركت شيخ ابوالحسن خرقاني كسب فيض و معلومات كرده است. در مورد ارتباط معنوي بايزيد بسطامي عارف قرن دوم و سوم هجري با شيخ ابوالحسن خرقاني كه از وفات بايزيد ۲۳۴ هجري تا تولد شيخ ابوالحسن ۳۵۱ يا ۳۵۲ هجري، يكصد و هفده يا هيجده سال فاصله است مطالب زيادي در آثار نويسندگان و محققان به ويژه عارفان قرنهاي بعد آمده است، كه قابل توجه و تأمل مي باشد.

از سلطان العارفين بايزيد بسطامي نقل كرده اند كه هر سال يك بار به رباط دهستان مي آمد و بر فراز تلي مي ايستاد و همانند كسي كه بوي خوشي استشمام نمايد نفس مي كشيد . چون علت را از وي پرسيدند :

گفت زين سو بوي ياري مي رسد كندراين ده شهرياري مي رسد

بعد چندين سال ميزايد شهي مي زند بر آسمان ها خرگهي

رويش از گلزار حق گلگون بود از من او ، اندر مقام افزون بود

چيست نامش گفت نامش بوالحسن حليه اش را گفت و ابرو و ذقن

قد او و رنگ او و شكل او يك به يك گفت از گيسو و رو

شيخ فريدالدين عطار درباره شيخ ابوالحسن خرقاني چنين مي نويسد : آن آفتاب الهي ، آن آسمان نامتناهي قطب زمان ابوالحسن خرقاني پيشواي اهل طريقت و راهنماي سالكان راه حقيقت در درگاه حضرت عزت آشنايي عظيم داشت .

شيخ ابوالحسن خرقاني بر سر در خانقاه خود نوشته بود: « هر كس كه در اين سرا درآيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. چه آنكس كه بدرگاه باري تعالي به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد » و امروزه به عنوان شعار ملي گردشگري كشورمان در آمده است .

از ديگر سخنان والاي شيخ ابوالحسن خرقاني كه برگزيده ايم اينهاست :

الهي! خلق تو شكر نعمتهاي تو كنند - من شكر بودن تو كنم؛ نعمت، بودن توست

عالم بامداد برخيز طلب زيادتي علم كند ، و زاهد طلب زيادتي زهد كند و ابوالحسن در بند آن بود كه سروري بدل برادري رساند.

كاشكي عقوبت همه خلق، مرا كردي تا ايشان را دوزخ نبايستي ديد. بهترين چيزها دليست كه در وي هيچ بدي نباشد.

او براستي مريد و شاگرد روحاني سلطان العارفين بايزيد بسطامي است كه گفته است:

جلال الدين محمد بلخي مولوي عارف بزرگ قرن هفتم هجري، در دفتر چهارم مثنوي، نظريه و گفتار شيخ ابوالحسن خرقاني را درباره پيش بيني جزئيات وجود و ظهور خود توسط بايزيد بسطامي در يكصد و تقريبا بيست سال چنين سروده است :

هـچـنـان آمـد كـه او فـرمـوده بـود بـوالـحـسـن از مـردمـان آن را شـنـود

كه: حـسـن بـاشـد مـريـد و امتم درس گـيـرد هـر صـبـاح از تـربــتــــم

گفت: من هم نيز خوابش ديده ام وز روان شـيـخ ايـــــن بـشـنـيـده ام

هر صباحي رو نـهـادي سوي گور ايـسـتـادي تـا ضـحـي انـدر حـضـــور

يـا مـثـال شـيـخ پـيـشش آمـدي يا كه بي گفتي شكالش حل شدي

تـا يـكـي روزي بـيامـد بـا سـعـود گـورهـا را بـرف نـو پـوشـيـده بـــــود

تـوي بـر تـو بـرفـهـا همچون علم قـبه قـبه ديد و شـد جـانـش بـغـــم

بـانگش آمد از حظيره شيخ حي هـا انـا ادعـوك كـي تـسـعي الــــي

هين بيا اين سو، بر آوازم شتاب عـالم از برف است روي از من متاب

حال او زآن روز شد خوب و بديد آن عجايـب را كـه اول مــــي شـنيد

ديدار شيخ ابوالحسن خرقاني با ابو علي سينا :

درباره ملاقات شيخ ابوالحسن خرقاني عارف و ابو علي سينا فيلسوف و طبيب مشهور داستانها در كتابها آورده اند ؛ اگر جزئيات اين ديدار درست نباشد ؛ با در نظر گرفتن وقايع تاريخي و خط سير حركت ابوعلي سينا از گرگانج به جرجان (گرگان) كه از طريق طوس و نيشابور و جاجرم و سرحد كومش انجام گرفته ، وقوع اين ملاقات مهم تاريخي قطعي است . شيخ فريد الدين عطار نيشابوري درباره ملاقات شيخ ابوالحسن خرقاني و شيخ الرئيس ابوعلي سينا چنين نوشته است :

« نقلست كه بوعلي سينا به آوازهً شيخ عزم خرقان كرد، چون به وثاق شيخ آمد ، شيخ به هيزم رفته بود. پرسيد كه شيخ كجاست؟ زنش گفت : آن زنديق كذاب را چه كني؟ همچنين بسيار جفا گفت شيخ را ، كه زنش منكر او بودي ، حالش چه بودي! بوعلي عزم صحرا كرد تا شيخ را بيند ، شيخ را ديد كه همي آمد و خرواري درمنه بر شيري نهاده ، بوعلي از دست برفت ، گفت: شيخا اين چه حالتست؟ گفت: آري تا ما بار چنان "ماده" گرگي نكشيم "يعني زن" شيري بار ما نكشد . پس بوثاق باز آمد ، بوعلي بنشست و سخن آغاز كرد و بسي گفت، شيخ پاره اي گل در آب كرده بود تا ديواري عمارت كند، دلش بگرفت، برخاست و گفت مرا معذور دار كه اين ديوار را عمارت مي بايد كرد، و بر سر ديوار شد، ناگاه تبر از دستش بيفتاد، بوعلي برخاست تا آن تبر بدستش باز دهد، پيش از آنكه بوعلي آنجا رسيد آن تبر برخاست و بدست شيخ باز شد. بوعلي يكبارگي اينجا از دست برفت و تصديقي عظيم بدين حديثش پديد آمد تا بعد از آن طريقت به فلسفه كشيد، چنانكه معلوم هست» « دانش، علم. و بينش، عرفان.»

سلطان محمود غزنوي در خانقاه شيخ ابوالحسن خرقاني

بطوريكه نوشته اند سلطان محمود غزنوي در سفري كه به تسخير شهرهاي مركزي ايران « ري و اصفهان » و انقراض سلسله آل بويه «ديلميان» منجر گرديد (420 هجري) چند روزي در ولايت قومس «كومش» توقف كرده و با شيخ ابوالحسن خرقاني در قصبه خرقان بسطام ملاقات نموده است. بررسي جوانب مختلف اين ديدار تاريخي و معنوي و طرز برخورد و سئوال و جواب دلنشين اين عارف جليل القدر ايراني با سلطان محمود مقتدر و جبار، و همچنين تأثير عميق و شگرف افكار بلند و وسعت نظر بي انتها و وارستگي و بي نيازي و بي هراسي حيرت انگيز شيخ در سلطان وقت و فرد شاخص عرصه سياست مشرق ايران كه بي ارزشي جلال و جبروت و قدرت و مال و مقام دنيائي را در مقابل حقيقت عرفان و معنويت مجسم مي كند، از نظر اخلاقي و اجتماعي و عقيدتي بسيار جالب توجه و از لحاظ تاريخي ارزنده و آموزنده است .

شيخ فريدالدين عطار نيشابوري عارف محقق قرن ششم و هفتم هجري جزئيات اين ديدار تاريخي را چنين بيان داشته است:

« نقل است كه وقتي سلطان محمود وعده داده بود، اياز را. خلعت خويش را در تو خواهيم پوشيدن و تيغ برهنه بالاي سر تو برسم غلامان من خواهم داشت. چون محمود به زيارت شيخ «ابوالحسن خرقاني» رسول فرستاد كه شيخ را بگوئيد كه سلطان براي تو از غزنين بدينجا آمد، تو نيز براي او از خانقاه به خيمهً او درآي ؛ و رسول را گفت اگر نيايد اين آيت برخوانيد، قوله تعالي: « واطيعو الله و اطيعو الرسول و اولي الامرمنكم»

رسول پيغام بگزارد. شيخ گفت: مرا معذور داريد. اين آيت برو خواندند، شيخ گفت: محمود را بگوئيد كه: چنان در اطيعو الله مستغرقم كه در اطيعو الرسول خجالتها دارم تا به اولي الامر چه رسد؟! رسول بيامد و به محمود باز گفت. محمود را رقت آمده و گفت: برخيزيد، كه او نه از آن مرد است كه ما گمان برده بوديم. پس جامهً خويش را به اياز داد و در پوشيد، و ده كنيزك را جامهً غلامان در بر كرده، و خود به سلاح داري اياز پيش و پس مي آمد، امتحان را رو به صومعهً شيخ نهاد. چون از در صومعه درآمد و سلام كرد، شيخ جواب داد، اما برپا نخاست. پس روي به محمود كرد و در اياز ننگريد، محمود گفت: برپا نخاستي سلطان را و اين همه دام بود، شيخ گفت: دام است اما مرغش تو نه اي؛ پس دست محمود بگرفت و گفت: فرا پيش آي، چون ترا فرا پيش داشته اند. محمود گفت: سخني بگو. گفت: اين نامحرمان را بيرون فرست، محمود اشارت كرد، تا نامحرمان همه بيرون رفتند؛ محمود گفت: مرا از بايزيد حكايتي برگو. شيخ گفت: بايزيد چنين گفته است: كه هر كه مرا ديد از رقم شقاوت، ايمن شد؛ محمود گفت: از قدم پيغامبر زيادتست؟ و بوجهل و بولهب و چندان منكران او را همي ديدند و از اهل شقاوت، شيخ گفت محمود را كه ادب نگه دار و تصرف در ولايت خويش كن، كه مصطفي را عليه السلام نديد جز چهار يار او و صحابه او و دليل بر اين چيست؟ قوله تعالي "و تراهم ينظرون اليك و هم لايبصرون"، محمود را از اين سخن خوش آمد؛ گفت مرا پندي ده. گفت: چهار چيز نگه دار. اول پرهيز از مناهي و نماز بجماعت، سخاوت و شفقت بر خلق خدا. محمود گفت: مرا دعا كن؛ گفت: خود در اين گه دعا مي كنم "اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات" گفت: دعاء خاص بگو. گفت: اي محمود عاقبتت محمود باد. پس محمود بدره اي زر پيش شيخ نهاد. شيخ قرص جوين پيش نهاد و گفت: بخور! محمود همي خاويد و در گلويش مي گرفت. شيخ گفت: مگر حلقت مي گيرد؟ گفت: آري. گفت: ميخواهي كه ما را اين بدره زر تو گلوي بگيرد؟ برگير كه اين را " اشاره به زر " سه طلاق داده ايم. محمود گفت: در چيزي كن، البته. گفت: نكنم. گفت: پس مرا از آن خود يادگاري بده، شيخ پيراهن عودي از آن خود بدو داد. محمود چون بازهمي گشت گفت: شيخا خوش صومعه اي داري، گفت: آنهمه داري، اين نيز همي بايدت؟ پس در وقت رفتن شيخ او را بر پا خواست. محمود گفت: اول كه آمدم التفات نكردي، اكنون بر پاي مي خيزي. اين همه كرامت از چيست آن چه بود؟ شيخ گفت: اول در رعونت پادشاهي و امتحان درآمدي، و به آخر در انكسار و درويشي ميروي كه آفتاب دولت درويشي بر تو تافته است. اول براي پادشاهي تو برنخاستم، اكنون براي درويشي تو برمي خيزم.»

ديدار شيخ ابوالحسن خرقاني و شيخ ابوسعيد ابوالخير

از معاصران نامي شيخ ابوالحسن خرقاني، شيخ ابوسعيد ابوالخير عارف و شاعر مبتكر رباعيات عرفاني است. بطوريكه نوشته اند شيخ ابوسعيد بارها به خرقان سفر كرده و با شيخ ابوالحسن صحبت داشته است كه ماجراي آنها در كتاب نورالعلوم و اسرار التوحيد و تذكرةالاولياء و ديگر كتابهاي مربوط به شرح احوال عارفان به تفضيل آمده است. عطار مينويسد كه: شيخ ابوسعيد ابوالخير گفته است: من خشت بودم چون به خرقان رسيدم، گوهر بازگشتم.

خواجه عبدالله انصاري شاگرد و مريد ممتاز شيخ ابوالحسن خرقاني

خواجه عبدالله انصاري "پير هرات" عارف بزرگ قرن پنجم هجري و گوينده رسائل مقالات و مناجات هاي خوش آهنگ و دلنشين و سوزناك و سراپا هنر عرفاني از شاگردان و مريدان خاص شيخ ابوالحسن خرقاني بوده است. وي سالها در خرقان بسر برده و در خانقاه خرقان از محضر پر بركت شيخ ابوالحسن خرقاني كسب فيض كرده تا بسر حد كمالات معنوي نائل شده است.

چنانكه خود گفته است :

« مشايخ من در حديث و علم و شريعت بسيارند. اما پير من در تصوف و حقيقت شيخ ابوالحسن خرقاني است و اگر او را نديدمي كجا حقيقت دانستمي.»

خواجه عبدالله انصاري در مناجات و مقالات خود درباره درك فيض از مكتب شيخ بزرگ خرقان چنين آورده است:

عبدالله مردي بود بياباني، ميرفت بطلب آب زندگاني، ناگاه رسيد به شيخ ابوالحسن خرقاني، ديد چشمهً آب زندگاني، چندان خورد كه از خود گشت فاني، كه نه عبدالله ماند و نه شيخ ابوالحسن خرقاني، اگر چيزي ميداني من گنجي بودم نهاني، كليد او شيخ ابوالحسن خرقاني.

آثار شيخ ابوالحسن خرقاني

۱- رسالةالخائف الهائم من لومة اللائم. كه نظير آن در اصول طريقت تأليف نشده است.

۲- فواتح الجمال و غير اينها.

۳- نورالعلوم كه شامل ذكر مباني عرفاني و رواياتي است كه با نام شيخ ابوالحسن خرقاني بستگي دارد و نمونه هايي از سخنان اوست كه بوسيله يكي از شاگردان و پيروان شيخ در ده باب تدوين شده است كه يك نسخه خطي از آن مربوط به قرن هفتم در كتابخانه ي بريتيش مييوزي يم انگليس نگهداري مي شود .

خرقاني ، همچنين از شخصيت هاي عرفاني ايران است كه از ديرباز نظر محققان اروپايي را به خود جلب كرده است و تا كنون چند تن از جمله آربري ، اسپنسر تريمينگهام ، ، ريتر ، لوژي يه دوبوركوي ، ماسينيون و نيكلسون به تفصيل يا اجماع درباره او قلم زده اند و اخيراً خانم كريستين تورتل محقق فرانسوي در خصوص شيخ كتابي تأليف نموده كه گوشه اي از تاريخ اجتماعي عرفاني اين مرز و بوم را روشن مي نمايد.
/110
 شنبه 26 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن