واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: درنـگي بر مـصورهـاي شـواليـه تاريـكي
بيست و هشتم تيرماه، سرآغاز دوبارهاي براي يكي از محبوبترين كميكهاي ظاهر شده بر پرده سينما بود.
اكران «بتمن» از چند حديث براي علاقهمندانش در سراسر دنيا حائز اهميت بود؛ چرا كه با تمجيدهاي فراوان از بازي «جوكر» اين مجموعه يعني «هيثلجر» كه براي ايفاي اين نقش از جان مايه گذاشته بود، همراه شد و سبك بصري «نولان» كارگردان جوان انگليسي اين اثر بود. در اين ميان اما روايت اين كميك با اشاره به كتابهاي مصورش شايد شنيدنيتر باشد.
«بتمن» در واقع در ميان همتايان كميك خود چهره واقعبينانهتري از خود نشان ميدهد. اين مخلوق خفاش گونه براي اولينبار در اوايل دهه 40 توسط شركت دسيسي كامينس به كتابهاي مصور پيوست.
«بروسوين» كه در زندگي كودكي خويش دوران خوبي را سپري نكرده و ترسهاي اطرافش هميشه با او بوده، در شهر «گاتهام سيتي» كه يكي از شهرهاي ايالتي شمال ايالات متحده است، در ايام مدرنيته كه در سرازيري سقوط فساد اخلاقي و اجتماعي است، متولد شد.
ترسهاي بروسوين، نظير سقوط در يك چاله پر از خفاش، قتل پدر و مادرش «توماس» و «مارتا» هميشه تا دوره جواني و قبل از حيات بتمن در ضمير ناخودآگاه و در پس ذهن او آرميدهاند. اما اين نقاب به چهره كشيدن، ريشه در مسأله قتل والدين او دارد؛ چرا كه او در شب كشته شدن آنها كه براي ديدن اپراي «زورو» رفته بودند، بيقراري «بروس» باعث ترك سالن ميشود. آنها توسط يك دزد مسلح اجير شده و با يك برنامهريزي قبلي كشته ميشوند و او پس از طي دوراني خاص با نقابي برچهره، قهرمان شبهاي «گاتهام سيتي» ميشود.
بعد از مرگ آنها، او توسط آلفرد، خدمتكار خانوادگي، و كمكهاي عمويش كه هيچگاه در هيچكدام از نسخههاي سينمايي بتمن به تصوير در نيامده بزرگ ميشود.
بعد از فارغالتحصيلي و چشمپوشي از قاتل والدين، به قصد سفر در جهان بيرون و جهان درون، ايالات متحده را به سمت آسياي شرقي ترك ميگويد و حوالي «تبت» در يك گروه رزمي افراطي به نام «ارتش تاريكي» توانايي روحي و قدرت مبارزه تن به تن را افزايش ميدهد و با غلبه بر ترسهاي درون خويش با فكر نجات شهر گاتهام به آن باز ميگردد. اما اين جدايي از ارتش تاريكي و در رأس گروه «راس الگل» نيز درد سرهاي فراواني برايش دست ميكند. او توانايي به يادگار آورده خود را با تازههاي فناوري در شركت به يادگار مانده از پدرش در ميآميزد و حيات بتمن مرد تاريكي از اينجا آغاز ميشود.
كمكم با در افتادن با مهرههاي سياه گاتهام، نام او دهان به دهان ميچرخد و «جان گوردون» تنها پليس سالم از مجموعه فاسد شهر گاتهام كه در اين مسير، روح سالم به دربرده است،او را هميشه همراهي ميكند و هرگاه شهر در خطر باشد با همان نور معروف خفاشي او را از مخفيگاه خفاش گونه خود بيرون ميآورد و به ياري شهر و نجات مردم ميطلبد. و دشمنان او هر لحظه براي مردم شهر تهديدي به حساب ميآيند.
پنگوئن، جوكر، ريدلر (معماگو)، مترسك، دوچهره (توفيس) و مرد يخي از وجوه منفي و اصليترين دشمنانش محسوب ميشوند.
آشنايي با هاروي توفيس «دوچهره»
هاروي دنت، سابق بر اين دادستان شهر گاتهام سيتي بوده است و به همراه جان گوردون پليس در به آرامش رسيدن شهر گاتهام بسيار تلاش كردهاند و كمك حال بتمن بودهاند، اما در يك حادثه، يكي از مجرمين با پاشيدن اسيد بر روي صورت هاروي، نيمي از چهره او را خراب ميكند و با خراب شدن صورت،هاروي وجوه منفيتري از خود نشان ميدهد و رفته رفته به يكي از دشمنان بتمن و مردم تبديل ميشود.
«رابين»
براي هواداران اين كميك، وجود و حيات «رابين» كه به يكي از دستياران مرد خفاشي تبديل ميشود، يك نكته مهم و يك سؤال اساسي به حساب ميآيد.در يكي از همان داستانهاي دهه 40 در يك رودررويي بين هاروي توفيس و بتمن در يك سيرك، پدر و مادر يك جوان بندباز، جان خود را به خاطرشيطنتهاي توفيس از دست ميدهند و از اينجاست كه اين جوان بندباز با نام «ديك گريسون» به عنوان اولين رابين، بتمن را همراهي ميكند. اما بروس نميخواهد زندگي شخصي ديك تحت تأثير شخصيت رابين مثل خودش خراب شود و بنابراين او را طرد ميكند تا زندگي عادياش دستخوش تغيير نشود.
چندي بعد «جيسون» به عنوان دومين «رابين» پا به زندگي او ميگذارد و به عنوان يكي از رابينهاي سركش و ياغي عمل ميكند، ولي آنگاه كه ميفهمد مادرش در قيد حيات است، براي يافتن او بتمن را ترك ميكند و در نهايت جوكر، او را با وضع بسيار اسفبار ميكشد و بتمن از نجات او عاجز ميماند، اما در تمام مصورهاي اين شواليه تاريكي، جنجاليترين و سومين رابين است كه به لحاظ اخلاقي او را از بالا به پايين ميكشد و نقطه سياهي در حيات اين دارندة نقاب سياه برجا ميگذارد. «تيم درك» و روابط غيرافلاطونياش زبانزد خاص و عام گاتهامسيتي ميشود و شايعاتي را راجع به بتمن و اين رابين جديد بر سر زبانها مياندازد. تنها دليلي كه ميتوان براي اين شايعات يافت خود زندگي بتمن بود كه هيچگاه به فكر تشكيل خانواده نبوده و زنها حضور حاشيهاي در زندگي او داشتهاند.
بتمنها در دهههاي اخير
بعد از يك دوره درخشان، كميكهاي بتمن در سرازيري قرار گرفت. در كتاب مصور «شواليه تاريك» بازگشت جالبي داشت. او در اينجا مدتهاست كه لباس بر تن نكرده و گوردون آرزوي روشن كردن چراغ و بازگشت او را دارد. اين دقيقاً مطابق با زماني است كه اين ابر قهرمان دچار سرخوردگيهاي فراواني شده است. اين مصور در سال 1986 توسط فرانك ميلر كه در دوران جواني بهسر ميبرد ـ و علاقهمندان ايراني او را با همكاري با «تارانتينو» و رودگوئز در شهر «گناه» و خلق مصور 300 ميشناسند ـ خلق شد.
«ميلر» درسال «1989» دست به انتشار اثر ديگري به نام تيمارستان آرخام رد كه اين مصور بتمن به لحاظ فضاي خشن و ماليخوليائي با نوجوانان ارتباط خوبي برقرار نكرد، اما محبوبترين مصور بتمن در ميان بزرگسالان شد و به نوعي باب تازهاي در دنياي داستان و گرافيك باز كرد و به واقع اين تركيب در خلق فيلم «بتمن آغاز ميكند» اثر ويژهاي روي كارگردان سري جديد داشت.
اما سير خلق بتمنهاي تازه كه توسط ميلر پايهريزي شد همچنان توسط ديگران ادامه داشت و «بتمن سياه و سفيد» اثر بعدي بود كه به بررسي و شخصيت دروني هاروي توفيس در چند داستان ميپرداخت و موضوع جالبي را هم دستمايه قصه خود كرده بود. دو چهره «توفيس» با يك عمل موفق جراحي پلاستيك هم نميتواند خود را با وضعيت جديدتري منطبق سازد و اين ماجرا آبستن حوادثي است كه خوانندگان را براي مقطعي به وجد آورده بود. البته چارچوب اين مجموعه از سال 1996 تا 2007 همچنان ادامه داشت. اما اولين حركت بينالمللي بتمن در كتاب «بتمن فرزند رؤيا» اتفاق افتاد كه غالب اتفاقات در مكان و فضاي اين گاتهام و توكيو اتفاق ميافتد.
اما رويكرد جديد «ديسي كاميك» در حركتي ديگر، پديد آوردن يك بتمن خون آشام در كتاب «بتمن و وامپاير» بود كه بيشتر يك تريلوژي به نظر ميرسد. تصوير يك خون آشام را مصور كرده است و نشان ميدهد كه اين سوپر هيرو چگونه طي يك فرايندي به يك خون آشام تبديل ميشود و به واقع خون آشاميدن براي يك ابر قهرمان يك مريضي به حساب ميآيد و در يك مرگ خود خواسته، «آلفرد» و «گوردون» را براي يك اتاتازي درباره بيماري خون آشامي خود فرا ميخواند.
در كتاب «مردي كه ميخندد» كه رجوع به همان كميكهاي كلاسيك دهه چهل و ديسي كاميك است، به جوكروبه معرفي جهان اطراف او ميپردازد. در اين كتاب، جوكر تمام شهر را به يك خنده هيستريك و جنونآميز واميدارد. عنوان كتاب برگرفته از عنواني به همين نام از كتابهاي ويكتور هوگوي جاودانه است.ما در مصور «جوك مرگبار»، نويسندهاش آلن مور، اين داستان را به صورت مجموعه رئالتري ارائه ميكند و شخصيت منحرفتري از جوكر ارائه ميدهد.و بارا با گوردون در اين قصه در هيات بتمن به ياري او و رابين ميآيد، اما با شليك جوكر، فلج و خانهنشين ميشود.در سال 2000 «فرانك هيلر» دست به كار شد و سومين اثر بتمني خود را به نام دوباره ضربه ميزند يا 2 DK ارائه كرد كه هيچگاه توفيق دو اثر اول را برايش نداشت. هيجان ديدن دوباره بتمن به شيوه نولان تا چندي ديگر به صورت DVD براي هواداران فارسي زبانش فراهم خواهد شد. اما نكته جالب براي نگارنده كه به سختي توانسته همه اين كميكهاي انگليسي زبان را به صورت آرشيو تهيه كند، حضور يك نشريه مصور به نام «عصر مصور» است كه توانسته به صورت فارسي مصورهاي گوناگوني از اسپايدرمن، بتمن و ديگر كميكها را به صورت فارسي براي علاقهمندان نوجوان عرضه كند.
Tanz. Nirroo @ gmail. com
پنجشنبه 24 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]