هوا بس نا جوانمردانه سرد است..... : دل مشغولیهای روزمره

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام به همه ی دوستان

امیدوارم عید رو به خوبی گذرونده باشین و مبارک باشه.

همیشه به یاد همه هستم و دوستتون دارم

راستش یه موضوعی هست که میخوام باهاتون در میون بذارم اگه حمل بر چیزهای دیگه نشه.

خواهرشوهر بزرگ من پزشکه و یه مدته که مطبش رو رها کرده رفته تو اسلامشهر و روستاهای اطرافش به عنوان پزشک خانواده.

اونجا با خانواده هایی آشنا شده که متاسفانه مریضهاشون تو خونه میمیرن چون حتی پول کرایه ماشین تا بیمارستان رو ندارن.تا جایی که خواهرشوهر من همیشه مقداری پول میبره که اگه میان خانه بهداشت بهشون بده.

حالا تو این جمع با این اوصاف،گفت خانمی اومده پیشش برای بیماری بچه اش که توی اون روستا و بین اون آدمها که خودشون وضعشون بده به اینها ترحم میکنن و کمکشون میکنن!

هی خواهر شوهرم به من میگفت.....ازشون برام صحبت میکرد..تا اینکه منم به بابام گفتم...که خونه شون کاهگلیه و حدود 12متر ...گاز نداره..وسیله گرمایش نداره...از برق و آبش هم نگم بهتره....پدر خانواده گذاشته رفته و مادر خیلی تو خونه ها کار کرده و الان دختر بزرگش،16 ساله داره تو کارخونه بسته بندی میکنه.... صاحب اون خونه که ازشون اجاره نمیگیره در واقع اونها حکم سرایدار باغش محسوب میشن.حاضر هم نیست به اون خونه کاهگلی خرج کنه که گاز براشون بکشیم...اما گفته چند متر زمین بهشون میده توش خونه بسازن.

امروز من و بابام و خواهرشوهرم و همسرم رفتیم خونه شون.اوضاعشون بد بود.ولی برام خیلی جالب بود که 6 تا پرتقال داشت اونا رو خوب شست و تو بهترین بشقابهاشون آورد.خونه خیلی خراب بود اما خیلی تمیز بود.با همین آب سرد تو حیاط تو برف لباس بچه ها رو شسته بود و پسرش هم خونه همسایه بود.رفته بود حموم.چون حموم نداشتن.

خلاصه خیلی با مناعت طبع بود.هرچی گفتیم خب چی کار میکنین..گفت میگذره خدارو شکر...بعد رفت یواش به دخترش گفت مامان بذار ببینم اگه حتما میمونن بعد چایی دم کن...

خلاصه بلند شدیم.بابا رفت شهر خدا خیرش بده هر چی لازم بود از مواد غذایی و بهداشتی دو ماه رو خرید بردیم براشون...حالا احتمالا براشون از خونه همسایه گاز بکشن بابا اینا...

این همه حرف زدم که بگم میدونم شما منو نمیشناسین.اما مثلا شبنم جون رو که بهش اعتماد دارین.یا خانوم شریفی رو...البته اگه خودشون دوست داشته باشن!اگه دوست داشته باشین یه انجمن خیریه آشپز آنلاین میتونیم تشکیل بدیم و هر کس دوست داشت به وسعش و علاقه خودش تو این حساب شریک باشه...با جایی که خواهرشوهر من کار میکنه پیدا کردن واقعا مستحقش هم با من!البته هر نماینده ایکه جمع بهش رای بده هم می تونه بیاد و افراد تحت پوشش رو نظارت بکنه.نه صرفا برای این خانواده....اما کلا میشه برای خانواده های اینچنینی ....
منو ببخشید............................

چه کار قشنگی! خیلی خوب میشه جدا...

فاطمه جون اگه بشه چی میشهههههههههه
فک کنید دیگه اشپز انلاین چه اشپز انلاینی میشه
بازم فک کنید به به چی میشه
منم موافقم به ادمایی که واقعا مستحق هستن کمک بشه . من خودم چند سالی هست که به یه خیریه کمک میکنم. اینجا هم هر کاری دستم بر بیاد انجام میدم .
منم دختر عموم تو نجف اباد اصفهان پزشکه . میگفت که مردم پول ندارن و عوضش واسمون تخم مرغ محلی خودشون . ماست . کره . خلاصه هر چی که خودشون درست میکنن میارن . منم که عاشق غذاهای محلی
واقعا خیلی سخته که یه سری ادما تو این سرمای زمستون بخاری ندارن . یا لباس گرم . ایشاله خدا به همه کمک کنه

سلام

نبینم کسی اینجا از همه دنیا خسته باشه هااااااااااااا!!زندگی نعمتیه که آدم تا وقتی داره باید قدر بدونه....امروز رفتیم یه عالم لباس خریدیم ایشالا به دردشون بخوره.....ولی هوا خیلی سرده خودمونیم!

فاطمه عزیز ایده خیلی خوبیه و اینکه تو وانفسای زندگی آدم به فکر هم نوعهاش باشه جای تبریک داره فقط یه سوال این کار نیاز به هماهنگی با آدمین عزیز نداره ؟ شاید ایشون مخالف بودن و یا این کار منع قانونی داشته باشه ؟ انشاءالله که یه جوری مشکل همه انسانهای کره خاکی یه روزی حل بشه:smilie_liebe4:

سلام نازنینا جان.

البته این انجمن بیرون از سایت تقریبا شکل گرفته و مجموع چند خانواده هستیم.این رو عرض کردم که اگر دوستی تو سایت دوست داره به ما بپیونده و یا دنبال جای مطمئن برای صدقه و یا کمک به همنوعش میگرده با ما همراهی کنه.که البته ظاهرا مورد استقبال دوستان واقع نشد.

البته برای هر کاری ما ابتدا نظر ادمین جون رو باید جلب کنیم
ایشالا ایشون هم بیان و نظر بدن ببینیم میتونیم راه بندازیم یا نه

سلام فاطمه عزيز و مهربونم اميدوارم خوب باشي . دلمون برات خيلي تنگ شده بود و نگران حالت بوديم ولي الان خوشحالم كه فهميدم سرتون به كارهاي خير گرم بوده . فاطمه عزيزم منهم خيلي دوست دارم كه به خانواده هاي نيازمند واقعي كمك كنم ولي بعضي وقتا با مواردي كه مي بينم دلسرد مي شم و پيش خودم مي گم همون كمكي كه به محك مي كنم ( بچه هاي سرطاني ) همون بهتره . چند وقت پيش يك خانمي اومده بود اداره ما و درخواست كمك داشت براي خريد يك كولر دست دوم ماهم براش يك نامه نوشتيم چون سواد نداشت . و از اداره يك كولر دست دوم و سالم گرفتيم بعد فرداش اومد گفت خراب بوده و 35هزارتومن خرج گازش كرديم و ندارم بدم و از اين حرفا دوباره با همكارا پول جمع كرديم ولي دست خودش نداديم برديم به كولر ساز داديم . دو روز بعد اومد و گفت دخترم 18 سالشه و مريضه داروهاي قلبش تموم شده داره مي ميره كسي نيست به ما كمك كنه و خودم هم مريضم و خلاصه اشك منو دارآورد و گوشام دراز شد و مبلغ قابل توجهي بهش دادم . بعد رفت و بازهم دوروز بعد لنگان لنگان اومد و گفت پام ميخچه زده و بايد عملش كنم و 50 هزارتومن خرج داره فرستادمش بهزيستي پيش يكي از دوستانم كه به دكتر معرفيش كنه . خلاصه بعد از زلزله دوباره اومد گفت تلوزيونم افتاده شكسته و كميته امداد گفته پول نداريم و حالا پسرم داره غصه مي خوره بازم من گوشام دراز شد و رفتم براش يك تلوزيون رنگي نو خريدم حالا آدرسي كه داده بود ببرم در خونشون اصلن كسي نمي شناختش خيلي حالم گرفته شد اومد گفت از اونجا رفتم يك جاي ديگه دوباره آدرس داد ايندفعه توي يك روستا كه با قشم كلي فاصله داشت رفتيم و اصلن آدرسي كه داده بود وجود نداشت .خلاصه سرتون رو درد نيارم اومد اداره و چون من بهش قول داده بودم و اون تلوزيون رو به اسم اون خريده بودم عليرغم اينكه مي دونستم دروغ ميگه ولي باز گفتم نياز باعث ميشه آدم دروغ بگه بهش دادم تا اينجاش بخاطر دل خودم بود ولي سه روز بعد اومد يك گردنبند بلند طلا كه كم كم 400هزارتومان قيمتش بود توي گردنش بود . خداشاهده از اينكه اون گردنبند داره اصلا ناراحت نشدم دلم براي خودم سوخت كه چندماه تمام توي تمام لحظات خوشم يك بغض توي گلوم بود با هر لقمه غذائي كه توي دهانم مي ذاشتم يك بغض هم قورت مي دادم دلم براشون مي سوخت و از زور ناراحتي سردرد مي گرفتم دلم براي اون حالم مي سوخت كه احساساتم به بازي گرفته شده بود . ولي باز به گفته شوهرم من براي دل خودم كردم و حالا پشيمون نيستم

سلام به همه دوستان عزيز:
من هيچ وقت به بنياد و وقف و ... پول و كمك نميكنم!! چونكه ديدم اين جور جاها پولش به انسانهاي واقعا مستحق نميرسه و جاهاي ديگه ميره !!!!!
من شخصا به دانش اموز و دانشجوها كمك كردن را بيشتر قبول دارم. 2سال پيش به يكي از فاميل هامون كه معلم روستايي محروم بود, گفتم كه اسم چندتا دانش اموز - دانشجو كه زرنگ باشند و احتياج به كمك مالي داشته باشند را برام پيدا كنه! خلاصه 6 نفر را پيدا كردم كه واقعا فقر مالي داشتند.
الان 2 ساله به دانشجوها هر ماه بورس ميدم . اونها من را تابحال نديدن ,نميدونند كه كيه به اونها كمك ميكنه, من هم اونها را نديدم (نخواستم كه اندكي خجالت در دلشون حس كنند).
اينجا كه هستم باز به دانشجوها كمك ميكنم (مثلا عيد قربان 2 تا گوسفند را به دانشجوها دادم همراه برنج و روغن و مخلفاتش. حدود 300 دانشجو غذا داده شد (دور از خانوادهاشون بودند خواستم عيد قربان را حس كنند .)
اگه هر شخصي به اطرافيان و اشنايان كمك كنه مقداري از مشكلات حل ميشه!

سلام

ممنون عاطفه جون از محبتی که داری.راستش یه عمل کوچول موچول داشتم که به حمدالله به خیر گذشت.درسته کمتر میام سایت ولی خیلی یادتون میکنم.دلم هی براتون می تنگه.عجب ماجرایی داشته این خانوم!به هر حال شما نیتت خیر بوده.ناراحت نباش.والا راجع به این خانواده من خودم رفتم خونه شون و وضعشونو دیدم.خونه در واقع اصطبل یه باغ بوده.دو تا اتاق 4 تا 6 متری که سقف گنبدی شکل داره و از کاهگل درست شده.البته اینو نمیگم که کسی رو قانع به کمک کنم به خدا.اما عاطفه جان تو قرآن هم اومده که صدقات رو به سائل هم بدی خوبه.اما فقرای واقعی کسانی هستن که علیرغم نیازی که دارن از شدت تعفف هیچ وقت تقاضایی نمی کنن و شما باید از سیماشون تشخیص بدی.

این خانوم هم برای بیماری بچه روزی که خواهر شوهرم تو روستا بوده میره پیشش.البته خواهر شوهرم یه بهورز داره که اون بومی همون روستاست.اون هم گفت خیلیها وضعشون اینجا بده ولی همه به این خانواده کمک میکنن.البته باز هم میگم که این کار ها باید با رضای قلبی باشه.من اصلا سعی ندارم کسی رو راضی کنم.فقط گفتم شاید کسی بخواد این کارا رو بکنه اما مستحقش رو پیدا نمی کنه.

آیلی عزیزم خیلی ثواب بزرگی کردی خدا قبول کنه.برای ما هم دعا کن نازنین.

آره آيلي عزيزم اينم كار خيلي قشنگيه وقتي دور و برمون رو نگاه كنيم خيلي از افرادي كه به ما خيلي نزديكن حتي شايد همخون خودمون باشن هم نياز به كمك ما دارن شايد توي يك مقطع از زندگي دچار بحران مالي شده باشن و نياز به كمك ما داشته باشن ما مي تونيم خيلي غير مستقيم بهشون كمك كنيم كه حتي اونا حس نكنن نيت ما كمك بوده .
يكي از آشناهاي ما در خارج از كشور زندگي مي كنه خواهرش تعريف مي كنه كه به مبلغي پول شديدا نياز داشته كه توي اون مقطع زماني براش امكان نداشته كه جورش كنه تنها فكرش به خواهرش مي رسه كه در خارج بوده و وضع ماليش خيلي خيلي خوبه و اون پول براش مثل پول خورد بوده خلاصه به خواهرش زنگ مي زنه و با خجالت ازش درخواست مي كنه كه اون پول رو بهش قرض بده خواهره خيلي راحت مي گه من اين پول رو نمي تونم بهت بدم نه اينكه نداشته باشم نه ولي مشكل تو مال توه و خودت بايد اون رو حل كني منهم اگر مشكلي داشتم به تو نمي گم قرار نيست ما مشكلات همديگرو حل كنيم خلاصه خواهره خيلي دلش مي سوزه و ناراحت مي شه از ته دل از خدا مي خواد كه ديگه اونو محتاج خواهرش نكنه بعد ازاون تماس حدود يك ساعت بعد داخل پمپ بنزين يكي از دوستاي قديمي همسرش رو مي بينن كه وضع ماليش خيلي خوب شده و از ديدن هم خيلي خوشحال مي شن و سر صحبت باز مي شه و اين دوست ازش سئوال ( سئوالش در رابطه با اين مشكل مالي بوده ، يعني جوابش به اين مشكل مي رسيده ) فلان كار رو كردين شوهر اين خانم مي گه نه متاسفانه پولش جور نشد و قيدش رو زديم همين موقع دوستش دسته چكش رو درمي ياره و يك برگش رو امضاء ميكنه و همونجور بدون مبلغ مي ده دست اينا خلاصه يك غريبه مشكل اينارو حل مي كنه و انقدر دستش خوب بوده كه درعرض يك هفته بدهيشون رو پرداخت مي كنن .
حالا تنها بچه خواهرش سرطان سينه گرفته و خواهره حاضره تمام زندگيش رو بده بچهش خوب بشه و دائم مي گه مگه من چي كار كردم كه بايد تقاص پس بدم البته نمي گم كه چون اون كمك نكرده خدا هم اين بلا رو سرش آورده يا خواهرش راضي به اين مسئله باشه ولي خدا جاي حق نشسته .
به نظر من خدا چيزهائي رو كه به ما داده همش مال خودمون نيست بلكه از طريق ما و بوسيله ما روزي بعضي ها رو مقرر كرده خدا بسته هاي پولي نداره كه از اون بالا براي بنده هاي خودش بفرسته بلكه بوسيله روزي كه به ما مي ده و نوري كه توي دل ما مي ندازه به بنده هاي خوب و نيازمند و آبرو دارش كمك مي كنه . بيايم دعا كنيم خدا به ما انقدر بده و روح بخشش رو در وجود ما انقدر زياد كنه كه بتونيم به ديگران هم كمك كنيم.

سلام

فاطمه جون اميدوارم هميشه از نعمت سلامتي برخوردار باشي

ديدن غصه ي ديگران و مناعت طبعشون دل هر آدمي رو بدرد مياره چه همو طنش باشن و چه نباشن

اينكه گروه خيريه آشپز آنلايني درست بشه مسئوليت سنگيني است مي دوني من هميشه فكر مي كنم اين موسسات خيريه اولش خوب درست مي شن و بعد تقاضا براشون زياد مي شه و شرايط پذيرش نيازمندان براشون سخت مي شه الويت بندي نياز ها مشكل تر هم مي شه ديگه نمي دوني خريد تلويزيون براي اين خونواده كه پسر نوجون دارن بهتره كه اونو از تو خيابونا جمع كنه و يا تهيه ي فرش براي اون يكي خانواده و........... متاسفانه اين تشكل ها از هيچ نظام نامه اي هم پيروي نمي كنن كه مثلا يك عده فقط براب ضروريات حياتي مثل خوراك و بهداشت تلاش كنن و عده اي براي آموزش و تربيت و......
شايد يكي از دلايل كم توجهي دوستان به اين پست هم همين معضل باشه نمي دونم !!!!!!!
به هر حال خوشحالم از احساس لطيف شما برات آرزوي موفقيت مي كنم

موفق باشيد

فاطمه جون منم حاضرم کمک کنم اگه دوست داشتی شماره تماسم رو هم می دم که عضو گروهتون شم.........................خیلی وقت بود که دنبال یه همچین چیزی بودم................راستش منم مثله خیلی ها چندباربدجوری تلکه شدم وبه آدمایی که با احساسم بازی کردن توخیابون مواجه شدم.....................نمونش کمک 3000 تومانی به یه گدا ........................ویا 15000 تومانی به یه آدم شیاددیگه بود..............که جزشما ونونو که البته دفعه دوم با وجودی که کمکم کمتر بود خیلی عصبانی شدکسی خبرنداره........................................درهرصورت من که اینجوری کمک می کنم یه کارخیر کنید اونم اینه که بذارید کمکم دست نیازمندواقعی برسه

سلام دوستان

من واقعا دارم وقت کم میارم !!! جدیدا هر وقت میام تو این سایت - اینقدر مطلب و عکس نورسیده از هنر این کدبانو های عزیزمون هست که فرصت نمیکنم همه رو بخونم و ببینم ..... .....

دست مریزاد به همه تون .... خدا قوت .....

و اما در مورد فقر و مشکلات مادی ...... دوستان گل و مهربون ....فقر و تنگدستی یکباره به وجود نیامده که یکباره هم بشه اونو از بین برد .... حتی سالها قبل از تولد شما بوجود اومده و مولود تصمیمات نادرست دولتها و دولتمردان و بی توجهی افراد به نزدیکان و اطرافیان خودشون و بیسوادی و اعتیاد و .... و .... و .... است.

.....فقر همین دیروز بوجود نیامده که امروز بخواهیم براش چاره بیاندیشیم !! اگه بنا به دستور اسلام همه افراد به خویشان و همسایگان خودشون نظری کنن و تا جایی که وسع خودشون اجازه میده بنا به درآمدشون - سالانه یا ماهانه کمکی رو به اونها بکنن دیگه فقیری باقی نمی مونه .....

دوستان عزیز ....موصوع استقبال نکردن نیست .... همه اونهایی که قلبی در دلشون میتپه غمخوار هم نوع شون هستن و دلیلی نداره که اینجا اسم و مبلغ و نشانی بدن تا دیگرون بدونن که جایی کمک می کنن .

ماشاالله درهای رحمت و نیکوکاری خداوند هم بازه و ....از انجمن اس ام اس و کودکان سرطانی و بنیاد های خیریه کهریزک و عقب افتادگان ذهنی و ..... معلولان .....!!!!! هم کم نیستن !!!!! .....حالا در این بین هم هستند کسانی که بور شدن و گول خوردن .....که البته نیت ها نزد خداوند محفوظه و هرکدام دهنده و گیرنده به اندازه نیت شون اجر مثبت یا منفی میگیرن .... ( که در واقع به دروغ خود را تنگدست معرفی کردن هم نوعی دزدی است ... آدم که نباید حتما از دیوار کسی بره بالا که بهش دزد بگن !! )

و اما در مورد خیریه .... نمیشه همه رو با یک چوب زد .... و قرار هم نست که به همه ما بیلان کاری بدن که ما باورمون بشه که کمک ها نزد مستحق میره یا نه ...... و در واقع شدنی هم نیست ....
ولی دوستان .... کم و کاستی در همه جا هست .... ولی نباید باعث بشه که ما از کار خیر در بمونیم .... و کار درستی هم نیست که هرگروهی جداگانه اقدام کنن و دست به تاسیس خیریه جدید بزنن که اینکار سنگین و مشکلیه و نظم و نظام دادن به اون کار ساده ای نیست .... در حالی که انجمنها و تشکیلاتی از قبل وجود دارن که میشه از طریق اونها عمل کرد ......

به هرحال خواستم بگم که ما هم در " محلات گلباران مدینه فاضله " زندگی نمیکنیم و در اطراف خودمون داریم که به هزینه دانشگاه فرزندش - به وسایل جهیزیه دخترش - به هزینه بیمارستان پسرش - مداوای مادر پیر و مریضش و ...و ..... محتاجن . هیچکدام از ما نمی تونیم بگیم اینی که ما میشناسیم از اونی که شما می شناسین محتاج تره !!!! از این ببریم و بدیم به اون یکی !!!! هیچکس از ما نمی تونه گوشه ای از این لحاف رو بگیره و از روی دیگری بکشه !!! و بعلاوه هرکدام منبع محدودی برای کمک در اختیار داریم که صد در صد برای همه فقرا و تنگدستان تکافو نخواهد کرد ...

اگه هرکدام از ما فقط و فقط به اطراف خودمون ( نه زیاد دور ....بین فامیل و خویشان و همسایگان ... بقولی تا چهل خونه اونور تر !! ) نظر کنیم و تا جایی که وسعمون میرسه کمک شون کنیم دیگه محتاجی باقی نمیمونه ....

به نظر من بهتره فاطمه عزیز اینجا یک آدرس ایمیل بده و از دوستانی که دوست دارن کمک کنن ولی فرد محتاجی رو نمی شناسن و برای کمک میخوان داوطلب بشن - با فاطمه عزیز شخصا تماس برقرار کنن ....

ضمنا فاطمه گل اینجا نقل اعتماد و عدم اعتماد نیست ...اینجا معامله با خداوند مطرحه ....و قطعا دوستان داوطلب با طیب خاطر و با اطمینان قلبی با تو تماس برقرار خواهند کرد ..... فاطمه جان برای امر خیر حاجت استخاره نیست ..... ضمنا صبر هم جایز نیست ..... منتظر کسی هم مباش ... تو به رسالت خود عمل کردی و اعلام کرده و اطلاع دادی .... فکر نکنم خانوم ادمین با اینکار تو مخالفت کنه ....

خدا خیرت بده و به همه ما توفیق شرکت در امور خیریه رو عطا کنه
اجر همه نیکوکاران با خداوند منان

شبنم جان واقعا راست ميگي:
اگه هرکدام از ما فقط و فقط به اطراف خودمون ( نه زیاد دور ....بین فامیل و خویشان و همسایگان ... بقولی تا چهل خونه اونور تر !! ) نظر کنیم و تا جایی که وسعمون میرسه کمک شون کنیم دیگه محتاجی باقی نمیمونه !

سلام شبنم جون

خیلی خوشحالم که میبینمتون.دلم براتون یه ذره شده بود.

اینجا ما قصد راه اندازی یه انجمن خیریه سازمان یافته که به قول مریم خانوم فردا نتونیم اداره کنیمش رو نداریم.

شبنم جون من از نزدیک دیدم که وقتی آدم فقیر میشه خواهر برادرش هم دیگه نمیشناسنش!خیلی ها غریب تر از اونن که ما فکرش رو بکنیم.بیلان کاری هم نمیدم.یعنی بیلانی در کار نیست که بدم!!!!

اتفاقا شوهرم گفت اگه بخوای از دیگران هم تقاضای کمک کنی خیلی حرف میشنوی و بهتره بذاری تو جمع خودمون بمونه و بیرون نره.اما من هم که میشناسین!یه دنده....

به هر حال از همه ممنونم که لطف کردن و این پست رو بی پاسخ نگذاشتن.بله درسته خیلیها اطراف هر کس هستن که محتاجن و نمیشه از دهن یکی گرفت و به دیگری داد.

این هم ایمیل من: [email protected]

اگرچه همینجا از بابت شروع این پست از همه عذر میخوام و انصرافم رو از ادامه اش اعلام میکنم.

دوستتون دارم.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]