عصبی : تغذیه و سلامتی

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان خوبم سلام
من مدتیه که خیلی عصبی هستم و اصلا نمیتونم عصبانیتم رو کنترل کنم و دخترم بیچارم بیشتر از همه این وسط قربانی میشه. یعنی خیلی سرش داد و بیداد میکنم و گاهی اوقات ...... از این بابت خیلی ناراحت و نگرانم بعضی وقتا فکر میکنم دیوونه شدم.
گل و گیاهی چیزی سراغ دارین من بخورم بهتر بشم؟ کمک

سلام شارونا جان
دم کرده گل گاو زبون خیلی خوبه . شاید عصبانیتت به دلیل همون سندرم قاعدگی باشه .من هم همیشه همین طور میشم و من شوهرمه که این وسط قربانی میشه.من اطلاعاتی زیادی در این مورد ندارم ولی خودم از چای دارچین به همراه زنجفیل و فلفل سیاه استفاده می کنم البته این چای رو اماده می گیرم مارکشLipton هست با اسم Chai .ولی شوهرم وقتی دلهره داره یا عصابش به هم ریختس همون گل گاو زبون رو می خوره.
امیدوارم کمکت کرده باشم.
پيوست ها:
Lipton-chai-3D-125x110_tcm72-31712.jpg [ 7.22 KiB | بازديد 1034 بار ]

سلام
شارونا جان جواب این پست رو که نوشتم خودم کنجکاو شدم ببینم چرا این چای دارچین برای من مفید بوده رفتم خواص داروئی دارچین رو پیدا کردم گفتم این جا هم بذارم شاید شما هم بخواهید بدونید.
خواص دارویی
دارچین رمز جوانی است و مصرف روزانه آن انسان را سلامت و جوان نگاه می‌دارد. دارچین برای زیاد شدن و بازیافتن نیروی جنسی نیز بکار می‌رود. کلیه را گرم می‌کند و ضعف کمر و پاها را از بین می‌برد و کم خونی را درمان می‌کند. دارچین بهترین دارو برای دردهای عضلانی است و جدیدا در آمریکای شمالی و کانادا کرمهایی به بازار آمده که دارای دارچین است و برای رفع درد بکار می‌رود. حتما تا بحال متوجه شده‌اید که بعد از خوردن دارچین همه چیز را زیبا می‌بینید و چقدر آرام هستید. این خاصیت دارچین است زیرا دارچین اثر آرام کنده و شاد کننده دارد و از بسیاری از داروهای آرام بخش بهتر است.

اثر مهم دیگر دارچین پایین آوردن تب می‌باشد و حتی امروزه دارچین را به صورت قرص و کپسول درآورده‌اند که به عنوان تب‌بر بکار می‌رود. دارچین رگها را باز می‌کند و اثر خوبی در گردش خون دارد. دارچین خاصیت عجیب دیگری دارد و آن قوی کردن مصونیت بدن در مقابل امراض است و حتی می‌توان گفت که اثر پنی سیلین و آنتی‌بیوتیک را به مقدر زیادی دارا است. اگر حس کردید که ضعیف شده‌اید و ممکن است مریض شوید چای دارجین را فراموش نکنید و حتی اگر سرما خورده‌اید یا ضعف شدید دارید چای دارچین بهترین دارو است. دارچین معده را تمیز و آرام و قوی می‌کند. بنابراین اگر ناراحتی معده دارید حتما از دارچین استفاده کنید. دارچین با این همه خواص طعم بسیار خوبی دارد. حتی اگر چای معمولی می‌نوشید آنرا با مقداری پودر دارچین بهم بزنید که طعم آنرا بهتر کند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mava ... eck&Rand=0

سعیدی جان ممنونم
دیشب گل گاو زبان دم کردم و خوردم انگار یه کم بهترم. میدونی خیلی حرص میخورم. شاید اگه شما هم جای من بودین از من بدتر بودین. یه شوهر و یه دختر شلخته که فکر میکنن من توی این خونه برای کارگری استخدام شدم. میدونی چیه از امروز تصمیم گرفتم اصلا حرص نخورم. یعنی الان از این طرف خونه تا ته اتاق اسباب بازیهای دخترم و کاغذ و کتابهای باباش روی میز و زمین ریخته ولی نه دیگه جمعشون میکنم و نه حرص میخورم. من که اینجا کسی رو ندارم که بخواد بیاد خونمون و آبروم بره. خودم هم خودم رو میزنم به بی خیالی که با دیدن این خونه اعصابم خرد نشه. بابا مگه آدم چقدر عمر میکنه که همشو بخواد حرص بخوره و اعصابش به هم بریزه.

شارونا جان خوب کاری می کنی این چیزا ارزش این که عصابت خورد کنی براشون نداره.
منم از وقتی اومدم اینجا به همین نتیجه رسیدم این خارجیها نه این چیزا براشون مهمه نه بهش اهمیت میدن .
من یه کی و می شناس که به قول یه کی از دوستام گاز اشپز خونش شده مثل اسفالت خیابون از کثیفی اما ورزش روزانه مسافرتهاش ترک نمی شه. شما هم عصابت رو برای این چیزا خورد نکن ،دخترت رو روزا ببر پارک تا اون بازی می کنه خودت هم می تونی پیاده روی کنی اون اطراف .هم برای عصاب خودتون خوبه هم دخترت از اینکه با شما بره بیرون لذت می بره . خونه هم فقط برای خواب بزار هر شکل و قیافه ای که می خواد باشه.

موفق باشی.

سعیدی جان
از اون قسمت آسفالت خندم گرفت. اتفاقا همین یک ساعت پیش گاز رو تمیز کردم. آخه با این همه ریخت و پاش که نمیشه جارو کرد. الان یه لیوان گل گاو زبان با دارچین خوردم. راستی اگه هر روز گل گاو زبان بخورم چیزیم نمیشه؟

sharona joon man green tea ba zireye siah mikhoram.chon jofteshon aram konandeh hastan. makhsosan zireh ke age betoni to ghaza ham berizi khili khobe.

سلام شاروناي عزيزم
اميدوارم كه ا عصابت راحت شده باشه همونطور كه خودت هم گفتي اين مشكل بزرگي نيست كه خودت رو بخاطرش بهم بريزي شما كه مثل من توي غربت زندگي مي كني چرا به جمع و جور بودن خونه حساسيت نشون مي دي اخه اين طبيعيه كه آدم زنده ريخت و پاش داره مخصوصا بچه كه دائم دوست داره راه بره و بازي كنه دست به همه چيز بزنه خودتو ناراحت نكن كاش همه مشكل ها اين باشه من وقتي مي رفتم مسافرت خونه رو مثل دسته گل تميز كردم شده بود مثل توي فيلمها كه همه چيز سرجاشه وقتي خودم يك چرخي زدم توي خونه كه ببينم چيزي فراموش نشده و حشره كش زدم حيفم اومد خونه به اين تميزي رو بزارم برم وقتي بعد از حدود يك ماه اومدم بازهم همونطور تميز و مرتب بود بعد از نيم ساعت چشمتون روز بد نبينه همه چيز به هم ريخته و چمدان هاي نيمه باز كه لباس ها ازشون زده بود بيرون خلاصه الان تازه يكمي دوباره نميز شده اينارو گفتم كه بدوني آدم ريخت و پاش داره .
دعا كنيم هميشه سلامتي و شادي و آرامش قلب باشه نيروي تميز كردن هم خدا مي ده .
اين چيزا ارزش نداره آدم دستش روي بزرگترين ثمره زندگي و موحبت الهي بلند بشه و بعد عذاب وجدان بگيره و احساس پشيموني بهش دست بده بي خيال شو

سلام
شارونا جان

من هم يه مدتي مثل شما شده بودم تا اينكه يه نفر به من ياد داد جور ديگه اي اطرافم را ببينم

درسته كه كار كردن و دائم جمع كردن كار سختيه ولي اگه اين ريخت و پاش ها نباشه باز يه جور ديگه ناراحت مي شي نكنه چيزي شده كه همسرم كاغذاشو ولو نكرده نكنه دخترم دچار مشكلي شده كه امروز دورو برش رو به هم نريخته خداي نكرده پسرم بيمار شده امروز داد و قال راه ننداخته و........

خدا رو شكر كه دخترم سالمه پسرم مشكل نداره حالا يه خورده بهم ريخته اشكالي نداره و.........

جوشوندنيها ، آرامبخش ها و..... همه خوب هستند ولي ميزان تاثير اونا بستگي به خودت داره نوع نگاهت رو عوض كن كم كم به كوچولوت ياد مي دي كه وسايلش رو اگه ريخت جمع كنه حتي اگه مجبور بشي از بازي كردن با اون وسايل به عنوان تنبيه مدتي محروم كني به همسرت غير مستقيم ياد مي دي كه ممكنه تو ريخت و پاش ها برخي از اوراق مهمش گم بشه يا آسيب ببينه با برنامه ريزي مناسب خودت به ارامش مي رسي و كم كم اين آرامش به همه ي اعضاي خانواده تسري مي كنه فراموش نكن شما ستون خانواده هستي و با بروز كوچكترين مشكل براي شما خانواده آسيب مي بينه شما مهمي خيلي بيشتر از اونچه كه تصور مي كني قدر خودت رو بدون هر موقع احساس كردي داري به هم مي ريزي از محيط خانه دور شو نه براي خريد و... جايي رو پيدا كن و لحظاتي چشمات رو ببند و فكر كن براي چي اين همه كارانجام مي دي ؟ مگه غير از اينه كه هدفت تامين آرامش و آسايش براي خانواده است .خوب با عصبانيت كه شما اين ارامش را يه جور ديگه از خانواده صلب مي كني !!!!!!! شايد هدفت ارضاي خودته كه شاهد يه خونه تميزو رنگين و اتو كشيده باشي خوب اين خونه با حضور اطرافيان معنا نداره چون بالاخره ادما هر جا باشن يه كم ريخت و پاش دارن

موفق باشيد

سلام شارونا جان
فکر نکنم مشکلی پیش بیاد.

سلام شارونا جان

من وقتی خیلی عصبانی باشم و ببینم که با عصبانیتم ممکنه آسیب روحی یا جسمی به اطرافیان برسونم میرم تو اتاق خواب و در رو میبندم و چند تا مشت اساسی به بالشها میزنم و اگه لازم باشه چند قطره کوچول موچول هم اشک میریزم و سبک که شدم چشمامو پاک میکنم از اتاق بیرون میام!!!نتیجه ش هم ای بدک نبوده..فقط بالشها یه کم تخت شده!

من فکر میکنم باید یه روش بی ضرر برای تخلیه این حالتت پیدا کنی تا خدای نا کرده روزهای بچگی رو به دختر گلت تلخ نکنی...من همیشه از بحثهای فلسفی همسرم عصبی میشم اما با خودم عهد کردم قبل از هر اقدامی اون خوبی همسرم رو که در حق من کرده بود به یاد بیارم و به خاطر لحظه های خوشی که باهاش داشتم ببخشمش...

به نظرم یه هنر برای خودت دست و پا کن.چون هنر مهارتیه که احتیاج به حوصله داره و باعث میشه به مرور زمان پر حوصله بشی.نگو حوصله ندارم.تو شروع کن ببین چقدر آرامش بهت میده.و نکته آخر اینکه خدا رو یاد کن و به خاطر نعمتهاش شکرش کن تا برات زیاد کنه.دوستتون دارم.

دوستان خوبم
از همتون واقعا متشکرم که وقت گذاشتین و جواب منو دادین. از دیروز دیگه اهمیتی به وضع خونه نمیدم فقط کارهای روزمره خودمو انجام میدم غذا درست میکنم و ظرف میشورم و الان که دارم براتون مینویسم روی کاناپه پر از لباس و اسباب بازی و .... و روی میز و زمین کلاسور و دیکشنری و کاغذ و .... ریخته ولی خودمو زدم به رگ بی خیالی و دیگه امروز سر نامرتب بودن خونه هیچ بحثی نداشتیم.

سلام
شارونا جان حالت رو خیلی خوب درک میکنم. چون این دقیقا همون مشکلی بود که من هم داشتم . حالا من نمیدونم که بزرگی منزل شما چقدره ولی منزل ما خیلی کوچیک بود و اسباب و در واقع آت و آشغالها زیاد. اینه که اصلا جمع کردنشون هم چاره ساز نبود. من هم سعی میکردم بیخیال باشم و فقط کارهای آشپزی و شست و شو رو انجام بدم. ولی عزیزم آدم مگه چقدر میتونه خودشو به بیخیالی بزنه؟ من که از درون همیشه حرص میخوردم . و این ریخت و پاشها حسابی اعصابمو به هم میریخت . و همونطور که میدونیم بینظمی و محیط آشفته مستقیما روی اعصاب اثر میذاره. اونجا هم که خیر سرشون آدم فقط یک اتاق لازم داره که محتویات صندوق پستیش رو توش بذاره!! از بسکه نامه و تبلیغات مختلف میاد!!! (حالا خودمونیم، این ایران اومدن ما این حسن رو هم داشت که از شر اون کاغذ ماغذا راحت شدیم!!) .
حالا عزیزم تو هم نمیتونی مدت زیادی خودتو به بیخیالی بزنی...بالاخره اعصابت خرد میشه. سعی کم اگه منزل کوچکی دارین، کمی از خرت و پرتها را کم کنی یا بفروشی(میتونی توی سایت http://www.craigslist.com بذاریشون برای فروش) یا اینکه چند تا کمد و دراور تهیه کنی و جیزای اضافی رو تو اونا جا بدی که کمتر چشمت بهشون بیفته. از طرفی حتما به دختر گلت یاد بده که اسباب بازیهاشو بعد از بازی کردن جمع کنه و نظم بیشتری داشته باشه. میتونی از روش تشویقی استفاده کنی. امیدوارم موفق باشی .

مرجان عزیز سلام
ما فقط 4 ماهه که اومدیم اینجا و خدا رو شکر آشغال نداریم. کاغذهایی هم که میگم همه به درد بخور هستن ولی آخه حیف نیست به جای اینکه روی زمین و میز ریخته باشن ببریم توی کمد مرتب و منظم قایمشون کنیم؟
من تهران 90 متر خونه و چند متر انباری داشتم که پر از آشغال بود و با بدبختی همه رو رد کردم رفت و درس عبرتی شد که دیگه اون بلا سرم نیاد.
بگذریم و از موضوع دور نشیم. داشتیم راجع به اعصاب خراب من صحبت میکردیم که با خوردن گل گاو زبان و چای دارچین انگار خدا بخواد داره بهتر میشه. البته یه چیزی که خودم متوجه شدم اینه که آدم یه کم هم خودش رو باید کنترل کنه. چطور ما خودمونو در مقابل غریبه ها کنترل میکنیم و عصبانیتمون رو با داد و بیداد نشون نمیدیم ولی با اعضای خانوادمون اینطوری نیستیم؟
یه مسئله دیگه که هم اعصاب من و هم شوهرم رو به هم ریخته اینه که هنوز شوهرم کار پیدا نکرده و چهار ماهه داریم از جیب میخوریم. دعا کنید زودتر کار پیدا کنه که ما هم یه کم آرامش داشته باشیم.

سلام دوستان گلم

روز جمعه بود و وقتی از خواب بیدار شدم هنوز همه خوابیده بودند . آسمان گرفته و هوا دم داشت . داشتم فکر میکردم امروز از اون روزهای گرم و شرجیه . نا نداشتم . راستش حوصله و انکیزه نداشتم !!!
انگاری که هی دور خودم میگشتم و دوباره به همونجا میرسیدم !!

از دست همه خسته بودم ... هیچکس به فکر دیگری نبود .همه آب تو آسیاب خودشون می ریختند . سمار رو پر آب کردم و رو اجاق گاز گذاشتم .... نه دلم میخواست برای کسی صبحونه درست کنم !! نه ناز کسی رو بخرم !!! :
مگه کی ناز منو می خره ؟؟!! مگه من به کی بدهی دارم که هنوز نپرداختم ؟!! مگه من به همه آدم و عالم بدهی دارم ؟؟؟ پس من چی ؟؟؟ :tissue

پرده اول
---------------

- ای وای برمن ؟؟!! شبنم ....؟؟ این تویی که این حرفها رو میزنی ؟ تو ؟ تو که به همه میگفتی : اله کن و ...بله کن ....!!! صبور باش و ...... باش و...... !!!!! توهم ؟ پس چی هی میری بالا منبر و هی به همه پتد و اندرز میدی ....؟!!

- مگه چیه ؟ خوب ازشون بزرگترم .... بالاخره یکی باید دلداریشون بده دیگه .......... پس چی بگم ؟؟ بگم همه تون بزنین تو کاسه - کوزه زندگیتون و بذارین برین ؟؟؟!!! تازه مگه من کیم ؟ خوب منم آدم دیگه ...منم ظرفیتی دارم ..... منکه معصوم نیستم .... منم مثل اونای دیگه ام ... حالا کمی آستانه تحریک پذیری و ظرفیتم بالاتره ..... واسه همین باید کوتاه بیام ؟ سرم سوار شن ؟
-
شبنم 1 جواب داد : پس اینکه هی میگفتی : صبر ... صبر .... واسه خوت نبود ... واسه مردم میگفتی ؟؟!
شبنم 2 : نه .. واسه خودم هم بود .... ولی مثل اینکه کاسه صبر هم یه گنجایش داره ها !

- خوب حالا میگی چه کنیم ؟ بزنیم چونه شونو بیاریم پایین ؟!!!
- - چونه کیو ؟؟؟!!!!
- نمیدونم همینا که کاسه تو لبریز کردن دیگه !!!
- مگه هرکی هرکیه ؟؟!!!
- حالا چی شده ؟ نمی خوای بگی ؟؟
- چرا . دیوونه شدم ... خل شدم .... تا کی هی بریزن و بپاشن و من جمع کنم .!!! شش نفر بریزن ... یک نفر جمعع کنه ....!
- اوا مگه تو خودت هم میریزی و می پاشی ...؟!!
- تو هم ول کن بابا .. حال شوخی ندارم ها .....!!
- اوخ ... چرا میزنی ...!!! خوب اینکه ناراحتی نداره ... بهشون بگو نریزن ....!!
- آره ... منم گفتم و اوناهم نریختن.....!!
- خوب دیگه جمع نکن ....!! بذار بریزن و بپاشن و خودشون دنبالش بگردند .... !
- مگه اینجا جزیره است که هرکاری میکنن - بکنن .... مگه اینجا کس دیگه ای نیست !! وقتی نظافت میکنم – وقتی مهمون میاد چه کنم ؟ !!!
- خوب .. مگه خودت بچه بودی ریخت و پاش نمی کردی ؟؟
- ای بابا .... مگه اینها بچه اند ...؟؟ من سن اینها بودم که ماشاالله 4 تا بچه داشتم !!!
- ببین چه جوری براشون ماشاالله هم میگه ؟!!! خوبه که از دستشون عصبانی هستی !! ( )
- ولی اینها یک مرد .... یک ....؟ نمیدونم چی ..... هستن !!!
- خوب تقصیر خودته دیگه !
- حالا بدهکار هم شدم ؟!
- بله ....اگه از کوچکی عادت داده بودی که خودشون ریخت و پاش شونو جمع کنن ...حالا دیگه اینطوری نمی ریختن ...
- فکر میکنی از بچگی اینطوری بودن ..مگه بچه تر که بودن جرات ریخت و پاش داشتن ؟ واسه خاطر بازی و تلویزیون – پول توجیبی هم که شده جمع و جور میکردن ....
- خوب حالا هم غذا بهشون نده .... پول توجیبی شونو کم تر بده و ......
- مگه میشه گشنه نگهشون دارم ....؟ مگه بچه اند که دست شون به غذا نرسه ؟ یه چی میگی ها !!
- خوب بزن تو گوششون !!!! من چه میدونم ........ ؟؟؟ بزن تا بمیرن !!! از خونه بیرونشون کن !!!
- اوا مگه آدم بچه هاشو میزنه .... مگه میشه بزنی بکشی ؟؟ !!!
- خوب منکه نمیدونم - تو بگو چکار کنیم ؟
- برو بابا ... به تو هم میگن برو گوش بیار- میری سر میاری ..!!!! تو دیگه کی هستی ؟!!!
- والله من نمیدونم با تو باید چکار کرد ؟! میگم بزن - میگی نه .. میگم بکش - میگی نه .... میگم جمع نکن- میگی نه .. میگم ول کن - میگی نه ...پس چته ؟؟
- هیچ چی !! نمیدونم ... فقط خسته شدم .....صبر کن ببینم ......!! مثل اینکه صدای آقای همسر اومد ... انگار که بیدار شده ؟؟ .... برم ببینم میاد بریم پیاده روی ........... و نون بربری تازه برای بچه ها بخریم .........
- ببین .... صبر کن .... ص .... بر ....؟؟!! یادش رفت تا حالا چی داشت میگفت ....... !!!!!!!!!! نون بربری تازه برای بچه ها ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! لابد با نیمرو و کره و مربا و ......... پس این داشت چی میگفت ......!!! بد جوری قاطی کرده ......

پرده دوم
---------------

- چی بود ؟ چی شد ؟!
- هیچ چی . فکر کردم بیدار شده ...!
پس داشتی تا حالا برام چی میگفتی ؟می ریزن و می پاشن و ....... خسته شدم و اله و بله . .... ؟؟؟؟؟ تا صداشو شنیدی هوش از سرت پرید ؟ یادت رفت ؟
- نه بابا .. هوش از سرم نپرید ...حالا تو هم گیر نده .... خوب بیچاره ها کلاس میرن .... درس میخونن .... همش بیرون اند دیگه ... وقت کم دارن ..نمی رسن جمع کنن ...تازه دیروز از گرما و از قطع برق اعصابم داغون بود سر اینها خالی کردم ..... بیچاره ها هم تند تند جمع و جور کردن ...! نصف وسایل و جورابها رو هم چپوندن زیر تختخوابشون !! طفلی ها !!!
- !!!!!!!!
- تازه از خیلی بچه های دیگه و اونایی که من میشناسمشون خیلی بهترن ....! خدارو شکر و ماشاالله سالم و سلامت اند .. خلاف نمی کنن ... تو خط های دیگه زیر آبی ( بقول خودشون ) نمی رن !!!
- !!!!!!!!!!!
- کاش فقط بریزن و بپاشن ...... کاش فقط با کفش خاکی از بیرون بیان و تو همه جای خونه جولون بدن ! کاش فقط ظرفهای نسشته شونو رقم به رقم بذارن تو سینک ظرفشویی ...!!! کاش لباس چرکهاشونو تو کمدشون بذارن ..... کاش جورابهای نشسته تو کشو جاسازی کنن .....کاش ....
- دیگه میگی چکار کنن ؟؟؟؟؟!!!
- برو ببین بعضی ها چه کارها که نمی کنن ... مثل پسرهای دیگه حیا قورت ندادن و قباحت رو قی کرده باشن ...... تو خونه دوست های تی تیش مامانی و مکش مرگ ما نمی آرن . حرمت ما رو نگه میدارن و لا اقل جلو چشم ما با کمال پر رویی پای تلفن و پای چت نمی شینن .....
- !!!!!!!!!!!!!!!
- تازه .... تو دیگه چی میگی ؟؟؟ من جمع میکنم ... تو ناراحتی ؟؟؟
- اوا ... حالا من بدهکار شدم ؟!
- منکه نگفتم بیا و آتیش بیار معرکه بشو ....!... میخواستم کمی درد دل کنم ... و حرف بزنم ....!!! کمکم کن تا بدونم چطوری به مشکلاتم غلبه کنم .... تو دیگه بد تر از قبلش نکن .....!!
- فکر کنم بدجوری قاطی کردی ها .....!!
- من می رم نون بربری تازه برای صبحونه بخرم ... برو دیگه به کارهات برس .....
- ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

پرده سوم
----------------
بچه بیدار شدن و برای صبحانه اومدن .......... واسه خوردن همه حی و حاضرن !!!!!
- به به نون تازه ...نیمرو ؟
- ببه به .... نون بربری تازه ......؟؟؟؟؟ صبحونه ؟
- .............
- .........................
- ...................................
- شبنم 1 : خوشت اومد ...!!! حالا جمع کن ........ دیگه ..........!!!

پرده آخر
-----------------

- شبنم 2 : باز این جورابها چیه تو کمد ؟ مگه انداختن اینها تو سبد لباس چرکهای حموم چقدر کار داره ..بابا ؟؟؟ این هسته های هلو چیه زیر تخت ؟ مگه سطل زیر میز ندارین ؟؟ سطل که خالیه ؟؟؟!!! ای خدا از دست اینها ..........

- شبنم 1 : ناشکری نکن .... خدارو شکر که اینها سالم و سلامتن ..بذار بریزن و بپاشن .... برو بچه های مردم رو ..... ببین ........ هزار و یک مشکل دارن ....و تازه .....
- شبنم 2 : بابا تو دیگه چی میگی . برو به کارت برس .........!!!!!!!!!!!!

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 4045]