محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846521157
اونهایی که از خودشون راضی نیستند ، بخونند! : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: اونهایی که از خودشون راضی نیستند ، بخونند!
آيا شما هم فرد کمال گرايی هستيد؟؟؟
آيا شما هم هموار فکر می کنيد آن کسی که می خواهيم باشيد نيستيد؟
آيا احساس مي كنيم كارهايي كه به اتمام رسانده ايم به اندازه كافي خوب نيستند؟
آيا نوشتن مقالات و طرحها را با اهداف انجام دقيق آنها به تعويق مي اندازيم ؟
آيا احساس مي كنيم كارها را بايد صد در صد درست انجام دهيم و در غير اين صورت فردي متوسط و يا حتي بازنده هستيم؟
اگر چنين باشد در آن صورت ما به جاي حركت در مسير موفقيت سعي در كامل بودن داريم.
كمال گرايي:
به افكار و رفتار هاي خود تخريب گرانه اي اشاره مي كند كه هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطي و غير واقع گرايانه است. در جامعه امروزي به اشتباه كمال گرايي چيزي مطلوب و حتي لازم براي موفقيت در نظر گرفته مي شود.
به هرحال مطالعات اخير نشان مي دهند نگرش كمال گرايانه موجب اخلال در موفقيت مي شود. آرزوي كامل بودن ، هم احساس رضايت از خودمان را از ما مي گيرد و هم ما را به اندازه ساير مردم ( كساني كه اهداف واقع گرايانه دارند ) ، در معرض ناكامي قرار مي دهد.
علل كمال گرايي
اگر ما فردي كمال گرا باشيم ،احتمالا در كودكي ياد گرفته ايم ديگران با توجه به ميزان كارآييمان در انجام كارها به ما بها مي دهند در نتيجه آموخته ايم در صورتي ارزشمنديم كه مورد قبول ديگران واقع شويم ( فقط بر پايه ميزان پذيرش ديگران به خود بها مي دهيم ) ، بنا بر اين عزت نفس ما ، بر اساس معيارهاي خارجي پايه ريزي شده است . اين امر مي تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات ديگران ، آسيب پذير و به شدت حساس سازد. در نتيجه تلاش براي حمايت از خودمان و رهايي از اينگونه انتقادات ، سبب مي گردد كامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانيم . بعضي از احساسات ، افكار و باورهاي منفي ذيل ،احتمالا با كمال گرايي مرتبط هستند:
ترس از بازنده بودن:
افراد كمال گرا ،غالبا شكست در رسيدن به هدف هايشان را با از دست دادن ارزش و بهاي شخصي مساوي مي دانند.
ترس از اشتباه كردن :
افراد كمال گرا ،غالبا اشتباه را مساوي با شكست مي دانند . موضع آنها در زندگي ،حول و حوش اجتناب از اشتباه است . كمال گراها فرصت هاي يادگيري و ارتقاء را از دست مي دهند.
ترس از نارضايتي :
افراد كمال گرا ، در صورتي كه ديگران شاهد نقايص يا معايب كارشان باشند ، غالبا به دليل ترس از عدم پذيرش از سوي آنان ، دچار وحشت مي گردند. تلاش براي كامل بودن در واقع روشي جهت حمايت گرفتن از ديگران به جاي انتقاد ، طرد شدن يا نارضايتي مي باشد.
همه يا هيچ پنداري :
افراد کمال گرا، بندرت بر اين باورند كه در صورت به پايان رسانيدن يك كار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد كمال گرا در ديدن دورنماي موقعيت ها دچار مشكل هستند. براي مثال ، دانش آموزي كه هميشه نمره (A) داشته ، در صورت گرفتن نمره ( B ) بر اين باور است كه - كه من يك بازنده كامل هستم-
تاكيد بسيار بر روي بايدها :
زندگي كمال گرا غالبا بر اساس ليست پايان ناپذيري از بايدها بنا شده است كه با قوانين خشكي براي هدايت زندگي آنها به خدمت گرفته مي شود . افراد كمال گرا با داشتن چنين تاكيدهايي بر روي بايد ها بندرت بر روي خواسته ها و آرزوهاي خود حساب مي كنند.
اعتقاد داشتن به اين امر كه ديگران به آساني به موفقيت مي رسند:
افراد كمال گرا مشاهدات خود را به گونه اي جمع آوري مي كنند كه بگويند افراد ديگر با كمترين تلاش ، خطاهاي كم ، استرس هاي عاطفي كمتر و بالاترين اعتماد به نفس به موفقيت دست مي يابند . در عين حال افراد كمال گرا كوششهاي خود را پايان نا پذير و ناكافي تلقي مي كنند.
شما چطور ؟
hاز:
http://hamdardy.com/fa_default.asp?RP=M ... ID&P1V=215
مشاوره ازدواج :
http://hamdardy.com/fa_Default.asp?RP=M ... FT%3DFalse
جالب بود
سلام شبنم عزیزم
من یک آدم کمال گرا هستم و همیشه در زندگی احساس ناکامی می کنم
من همه چیز دارم اما احساس خوشبختی نمی کنم
چون احساس میکنم بهتر از این وجود داره
من هیچ وقت کاری نمی کنم که پشت سرم حرف باشه
از این مشکلم دارم رنج میبرم و احساس میکنم زندگی من بر اساس خواسته های دیگران داره ادامه پیدا می کنه
من تو یک خونواده کمال گرا بزرگ شدم و هر چه سعی میکنم اینطور نباشم باز محیط منو به اون سمت سوق میده
احساس میکنم برای خودم چیزی نمونده
همیشه به این فکر میکنم که چه رفتاری درست تره و کمتر باعث اعتراض دیگران میشه
در مورد درمان این مشکل میتونی کمکم کنی؟
سلام سحرناز گلم
عزیزم عادت کردی که همیشه باید کامل باشی ... این بد نیست ...خیلی خوبه ... ولی باید کم کم با تمرین خودت رو بیشتر باور کنی ...
همه چیز در تکامل خلاصه نمیشه ... تازه تکامل رو در چی می بیینی ؟؟
اطرافیان مهم اند ولی نه به قیمت آزار دادن خودت ... خوبیها و محسنات خودت رو بنویس ...... و خودت اول باورشون کن ...
اول از همه بدان ....با تلاش کردن صرف - نصف راه رو رفتی ...یعنی تلاش خودش عین هدفه ... اگه این رو باور کنی ... با تلاشی که میکنی خشنود میشی و از خودت احساس رضایت داری ... چه به هدف برسی و چه خدانکرده نرسی ... تکامل رو فقط در رسیدن به هدف می بینی ... و این اشتباهه
نوشته بالا به گونه ای میگه : تلاشت رو متوجه حركت در مسير موفقيت کن ...
یعنی همه باید این رو باور کنن ...اگه اینطور فکر کنن هیچوقت افسردگی و ناامیدی به سراغشون نمیاد . رسیدن به هدف نباید پایان راه باشه ... کسانی که همیشه احساس ناامیدی و افسردگی دارن و یا از خودشون راضی نیستن .... و احساس خوشبختی و شادکامی ندارن - اونهایی اند که با رسیدن به یک هدف فکر میکنن زندگی تمون شده .... یا .... تویی که حتی وقتی به هدف رسیدی - احساس رضایت نداری ..... یعنی رسیدن و نرسیدن به هدف براتون مساویه ...!!! چون همونقدر نشویش داری که به هدف نرسیده بودی داشتی !!! پس وقتت رو تلف کردی !!
حتما دیدی که بعضی بچه ها که شاگرد زرنگی اند و زحمت زیاد می کشن تا توی کنکور قبول بشن پس از قبولی توی دانشگاه درجا میزنن !! یا برای خارج رفتن این در و اون در میزنن ولی وقتی رفتن درس نمی خونن و یا سراغ چیزهای دیگه میرن .... آره اینها فقط هدف رو نشانه گرفتن ... موفقیت رو در رسیدن به هدف شون دیدن ...
مسیر حرکت فراموش شده !!!!
با خودت بگو ...خوب اگه به این هدف نرسم چی میشه ؟؟ آخرش چیه ؟؟ اگه برسم چی میشه ؟؟ نهایتش چیه ؟؟؟ مهمترین فرصت های انسان در مسیر حرکت به سوی موفقیت شکل میگیره ....
بذار برات مثالی بزنم .........
شما با چند نفر راه میافتین که برین شمال ... توی راه جاده سر سبز و قشنگ ... رستورانها و باغها ...منظره غروب و یا طلوع خورشید ... عبور رودخانه از کنار جاده ... جنگل های مخملی سبز و .... اتومبیل های متفاوت ... نوشته های پشت کامیونها ... !!! .... و مغازه های صنایع دشتی توی جاده .... سیر ترشی ها و دبه های ترشی و رب شمال ..... کلوچه ها و مربای بهار نارنج و ...و.......و همه رو نادیده گرفتی ... و اصلا ندیدی که به شمال برسی .... تازه اونجا هم هوا ابریه و الان بارون میگیره ... اه اینهم از شمال ....!!! هم شمال رو ازدست دادی و هم جاده رو ..........!! وقتت بیهوده گذشت !!
ولی یکی دیگه میخواد همین راه رو بره ... از وقتی راه افتاده بعد از صرف صبحانه توی راه .. دوبار توقف کرده تا چای بخوره !!! چشمش دنبال رستوران پامچال بوده ...!! منظره طلوع آفتاب کنار پارک کرده و سیر تماشا کرده .... کنار رودخونه نگهداشته تا دستهاشو بشوره ... نوشته های پشت کامیون رو خونده و کلی صفا کرده ....جلوی مغازه های رودبار و منجیل نگهداشته و سیرترشی و مربا بهار خریده ..... منظره دشت و شالیزار و جنگل رو با جان دل سیر کرده ....بعد هم رسیده به شمال ابری و بارونی !!! مهم نیست ... توی راه کلی عشق کرده ...خوش گذرونده ... اینهم شمال ..بارانش را هم صفایی دگر است !!! .. هم توی راه خوش گذروند و هم توی شمال هوای دیگر رو تجربه کرد ....
مقصد هر دو یکی بود ....ولی مسیر حرکت متفاوت
سحرناز جون مسیر حرکت رو دریاب ... عرض طول رو باهم به پیما ... فقط به دورنما نگاه نکن ...جلو رو هم ببین ..
بازهم میام ....
شبنم جون مطلب جالبی بود .
فرقی نمی کنه آدم از خودش راضی باشه یا نه در هر دو صورت مگه میشه مطلب شما را نخوند
سحرنازگل خانوم
اولا شاپرک جون قربونت برم که اینقدر محبت داری ... بعد هم سحرنازگلی ....اول اون کاپ های افتخاری که دیگرون تا حالا بهت دادن رو ببر و بذار سر طاقچه و بیا کارت دارم !!!
واقع بینانه قبول کن که از موفقیت آدم اونهایی که شاد میشن ...برای ما کاری از دستشون بر نخواهند آمد!!! اونهایی هم که شاد نمیشن ...جز حسادت و بخل و زدن کاری نخواهند کرد !!! غیر از این دو نیست ! پس حس حسادت دیگرون رو هم سعی کن تحریک نکنی ....که مایه درد دسره !!
پس به هنگام برنامه ریزی و رسیدن به هدف فکر دیگرون رو نکن ...فکر کن نهایتش " مردم " این دو کار رو خواهند کرد ... که هیچ کدامشون برات نون و آب نمیشن ...
بعد اهدافت رو به چندین هدف کوتاه مدت قسمت کن .... این شمال که میخوای بری در چندین مرحله برو !! اول کنار رستوران پامچال پارک کن ... چای و نباتی و هوای قشنگی و .... بعد لب رودخانه بنشین و گذر عمر ببین !!! ( شعر می خونم برات ها ..!! ) بعد بالای کوههای مرتفع بهد از سد پیاده شو .... فکر کن ...تا اینجا خدا رو شکر ... نه تمایل به چپ داشتیم ... نه جریمه شدیم .. نه راه کسی رو بستیم .... راضی ؟؟ من راضی ... تو راضی .... پس ناراضی چی میشه !!! ولش کن .....
از این ستون به اون ستون هم گفتن که فرجه .... حالا باقی راه ....الی آخر !! همین ..خوب توی راه صنایع دستی تماشا کردیم و کمی سیر ترشی خریدیم که شمال بخوریم و کسی دیگه اخ و پیف نکنه ( چون اونجا رطوبت هوا نمیذاره بوی سیر کسی رو اذیت کنه !! ) .... مربای بهرا نارنج - شقاقل ... کلوچه ( نه ! ... موقع برگشت برای سوغاتی میخریم ! ) .... اینهم جنگل و بوی عطر دار و درخت ...!! هوا ابریه ؟؟!! شمال بارونیه ؟؟؟!! ... خوب باشه ... عوضش صفای یکهفته رو توی جاده کردیم دیگه .... هوا آفتابیه ..فبها !!! به مقصود رسیدیم .... بله ..خوب ... مرحله بعدیش ....توقف بیجا نداشتیم ... سرعت غیر مجاز نداشتیم ... آشغال و زباله توی راه بیرون از ماشین نریختیم ....اون پیرزنه میخواست از جاده رد بشه براش سرعت رو کم کردیم که نترسه ! .... باقی غذای ظهر رو هم دادیم به گربه ... دور نریختیم ... تا ایجا هم کار شر انجا ندادیم ... کارنامه مثبته ... خوب راضی ؟ ...من راضی .... تو راضی .... بازهم ...
چون در تمام مراحل از کارت و خودت و مراحل سفر رضایت روحی داشتی ... حتی اگه توی مقصد سنگ هم بباره ...ناراحت نخواهی شد ... چون هنگام حرکت در مسیر هم احساس رضایت کردی ... همه چیز مطابق میل خودت هم بوده .... تشویش نداشتی که ... اگه توی مقصد بارون شد..؟! ...تگرگ شد؟!......اگه به موقع نرسیدم ؟!... اگه تو راه تصادف بشه !؟... اگه جاده رو اشتباهی برم ؟ ! .... اگه مردم بفهمن من به موقع نرسیدم ....اگه مردم بگن...... اگه مردم ببینن .....اگه مردم ...........!! ...............هیچ چی دیگه بهت کاپ افتخارنمیدن وسرت تاج نمی زنن !! خوب ندن ....
در طی مسیر ازخودت به پرس اگه موفق نشم چی میشه ؟...اگه موفق بشم چی میشه ؟!! ...نهایتش رو تصور کن ...
آیا به دار و صلابه ام میکشن ؟؟؟... سرم رو میبرن ؟؟!!! پس تشویش و نگرانی و ناامیدی برای چه ؟؟!! و که ؟؟!! اگه از ابتدای کار آروم باشی کارت رو هم بهتر انجام میدی .
اگه هر دو رو ( پیروزی یا عدم پیروزی )خیلی بزرگ نکنی ... اگه هر دو طبیعی و معمولی به نظرت بیان .... اگه برای نتیجه پای " مرگ و زندگی " رو وسط نکشی .... می بینی که در هر دو صورت اتفاق خاصی نمیافته .... ! یا نمیرسی و چون توی راه از مسیر حرکت لذت بردی .... فکرت ناراحت هیچ چیز نیست !! یا میرسی و اونجا علاوه بر لذت مسیر حرکت لذت مضاعف میبری ... !!
همه مراحل زندگی ماهم به همین صورته ...!! تمرین کن و طرز تلقی ات رو تغییر بده ... اونوقت میبینی که موقعیت ها و شرایط برات راحت تر و لذت بخش تره ...
اگه آدم قبل باشی ...با میان آمدن حرف مسافرت میگی .... : " وای .... توی راه چه جوری بریم ...ترافیکه .!! بد برونیم جریمه میشیم !! اگه جاده رو اشتباهی بریم ؟؟!! اگه دیر برسیم ..اونوقت مردم میگن .......!!! انووقت !!! "
از ابتدا تشویش افتاده مثل خوره به جونت ... اگه بخوای درست هم بری ... حال خوشی هم نداری ... راه برات صعب العبور جلوه میکنه ... راه به نظرت طولانی میاد ... یا از خیرش میگذری ...یا با فشار و استرس میری ... که اگه هم به موقع برسی ... نگرانی نمیذاره اگه که هوا آفتابی هم باشه از اونجا لذات ببری ...و کلا از رسیدن به مقصد هم ناراضی هستی !!
باید برای خودت مسله رو باز کنی که منظورت از تکامل چیه ؟!! هدف برات چه اندازه ارزش داره ؟... زندگی رو چطوری می بینی ؟ ... چه چیزهایی در زندگی برات مهمه ؟ چطوری میتونی کم کم جای ارزشها رو برای خودت تغییر بدی ؟ چه نوع جهان بینی داری ....
میگن : طوری زندگی کن که انگار سالیان سال زنده خواهی بود ...( چون امیدوار باشی .... حتی اگر یکبار پیروز نشدی ..دوباره تلاش کنی ... دنیا به آخر نرسیده ... دوباره بلند بشی وسعی کنی .... )
و طوری به فکر آخرت باش انگاز الان فوت خواهی شد ....( چونکه خیلی دل به دنیا نبندی ... حتی اگر پیروز شدی ..خیلی مهم جلوه نکنه زیرا هدف غایی چیز دیگریست ... یه وقت غره نشی ... یه وقت عصیان نکنی ....)
بازهم گفتگو خواهیم کرد ... امیدوارم بچه ها هم بیان و نظراتشون رو بنویسن ....
سخت نگیرعزیزم ... کمی فکر کن و تلقی ات رو از مسایل روزمره عوض کن و کم کم تمرین کن ...
سلام شبنم جان
مطالبی که برای سحر نازنوشتی به دل همه میشینه بخصوص منکه انگار داری منو خصوصیات منو توصیف میکنی راستش من خودم دیگه به مرحله ای رسیدم که سردر گمم حتی وقتی مامانم میاد خونمون بعد رفتن اون اونقدر با خودم کلنجار میرم که فلان حرف ناراحتش نکرده باشه چرا واسه شام اصرار زیاد نکردم که بمونه یا به بچه گیر میدم که چرا شلوغی کردین چرا ملاحظه مهمان رو نکردید و این باعث شده که کنج خونه بمونه از اداره به خونه و برعکس و جایی نمیرم. و متاسفانه در طول 2 سال که خونه جدید خریدیم متاسفانه این خونه مشکل دار بوده و میشه گفت بنگاهی از سرش واز کرده و بیخ ریش ما بسته و کارمون شده شکایت و کلانتر کشی و مامور بازی و دادگاه و البته صد افسوس آقای همسر شریک و همراهم نیست وقتی کار بیخ پیدا میکنه عقب میکشه و طرف دعوامون جسورتر میشه میریم شکایت میکنیم آقا به تنهایی تصمیم میگیره رضایت میده پسرم زخمی میشه طول درمان میگیرم در مرحله اول میره رضایت میده که من پول دیه نمیخوام هرچه بهش میگم بابا خدایی یک کارت سبز میاد دستت میتونی کارت رو پیش ببری طرف رو راضی بکنی که به حق و حقوق احترام بذاره چرا فوری از دستش میدی چرا طرف و جسور میکنی که تا جایی پیش رفته که دیروز داشت هر دومون با ماشینش زیر میگرفت و از طریق دوستاش پیام فرستاده که یکی از او ن خانواده باید کشته بشن تا آروم بشیم بخدا شبنم جون اگه کارم به دیونه خونه و تیمارستان نکشه خوبه
حالا شما بگید نوی این گیر و دار یکی مثل من به سرسبزی کدام جاده خوش باشه جاده زندگی مشترک
جاده گذر عمر و یا تماشای قانون و مدنیتی که به جامعه حاکمه و همیشه آب پاکی رو میزن رو دستمون
سرتون رو درد آوردم آخه دلم پره - پره راستی خانموهایی که از دست خانواده شوهر تون ناراختید حال من آرزو دارم که کاش مشکلات مادر شوهرم رو داشتم چون آخر حرف حدیث او میگیم خوب مادر شوهره دیگه پیره اختلاف زمان و سن و سال هم که مطرحه
اما حالا من موندم که چطوری شوهرم رو قانع کنم که بدون هماهنگی هم تصمیم عجولانه نگیره که فردا خدای نکرده با خون و خونریزی روبرو نشم.
حالا از خودم راضی نیستم که هیچ از زمان و زمانه هم راضی نیستم و به همه همسایه و هم محلیها شک دارم که با اونا دست به یکی کردن شما بگید چیکار کنم و سر به کدام دیار بگذارم. حرفم به کی بگم.
سلام
شبنم عزيز متاسفانه من هم جزو گروه سحرنازي هام !!!
كمال گرايي دورنماي خيالي بسيار جذاب و شيريني داره كه آدم رو از ديدن و لذت بردن مسير حركت غافل ميكنه . من شخصا ضربه اين رفتار رو خوردم ولينميدونم چرا بازم آدم نميشم ؟
اما حرفهاتون منو تكون ميده . مثال جاده شمال خيلي برام جالب بود.
ناگفته نماند كه حسادت اطرافيان را هم بيشتر از رضايت شون چشيده ام.
اما اين اخلاق رو نميشه يه دفعه تغيير داد .
والدين هم بايد از همون اوان تشكيل شخصيت كودكان و نوجوانان آگاهانه اين موارد را آموزش بدهند. درحاليكه اكثرا خود والدين بچه ها رو با تشويقها و احاديث تحريك آميزشون و مقايسه با ديگران ، براي نيل به موفقيتهاي بيشتر اين اخلاق را ( كمال گرايي )غيرمستقيم آموزش ميدهند.
چه مطالب جالبی ممنون شبنم خانم
اما این کمال گرائی یه وجهه دیگه هم داره که من درگیرشم و ربطی به اطرافیان و تعریفها و تشویقات اونهانداره ! من خودم همیشه از دست خودم ناراضی هستم همیشه یه ذره بین دستمه دارم رفتارها و اعمالم رو موشکافی میکنم ! من به ندرت به خودم جایزه میدم ، به ندرت از کاری که انجام میدم راضی هستم ! ظاهر این قضیه خیلی خوبه چون باعث پیشرفت میشه اما باطنش خیلی بده!!!!!!!!!!! دلم بعضی وقتها برای خودم می سوزه چون ناردونه کوچیکه هرکاری میکنه ناردونه بزرگه ازش راضی نیست طفلی ناردونه کوچیکه
وای انار جون تو دیگه اینو نگو گفتم تو دست به دست شبنم جون میدی و به بقیه کمک می کنی
شاپرک جون خواهر مگه نشنیدی ماجرای کوزه گرو کوزه شکسته ا رو حالا حکایت منه با این ناردونه بزرگه!
بعضی خصوصیات اخلاقی ژنتیکیه فقط ممکنه کمرنگ بشه اما حل شدنش خیلی سخته مامان من هم دقیقامثل خودمه
سلام منم همين جوريم خيييييييييييلي مدل بديه
از بيرون خوبه ولي خود آدم خيلي اذيت مي شه
انار جونم ما اصلاً تو خاندانمون اين مدلي نداشتيم نمي دونم من به كي رفتم؟ شايدم ژن نهفته داشتيم خواهر
راه حل
سلام عزیزان
می دونین گاهی سخت گیری های یکی از والدین حتی در مورد درس و مسایل تحصیلی باعث ایجاد این حس میشه و شخص یه جورایی وسواس پیدا میکنه .... به هرحال خیلی ها اینطوریند ... و این عادت یک روزه نیامده که یکروزه هم بره ...صبر و تحمل و تمرین میخواد ....
چاره اش اینه که همیشه در هر یک از این موارد کمی از تخیل کمک بگیرین ... تجریه و تحلیل بیشتری بکنین . و در همون ابتدا نهایت و انتهای کار رو مجسم کنین ...
اگه این کار تموم نشه چی میشه ؟!!!! سرم رو میبرن ؟؟ به دارم میکش ؟؟!! پس اگه خطر مرگ نداره ... زیاد مهم نیست !!! ناردونه جون ...اناربزرگه سرت رو گوش تا گوش جدا میکنه ؟؟؟!!! گردن میزنه ؟؟ چکارت میکنه ؟؟ نهایتش چیه ؟؟ و اگه راضی باشه چه میشه ؟؟ چه کار میکنه ؟؟؟؟ .....
آره پیشرفت خوبه ... باعث پیشرفت میشه ولی با تشویش و دلهره !! ساحل جون شما چه آرامش ات رو حفظ کنی و چه حرص بخوری آیا در نتیجه کاری که شما در بوجود آوردنش دخیل نبودی ... تاثیری داری ؟؟!! پس بذار با نهایت آرامش فکر کنی و تحلیل کنی ...مراحل بگذره و شما بتونی با فکر باز چاره ای کنی ... تاحالا تشویش برای کسی راه ساز نبوده ...
درسته لیلون جون ...پدر مادرهای کنونی باید مراقب باشن زیاده از حد وسواس به خرج ندن که الگوی بدی برای بچه ها میشن ... و از بچه ها توقع زیادی نداشته باشن تا بچه حساس نشه که بزرگ بشه دچار همین دردسرها میشه ...
وقتی آدم نتونه به محیط اطراف و آدمهاش و موقعیت هاش اشراف داشته باشه و اونها رو تغییر بده ...تنها کار مطمئن " تغییر و تحول خود شخصه " حالا این معزل شخص مادرشوهر باشه یا رئیس .... همکار باشه یا دوست ... رضایت شخصی باشه ...یا شرایط خارج از حیطه قدرت شما ....
باید به تدریج طرز فکر و و تفسیرها و تلقی خودتون رو از اوضاع و شرایط تغییر بدین ... هدف رو بازبینی کنین ... آیا این هدف ارزش اینهمه تشویش رو داره ؟؟
نشنیدین میگن " خوردن برای زیستن یا زیستن برای خوردن " !!! ... ایجاد رضایت برای چیه ؟ برای اینکه قاتل شما باشه یا باعث پیشرفت تون ؟؟ .... تحلیل کنین ... با خودتن زیاد حرف بزنین و تا آخر قضیه رو برای خودتون حلاجی کنین ....
اگه به شمال دیر برسیم چی میشه ؟؟ ...وای ...
ترس برتون نداره ... هیچ چی ... شب توی ماشین میخوابیم ... توی ماشین خوابیدن هم تجربه شیرینی میتونه باشه .. حرف میزنیم ...میخندیم .. غیبت میکنیم !!!!! از مادرشوهر ... خواهر شوهر !! ( بل نگیرین ها ...شوخی بود ! ) خواستم ترس تون بریزه .... آخرش اینه دیگه ... مگه نه ...؟؟!!
بابا ... ناردونه جون طوری نمیشه ... در برابر توقع و نارضایتی انار بزرگه صبور باش و فکر کن ...یه دقیقه غر و غر میکنه و بعد تموم میشه دیگه !!! ( نمی کشتت که !! )
مسایل رو خیلی جدی نگیرین ... به خدا جز مرگ ( خدا هیچوقت اون روز رو نیاره ..الهی برای همه شادی باشه همیشه ) همه چیز جبران میشه ... دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره .. ( اینهم تفسیری بود ! ) تفسیرهاتون رو از زندگی عوض کنین ....
ممنون شبنم جون
دوستان عزيز من هم يك خود خور هستم يعني هي به كار هام فكر مي كنم و همه رو گنده مي كنم بعد كه خيلي ناراحت مي شم به رو زهاي بد بيماري مامانم فكر مي كنم بعد احساس مي كنم برو بابا بي خيال و ..............................................دو باره
به نظر من وقتي خراب كاري مي كنين و هي مي گين چه بد شد به رو زهاي بدي كه داشتين فكر كنين و با خودتون بگين بابا بي خيال من از اين بد ترش رو هم گذروندم اين كه چيزي نيست
دوستان حرفهای شبنم خانم عزیز رو موبه مو بخونید محشره میگم محشره چون تجربه کردم
من این طوری نبودم که خیلی بدتر بودم زندگی رو واسه خودم جهنم کرده بودم اون ناردونه بزرگه همه قدرت دستش بود تا اینکه یکی از اساتید دانشگاهمون متوجه اخلاقم شد و پای منو کشید وسط معرکه بلایائی سرم اورد اون سرش ناپیدا! من کم کم متوجه شدم درواقع هیچ اتفاقی نمیفته اگه مقاله ات اول نشه ،اگه جزوه هات گثیف بشه ، اگه از کلاس غیبت کنی ، اگه نمرت زیز 18 بیاد،اگه یه خرده چاقتر بشی، اگه غذات بد مزه بشه و هزاران اگه دیگه...
عوضش یاد گرفتم برای کارهای خوبم خودم رو تشویق کنم برای خودم جایزه بگیرم این طوری شد که کم کم قدرت ناردونه کوچیکه هم زیاد شد هرچند اون ناردونه بزرگه هیچ وقت ازموضعش عقب نشینی نمیکنه ولی خوب قدرتش خیلی محدودتر شد مخصوصا یه زمانی یه تصمیم اشتباهی گرفتم که از نظر همه فاجعه س ولی وقتی از اون تصمیم اشتباهم برگشتم دیدم باز هم آسمون ابیه گلها زیبان و پرنده ها دارن آواز میخونن منم خودم رو برگردوندم به اون حالت قبلی که اون تصمیمو نگرفته بودم وقتی طبیعت میتونه چرا انسان نتونه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]
-
گوناگون
پربازدیدترینها