واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كودكان كمتوان ذهني ـ ناشنوا
كودكان كم توان ذهني ـ ناشنوا يكي از زيرگروههاي كودكان چندمعلوليتي هستند. اصطلاح كمتوان ذهني ـ ناشنوا فقط به وجود دو ناتواني اشاره نميكند، بلكه بيانگر آن است كه هر ناتواني علاوه بر تاثير بر سطح عملكرد فرد در يك زمينه خاص، احتمال جبران ناتواني ديگر را كاهش ميدهد.
به عبارت ديگر كودك چند معلوليتي كمتوان ذهني ـ ناشنوا، به دليل تاثيرهاي منفي ناشي از هر يك از سطوح معلوليت، مشكلاتي بيش از جمع مشكلات يك كودك ناشنوا و يك كودك كمتوان ذهني دارد و به خدماتي فراتر از آنچه براي يك كودك ناشنوا و يا يك كودك كمتوان به صورت جداگانه فراهم ميشود، نيازمند است.
شيوع
از آنجايي كه تفاوت سطوح عملكرد كودكان كمتوان ذهني ناشنوا در حيطههاي شناختي و حسي زياد است و ابزارهاي تشخيصي متناسب با ويژگيهاي اين كودكان وجود ندارد، برآورد شيوع اين گروه به سادگي امكان پذير نيست، به علاوه اين كودكان براساس اين كه در چه سني و با چه ناتوانياي شناسايي شده و چه كمكهايي دريافت كرده باشند، از ويژگيهاي متفاوتي برخوردارند.
در برخي موارد ناشنوايي كودك ابتدا شناسايي ميشود و گاهي اوقات عقبماندگي ذهني او و اين مساله به جايگزيني و بهرهمندي از آموزشهاي يكي از گروهاي تك معلوليتي منجر ميشود و لذا آمار دقيقي از اين دسته از كودكان بدست نميآيد. اما پژوهشهاي بعمل آمده گويا آن است كه عقبماندگي ذهني در بين 8 تا 20 درصد كودكان ناشنوا رواج دارد.
سبب شناسي
اكثر شرايطي كه باعث ناشنوايي مي شود، كمتواني ذهني را نيز ايجاد ميكند. اين شرايط شامل عوامل قبل از تولد مثل نشانگانهاي ژنتيكي، عفونتهاي داخلي رحمي (سرخچه و سيتومگال) از عوامل بعد از تولد مثل ضربات تولد، مننژيت و عدم رسش است. هر چند در 30 درصد موارد سببشناسي ناشناخته است، اصليترين علت ناشنوايي مرتبط با ناتوانيهاي كودكان كمتوان ذهني ـ ناشنوا را، عدم رسش شديد اعلام كردهاند.
غربالگري ناشنوايي براي كودكان نشانگان داون در سنين پايين ضروري است، چرا كه درصدي از مشكلات گفتاري اين كودكان به وجود نقص شنوايي در آنان مرتبط است.
اثرات جانبي
تركيب ناشنوايي و كم تواني ذهني در دانش آموزان چند معلوليتي، احتمال آسيب پذيري آنها را در برابر اختلالهاي رفتاري ـ هيجاني شديد و بيماريهاي رواني تشديد ميكند. بنابراين در اتخاذ تصميمهاي مربوط به جايگزيني آموزشي اين گروه، لازم است اوليه و ثانويه بودن مشكلات بررسي و درنظر گرفته شود، چرا كه مشكلاتي چون بيقراري بيتوجهي، تمركز نداشتن، پرخاشگري و گوشهگيري مي تواند پيامدهاي رواني ـ شناختي و اجتماعي نقص ناشنوايي كودك در يك دنياي شنوا باشد.
برنامهريزي آموزشي
ايجاد يك گروه تخصصي مسئول و هماهنگ براي طراحي آموزشي و آموزش دانشآموزان كمتوان ذهني ـ ناشنوا ضروري است. اين گروه بايد از والدين، معلمان، كاركنان حمايتي و ساير حرفههايي كه در تماس مستقيم با كودك هستند، تشكيل شود. اقدامهاي اين گروه بايد براساس نيازهاي كودك و همراه با تحليل موقعيتهايي باشد كه كودك در آن عمل ميكند.
ارتقاي توانمندي هاي عملكردي در كلاس، اجتماع، محل زندگي و سرانجام محيطهاي شغلي، از اهداف مهم در برنامهريزي آموزشي اين گروه تلقي ميشود. استفاده از طرحهاي آموزش خانواده و روشهاي آموزش انفرادي (IEP) محور اصلي آموزش اين گروه از دانش آموزان به شمار ميرود. زيرا يك روش آموزشي خاصي براي همه كودكان چند معلوليتي ناشنوا مناسب نيست. فراهم ساختن برنامههاي بسيار ساختارمند با اهداف روشن، خاص و معين كه تمركز آن بر نيازهاي فردي هر كودك و آموزش گام به گام باشد، از ويژگي برنامههاي موفق براي اين كودكان است. علاوه بر اين، ايجاد شرايط براي كسب مهارتهاي عملي در محيط طبيعي، مبتني بر تجارب روزمره زندگي، تهيه مواد آموزشي مناسب با سن و تمرين اصلاح مهارتهاي ياد گرفته شده، از اهميت زيادي در آموزش اين كودكان برخوردار است.
ايجاد راههاي ارتباطي و انتخاب و بهرهگيري از شيوه ارتباطي مناسب، براساس توانمندي هاي شناختي و حركتي دانش آموزان ناشنوا ـ كمتوان ذهني، اهميت زيادي در آموزش آنها دارد.
گردآوري: محسن صفرزاده
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]