واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: این مطلب و یه جا خوندم، من که خوشم اومد گفتم بذارم شاید شماهم خوشتون بیاد....
چرا اين همه وقت صرف اين يكي مي فرماييد ؟ "
خداوند پاسخ داد دستور كار او را ديده اي؟
بايد كاملا قابل شستشو باشد اما پلاستيكي نباشد.بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگي قابل جايگزيني باشند.بايدبتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذاي شب مانده کار كند.بايد دامني داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتي از جايش بلند ميشود ناپديد شود.از زانوي خراشيده گرفته تا قلب بوسه اي داشته باشد كه بتواند همه دردها را درمان كند.و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنيدن اين همه مبهوت شد. گفت :" شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟ "
خداوند پاسخ داد " فقط دست ها نيستند. مادرها بايد سه جفت چشم هم داشته باشند."
خداوند سري تكان داد و گفت: تازه به اين ترتيب اين ميشود الگوي متعارف آنها.
فرشته سعي كرد جلوي خدا را بگيرد.تمامش كنيد اين همه کار براي يک روز خيلي زياد است. باشد فردا.
خداوند فرمود : نمي شود. مخلوقي را که اين همه به من نزديک است، چيزي نمانده.
بيماري، خودش را درمان کند، يك خانواده را با يك قرص نان سير كند.
فرشته نزديک شد و به زن دست زد.
اي خداوند او را نرم آفريدي. بله نرم است، اما او را سخت هم آفريده ام. تصورش را هم نمي تواني بکني که تا چه حد مي تواند تحمل کند و زحمت بكشد.
فرشته پرسيد :" فکر هم مي تواند بکند ؟"
خداوند فرمود نه تنها فكر مي كند بلكه قوه ي استدلال و مذاكره هم دارد.
فرشته متوجه چيزي شد و به گونه ي زن دست زد.
به شما گفتم كه در اين يكي زيادي مواد مصرف كرده ايد. مثل اينكه اين نمونه نشتي دارد.
خداوند مخالفت کرد : " آن که نشتي نيست، اشك است."
فرشته پرسيد : " اشک ديگر چيست ؟"
خداوند گفت : " اشک وسيله اي است براي ابراز شادي، اندوه، درد، نا اميدي تنهايي، سوگ و غرورش."
فرشته متاثر شد. شما نابغه ايد اي خداوند، شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا حيرت انگيزند.
زن ها قدرتي دارند که مردان را متحير مي کنند.
همواره بچه ها را به دندان مي كشند.
سختي ها را بهتر تحمل مي کنند.
بار زندگي را به دوش مي كشند.
ولي شادي، عشق و لذت به فضاي خانه مي پراکنند.
وقتي مي خواهند جيغ بزنند لبخند مي زنند.
وقتي مي خواهند گريه کنند، آواز مي خوانند.
وقتي خوشحالند گريه مي كنند.
وقتي عصباني اند مي خندند.
براي آنچه باور دارند مي جنگند.
در مقابل بي عدالتي مي ايستند.
وقتي مطمئن اند راه حل ديگري وجود دارد نه نمي پذيرند.
بدون کفش نو سر مي کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند.
براي همراهي يک دوست مضطرب، با او به دکتر مي روند.
بي قيد و شرط دوست مي دارند.
وقتي بچه هايشان به موفقيتي دست پيدا مي کنند گريه مي کنند و وقتي دوستانشان پاداش مي گيرند مي خندند.
در مرگ يك دوست دلشان مي شكند.
در از دست دادن يکي از اعضاي خانواده اندوهگين مي شوند،
قلب زن است که جهان را به چرخش در مي آورد
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلي موجودند.
مي دانند بغل کردن و بوسيدن مي تواند هر دل شکسته اي را التيام بخشد.
کار زن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است،
آنها شفقت و فکر نو مي بخشند آنها شادي و اميد به ارمغان مي آورند.
زن ها چيزهاي زيادي براي گفتن و براي بخشيدن دارند.
خداوند گفت : " اين مخلوق عظيم فقط يك عيب دارد."
فرشته پرسيد چه عيبي؟
خداوند گفت :" قدر خودش را نمي داند."
سلام مهتاب جون
دست گلت درد نکنه ... مطلب جالبی بود .... . از این مخلوقات و موجودات نازنین ..
خيلي قشنگ بود.قلبم خاريد...
سلام مهتاب عزیز
مطلب زیبایی بود اشک از چشمام جاری شد
این و گذاشتم که قدر خودتونو بیشتر بدونین که کی هستین... چشم نخورین ماشاالله!!!! و البته خودم!!!!!
قابل شما دوستای خوبم رو نداره....
دستت درد نکنه مهتاب خانم خیلی قشنگ بود
وقتی قلب بهار خارید بدون که خیلی تاثیر گذار بوده
ای ول دمت گرم
مخلصیم
واااای.... عزیزم مرسی خیلی زیبا بود.
خدای من! ما زنها چقدر گناهی هستیم....
وای خیلی زیبا بود ، دستت درد نکنه ،
راست گفتن که زن اشرف مخلوقات ..... ای وای اونکه انسان اشرف مخلوقات بود ...
اینم چند تا قلب (از روی محبت ) تقدیم به همه خانومای سایت .
خیلی قشنگ بود ممنون مهتاب جان
تقدیم به همه خانومایه سایت
مثل اینکه خدا فقط با خانمها حرف میزنه و فقط هم از خانمها تعریف میکنه.
جریان چیه؟ !
متن خيلى خيلى قشنگى بود. ممنون
و آقايون لطفا حسودى نكنن و قدر فرشته هاشون رو بدونن!!!!!!!!!!
مهتاب جون دستت درد نکنه واقعا جالب بود اما یادمون باشه این مطالب در مورد همه خانوما صدق نمیکنه بعضیا فقط نام زن یا نام انسان و یدک میکشن غافل از اینکه ................
مهتاب جون سطر آخر متن تامل برانگیزه . . . ممنون بخاطر مطلب قشنگی مه گذاشتی
خواهش می کنم دوستای خوبم!!
واقعا خوشحالم که خوشتون اومده...
متنی که اینجا گذاشتم و از نوشته های صادقانه، زیبا و با احساس وبلاگ یه مادر مهربون انتخاب کردم... مامان حلما که بی نهایت دخترشو دوست داره... همسر مردی که ازش جدا شده...
من که از خوندن وبلاگ آرام عزیز خیلی لذت بردم!
به تو دخترکم
دخترکم به این فکر می کردم که این چندروزه که مامان نبودن من و تو فرصت با هم بودن بیشتری داشتیم . چقدر با هم حرف زدیم . هرشب به قول خودت مثل موقعی که نی نی بودی اومدی چسبیدی به سینه من و خوابیدی . با دو تا دست کوچولوت دو طرف صورتم و گرفتی و گفتی مامان دوست دارم . عاشقتم . عزیزکم نصفه شب چندین بار بیدار شدم و به صدای دلنشین نفست گوش دادم که از هر آهنگی برام زیباتره . و دیدن چهره ی معصومانه تو وقتی که خوابی . عزیزدلم هیچ می دونی مامان چه عذاب وجدانی می گیره وقتی در برابر تو کم می یاره و صداش رو بالا می بره .آخه تو خیلی شیطونی می کنی دخترکم و مثل بچگی خود من سرکشی . دخترم فقط من زیاد نگران توام ، که با این همه کار خطرناک کردن کار دست خودت ندی . هیچ می دونی مامان چقدر ناراحت می شم از این که توی طفل معصوم فقط داری بچگی می کنی و من ، آدمی که به خاطر تحمل اون شرایط سخت ، تبدیل شده به یه آدم نگران ، گاهی عصبی ، چه عذابی رو تحمل می کنم وقتی در برابر مقاومت تو کم می یارم و صدام رو برات بلند می کنم . معذرت می خوام از تو عزیزکم و باید اعتراف کنم که هیچ وقت ، هرگز فکر نمی کردم بچه داری کاری به این سختی باشه . آخ مادر که می دونم وقتی کم تحمل می شم و سرت داد می زنم دل کوچولوت چقدر ترسیده می شه . لعنت به من مامانی که گاهی یادم می ره تو کوچولوی من فقط ۵ سالته . عزیزکم بهت قول می دم کمی بیشتر صبور باشم . جوجه کوچولوم ، اینو هیچ وقت یادت نره که مامان همیشه عاشقته ...
۱۳۸٦/۱٠/٢٤
نوشته شده توسط آرام از وبلاگ عشق-آرامش-زندگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]